پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

علاوه بر محاسن به بهانه برگزاری نمایشگاه حروف نگاری اسماء الحسنی


علاوه بر محاسن به بهانه برگزاری نمایشگاه حروف نگاری اسماء الحسنی
در مقاله گذشته که نگاهی منتقدانه به نمایشگاه حروف نگاری اسماءالحسنی داشت و البته شتابزده نگاشته شد مطالبی را که نوشته شده بود مجدد خواندم و لازم می دانم که در مورد برخی از نگاشته ها نگارش مجدد و جداگانه ای را عرضه کنم.
اول اینکه گرافیک ایران مدتی است که به درون خود پناه برده است و دوم آنکه منشأ حروف نگاری و منظر گذشته و اوضاع کنونی آن در ایران امروز و سوم بیان تصویری به روایت اکنون و حضور راوی و روایت در جامعه.
که البته هرکدام بحث مفصل را برای خود محفوظ می دارند اما بهتر دیدم تا به گونه ای نسبتاً متصل نگاشته شود تا بسیاری از علل ناکامی های امروز هنرهای تجسمی درامور اجتماعی با مفهوم مناسب تری ارائه گردد.
بخشی از مقاله «مسئولیت در طراحی» مرحوم به قلم مرتضی ممیز به نظر آغاز مناسبی برای ورود به بحث موردنظر می باشد.
«به ظاهر طراحی پوستر مطلوب ترین فعالیت حرفه ای طراحان گرافیک است زیرا پهنه و سطح وسیع پوستر فضای جالبی برای جولان دادن و پرواز ذهنی آنها است. انگار وقتی اندازه سطح و کار بزرگ باشد طراحان، آزادی بیان و عمل بیشتری را حس می کنند و دست و بالشان برای حضور و مطرح کردن خود بهتر می شود.»
پس بی دلیل نیست که نمایشگاه های متعدد گرافیک آن هم از نوع پوستر رو به رشد است و امروز همه اعم از برگزارکنندگان و طراحان تمایل بیشتری برای بیان نظرات خود در این قالب را دارند البته رشد روزافزون امکانات و تکنولوژی چاپ های عریض در تیراژ کم به سهولت این امر کمک بسیاری کرده است.
«اما واقعیت آن است که وقتی دقیق تر به مسائل فکر کنیم که به طور کلی کار طراحی برای طراحان پیش می آورد؛ ملاحظه می کنیم که پهنه وسیع یا تنگ و کوچک تأثیری در نتایج طراحی ندارد و طراحی با هر کاربرد گرافیکی و با هر کیفیت خوب و یا بدی، نتایج یکسانی را برای مسئولیت های حرفه ای طراحان به وجود می آورد و آنها از همان آغاز ورود به چنین حرفه ای باید با هوشیاری به این مسئولیت ها توجه داشته باشند. مسئله عمده کارهای طراحی، حضور سفارش دهندگان به عنوان مخاطبین اصلی طراحان و تعهد طراحان به خواست های مقرر و حرفه ای آنها نیست و این موضوع دغدغه اصلی کار طراحی محسوب نمی شود. بلکه عوامل دیگری در کنار طراحی مطرح می شود که مسئولیت های اساسی تر طراحان به شمار می رود.» البته باید اشاره کرد که این نمایشگاه ها هرچند که سفارش دهنده محسوب می شوند اما با این تفاوت که سفارش دهنده موضوعی را مطرح کرده که خود به اجرای آن واقف است و در کمال تأسف مخاطب نیز از خبر خود طراحی و مجری است و مخاطب عمومی تری برای آن برنامه ریزی و در نظر گرفته نمی شود. به همین علت در افتتاحیه چنین نمایشگاه ها و حتی روزهای پس از آن فقط عده ای از طراحان را مشاهده می کنیم و همین امر کافی است تا مدعی شویم که گرافیک ایران به درون خود پناه برده است. اما مرحوم ممیز به نکته بسیار جالب تری اشاره می کند:
«مهم ترین این عوامل عبارتند از حضور طراح به عنوان عمل و سندی فرهنگی در جامعه است که تأثیرات متعددی را بر ذهن، سلیقه و عادات مردم به جای گذارده و باعث ارتقاء و یا ابتذال دید و ذهن آنها می گردد. طراحی گرافیک جزو آن دست از تولیدات فرهنگی است که با بیانی بصری با جامعه ارتباط برقرار می کند و فرهنگ بصری ویژه خود را در اذهان مردم تلقین می کند، آموزش می دهد و مستوتی سازد.»
حال سؤالی که مطرح است تماشای آثار نه فقط در این نمایشگاه که در اعم آنها چیزی از این مسئولیت را به نمایش نمی گذارد.
چرا که مسئولیت همواره توأم با بزرگواری، حوصله، برنامه، تمرین و فداکاری بوده است نه در هنر بلکه در تمامی عرصه های اجتماعی بشر.
آنچه بسیاری از این نمایشگاه ها را به بیراهه کشانده خودخواهی طراحان است که منشأ آن امری است قابل بحث. خودخواهی شغلی و اجتماعی چیزی نیست که یک شبه بروز کند و حضور اجتماعی پیدا کند پس علل اساسی را نباید در درون طراحان جست.
ممیز در ادامه به محدودیت زمانی تأثیرگذاری طرح و طراحی و دوره کوتاه این امر در بازار رقابت، پیام و ارتباطات می گوید. وی معتقد است که هر طرح، هرچند ناشیانه بلافاصله پس از تولید به یک سند فرهنگی تبدیل و عمر ماندگاری را پیدا می کند.
به نظر پاسخ را باید در همین اظهارنظر این استاد لمس کرد. یک طرح هرچند ناشیانه چگونه می تواند یک سند فرهنگی شود این چیزی است که در گذر زمان و در آینده توسط آیندگان قرائت خواهد شد آن هم به قطع یقین همان گونه که خود این چنین کرده ایم.
به ناچار انگشت اشاره به سوی مدیران فرهنگی و سکانداران امور فرهنگی در جامعه نشانه می رود.
گرافیک جشنواره ای همانند سینمای جشنواره ای، تصویرگری جشنواره ای و ... به سرعت در حال رشد است، به خصوص در میان جمع دانشگاهی با این حال این نوع گرافیک از عدم محبوبیت در میان ناشران و موسسات فرهنگی رنج می برد.
البته شاید کمی از حق ، به جانب سفارش دهندگان نیز باشد. احترام به نظریات دیگران امری طبیعی است و همین امر شاید باعث بروز و ثبت بسیاری از اسناد فرهنگی دیگری شود که خوش آیند ما نیست.
و اما سوال مگر ایران دیروز از بن مایه های فرهنگی بی بهره بوده است که جشنواره خارجی برای ثبت این اسناد فرهنگی پا به میدان گذاشته و در تغییر ذائقه اجتماعی و بصری ما برای خود یک کرسی هر چند خودآگاه و یا ناخودآگاه تدارک دیده است.
● اعتراف
باید معترف بود که طیف گسترده ای در عدم آشنایی و بیان تصویری و خوانش تصویری و ارتباط مخاطب دخیل شده اند. همگی مقصرند فقط کم وبیش آن ها متفاوت است.
طراح، سفارش دهنده و بخش اجرائی اعم از وزارت خانه ها و ارگان های مربوط به حوزه فرهنگ و هنر و هم بخش خصوصی. ممیز در جای دیگری چنین می گوید:
«اگر طرح مبتذل و ناشیانه ای بتواند فضای کاذب چشمگیری را ایجاد کند فورا مورد تقلید دیگران قرار خواهد گرفت و انواع و نظایر آن طراحی و تکثیر و مورد مصرف جامعه قرار خواهد گرفت و در تخریب بیشتر هویت درست فرهنگی شرکت خواهند کرد و طبیعی است که مقصر تمام نادانی ها طراحانی می شوند که بدون دانش کافی و اغلب نادانسته باعث عقب ماندگی های ذهنی و ذوقی جامعه شده اند.»
این مورد از آن دسته اتفاق هایی است که در چنین نمایشگاه هایی به تکرار رسیده است و هر چه تعداد این نمایشگاه ها بیشتر تعداد خطاها، بیشتر.
اما آیا این دلیل کافی است تا جامعه ای جوان و پویا با بن مایه های تاریخی و دینی عمیق را با شادابی و پویائی و تحرک فرهنگی محروم کرد.
آیا بضاعت انجمن صنفی طراحان گرافیک و دانشکده های هنر برای اوضاع کنترل ناچیز است یا باید اوضاع را در مدیران فرهنگی جستجو کرد؟
آن هم در شرایطی که اوضاع کیفیت دستگاه های چاپ و تکثیر نسبت به گذشته در حال رشد و مطلوب است.
رضا زواری
منبع : روزنامه کیهان