شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل برخورد جهان با ماجرای غزه، از دید میشل وارشا وسکی


تحلیل برخورد جهان با ماجرای غزه، از دید میشل وارشا وسکی
حملات هوایی اسراییل به غزه، دویست و هشتاد کشته و بیش از ۶۰۰ مجروح باقی گذاشته است.
بیاییم اصلاً ماجرای برخورد این چندساله ی جهانیان با غزه را از میشل وارشاوسکی بشنویم.
کارشناس ورزیده و برازنده ی جامعه ی اسراییل، میشل وارشاوسکی، یک مرجع است. یک رفرانس است. حتی برای کسی با عقیده ی او موافق نباشد.
بسیاری از ژورنالیست هایی که به خاورمیانه سفر می کنند و آرزو دارند که «همه چیز را بدانند»، می کوشند تا با میشل وارشاوسکی ملاقات کنند. نه آن که خود را با آنچه از منابع رسمی و رسانه ها می گیرند قانع سازند.
به منظور استقرار یک صلح عادلانه در خاورمیانه، و به منظور پایان دادن به آنچه او «اشغال ـ کولونیزاسیون» می نامد، میشل وارشاوسکی کتلب های بسیاری نوشته است. مبلاً «در مرز های فاجعه». مثلاً «فاجعه را برنامه ریزی کردن». مثلاً «سیاست اسراییل در عمل»...
و همین کتاب «سیاست اسراییل در عمل » که در فوریه ی گذشته در فرانسه منتشر شد، از جمله، به ما پیشنهاد می کند که تیتر های روزنامه های بزرگ بین المللی را بخوانیم و ببینیم که آیا این تیتر ها با واقعیات می خوانند یا نه.
و نتیجه، شگفت آور است.
و یک نکته هم برای آن هایی که نوشته های کتاب میشل وارشاوسکی رنجشان می دهد:
میشل وارشاوسکی، نه عضو حماس است، و نه سمپاتیزان آن!
● نگاهی به تیتر ها:
تیتر یا جمله یی که مرتباً در وسایل ارتباط جمعی تکرار می شود:
«بعد از آن که حماس، قدرت را در نواره غزه به زور به دست آورد...»
آیا این سخن درستی است؟ یا سخنی است غلط؟
غلط. میشل وارشاوسکی چنین می گوید و توضیح می دهد که:
این، در جریان یک انتخابات آزاد که همه ی ناظران، سلامت و شفافیت و کاراکتر دموکراتیک آن را مورد ستایش قرار داده اند بود که حماس توانست رأی اکثریت مردم فلسطین را به دست بیاورد. حماس نه تنها قدرت را نربود، بلکه بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات آزد، پذیرفت که یک دولت وحدت ملی تشکیل دهد.و آن هم، دولتی که در آن، بازنده ی انتخابات، اکثریت داشته باشد.
می گویند:
«حماس، اعلام جدایی از حکومت مرکزی کرد و روابط خود را با دولت محمود عباس در کرانه ی رود اردن قطع نمود.»
آیا این هم دروغ است؟ بله. این هم دروغ است. وارشاوسکی چنین می گوید و توضیح می دهد که:
این، محمود عباس است که تحت حمایت اسراییل، کودتای کورتاژ شده یی را (۱) در غزه سازمان داد. این کودتا نافرجام ماند و شکست خورد و نیرو هایش به مصر فرار کردند. و محمود عباس در پی شکست کودتایش، خود، دستگاه اداری خود را از غزه خارج کرد.
او با قطع تمام پیوند ها با غزه، پذیرفت که غزه را اسراییل به عنوان «موجودیت متخاصم» اعلام کند. و بد نیست بدانیم که این «موجودیت متخاصم»، سرزمینی است که در آن، بیش از یک و نیم میلیون انسان زندگی می کنند. از زن و مرد و کودک و پیر و جوان. و این انسان ها باید حتی از ناچیز ترین و ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم شوند. و این محرومیت باید از همان روز نخست با محروم کردن آن ها از غذا و دارو و درمان شروع شود. اسراییل، غذا را و دارو را و درمان را بر این انسان ها جایز نمی داند.
می گویند که:
«انبوهی تروریست در جنبش حماس وجود دارد.»
آیا این سخن، راست است؟ آنطور که بعضی از روزنامه های بزرگ می نویسند: «بله. و ما نمی توانیم دولت حماس را به رسمیت بشناسیم. این دولت، مسئول عملیات تروریستی است.». ولی میشل وارشاوسکی به آن ها تودهنی می زند. او روشن می کند که:
از چهار سال پیش تا به امروز، با وسواسی و دقت بسیار زیاد، حماس به صورت یکطرفه، آتش بس را رعایت کرده است. (۲) و مسئولیّت تعداد اندک و به حساب نیامدنی راکت هایی که از شمال نوار غزه پرتاب شده اند را «بریگاد الاقصی» بر عهده گرفته است. یعنی همان گروهی که به الفتح محمود عباس وابسته است، نه به حماس. [چرا دم و دستگاه محمود عباس چنین کرده است؟ شاید به منظور فراهم آوردن قطعات لازم سناریوی قتل عام مردم غزه، و به دستور کارفرمایان جدیدمحمود عباس، یعنی اسراییل و آمریکا (۳) ـ م].
برای میشل وارشاوسکی، اکثر وسایل ارتباط جمعی، با تحریف واقعیت ها و آنچه در عمل [ونه در داستان پردازی های آن ها ـ م] رخ می دهد، به کار دروغسازی های حساب شده و سنجیده مشغولند، و جایگاه خود را در صف متعدّی متجاوز، تثبیت کرده اند و می کنند.
محمود عباس، به طور منظم ، با حرکات حساب شده، به یاری اسراییل می آید و کار او را آسان می سازد.
میشل وارشاوسکی در این کتاب، توضیح داده است که:
«فرمانده شبه نظامیان الفتح، شادمانه، به مطبوعات اسراییلی می گوید که اسراییل توانسته است همه ی کتاب ها (از جمله، قرآن ها) یی را که در مراکز فرهنگی یی که در ارتباط با حماس بودند وجود داشتند نابود کند.»
میشل وارشاوسکی، در همین اندکی قبل از تجاوز اخیر اسراییل به غزه، اطلاع داده بود که:
محمود عباس، یک مرز [جدید ـ م] را درهم نوردیده است، و از اسراییل خواسته است که انزوای غزه [تحریم غذا و دارو و در مان، محاصره ی کامل و ممانعت از خروج یک میلیون و نیم مردم این سرزمین از این زندان کوچک متراکم ـ م] را تقویت کند. او برای رسیدن به هدف خود، سازش و همدستی با دشمن را بر یک مصالحه ی شرافتمندانه ترجیح داده است.
▪ و بالاخره:
برای میشل وارشاوسکی، این، هم مردم فلسطین، و هم مردم اسراییل هستند که سرانجام، اسراییل را در اجرای کامل سیاست ها و نیّات خودش، به بن بست خواهند کشانید. نه فقط فلسطینی ها. بلکه اسراییلی ها نیز.
او اینچنین، نظریه ی خود را تشریح می کند:
اسراییلی ها دیگر روحیه فداکاری [در راه ایده ی برتری نژادی و مذهبی قوم یهود بر دیگر آحاد بشری ـ م] را از دست داده اند. آن ها فقط در زمانی که با هیچ هزینه یی، و به صورت مفت و مجانی، بتوانند به ایده ی خود تحقق بخشند، بر آن پا می فشارند. آن ها وقتی که یک فاکتور پرداخت بها در برابرشان قرار داده می شود و می بینند که ادامه ی امنیت کشورشان ـ به عنوان یک موجودیت اشغالگر ـ به زیر سئوال می رود، نهایتاً سیاست های ماجراجویانه ی حکومتشان را رد خواهند کرد.
در همین نیمه شب شنبه ۲۷ به یکشنبه ۲۸ دسامبر، تقریباً دوهزار اسراییلی، علیه حمله ی هوایی ارتش اسراییل به نوار غزه، دست به تظاهرات زدند.
آنائل ورزُ
برگردان: محمد علی اصفهانی
عنوان و یکی از لینک های این مقاله که در رسانه های مترقی فرانسه زبان ـ که میشل وارشاوسکی بسیار مورد اعتماد و احترام آن هاست ـ منتشر شده است:
?La politique israélienne conduit-elle au désastre
www.bellaciao.org/fr/spip.php?article۷۶۸۶۴
٭ شخصیت سرشناس فرانسوی ـ اسراییلی، Michel Warschawski ـ که فرزند ماکس، حاخام بزرگ است ـ در شانزده سالگی، از فرانسه برای تحصیل علوم دینی یهود به اورشلیم رفت؛ و در آنجا، به زودی به صفوف مبارزه با ایده ی صهیونیسم پیوست.
در سال ۱۹۸۴ AIC (مرکز اطّلاعات آلترناتیو) را در اسراییل بنا نهاد که چند حرکت صلح طلب اسراییلی و چند سازمان فلسطینی را در بر می گیرد.
حکومت اسراییل، پنج سال بعد، او را به دلیل کمک به جبهه ی مردمی آزادی فلسطین (به رهبری جرج حبش) به بیست ماه زندان محکوم کرد.
او در فاصله ی سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ همراه با دومینیک ویدال از لوموند دیپلماتیک، و لیلا شهید ـ نماینده ی فلسطین در اتّحادیه ی اروپا ـ مجموعه کنفرانس هایی در شهر های مختلف فرانسه برگزار کرد که به خصوص با هیاهوی روزنامه ی دست راستی فیگارو و سازمان موسوم به «فرانسه ـ اسراییل» روبرو شد، و کار به آنجا رسید که او را از سخنرانی در محافل دانشگاهی فرانسه محروم کردند.
Michel Warschawski از تز تأسیس یک کشور و دولت واحد دو ملیتی متشکّل از اعراب و یهودیان، در منطقه ی فلسطین بزرگ، دفاع می کند.
۱ ـ مسأله ی غزّه، اصلاً مسأله ی جنگ داخلی نیست. مسأله، مسأله ی یک توطئه ی کورتاژ شده ی کودتاست. کودتایی که ساز های ارکستر آن در واشنگتن و تل آویو، کوک شده بود... در مقابله با توطئه ی بی ثبات سازی، که آمریکا و اسراییل آن را طرح ریزی کرده بودند، حماس ناچار شد که غزّه را در یک درگیری با الفتح در کنترل بگیرد و توطئه را درهم بشکند...
این همدستی و همکاری محمود عبّاس با آمریکا و اسراییل، در به گروگان گرفتن نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از هموطنان خود، احتمالاً برای او خیلی گران تمام خواهد شد....
اولمرت ـ آشکارا می گوید که از نوار غزهّ، یک جهنّم خواهد ساخت. او به مردم نوار غزّه وعده ی رنج های بی پایان می دهد: هیچ پیوند معاملاتی و تجاری و کسب و کاری؛ و هیچ ورودی و هیچ خروجی...
میشل وارشاوسکی ـ «در فلسطین، چه کسی علیه چه کسی کودتا کرد؟» به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۳/warschawski-l.html
۲ ـ ٭ سازمان «وحدت یهودی فرانسه برای صلح» نیز در اطلاعیه یی که ساعاتی بعد از شروع بمباران اخیر غزه، در محکومیت دولت اسراییل، به عنوان تنها مسئول تمامی این فجایع صادر کرد، همین نظر میشل وارشاوسکی را دارد. این سازمان صلح طلب یهودی، تأکید می کند که حماس، در تمام این چهار سال، حتّی به عنوان نمونه در یک مورد نیز آتش بس را زیر پا نگذاشت، در حالی که اسراییل بار ها و بار ها علاوه بر قتل عام تدریجی مردمان غزه و محاصره ی بی رحمانه ی آن ها، بر این آتش بس نیز پشت پا زد، و هر وقت دلش خواست آن را در هم شکست. متن فرانسوی این بیانیه ی سازمان «وحدت یهودی فرانسه» را می توانید در سایت این سازمان بخوانید. به آدرس:
www.ujfp.org
۲ ـ ٭٭ محمود عباس، پا بر روی گل رس دارد: پاهایی آمریکایی و اسراییلی. و اگر فلسطینی ها اعتمادی را که هنوز نیز به او دارند از دست بدهند، او فرو خواهد افتاد... وقتی که از جراحتی خون جاری است، قبل از درمان جراحت، باید جلو ریزش خون را گرفت.
بار ها، حماس، پیشنهاد آتش بس کرد. همانچه در عربی به آن «هُدنه» گفته می شود.
و این آتش بس، یعنی متوقف کردن هر نوع عملیات جنگی.
یوری آونری، روزنامه نگار صلح طلب اسراییلی ـ «صبح fi خیر، حماس!» به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۶/avnery-morning.html
۲ ـ ٭٭٭ اهود باراک، وزیر دفاع فعلی اسراییل، همه ی انواع و شیوه های محاصره و زندانی کردن عمومی فلسطینیان را امتحان کرده است:
ـ قطع برق که برای پمپاژ آب های نوشیدنی و آب های مورد مصارف دیگر مورد نیاز است. و نیز برای نگاه داری کودکان زودرس، و همچنین ابزار های درمانی یی مثل جهاز پزشکی دیالیز.
ـ قطع نفت و سوخت.
ـ قطع مواد غذایی. آن هم برای مردمی که بیشتر کودکانشان به بیماری سوء تغذیه مبتلا هستند.
و این همه، همراه با وزوز کردن های ریاکارانه و بی وقفه ی رادیو ها و سیاستمداران غربی. وزوزی در پی وزوزی دیگر. و ابتذالی در پی ابتذالی دیگر.
تریبون «جامعه ی جهانی»، هدفش نه کمک به قربانی، بلکه اشغالگری یی صریح و غیر قانونی را به عنوان «موضوعی قابل بحث» معرفی کردن است، از سویی؛ و یک حکومت فلسطینی انتخاب شده در انتخاباتی دموکراتیک را، از سوی دیگر، تحت عنوان «میلیتان های حماس» مورد طعن و لعن قرار دادن؛ و این ادعا که «آن ها حق وجود اسراییل را نفی می کنند».
این ادعا در حالی مطرح و تکرار می شود که برعکس: این، اسراییل است که آشکارا و بدون ابهام، حق وجود داشتن و زندگی کردن فلسطینیان را نفی می کند.
جان پیلجر - «دیوار برلن های جدید را درهم فرو بریزیم!» ، به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۶/pilger-gaza.html
۳ ـ مسلمان های خاورمیانه، چه قدر مزاحم و دردسر آفریینند! اوّل، ما از فلسطینی ها می خواهیم که دموکراسی را در آغوش بگیرند. و بعد، آن ها به یک حزب قلّابی ـ حماس ـ رأی می دهند. و حماس هم در یک جنگ کوچک داخلی پیروز می شود و بر سراسر غزّه تسلّط می یابد. آن وقت، ما غربی ها باز می خواهیم که با رییس جمهوری بی اعتبار فلسطین ـ محمود عبّاس ـ مذاکره کنیم.
ما مایلیم که با آژان وفادار خودمان، آقای محمود عباّس «مُدِره» مذاکره کنیم. «مدره» به روایت بی بی سی، سی ان ان، و فاکس نیوز. با مردی که یک کتاب ۶۰۰ صفحه یی در باره ی قرارداد اُسلو نوشته است بدون آن که حتّی یکبار هم کلمه ی «اشغالگری» را به کار برده باشد...یک «رهبر» که ما می توانیم به او اعتماد کنیم. چرا که او کراوات به گردن می بندد و به کاخ سفید می رود و همه اش چیزهای خوبْ خوب می گوید.
رابرت فیسک ـ «به فلسطین خوش آمدید» به ترجمه ی همین قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar۰۳/welcome.html
٭ و همچنین، برای شناخت نیّات اصلی اسراییل از بمباران فلسطین و لبنان:
اسراییلی ها پی درپی یاوه هایی سرهم می کنند از قبیل عملیات "جرّاحی"، یا بمباران های "دقیق". خوب، اگر حرف آن ها واقعیّت دارد، پس باید بگوییم که قتل عام این همه شهروند عادّی، در حمام خون لبنان ، همه فقط حوادث اتّفاقی است.
ولی از آنجا که امروز، لیست های اهداف مورد نظر اسراییل، به گونه یی روشن و آشکار،
شامل هدف های شهری هستند، بیش از پیش، به روشنی ثابت می شود که:
حمله های هوایی اسراییل، با اراده ی از پیش تعیین شده ی کشتن بی گناهان انجام می پذیرند.
تا به کی ما باید همچنان اصطلاح "جنایت جنگی" را به کار ببریم ؟
چند کودک دیگر باید همچنان در حملات هوایی اسراییل، مثل آدم های تئاتر، به نمایش گذاشته شوند، تا ما اصطلاح وقیح " احساس تأثّر همسان و همسنگ" را کنار بگذاریم و شروع به سخن گفتن از تعقیب و تنبیه "جنایت علیه بشریّت" کنیم ؟
رابرت فیسک ـ «پیکر یک کودک، همچون عروسکی پارچه یی و مندرس: سمبل جنگ اخیر لبنان» ـ
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه