یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چگونه لیورپولی شدم...


چگونه لیورپولی شدم...
وقتی خاطراتم را به یاد می آورم، قسم روزهای ناراحتی را فراموش می کنم و با خود می گویم بازهم برای تیمی که غیر از درد، رنج و استرس چیزی برایم نداشته، حرص خواهم خورد! این اتفاق نتیجه دوام «مزه» است؛ مزه ای که مربی و هواداران به یک تیم هدیه می کنند. دقیقاً همین نکته، باشگاه های بزرگ و کوچک های با اصالت را از «تازه به دوران رسیده ها» جدا می کند. این آرسنال تا جایی که می تواند به جوانان میدان می دهد و در نتیجه بازیکنان ۲۱ ساله چنان طراوتی به چمن سبز می دهند که ... لیورپول اگرچه کمتر حاضر شده روی جوانان آکادمی «ملوود» سرمایه گذاری کند اما به لطف دارا بودن یک تاریخچه غنی و سکونشینان از جان گذشته، مزه و طعم شیرینی دارد! شخصاً جادوی آرسنال را در جایی غیر از اتفاقات جریان بازی نیز مشاهده کرده ام. صف های طویل برای دریافت بلیت یک بازی نه چندان باارزش، تماشای بازی به شکل ایستاده ( در حالی که تعادل جسمی مناسبی ندارید) و تحمل هزاران هزار رنج و مصیب دیگر، عادت خوره فوتبال های جزیره محسوب می شودآنچه می خوانید اظهارات یک هوادار آرسنال است که ادعا می کند پس از بازی هفته پایانی تیمش مقابل لیورپول در فصل ۱۹۹۱-۱۹۹۰ لیگ انگلستان شیفته هواداران، تاریخچه و نام لیورپول شده است.گفته های او که در سایت ویژه هواداران آرسنال به چشم می خورد، لبالب از احساسات خالص یک دوستدار واقعی فوتبال و تلقی یک سکونشین دائمی از جادوی توپ گرد است. این فرد ناشناس، تیم های قدیمی و با ریشه را روح فوتبال می نامد و از اینکه چلسی نه چندان باسابقه و پرافتخار را زیر تازیانه قرار دهد، ابایی ندارد. گفته های او را بخوانید:
● در توصیف تواضع
به عنوان یک هوادار فوتبال یاد گرفته ام هیچ گاه تیمی را کوچک نپندارم چون فقط هنگامی که ضعیف هستید، اقدام به تمسخر سایر باشگاه ها خواهید کرد. به چلسی بنگرید. آنها بسیار مغرورانه بازی می کنند و گویی از آسمان به زمین پرتاب شده اند. آبی های لندن نه تاریخ باشکوهی دارند و نه در اروپا دارای نام و نشان هستند. به یک سؤال من پاسخ بدهید؛ آنها چند بار یک سه گانه رقم زده اند؟ یک بار؟ ۲ بار؟ نه! حتی در یک فصل ۲ جام هم نبرده اند و در سال های اخیر، به لطف پول های آبراموویچ موفق به کسب جام های رنگارنگ شده اند! هواداران چنین تیم نه چندان پرافتخاری نباید در روزهای موفقیت از بالا به سایر تیم ها بنگرند. اگر در اطراف استمفوردبریج پرسه بزنید، زمزمه های هواداران چلسی مبنی بر «آبی های لندن، بزرگترین باشگاه دنیا هستند» را خواهید شنید. آیا این موضوع واقعیت دارد؟ نه! تنها زمان، بزرگان را از کوچک ها متمایز می کند و بر این اساس شاید دوستداران منچستریونایتد و لیورپول حق داشته باشند تیم های محبوب خود را متعلق به سیاره دیگری بدانند.
● ذات فوتبال
مایل هستم به نکته خاص دیگری اشاره کنم؛ شخصاً با آرسنال طعم شیرین فوتبال را چشیدیم. طعم؟ بله! به عنوان یک مربی وظیفه دارید علاوه بر بنیان نهادن یک ساختار دیرپا، ادویه های لازم را هم به دستپخت خود اضافه کنید. در غیر این صورت حتماً به مشکل برمی خورید. تمام آن یک پا- دو پاها، دریبل ها، حرکات نمایشی و ... باعث میخکوب شدن منِ هوادار روی سکوها نمی شود. خاطرات فوتبالیست های تکنیکی در هایبری ( استادیوم قبلی آرسنال) ثبت شده و پاک نشدنی جلوه می کند. وقتی خاطراتم را به یاد می آورم، قسم روزهای ناراحتی را فراموش می کنم و با خود می گویم بازهم برای تیمی که غیر از درد، رنج و استرس چیزی برایم نداشته، حرص خواهم خورد! این اتفاق نتیجه دوام «مزه» است؛ مزه ای که مربی و هواداران به یک تیم هدیه می کنند. دقیقاً همین نکته، باشگاه های بزرگ و کوچک های با اصالت را از «تازه به دوران رسیده ها» جدا می کند. این آرسنال تا جایی که می تواند به جوانان میدان می دهد و در نتیجه بازیکنان ۲۱ ساله چنان طراوتی به چمن سبز می دهند که ... لیورپول اگرچه کمتر حاضر شده روی جوانان آکادمی «ملوود» سرمایه گذاری کند اما به لطف دارا بودن یک تاریخچه غنی و سکونشینان از جان گذشته، مزه و طعم شیرینی دارد! شخصاً جادوی آرسنال را در جایی غیر از اتفاقات جریان بازی نیز مشاهده کرده ام. صف های طویل برای دریافت بلیت یک بازی نه چندان باارزش، تماشای بازی به شکل ایستاده ( در حالی که تعادل جسمی مناسبی ندارید) و تحمل هزاران هزار رنج و مصیب دیگر، عادت خوره فوتبال های جزیره محسوب می شود.
برای در اختیار داشتن چنین هواداران پرشوری باید در اطراف تیم های قدیمی به جست وجو بپردازید. اگر اهل مکاشفه باشید، مطمئناً با کلمه ای به نام «روح فوتبال» آشنا خواهید شد. روح فوتبال؟ این فاکتور، فرزند همان مزه ای است که به مرور زمان در تار و پود یک باشگاه تنیده می شود. از این نظر پس از آرسنال، ( تیم محبوبم) لیورپول را دارای چنین ویژگی هایی می دانم.
● ... اما لیورپول
بهتر است کمی از تیم قرمزپوش آنفیلد بگویم. روزهای خوب آنها در دهه ۸۰ را به یاد دارم؛ دورانی که ستارگانی مانند ایان راش، کوین کیگان، گراهام سونس و ... نقش آفرین اصلی داستان اقتدار جزیره نشینان در اروپا بودند. از آن زمان، رقابت ها با آنها را مانند بازی مرگ و زندگی قلمداد کردم. چه تیمی دوست ندارد قدرت های مطلق مقاطع مختلف فوتبال انگلستان را شکست دهد؟ می دانم! گذشته ها گذشته و صحبت از آن دوران بر افسوس نسل جدید هواداران «لک لک ها» می افزاید. شخصاً حتی لیورپول ضعیف یک و نیم دهه اخیر را به برخی از باشگاه های بی ریشه ترجیح می دهم. سنگ محک هواداران فانتزی فوتبال، نتایج و سرحال بودن تیم ها است اما برای آنها که از فلسفه «رنج در فوتبال» سر درمی آورند، زمان حال چندان اهمیتی ندارد. گذشته، پشتوانه یک تیم فوتبال است و بر این اساس در پس زمینه لیورپول کوهی از اصالت را می بینم. اصلاً دلیل اصلی نوشتن این مطلب...
● آن روز زیبا و عجیب
دلیل اصلی نوشتن این مطلب به اتفاقی که در هفته پایانی فصل ۱۹۹۱-۱۹۹۰ لیگ انگلستان رخ داد، برمی گردد. آن روز آرسنال برای فتح جام لیگ انگلستان چاره ای غیر از پیروزی با اختلاف ۲ گل نداشت. پیروزی در آنفیلد کاری غیرممکن به نظر می رسید اما هنگامی که گل اول را به ثبت رساندیم، امیدوار شدیم و سرانجام در نودمین دقیقه گل قهرمانی ما به ثمر رسید. صحنه شادی بازیکنان به تاریخ پیوست؛ درست مانند رفتار فوق العاده خوب لیورپولی ها که بدون جار و جنجال برای ناکامی تیم محبوب خود اشک ریختند. حدود ۸۰ هزار هوادار لیورپول در لندن ساکن هستند و من با بیشتر آنها ارتباط دوستانه ای دارم. وقتی پای صحبت این افراد می نشینم، ناخود آگاه به آنها غبطه می خورم. تاریخچه غنی، همان وجه اشتراک هواداران لیورپول و آرسنال محسوب می شود و شاید به این دلیل ما دوستداران ۲ باشگاه اصلاً با یکدیگر مشکلی نداریم. صمیمیت سکونشینان، نتیجه بازی های زیبای به یادگار مانده از لیورپول و آرسنال دهه های گذشته است، نه صرفاً افتخارات و گل های زیبا! چنانچه گوشی تلفنی را سر جایش قرار ندهید، پس از مدتی صدای گوشخراشی را خواهید شنید. فوتبال را یک تلفن ثابت قلمداد می کنم و لیورپول را زنگ خطر به صدا درآمده! قرمزهای آنفیلد، زنگ بیداری من و شمایی هستند که تصور می کنیم فوتبال فقط در انحصار پول است و با موفقیت های مقطعی تیم های کوچک معنا می یابد.
● آرزوی موفقیت
در پایان بدون توجه به آنچه رخ داده و می دهد، برای لیورپول آرزوی موفقیت می کنم. بگذارید اعتراف کنم در گذر سال ها به یک هوادار واقعی لیورپول تبدیل شده ام و بر این اساس امیدوارم همتیمی های «استیون جرارد» همچنان بزرگ بمانند و افتخارآفرین شوند. با آنها مسابقه خواهیم داد و مطمئناً به برتری می رسیم اما بازی های ۹۰ و چند دقیقه ای باعث گسسته شدن ارتباط دوستانه ۲ گروه هواداران نمی شود. به یاد جمله یک دوستدار واقعی آرسنال می افتم...
● رنج هواداری
او می گفت آدم های مختلفی به ورزشگاه می روند. عده ای افسرده هستند، گروهی دچار مشکلات خانوادگی می شوند و معدودی هم می آیند تا فقط فحاشی کنند. نمی توانید از این افراد خرده بگیرید چون امروزه استادیوم های مختلف به مکانی برای ابراز احساسات فرو خورده تبدیل شده اند. در این نما، هواداران لیورپول را به یاد می آورم. آنها ترکیبی از تیپ های مختلف شخصیتی هستند اما هنگام نشستن روی سکوهای داغ آنفیلد، با فریاد به طبیعی ترین شکل ممکن دلتنگی سال های ناکامی تیمشان را ابراز می کنند.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی