چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

همه راه‌ها برای فلسطینی‌ها به پست بازرسی ختم می‌شود!


همه راه‌ها برای فلسطینی‌ها به پست بازرسی ختم می‌شود!
همه راهها به روم ختم می شود. این مثل، ریشه در یك واقعیت تاریخی دارد. امپراتوری روم برای رشد و گسترش به یك شبكه جاده ای چشمگیر نیاز داشت تا از این طریق بتواند به اقصی نقاط عالم لشگركشی كند و از طرفی مانع طغیان حكومتهای محلی بر ضد امپراتوری شود. بنا بر شواهد تاریخی، راهها در امپراتوری روم همانند چرخ گاری طراحی و احداث شده بود؛ یعنی همه جاده ها از یك نقطه مركزی كه مقر امپراتوری بود منشعب شده بودند و از این رهگذر همه آنها به یك جا ختم می شدند.
بر این اساس امروز باید گفت كه برای فلسطینیان، همه راهها به پستهای ایست و بازرسی ختم می شود! جدیدترین پست بازرسی كه در برابر فلسطینیان قد علم كرده است، اسرائیلی نیست بلكه متعلق به گروه چهارجانبه ای(متشكل از ایالات متحده، روسیه، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) است كه بظاهر برای میانجی گری در پروسه صلح اسرائیل- فلسطین بر پا شده است.
محمود عباس به امید گذشتن از این پست ایست و بازرسی و یافتن راهی برای خروج از بن بست مذاكرات صلح در آن سوی این مانع، به نمایندگی از مردم فلسطین به میدان آمد. اما چرا به محمود عباس اجازه عبور داده نشد؟ زیرا برای نخستین بار از زمان درگذشت یاسر عرفات، عباس از نادیده گرفتن منافع مردم فلسطین سر باز زد.
رمی، آمریكایی فلسطینی تبار كه سایت مشهوری را با عنوان «بی عدالتی شاعرانه»(كیفر ناروا) با همكاری برادرش رمزی اداره می كند، درباره رخدادهای جاری خاورمیانه و فلسطین، با اشاره به ماجراهای جاری در فلسطین نوشته است: با وجود همه اتفاقات اخیر، محمود عباس باید یك درس مهم گرفته باشد.
این شاعر و خبرنگار آمریكایی- فلسطینی ادامه می دهد: شیرهای سیرك هر چه بیشتر برای پریدن از میان حلقه های آتش رغبت نشان دهند، صحنه گردان سیرك حلقه های بیشتری را برای پریدن در مقابل آنها قرار می دهد. پشت كردن به خواستها و نیازهای فلسطینیان به معنی انعطاف نیست.
تسلیم شدن در برابر خواسته های گروه چهارجانبه ممكن است تیترهای خوشایند رسانه های غربی را به دنبال داشته باشد، اما شرایط را برای ۸/۳ میلیون فلسطینی كه در سرزمینهای اشغالی زندگی می كنند، آسان تر و قابل تحمل تر نمی كند. ۸۶ میلیون دلاری كه ایالات متحده قصد دارد به عباس بدهد، چیزی جز رشوه برای فروختن فلسطینی ها نیست! طرح تشكیل یك دولت متحد با مشاركت حماس و فتح كه به معاهده مكه معروف شده، یك گام درست برای مردم فلسطین و یكی از تصمیمات درست محمود عباس محسوب می شود.
در ادامه این مطلب آمده است: اولین هدف تشكیل دولت متحد، پایان دادن به درگیری جناحی بین حماس و فتح بود. هدف بعدی، خاتمه دادن به محاصره غذایی بود كه در پی پیروزی قاطع حماس در انتخابات پارلمانی سال گذشته میلادی توسط غرب و اسرائیل علیه مردم فلسطین به مورد اجرا گذاشته شد. اگر منابع مالی لازم برای پرداخت حقوق كاركنان دولت فلسطین و مقابله با سوءتغذیه خانواده هایشان تأمین نشود، دولت فلسطین نمی تواند به تعهدات خود بدرستی عمل كند.
با توجه به جنگ لفظی ایالات متحده و مخالفت اولیه آن با تشكل دولت متحد فلسطینی، هیچ دلیلی وجود ندارد كه باور كنیم در سرزمینهای اشغالی، توسعه اقتصادی چشمگیری اتفاق خواهد افتاد. بنابراین ناآرامی ها مانند گذشته ادامه می یابد و رگه های افتراق همچنان در سرزمینهای اشغالی - با دولت متحد یا بدون آن- نمایان خواهد بود.
محمود عباس را جایگزین معتدل حماس می دانند، با این وجود نخست وزیر اسرائیل كاركرد چندانی برای او قائل نیست. از منظر ایهود اولمرت، محمود عباس كسی است كه تنها در صورت درخواست و پافشاری ایالات متحده باید به او رو آورد.
تنها زمانی كه جرقه های شكستی تازه در عراق، كشمكش سیاسی را بر سر ادامه یا پایان جنگ تشدید می كند(مانند شكست دور از انتظار بوش در به كرسی نشاندن استراتژی افزایش شمار سربازان آمریكایی در عراق)، حكومت بوش می پندارد زمان احیای روند صلح خاورمیانه فرا رسیده است. در این میان، دیگر طرفهای حاضر در این گروه ۴ جانبه میانجیگری نیز برای اثرگذاری و اعمال نفوذ بر تصمیمات آمریكا و اسرائیل تلاش چندانی نكرده اند.
تونی بلر، نخست وزیر انگلیس، در اظهارنظری مستقل از رویكردهای گروه ۴ جانبه تأكید كرد در میان اعضای حماس، چهره های منطقی و معقولی حضور دارند كه غرب می تواند با آنها وارد مذاكره شود. متقاعد كردن ایالات متحده در مورد وجود چهره های معتدل در درون گروه حماس كار دشواری است اما مسأله به همین جا خاتمه پیدا نمی كند زیرا این مأموریتی است كه بلر با اكراه آن را بر عهده گرفته است. نبود یك اراده محكم، درد مشترك اتحادیه اروپایی و سازمان ملل به صورت خاص و دولتهای اروپایی و عرب به صورت عام است.
چندی است، فتیله روند صلح خاورمیانه دوباره بالا كشیده شد، اما این اتفاق چیزی نبود جز عملیات نمایشی وزیر خارجه آمریكا كاندولیزا رایس در برابر رسانه ها كه ضمن آن بار دیگر به صورت رسمی بر این ادعا تأكید شد كه فلسطینی ها مشی تروریستی خود را كنار نخواهند گذاشت.
نكته دیگری كه هم در سخنرانیهای رایس و اولمرت و هم در پوشش خبری رخدادهای دو هفته اخیر مسكوت ماند، مسؤولیتهای اسرائیل در فاز اول «نقشه راه» بود. بر اساس مفاد مرحله اول «نقشه راه»، از یك سو مردم فلسطین باید اسرائیل را به رسمیت بشناسند و خشونت را كنار بگذارند و از سوی دیگر اسرائیل باید فعالیتهای مربوط به اسكان یهودیان را متوقف كند. این در حالی است كه اسرائیل با اقداماتی مانند شتاب دادن به عملیات شهركسازی و اسكان یهودیان و سر باز زدن از برچیدن پستهای بازرسی، درست بر خلاف مسیر مشخص شده در «نقشه راه» حركت كرده است.
كاهش چشمگیر شدت عمل فلسطینیان علیه اسرائیل با افزایش آشكار و قابل توجه خشونتهای اسرائیل همراه بوده است. اسرائیل هیچ اقدامی برای تسهیل آمد و شد در سراسر ساحل غربی نكرده و همچنان به اعمال مجازاتهای جمعی بر ضد ساكنان سرزمینهای اشغالی ادامه می دهد.
با توجه به قوانین بین المللی و قطعنامه های چندگانه سازمان ملل، شروط مقرر در فاز اول «نقشه راه» زمینه قانونی لازم را برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل فراهم نمی كند. اشغال را نمی توان نظام یا ساختاری فرض كرد كه برای اسرائیل «حق» ایجاد می كند. پایان دادن به اشغالگری موضوعی نیست كه عملی شدن آن به تأیید رسمی اسرائیل توسط فلسطینیان متكی باشد و یا به اعلام شفاهی مردم فلسطین مبنی بر دست كشیدن از مبارزه وابسته باشد.
بنابراین اگر بنا را بر این بگذاریم كه طرفین باید خواسته های گروه ۴ جانبه را مورد توجه قرار دهند، بی ترید حماس به همه شروط آنها عمل كرده است. گروه حماس از سال ۲۰۰۵، آتش بسی خودخواسته را به مورد اجرا گذاشته و چندین بار به امكان اجرای یك آتش بس موقت بلندمدت اشاره كرده است. اگرچه حماس به صورت شفاهی موجودیت اسرائیل را نپذیرفته، اما پذیرفته كه اسرائیل وجود دارد و در پی نابودی اسرائیل نبوده است؛ این موضوعی است كه پیشنهاد آتش بس موقت بلندمدت حماس، آن را تقویت می كند.
گذشته از اینها، حماس بارها اعلام كرده كه با واسطه قرار دادن كسی مانند رئیس جمهور محمود عباس با اسرائیل مذاكره می كند. هر دو گروه حماس و فتح، خط مشی سیاسی خود را بر راه حل «دو دولتی» استوار كرده اند. حماس امروز با حماس ۱۹۸۸ تفاوت دارد....
ادامه محاصره یك ملت تنها اعتدال و نرمش آنها را تضعیف می كند و به تنفر و انزجار دامن می زند. این احتمالاً همان طرحی است كه بسیاری از عوامل دولت اسرائیل در پی ادامه آن هستند و بی تردید بسیاری از مقامات حكومت آمریكا نیز از آن استقبال می كنند، ولی این روند به حال صلح سودی ندارد و تنها چشم انداز آینده ای را كه باید با پایان «اشغالگری»، تحریمهای اقتصادی و برقراری آشتی مبتنی بر عدالت رقم بخورد، تیره و تار می كند.
محمدی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید