سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

چقدر آشنائی ای غزه !


چقدر آشنائی ای غزه !
ای بادهای وحشی! شامگاهان که از کوی ما می‌گذرید، بوی اندوه و رایحه درد ما را در ‏جنگل‌های انبوه و صحاری سوزان، کوه‌های بی فریاد و دره‌های غریب، دریاهای بیکران ‏و افق‌های دور پراکنده سازید، تا درختان نرقصند و گیاهان بمویند! چشمه‌ها بخشکند و ‏رودخانه‌ها بخروشند! جویباران جز زمزمه غم نسرایند و کبک‌ها قهقهه مستانه سر ‏ندهند! گنجشک‌ها قشقرق شادی براه نیندازند و بلبلان بیدل با وصل برگ گلی ‏دلخوش نباشند!‏
ای بادهای وحشی! به بنفشه زاران خبر دهید که هرگز رخت ماتم از تن نگیرند و از ‏لاله‌ها بخواهید، سر بر تربت ما بگذارند، به رودها بگویید موسیقی درد بنوازند، به ‏نیزارها پیام دهید نوای غم ساز کنند و به کبوتران و قمریان بگویند نغمه اندوه بزنند!‏
ای بادهای وحشی!‏ پیام ما را به پروانه‌های شیدا برسانید که این بار پر در شعله آواز ما بسوزانند، به گل‌ها ‏بگویید این بار در توفان آه ما گریبان بدرند و به چکاوک‌ها بگویید در سوگ ما سینه چاک ‏دهند! چرا دیگر در باغ خاطرمان جز شکوفه درد نشکفد و به صحرای دلمان جز گیاه ‏حسرت نروید! بخدا اگر باد، بویی از اندوه دل ما می‌برد، دیگر صدای وزش آن به گوش ‏نمی‌رسید.‏
آخر صحبت از پژمردن یک برگ نیست، حرف از مرگ قناری نیست، گرچه جنگل را بیابان ‏می‌کنند اما، صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق، گفت‌وگو از مرگ انسانیت است‏ و ما تنهای تنهاییم، جوانمردا، خدا را بشنوید، برخیز! فردا دیر خواهد بود، چه شده ‏است شما را، خدا را بشنوید! ای جوانمردان! نمی‌گوییم؛ بنی آدم اعضای یکدیگرند و ‏گیریم که شیعه مرتضی علی (ع) نباشید!‏ جوانمردی که چون شنید؛ ایادی معاویه به شهری تجاوز کرده اند و زینت آلات زن ‏یهودی را به زور از او ربوده اند خشم آگین و بغض آلود، دردمندانه بر آشفت که؛ بخدا ‏سوگند اگر کسی از شدت ناراحتی این خبر، آنقدر بگرید که روح از کالبدش پرواز کند، ‏سزاوار ملامت نمی‌باشد.‏
و آیا نشنیده اید این سخن رسول خدا (ص) را که؛ هر کس فریاد استغاثه مسلمانی را ‏بشنود و بتواند او را یاری کند و یاری نکند، مسلمان نیست.‏ پس چه شده است شما را ای ملت رسول الله (ص)! و ای آزادگان جهان، امید به که ‏بسته اید!؟ و انتظار از که دارید!؟ از این مدعیان ژاژخای حقوق بشر!؟ و از این جماعت ‏اشباه الرجال آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود! ظالم عزیز است و مظلوم ذلیل! فساد و تباهی در ‏بر بحر پدیدار گشته و شر بلا در آفاق و انفس پراکنده شده!‏
آیا تجاوز غول‌های ماهواره ای- این انکراه الصوات و التصاویر و این دجال چشم ملحد ‏شکل – را به حریم آسمان انسانیت و ولایت نمی‌نگرید!؟ و شاهد زنده به گور شدن ‏نسل جوانان جهان انسانیت و اسلام نیستید!؟ آیا نمی‌بینید!؟ آنجا که از ساختن ‏مسلخ عاجزند، به مسخ جوانان می‌پردازند!؟ و ای کاش تنها جوانان را به مسلخ ‏می‌بردند و دست از مسخ آنان برمی‌داشتند!‏ شاید این را تجاوز نشمارید!
اما آیا یادتان رفته است در آن روزهای پرسوز بر ما چه ‏گذشت؟ و در آن فصل سنگین غرب بر ما چه رفت؟ ای زخمدار تیغ قابیل! و ای وارث ‏خون پاک هابیل! ای بسیجی پا برهنه تاریخ! این که از ولایت درد می‌آیی و عطر لاله در ‏پیرهن داری! ای که از وادی‌های خار و جنگل‌های دار، بی سر و پا گذاشته ای، از ‏کوهساران بی فریاد و بیابان‌ها و دره‌های غریب گذر کرده ای، ای که درد ‏هزار ساله در سینه داری و داغ هزار ساله بر دل! ای خسته تازیانه بیداد و ای سیلی ‏خورده ایادی شداد! عربی، عجمی یا ... نمی‌دانم؟
با تو هستم ای آشنای دیرین! ‏اینجا یا آنجایی، چه می‌دانم؟ ای از ولایت درد! و ای از قبیله توحید! چه فرقی می‌کند، ‏هر دو قربانیان یک هوسیم و هر دو مغضوبین ظالمین و مستکبرین زمینیم.
به گذشته ‏دور برنمی‌گردیم، از همین دیروز می‌گویم، حماسه خونین پانزده خرداد ۴۲ و کربلای ‏هفده شهرویر ۵۷ را و یا تگرگ بی رحمی که در باغ‌های خرمشهر و هویزه و سوسنگرد ‏و ... بارید و بر گلبن ما برگ و باری نگذاشت! شکوفه ریزان دزفول و مهران و برگ ریزان ‏باختران و تهران که یادات نرفته؟ و یا بادهای سمومی که در حلبچه و شلمچه وزید و ‏همه چیز را به سیاه کشانید.
آیا فراموش کرده ای؛ آتشی را که در نیستان مجنون و ‏نیزار هورالعظیم افتاد؟ و هنوز بوی نی‌های سوخته اش می‌آید و یا یادت رفته است از ‏التهاب نخل‌های بی سر و سرخ خوزستان که هنوز می‌سوزند، آیا نمی‌بینی که تنور ‏آلاله‌های کردستان همچنان افروخته است!؟
مگر می‌توانی سنگینی! این همه تابوت سرخ و عطر این همه استخوان‌های سوخته را ‏که هنوز هم، هر صبح و شام بر شانه‌های زخمی آسمان مشایعت می‌شود، احساس ‏نکنی؟ و یا مگر می‌شود شکسته شدن حرمت «مسجد گوهرشاد» به وسیله قزاق‌های ‏رضاخانی و به آتش کشیدن «مسجد کرمان» به دست ساواک رژیم ستم شاهی و ‏خیانت آل شیطان در «مسجد الحرام» و جنایت سیک‌ها در «مسجد بابری» و کشتار ‏نمازگزاران در قبله اول مسلمین توسط صهیونیست‌های جنایتکار و شقاوت منافقین در ‏حرم روضه رضوی (ع) و ... را که کارگردان اصلی آن استکبار جهانی است از یادها ‏سترد!؟
شاید که جویبار روزگار اثر این همه درد و اندوه این همه جنایات را از دفتر خاطرات تو ‏برده و خون ناحق یاران را از جلو چشمانت شسته!‏ و یا شاید خاکستر این همه سال، آتش آن همه درد و داغ را در مجمر سینه ات پنهان ‏کرده!؟ شاید که چنین باشد! و گیرم که می‌گویی، خوب، باشد بر گذشته‌ها صلوات! ‏شاید!...‏
اما مگر می‌شود هر روز ناظر پر پر شدن گل‌های باغ محمدی (ص) از فلسطین تا ‏افغانستان و عراق و .. به کشمیر به وسیله ایادی بی رحم شیطان بزرگ بود و باز هم ‏نادیده گرفت!‏ راستی تا کی باید؛ صدای ضجه و استغاثه کودکان و زنان و پیر مردان بی پناهی که جز ‏خدا یاوری ندارند ازگوشه گوشه این خاک سوخته و رستنگاه تین و زیتون فلسطین ‏اشغالی، نشنیده گرفت!‏
و آیا، طنین خرد شدن استخوان‌های نازک اطفال معصوم و کودکان مظلوم بوسنیایی، ‏افغانی، فلسطینی و عراقی را در زیر چرخ‌های آهنین سفاکان صربی استکباری و ‏مروجان پلید اسلام آمریکایی و متحجر طالبانی و صهیونیان جنایتکار اسرائیلی را ‏نمی‌شوید!؟
البته نباید هم بشنوید! زیرا هنوز این استخوان‌ها آنقدر ستبر و محکم ‏نشده اند که صدای شکستنشان بگوشتان رسد!‏ کجایند طرفداران ژاژخای حقوق بشر! چرا امروز صدای این مدعیان دروغین برنمی‌خیزد؟ ‏چرا وقتی پیروان آل محمد (ص) و امت مظلوم مصطفوی (ص)_ که برترین امت روی ‏زمینند- در معرض تندباد ستم و سیلی بیدادگران زمان قرار می‌گیرند و تحت شدیدترین ‏شکنجه‌ها و فجیع ترین قتل عام‌هایند.
صداها در گلو خفته شده است!؟ ما از این جماعت اشباه الرجال و لارجال جز این انتظار نداریم! چرا که موجودیت اینها ‏بدین گونه خود موجب سلطه حاکمیت آنان است و ما شکایت ز جفا پیش جفا کار ‏نمی‌بریم- که اشک کباب موجب طغیان آتش است!‏
کجایید، ای آزادگان و احرار!‏ خدا را بشنوید! این تنها صلای بیداری و دادخواهی محمد (ص) و علی است (ع) که ‏اینک از حلقوم سید سبز حضرت خامنه ای عزیز برمی‌خیزد! و با دلی پر خون و چشمی ‏اشکبار با صدای صلاح و سدادش ما را تسلی داده و همگان را به وحدت و همدلی با ‏مظلومان جهان به ویژه مردم بی پناه و مظلوم فلسطین علیه بیدادگران زمان بسیج و ‏تهییج می‌نماید!‏
به خدا! فریاد او، همان فریاد فریادگر بزرگ قرن و بیدارگر سترگ اقالیم قبله روح خدا ‏حضرت امام خمینی (رض) است که همچنان می‌توفد و چونان جد امجدش حسین بن ‏علی (ع) بر گوش تاریخ می‌نوازد که:‏ فریاد برائت ما، فریاد امتی است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشسته ‏اند و همه تیرها و کمان‌ها و نیزه‌ها به طرف قرآن و عترت عظیم، نشانه رفته اند.
و ‏هیهات! – که امت محمد (ص) و سیراب شدگان کوثر عاشورا، منتظران وراثت صالحان ‏‏– به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن دهند....‏ و ما اعلام می‌کنیم که «جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه ‏مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر، نیاز ‏سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به ‏اصول و روش‌های مبارزه علیه نظام‌های کفرو شرک آشنا سازد...»‏
جمهوی اسلامی نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان‌های مقدس الهی خود ‏دست بردارد.‏ این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا زنیم که؛ این ‏خواب رفتگان!‏ ای غفلت زدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید، که در کنار لانه‌های گرگ منزل ‏گرفته اید!
برخیزید! که اینجا جای خواب نیست! و نیز فریاد کشیم: سریعاً قیام کنید که ‏جهان ایمن از صیاد نیست! مسلمانان از هیاهو و طبل‌های توخالی تبلیغات ظالمانه ‏نهرساند که کاخ‌ها و قدرت‌های نظامی و سیاسی استکبار جهانی همانند؛ لانه ‏عنکبوت سست و در حال فرو ریختن است.‏
ای ازادگان و احرار! بپا خیزید، ای جوانان عزیز بغض و کینه انقلابیتان را در سینه‌ها نگه ‏دارید و با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.‏
جوانان عزیز که چشم امید من به شماست! با یکدست قرآن را و با یک دست سلاح ‏برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از ‏آنان سلب کنید.‏
آگاه باشید، که جهان امروز، دنیای مستضعفین است و دیر یا زود پیروزی از آنان است و ‏آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند.‏
خداوندا! تو می‌دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم، خداوندا! تو می‌دانی که استکبار ‏و آمریکا جهانخوار گل‌های باغ رسالت تو را پرپر کردند.
خداوندا! در جهان ظلم و ستم و ‏بیداد همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم و ‏نمی‌خواهیم بشناسیم.‏
خداوندا! تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیه الله – ارواحنا لتراب مقدمه ‏الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما!
ابوالفضل فیروزی (نی‌نوا)
منبع : شبکه خبر دانشجو