پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سیر تحول از دربار تا مردم


سیر تحول از دربار تا مردم
زمانی كه بهبهانی نزد عین الدوله رفته بود تا تحقق وعده های حكومت در مورد تشكیل عدالت خانه را خواستار شود، عده ای این شایعه را بر سر زبان ها انداختند كه او برای زد و بند و سازش نزد عین الدوله رفته و به مطامع و منافع شخصی اش بیشتر دل بسته است تا تاسیس عدالت خانه. شخصیت و رفتار بهبهانی به گونه ای بود كه چنین شایعاتی حتی اگر واقعیت هم نداشت به راحتی پذیرفته می شد.سیدعبدالله بهبهانی فرزند سید اسماعیل بهبهانی (مجتهد دربار ناصرالدین شاه) بود. سید عبدالله در حدود ۱۲۶۰ ق (۱۲۲۹ ش) متولد شد. مقدمات علوم شرعی را آموخت و سپس در عتبات نزد روحانیان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری، حاج میرزامحمدحسن شیرازی و حاج سید حسین كوه كمری تلمذ كرد و به درجه اجتهاد رسید. در سال ۱۲۹۵ ق (۱۲۵۶ش) به تهران بازگشت و جای پدر را گرفت.
بهبهانی در جریان تحریم تنباكو در كنار دربار ایستاد و فتوای استاد سابقش (میرزای شیرازی) را نادیده گرفت. نقل شده است كه وی در زمانی كه فتوای تحریم تنباكو صادر شده بود در مهمانی سفارت عثمانی در حضور روحانیون و دعوت شدگان سیگار كشید و حرمت تحریم تنباكو را شكست. موضع گیری بحث انگیز بهبهانی او را به امین السلطان (صدراعظم) نزدیك تر نمود و امین السلطان (اتابك) دعاوی و مرافعات دربار را به او محول كرد. بعد از این كه عین الدوله جای امین السلطان را گرفت بهبهانی از نظر افتاد و امر مرافعات و دعاوی دربار به شیخ فضل الله نوری و سید اكبر تفرشی واگذار شد. به گفته برخی تحلیلگران تاریخ، خشم بهبهانی نسبت به عین الدوله عامل مهمی در تصمیم گیری او برای ملحق شدن به مشروطه و نزدیكی اش به طباطبایی بود. بسیاری از ملیون معتقد بودند كه بهبهانی برای نصب مجدد امین السلطان به ائتلاف ضددربار پیوسته است و می خواهد اعتبار و مقام از دست رفته را اعاده كند. تصور مردم هم این بود كه او نه تعهد و پایبندی طباطبایی به نهضت مشروطه را دارد و نه سواد و تسلط شیخ فضل الله نوری را در امور مذهبی.در اسفند ۱۲۸۳ زمانی كه دسته های مذهبی برای عزاداری ماه محرم در خیابان ها جمع شده بودند، بهبهانی تصویری از ژوزف نوز بلژیكی در لباس روحانیت (در مهمانی رقص بالماسكه) به مردم نشان داد و احساسات مذهبی مردم را برانگیخت.
اعتراض ها بالا گرفت و مردم خواستار اخراج نوز از ایران شدند. این اعتراض سبب نزدیكی دو روحانی برجسته انقلاب مشروطه (بهبهانی و طباطبایی) به هم شد. اعتراض به اقدام نوز در فروردین ۱۲۸۴ هم ادامه یافت و بازاریان به نشانه اعتراض بازار را بستند و در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. این اعتراض ها را می توان آغازگر سلسله اعتراض ها و اعتصاب هایی دانست كه با هدایت بهبهانی و طباطبایی سرانجام منجر به صدور فرمان مشروطه گردید.در آذر ۱۲۸۴ بازرگانان محتكر جنگ روسیه و ژاپن را بهانه كرده می خواستند قند را گران بفروشند به همین دلیل علاءالدوله (حاكم تهران) تعدادی از بازاریان را به چوب بست. به دنبال این اتفاق بازاریان با هدایت و رهبری بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. اعتصاب كنندگان در ابتدا خواستار عزل علاءالدوله و اخراج مسیو نوز بودند اما به اصرار سیدمحمد طباطبایی تاسیس عدالت خانه هم به خواست های آنها اضافه شد. مظفرالدین شاه وقتی شنید كه متحصنان تاسیس عدالت خانه را می خواهند تعجب كرد و گفت: «سیدمحمد طالب جمهوری است كه در ایران هرگز نخواهد شد، سیدعبدالله و سایر روحانیون هم غرض دارند زیرا اگر عدالت خانه تاسیس شود اول دفعه در خانه آنها بسته می شود.» به هر حال پس از یك ماه تحصن، شاه درخواست های آنها را پذیرفت. چند ماه گذشت و از تاسیس عدالت خانه خبری نشد. به دنبال سخنرانی شیخ محمد سلطان المحققین علیه عین الدوله، دستگیری او، زد و خورد طلاب و سربازان، قتل سید عبدالحمید، حوادث مسجد جمعه و تظاهرات مردم، مهاجرت روحانیون به قم كه به مهاجرت كبری شهرت یافت و تحصن بازرگانان در سفارت انگلیس به دستور بهبهانی روی داد و سرانجام تداوم این تحصن ها شاه را مجبور كرد كه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ فرمان مشروطه را صادر كند.
در انتخابات مجلس اول مشروطه كه صنفی بود بهبهانی نماینده اقلیت یهودیان در مجلس شد و با افتتاح مجلس به اوج قدرت رسید و برای خود در دزاشوب تشكیلاتی به هم زد و بسیاری از كارهای كشور در منزل او حل و فصل می شد و به همین خاطر از سوی مخالفان به «شاه عبدالله» و «شاه سیاه» (به دلیل چهره سیاهش) معروف شد.
در حالی كه اغلب نمایندگان مجلس تحت نفوذ وی بودند و موافقت یا مخالفت او برای ثبات با تزلزل دولت ها كافی بود.زمان به توپ بستن مجلس (۲ تیر ۱۲۸۷) وقتی مقاومت مجلسیان و مجاهدان شكست، بهبهانی دستور داد همه اسلحه ها را كنار بگذارند و به دنبال او و طباطبایی حركت كنند ولی این دستور عملی نشد و هر یك از بیم جان به سویی گریختند و بهبهانی و طباطبایی و جمعی از مشروطه خواهان به پارك امین الدوله رفتند. بهبهانی و طباطبایی را در پارك امین الدوله دستگیر كرده و پس از كتك كاری مفصل با سر برهنه و صورت خون آلود به باغ شاه بردند. چند روزی در باغ شاه ماندند و بعد بهبهانی به كرمانشاه رفت و پس از فتح تهران به دست مشروطه خواهان به تهران بازگشت.
پس از گشایش مجلس دوم بهبهانی در خانه نشست. اما مردم كه او را بنیان گذار مشروطه می دانستند در خانه اش تجمع می كردند و خانه او عملاً به یك دولت بدون مسئولیت تبدیل شده بود. اعتدالیون كه اكثریت مجلس را در دست داشتند از او تبعیت می كردند و به این دلیل دموكرات ها با وی مخالف بودند و می گفتند كه او نفوذ خودش را برتر از مشروطه می داند و مجلس را تضعیف می كند. به همین دلیل نقشه قتل بهبهانی توسط هواداران دموكرات ها كشیده شد. روز جمعه۲۴ تیر ۱۲۸۹ در آغاز شب حیدر عمو اوغلی و رجب سرایی و دو نفر دیگر با سر و صورت پوشیده به منزل بهبهانی رفتند و با سه گلوله او را به قتل رساندند.
بیژن مومیوند
منبع : ایران یکصد سال پس از مشروطیت