چهارشنبه, ۲۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 15 May, 2024
مجله ویستا


آمریکایی سازی دختران


آمریکایی سازی دختران
مهم ترین و کلیدی ترین عامل در روش های تعلیم و تربیت، بحث (الگوسازی) است. هر سن و هر جنس، الگوی خاص خود را بر می تابد. در این میان، مهم ترین سن، دوران کودکی است. تربیت دوران کودکی بابهره گیری از الگوهای خاص و ویژه این دوران همراه است. طبیعی است که الگوهای دوران کودکی، به طور عمده، از مؤلفه های عاطفی به جای گزاره های عقلانی بهره می برند؛ از این رو رمز و رازهای موجود در خیال پردازی های کودکانه، جایگزین گزاره های واقع گرایانه در تربیت بزرگسالان می شود.
دختر بچه ها انحصارٹ به عروسک علاقه مند هستند. این علاقه ازعاطفه ویژه دختربچه ها و نیز قدرت برتر عروسک در ایجاد حس همذات پنداری و تفاهم خیالی با کودک نشأت گرفته است و این یکی ازابزارهایی است که غربی ها برای انتقال فرهنگ دلخواه خود، از آن استفاده کرده اند و البته در این راه، تلاش ها و هزینه های زیادی کرده اند.
انتقال فرهنگ، جز با ابزار آن امکان پذیر نیست. شناخت مخاطب وابزار سازی در راستای هدف، از ملزومات این عرصه است. ذائقه فرهنگی امروز، متفاوت از دیروز، به نگرشی نو، به مخاطب و در انداختن طرحی نو در امتداد طرح ها و سنن قبلی نیاز دارد. توجه دنیای غرب به این موضوع، موجبات برنامه ریزی و تبلیغاتی جدید را برای اصحاب فرهنگ در مغرب زمین فراهم آورده است. اصحاب فرهنگ غرب، امروزنه شاعران، نویسندگان، نقاشان و نه هنرمندان اند! روانشناسان فرهنگی و تبلیغاتی، نخبه های فرهنگی غرب امروزاند، چرا که غرب مدرن وفرهنگ آن، چیزی متفاوت از غرب سنتی است و اتصال و ارتباطمستقیم به منابع اقتصادی و اسپانسرها، بر قدرت و دقت این امر افزوده است.
● تولد باربی
کمپانی متل، در سال ۱۹۴۵، توسط زوج هندلر و مت، در ایالت کالیفرنیای جنوبی امریکا تاسیس شد. این شرکت در زمینه های مختلفی فعالیت داشت؛ ولی در سال ۱۹۵۵ وارد حیطه تولید اسباب بازی شد. دختر هندلر به عروسک های کاغذی علاقه زیادی داشت. خانم رت هندلر دریافته بود که فرزندش باربارا، به شخصیت پردازی از بزرگ ترهادر رفتار با عروسک های کاغذی می پردازد، بنابراین ایده ابداع عروسک واقعی ( سه بعدی) به ذهن او خطور کرد و این شرکت نیز طرح ساخت عروسک را دنبال کرد که به عقد قرارداد برای دریافت امتیاز عروسک آلمانی (لی لی) منتهی شد.
عروسک لی لی، در واقع برگرفته از شخصیت، اندام و چهره یک زن خیابان گرد آلمانی به همین نام بود. کمپانی متل پس از خرید امتیازعروسک لی لی، تغییراتی را در صورت بندی نژادی آن ایجاد کرد و آن رابه نژاد ( امریکایی - انگلیسی آنگلوساکسون) همانند کرد و به تولید آن در امریکا پرداخت.
این عروسک تغییر یافته باربی نام گرفت. باربی، اسم خلاصه شده باربارا، دختر کوچک آقای هندلر بود. باربی به زودی در صف اول اسباب بازی دختران غربی قرار گرفت. به مرور زمان، با جا افتادان این عروسک در بین جوامع، قیمت آن نیز افزایش یافت. شرکت متل (جک رایان)طراح موشک در پنتاگون را به دلیل تخصص و استعدادش در شناخت فرم هیکل زنان استخدام کرد.
در سال ۱۹۶۱ این شرکت عروسک (کن) را تولید کرد. این عروسک پسری بود با لباس های شیک و موهای قهوه ای، با نامی برگرفته از نام پسر هندلر. به این ترتیب عروسک باربی صاحب یک دوست پسر شد.
بعدها در سال ۱۹۶۳، عروسک (میچ) و در سال ۱۹۶۵، عروسک (اسکیپر) به جمع کن و باربی اضافه شد.
در سال ۱۹۶۸، کمپانی متل، با هدفی مشخص و به منظور اینکه به باربی یک شخصیت تربیتی جهانی ببخشد، اقدام به ساخت و فروش عروسک های سیاه و زردی کرد که هیکل و اندام آنها کاملا همانند اندام باربی، رنگ پوست و چهره آنها متفاوت بود. عروسک دورگه آفریقایی -امریکایی، برای کودکان سیاه پوست امریکا و آفریقا که به باربی سیاهان معروف شد، با نام (کریستین) توسط شرکت متل به بازار آمد. در سال ۱۹۸۸ (ترزای) امریکای لاتین و در سال ۱۹۹۰ (کی یرا)، باربی ژاپنی و چینی ساخته و روانه بازار شد. این سیاست شرکت متل موجب شد که غرب، عملا در تربیت دختران در جاهای مختلف دخالت داشته باشد.
از سال ۱۹۶۵، شرکت یاد شده برای گسترش باربی، به ساخت وفروش اسباب بازی های جنبی پرداخت و در همین راستا، در سال ۱۹۶۸، شرکت هنگ کنگی (اراکو) را تاسیس کرد. با توجه به گسترش نفوذ باربی، این متل در سراسر جهان، شرکت های متعددی را تأسیس کرد.
نخستین فیلم باربی، در سال ۲۰۰۱ با نام (باربی در فندق شکن) واردبازار شده از آن پس، تعداد قابل توجهی فیلم کامپیوتری، انیمیشن، سینمایی و مستهجن سکسی در مورد باربی تولید شده است. باربی درطی این سال ها، در شخصیت های متفاوت عرضه شده است که پرستار، افسر پلیس، آموزگار، پزشک، روانپزشک، خواننده و... از آن جمله است.
● امریکا و باربی
طی ۴۰ سال گذشته، عروسک باربی در سیاست امریکا فعال بوده است. در طول انتخابات ایالتی و ملتی، باربی بسیار فعال است. باربی درجنگ های ویتنام، گرانادا، پاناما و در انتهای جنگ سرد، نقش های متفاوتی ایفا کرد. در جنگ عراق و امریکا در سال ۱۹۹۰، عروسک باربی، با پوشش یونیفورم نظامی امریکایی، به تهییج افکار عمومی امریکا پرداخت. پس از واقعه سپتامبر نیز، باربی با پوشیدن یونیفورم نیروهای نظامی ضد تروریست، با ایفای نقش جدید خود، به تهییج افکار عمومی پرداخت. تیتر آگهی های تبلیغاتی باربی، برای نبردتروریسم این بود: باربی، روح امریکایی. از آنجا که بیان دکترین فرهنگی امریکا بر اومانیسم (بشرمداری به جای خدا محوری)، لیبرالیسم (اباحی گر) سکولاریسم (عرفی اندیشی و دنیا گرایی) و هدونیسم (لذت محوری) است، طبیعی است که سیاستمداران و استراتژیست های فرهنگی امریکا تلاش کنند تا با شیوه ها و راهکارهای مختلف، بنیان فرهنگی را تقویت، و آن را در امریکا و سراسر جهان بسط و تسری دهند. یکی از این شیوه ها، تربیت دختران امریکا و سراسر جهان، با گزاره های فرهنگ امریکایی است؛ از این رو به عنوان بهترین و کارآمدترین راه، اگر دختران سایر ملت ها با (ارزش)های امریکایی تربیت شوند، این دختران، نقش همسران و مادران را در جوامع خود عهده دار می شوند، وبه دنبال آن بر اساس ارزش های امریکایی، جامعه شان را اداره می کنندو این مهم ترین کارکرد تهاجمی یک فرهنگ مهاجم است که شهروندان دیگر ممالک را با ارزش های خود بیگانه بپرورانند.
● آثار ضد تربیتی باربی
اسباب بازی کودکان مهم ترین کالای فرهنگی به حساب می آید و درتعلیم و تربیت کودکان نقش کلیدی دارد. در این میان، عروسک هامصداق بارز فرهنگی ترین محصول هستند. تحقیقات روانشناسان کودک این نکته را ثابت کرده که بخش عمده شخصیت یک کودک، ازنخستین روزهایی که با حواس خود، دنیای پیرامونش را درک می کند، درتماس با عروسک ها شکل می گیرد.
این احساس، به ویژه در بین دختربچه ها، نیازی فطری است وجایگزین ندارد. غرب نیز همواره در پی ساخت دهکده ای یکپارچه به تربیت نسل غربی همت گمارده و در این راه، هزینه ها کرده است. دردنیای کنونی چیزی وجود ندارد که خنثی باشد؛ بدین معنا که در ماهیت هر چیز اثرات یک فرهنگ و تمدن مشاهده می شود. نمونه های این نظریه، فراوان است که در مثال می توان به لباس غربی و شرقی اشاره داشت. لباس غربی به دلیل اثری که از فرهنگ اومانیستی غرب می گیرد، هر روز، به بدن نماتر شدن حرکت می کند، و لباس، دیگرپوششی برای حفظ بدن نیست. اسباب بازی و هر چیز دیگری که از دل هر فرهنگی خارج می شود، رد پایی از عقاید، فرهنگ و تمدن سازنده آن به بازار می آید.
عروسک باربی نیز یکی از همین نمونه هاست. در روش های تعلیم وتربیت، مهم ترین و کلیدی ترین عامل، بحث الگوسازی است. هر سن و هر جنس الگوی خاص خود را دارد که در این میان، سن کودکی یکی ازمهم ترین این سنین است. در سنین کودکی، دختربچه ها به عروسک خیلی علاقه دارند که این علاقه، نشأت گرفته از عاطفه ویژه دختربچه ها، به دلیل قدرت همذات پنداری و خیال پردازی کودک است. از این منظر، نقش عروسک بسیار برجسته است، زیرا بالاترین نقش تربیتی را به ویژه در شکل دهی و پایه ریزی شخصیت دختران دارد. عروسک باربی نیز، نه تنها از این امر مستثنا نیست، بلکه به دلیل زیبایی و انعطاف پذیری و ترکیب بدنی اش، تأثیر بسیار بیشتری در این امر دارد.
عروسک باربی نیز در راستای همین اهداف قرار دارد. عروسک باربی، نمادی از روح تجدد امریکایی است که در قالب اسباب بازی دختربچه ها، به همه جای دنیا صادر شده است. این عروسک، عملا هدیه بزرگ ترهابه کودکان است تا آنها را برای پذیرفتن تمدن شیطانی آماده کنند.
پس از ساخت باربی، تصمیم بر آن شد تا مدل های گوناگونی از لباس، در اختیار کودکان قرار گیرد تا آنان بتوانند، شخصیت دلخواه خود را درمدل های مختلف، به باربی ببخشند. به مرور زمان، باربی کارکرد مهمی یافت؛ باربی به دختران آموزش می داد که جامعه مدرن، از آنها به عنوان یک زن چه انتظاری دارد. از طرفی عروسک باربی، بر خلاف سایرعروسک ها، تداعی کننده یک بچه نبوده و دارای چهره بچه گانه نیست، بلکه یک زن ۲۰ ساله امریکایی، با تمام مشخصات اندامی آن است که با دقت فراوان طراحی و ساخته می شود و با حضور تصاویرش در اکثرمایحتاج ضروری کودکان و نوجوانان، از جمله لوازم التحریر و.. ملکه ذهنی کودکان و نوجوانان (به خصوص دختران) گردیده و خود را به آنان تحمیل کرده و موجب خرید عروسک می شود. این امر، بدیهی است که از آن پس، دختران سعی در این مسئله دارند که خود را بیشتر به این عروسک نزدیک کرده و دقیقا دارای سلیقه ای همانند باربی (یک زن امریکایی) باشند.
در همین راستا، دختران نوجوان غرب و سایر کشورها، برای اینکه اندامشان شبیه باربی شود و یا از الگوی باربی زیاد فاصله نداشته باشند، از خوردن غذا به اندازه کافی در سن رشد خود پرهیز کنند. از این رو آمارسوء تغذیه دختران غربی که توسط سازمان های بهداشتی گزارش می شود حیرت آور است، چون مطرح می شود که ترکیب اندام باربی هیچ گاه به هم نخواهد خورد، لذا در تربیت دختران، برای اینکه در سنین بزرگ، هیچ گاه آبستن نشوند، جهت حفظ تناسب اندام بسیار موثر بود. دردهه ۹۰ میلادی به دلیل کاهش نرخ تولید مثل در غرب، به ویژه امریکا، باربی برای تربیت دختران در آن زمینه وارد صحنه شد و این عروسک بایک جنین در شکم خود به بازار آمد تا دختران نوجوان، با وضع حمل باربی به دست خود، به مادر شدن اشتیاق یابند. امروزه اسکیپر که خواهرکوچک باربی محسوب می شود، بخشی از پاسخ به درخواست سیاستگذاران فرهنگی، برای بچه دار بودن باربی است. با توجه به مطالب بیان شده، عمق اثر و تاثیر فوق العاده این عروسک بر روی افکار، رفتار و عمل دختران مشهود است. تعداد زیادی از هنرپیشه ها وخوانندگان زن غربی، با صرف هزینه های زیاد، اندام و چهره خود راهمچون باربی می سازند، تا مورد توجه عموم واقع شوند و این خودمی تواند دلیلی بر بلوغ زودرس جنسی دختران در غرب باشد.
این عروسک، به عنوان تبلور تمام عیار مدرنیزه، نقش اساسی درانتقال این فرهنگ به سایر جوامع دارد، فرهنگی که به زن نگاهی ابزاری دارد، و شعارهای فمینیستی می دهد.
ساخت این عروسک توسط غربی ها، نشانگر اهداف مورد نظرآنهاست؛ این در حالی است که نظام خاطرات سنتی ما، به یاد دارد که عروسک های شرقی، برگرفته از روح شرق و در موارد اسلامی، دارای وجاهت و ارزش های انسانی است؛ حتی یک کودک مسلمان که تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار نگرفته، بدون تعلیم عروسکی می سازد که درآن، اثر یک زن دیندار و متدین مشهود است؛ برای مثال، نوع لباسی که برایش تهیه می کند، حجاب نسبی که برایش در نظر می گیرد و اسمی که برایش انتخاب می کند، همه و همه حکایت از خنثی نبودن این عروسک نسبت به فرهنگ سازنده آن دارد. طبیعی است که سازنده غربی این عروسک های باربی، جدا از آنکه به فرهنگ مدرن غرب معتقد است، برای صرفه اقتصادی، با برنامه ریزی، عروسکی می سازد که بتوان از آن، به عنوان سوغاتی برای نسل بعد و کشورهای شرقی استفاده کرد. از آنجا که ساخته یک کودک از فرهنگ و تفکر او جدا نیست، مطمئنا ساخته هایی که توسط غرب به سراسر دنیا عرضه می شود، حاصل فرهنگ آنهاست وبا هدفی خاص انجام می گیرد.
باید توجه داشت که محصول این فرهنگ، جدا از اینکه خود از آن فرهنگ و تمدن اثر پذیر است، دارای آثار فرهنگی و اجتماعی دراستفاده از محصول است. بنابراین، رهاورد ورود یک عروسک باربی به اتاق کودکانه فرزندانمان، به تصور اینکه این عروسک، مانند تمام اسباب بازی های دیگر است و با اصرار کودکان صورت می پذیرد. مادران از خریداین عروسک ها امتناع می کنند و در مقابل تقاضای کودکانشان جواب منفی می دهند؛ اما جذابیت ها و زیبایی های این عروسک ها به قدری زیاد است و سازندگان این عروسک ها چنان ماهرانه روی آن کار کرده اندو با توجه به علاقه مندی های کودکان آن را طرح ریزی کرده اند که کودکان (دختران) به هر کاری دست می زنند تا بتوانند، یکی از آنها راخریداری کنند. در حالی که این عروسک، هم اثرات مخرب اقتصادی وهم اثرات مخرب اجتماعی و فرهنگی فراوانی با خود به همراه دارد. اثرات فرهنگی و اجتماعی باربی بسیار وسیع تر از اثرات اقتصادی آن است. این عروسک، سمبل و خلاصه شده یک تمدن است؛ تمدنی که زن را به این دلیل می خواهد که در زمینه جنسی از آن استفاده ابزاری کند. پس این عروسک نیز، همانند آن تفکرات درست می شود. اندام ظریف باربی، تداعی کننده یک زن بالغ است که با انواع لباس هایی که می پوشد، می تواند در نقش های مختلف ظاهر شود. لباس های این عروسک به گونه طراحی می شود که تمام بدن این عروسک را نپوشاند، باربی در اصل به دختران آموزش می دهد که جامعه مدرن غربی از آنها، به عنوان یک زن، چه انتظاری دارد.
هجوم این عروسک های نیمه عریان، با ژست های زننده، حرکت خزنده تهاجم خاصی است که اختصاصا دختربچه ها را هدف قرار داده است و همان طور که اشاره شد، این هجومی برنامه ریزی شده است که با هدف اثر بخشی تربیتی، خصوصا در مورد لباس پوشیدن، آرایش کردن و... در دو دهه آینده، وارد بازار شده، تا در مقابل (حجاب) نمادشاخص زنان مسلمان قرار گیرد.
ویژگی خاص باربی این است که با تمام تجهیزات مدرن و یک زندگی کامل بی نقص به بازار آمده و نحوه یک زندگی مدرن را آموزش می دهد. باربی تمام وسایل مکمل، از قبیل لباس خواب، وسایل حمام، مایوی شنا، لباس های مهمانی، وسایل آرایشی، یخچال و فریزر، ماشین لباسشویی و... را به همراه خود دارد. بدیهی است که الگوی لباس و سایرموارد مورد نیاز دختران و زنان قرار می گیرد و بدین صورت، دختران مأنوس با این عروسک، با سلیقه باربی، یا دقیق تر با سلیقه و خواست یک زن امریکایی بزرگ شده و زمانی که به سن انتخاب می رسند، دقیقادارای سلیقه ای همانند باربی (یک زن امریکایی) هستند. بنابراین، هرآنچه در تمدن غرب، برای انحطاط بشر تولید و عرضه می شود، پیش ترذائقه و احساس نیاز به آن را با هزینه مصرف کنندگان به وجود آورده اند.
اثر دیگری که این عروسک بر کودکانمان دارد، اخلال در نوع روابطاست. در بسیاری موارد، باربی به همراه دوستانش به فروش می رسد؛ دوستانی که در میان آنها پسر هم دیده می شود و هم باربی هایی با چهره های شرقی که باز هم تداعی کننده فرهنگ منحط غرب است.
وقتی کودکان از همان اوان کودکی، با عروسک هایی بازی کنند که به اصطلاح دوست دختر و دوست پسر هستند و حتی قیافه آنها را شبیه خود بداند، در آینده هیچ گاه مسئله دوست غیر هم جنس، برایش مهم نخواهد شد، زیرا از کودکی به آن خو گرفته است و می داند، عروسکی که تمام آرمان و آرزوهایش در آن نهفته است، برای کامل شدن به دوست پسر نیاز دارد!
اثر بعدی، زیان های جسمی و روانی و مسئله سوء تغذیه است که درمباحث قبلی نیز به آنها اشاره شد.
اثر دیگر، ورود این عروسک ها به زندگی، پوشش های نامناسب و غیراسلامی است که این عروسک دارد و کسی که در آینده، سعی می کند، هیکل خود را شبیه باربی بسازد، قطعٹ سعی می کند، از آنها بهره ببرد. همین امر موجب شده که فرهنگ برهنگی در کشورها، به خصوص ایران افزایش یابد. از سوی دیگر، این امر سرازیر شدن تولیدات و البسه غربی را به بازارهای شرقی در پی دارد که از لحاظ اقتصادی نیز سود سرشاری برای صادر کننده این فرهنگ به همراه داشته است.
نکته دیگر، که بسیار قابل ملاحظه است، تغییر الگوی زندگی است که در زندگی زنانمان به وجود می آید. جدا از متمایل شدن آنها به داشتن یک زندگی مدرن و بی نقص، دختران حاضر نخواهند بود، در جریان بارداری، تناسب اندام باربی گونه خود را به هم بزنند و این نیز خودپیامدهای وخیمی به دنبال خواهد داشت.
● آثار دیگر باربی
آثار زیانبار باربی را می توان، به صورت زیر دسته بندی کرد:
▪ باربی و زیبایی
خداوند میل به زیبایی را در فطرت انسان ها نهاده است. چون این میل، با احساسات بشر سر و کار دارد و احساسات افراد نیز به تعداد آنهامتکثر است، پس نمی توان تعریف واحدی از زیبایی ارائه کرد؛ امابرخی باز هم تعاریفی آورده اند؛ برای مثال در غرب، دایره توصیف زیبایی و جمال زنانه، گسترده تر از امور جنسی را شامل نمی شود. آنها با اجرای مسابقات انتخاب ملکه زیبایی، ترویج باربی، فیلم های سینمایی و...، زیبایی زنانه مورد پسند و سلیقه امریکایی را در جهان تبلیغ می کنند. آنها ملاک موفقیت را در انتخاب ملکه زیبایی، منطبق بودن با مدل لباس، اندام، رقص، آرایش و...، باربی قرار داده اند و لباس های بومی، سلایق و ملاک های سایر فرهنگ ها در این مسابقه نادیده گرفته می شود.
باربی از حیث زیباشناسی، دارای سه مولفه جداگانه زیبایی چهره، اندام و لباس است که در این قسمت به هر یک از آنها می پردازیم:
۱) زیبایی چهره:
هر فرد بنا به طبع زیبا پسند خود، به معشوقه هایی باویژگی چشم های بزرگ، کوچک، مشکی، آبی و....، ابروهای کشیده، کوتاه، کمانی و لب های کم گوشت یا پر گوشت یا.... تمایل دارد؛ اما باربی با ایجاد رابطه تنگاتنگ با کودکان، از همان ابتدای شخصیت پذیری، مدل زیبایی غربی و امریکایی را ملکه ذهن آنها می کند. موی طلایی، گردن باریک و کشیده، دماغ و دهان کوچک، چشمان درشت و... مجموع اعضای چهره باربی را تشکیل می دهد که به ندرت و با هنرمندی جراحان ماهر، در یک فرد، به طور همزمان جمع می شوند؛ از این روداغی همیشگی بر دل کسانی می گذارد که می خواهند مثل او باشند.
۲) زیبایی اندام:
اندام زیبا نیز مانند چهره زیبا، در ذائقه افراد از الگوی ثابتی پیروی نمی کند؛ اما کوشش طراحان باربی، مسلط کردن زیبایی اندام باربی بر ملاک های زیبایی دیگر فرهنگ ها است. این اندام به اندازه ای غیر طبیعی است که پزشکان معتقدند، انسان در صورت داشتن چنین اندامی، غیر از چهار دست و پا توانایی قادر به راه رفتن ندارد. این اندام ظریف، مطابق انتظارات جنسی مردان است و البته این توهینی به شخصیت والای زنان است.
۳) زیبایی لباس:
لباس پرچم کشور وجود هر کس و نماینده فرهنگ، شخصیت و باورهای او است. باربی از رهگذر ترویج لباس های تنگ، کوتاه و نیمه عریان، در پی تزریق فرهنگ امریکایی بر دیگر جوامع است. سه ویژگی اصلی لباس باربی، عریان گرایی، اشرافی گرایی ومصرف گرایی است که چنین لباس هایی، وسیله ای برای پوشش نبوده، بلکه در جهت آرایش و نمایش بدن زنان است. این نوع لباس ها برای جلوه گری، عشرت طلبی و رونق بخشی خلوت های مردانه طراحی شده اند.
▪ باربی و عشق
در غرب، برهنگی زنان و استفاده از زیبایی های جنسی آنان، موثرترین عامل برای ایجاد عشق دائمی در دل مردان است که باربی سمبل و مبلغ چنین فرهنگی است. او به دختران می آموزد که چگونه بازیبایی های خود، دل مردان را شکار کنند و چگونه مجالس شهوت رانی آنان را گرم تر کنند؛ اما به راستی آیا باربی می تواند، عشقی پایدار را دردل مردان ایجاد نماد؟ در پاسخ باید گفت خیر؛ زیرا باربی نماد سکس است و عریان گرایی است؛ از این رو هرگز نمی تواند، عشقی ماندگار راپدید آورد و قربانگاه عشق واقعی است. نهایت چیزی که در پی دارد، اقناع شهوت و کام جویی جنسی است؛ در حالی که به گواه تاریخ شرم، حیا، استغنای ظریفانه و عدم دسترسی آسان به زنان است که موجب برپایی عشقی شور انگیز می گردد.
▪ باربی و معنویت
گرایش به معنویت، جوشش درونی است که در تمام زمان ها به اشکال گوناگون وجود داشته است و از تشنگی های همیشگی بشر است؛ اماباربی به دلیل دارا بودن فرهنگ امریکایی، انسانی مادی محور و تهی ازمعنویت است و هیچ هویتی در این زمینه ندارد. او با پرورش بیش از حدبعد مادی انسان، فضا را برای به وجود آمدن بعد معنوی پر می کند. باربی با شهوت پرستی، دنیاطلبی و هزاران مولفه دیگر، دیوار بلندی در برابرآرمان های معنوی کشیده است؛ از این رو، غرب گرفتار بحران معنوی شده است.
▪ باربی و آزادی
آزادی، برای رشد استعدادهای انسانی ارزشمند است و اسلام مدافع آن است؛ ولی این مفهوم آزادی در غرب نیست، زیرا آزادی در غرب، به معنای رهایی همه تمایلات انسانی است و آزادی دادن به زن، یکی ازمراتب آن است؛ اما در اصل این آزادی، برای بهره مندی آسان تر مردان از جنس زن است. باربی، مبلغ چنین آزادی های پست و سخیفی است. او بی هیچ چشم داشتی و به راحتی در داستان ها، کارتون ها، وفیلم ها، خود را در معرض تمایلات جنسی مردان قرار می دهد و بی بند وباری را به کودکان آموزش می دهد.
▪ باربی و غرب زدگی
غرب زدگی بر خود باختگی و بی هویتی استوار است که دو راه در آن موثر است، گاهی انسان خود به سراغ غرب می رود و فریفته آن می شود وگاه غرب به سراغ انسان می آید و هویتش را به تاراج می برد. باربی مانندگلوله ای است که از سوی غرب شلیک شده و با خیل عظیمی ازمحصولات وابسته، زندگی غربی را ترویج می کند و کودکان را نسبت به هویت و فرهنگ خود بی اعتماد می سازد.
▪ باربی و مصرف گرایی
مصرف گرایی به مصرف خارج از حد و الگوی مناسب گفته می شود که غرب، مهد مصرف گرایی است و زن نقش دوگانه ای را ایفا می کند. او هم به مصرف گرایی مبتلاست و هم مبلغ آن است. باربی که زاده این فرهنگ است، در مصرف گرایی غوطه ور شده است. او کودکان را به مصرف گرایی می کشاند؛ اما نه مصرف کالاهای بومی خود آنها، بلکه مصرف الگوی تجمل گرای غرب را ترویج می کند. باربی و محصولات جانبی آن، مصرف کردن را یک ارزش و هدف برای کودکان قرارمی دهند.
▪ باربی و اخلاق جنسی
دو پرسش اساسی در این باره مطرح است: باربی متکفل کدام نوع ازاخلاق جنسی است؟ آیا اهداف خاصی را دنبال می کند؟
پاسخ پرسش نخست این است که باربی به تبلیغ اخلاق جنسی غرب می پردازد؛ اخلاق افسار گسیخته ای که هیچ گونه محدودیتی در روابطجنسی ندارد. اگر باربی در نهایت بتواند، جوانانی از سنخ مایکل جکسون پرورش دهد، بی شک وظیفه خود را به خوبی انجام داده است. او بالباس های دو تکه و نیمه عریان، آرایش های غلیظ، روابط نامشروع یاقصه ها، کارتون ها، و عکس های مستهجن، زیرکانه و جذاب، از امورجنسی قبح زدایی می کنند و ذائقه دختران جوان را به سوی اباحه گری می کشاند.
اما در پاسخ پرسش دوم باید گفت، نهادینه کردن فرهنگ برهنگی وفاسد کردن ملت ها که در نهایت، استعمار آنها را به دنبال دارد، از اهداف اشاعه اخلاق جنسی غرب است. آنها با رواج فرهنگ ضد اخلاقی غرب، توانستند تمدن اسلامی اندلس را از پای در آورند. اکنون نیز از همین حربه، بر ضد کشورها، به ویژه کشورهای اسلامی بهره می گیرند که باربی یکی از عناصر این تبلیغات است و حتی صدای خانواده های غربی را هم در آورده است.
● رقبای ایرانی باربی
این نکته اهمیت دارد که تا به این لحظه هیچ کشور و ملتی نتوانسته است، در برابر باربی، رقیبی ماندگار و جدی بتراشد و در این عرصه شکست نخورده باشد که از آن جمله می توان، به (عروسک سندی) درانگلیس اشاره کرد. دارا و سارای ایرانی نیز در این عرصه مغلوب شد.
فکر تولید عروسک هایی با ویژگی های ایرانی - اسلامی تازگی ندارد ودر واقع از مدتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری روحانیون، همواره از اینکه کودکان ایرانی با عروسک های بی حجاب یا بدحجاب غربی و در رأس آنها عروسک بلند بالا، با موهای بور و لباس های کوتاه، یعنی (باربی) بازی می کنند، گلایه داشته اند؛ به ویژه اینکه تصور بر این است که باربی، عروسکی امریکایی است و نمونه ای از یک نوجوان کاملاغربی !
دارا و سارا، برای مقابله با این تهاجم فرهنگی، یعنی باربی وارد بازارشدند؛ اما این عروسک ها از کجا آمدند و اینکه آیا توانسته اند در مقابل این تهاجم موفق عمل کنند یا نه، بحثی است که به آن می پردازیم.

این دو عروسک که گفته شده، مدلی از دو کودک ۸ ساله کاملا ایرانی واسلامی اند، حجابشان کامل است و لباس محلی به تن دارند و آمده اند تابا همکاری هم، خود را در دل بچه های ایرانی جا کنند و جلوی تهاجم فرهنگی گسترده را بگیرند. اینها عروسک های ملی ما نام گرفته اند واین، پس از خودروی ملی، دومین محصولی است که بیشتر دوست دارد، ملی باشد تا یک تولید داخلی.
طراحی این دو عروسک در داخل کشور انجام شد و پس از قالب ریزی های اولیه و رسیدن به فرم کلی، برای تولید انبوه به کشور چین رفت. درآنجا دست ها و پاها و بدنه تولید شد و زحمت مونتاژ آن بر گردن ایران افتاد. آنان را رنگ کردند و لباس های محلی پوشاندند و سارا و دارا، راهی بازارهای اسباب بازی ایران شدند؛ اما رقبای زیبا، بزرگسال، و پرطرفداراین خواهر و برادر، سال هاست که جا خوش کرده اند و آمدن این دو را به هیچ گرفته اند.
نکته قابل توجه اینجاست که چرا چین، سازنده عروسک هایی است که ایران آن را برای مقابله با تهاجم فرهنگی غرب به کار می برد؟ آیاچین اینجا هم رقیب امریکاست؟
عروسک های ملی ما در چین ساخته شدند. چرا؟ یک عروسک برای داشتن قابلیت تحرک مفاصل، به اسکلت نیاز دارد که با استفاده از آن مفاصل، زانو، کمر، گردن، آرنج ها، کتف ها، و لگن را کاملا به حرکت درآورد. برای شبیه سازی حرکات بدن یک انسان، این حداقل اتصالات است، و از آنجا که به تأیید بسیاری متخصصان، ایران فاقد تکنولوژی ساخت این اسکلت است، می توان حق را به آنان داد تا از کشور دیگری برای ساخت آن کمک بگیرد؛ اما نکته اینجاست که این دو عروسک، به جز قدرت مانور محدود، آن هم به حالت دورانی، در مفاصل لگن و کتف وگردن، ویژگی دیگری ندارند. در ضمن ساخت این گونه مفاصل ازعملیات ساده و ابتدایی تولید یک عروسک به حساب می آید و یک عروسک ساز در این باره می گوید که تکنولوژی ساخت مفاصل دارا وسارا در ایران قابل اجرا بوده است، پس دلیل تولید این عروسک ها درچین چیزی غیر از توانایی و تکنولوژی لازم برای ساخت آنها در ایران است. طبق گفته آقای مجید قادری، مدیر سرگرمی های سازنده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (تولید این عروسک ها با کیفیت پائین در داخل کشور، کانون را مجبور به انعقاد قرارداد با تولیدکنندگان کشور چین مجبور کرد!) به گفته قادری، هیچ یک از شرکت ها وکارخانجات ایرانی نتوانستند، کیفیت مورد نظر ما را به دست آورند؛ عروسک های تولیدی آنها فرم و شکل مورد نظر را نداشتند یا رنگ، شکل، شمایل، بو، یا دوخت موی نامناسبی داشتند. به همین دلیل باچندین شرکت خارجی از اروپا تا آسیا مکاتبه کردیم. در نهایت یک شرکت چینی که ۹۰ درصد تولیداتش را به کشورهای اروپایی وامریکایی صادر می کرد، توانست رضایت ما را جلب کند.
ولی این تناقض بین ملی بودن و مونتاژ بودن در اذهان وجود دارد وهنوز حل نشده است؛ ولی کانون فکری کودکان و نوجوان می گوید: (تولید این عروسک در خارج کشور با ملی بودن آن منافاتی ندارد، چون هدف ما از ملی بودن یک عروسک، چیزی غیر از تولید آن در داخل است).
اما نکته جالب تر اینکه که عروسک ملی ایرانی و رقیب کهنه کارامریکایی اش، در یک کشور، یعنی چین ساخته می شود.
قادری علت ساخت عروسک ملی را بر دو عامل کلی استوار می داند:
۱) جلب توجه مسئولان کشور که تا این لحظه نگرشی خنثی به تولیداسباب بازی داشته اند.
۲) برای مقابله با عروسک های خارجی که به طور قاچاق به کشور واردمی شوند و با استفاده از غفلت مسئولان، خلا موجود را پر کرده اند که این امر موجب لطماتی چون روی آوردن دختران به عروسک های خارجی خواهد شد و عواقب وخیمی به دنبال خواهد داشت. (به گفته یک فروشنده، چنین عروسک هایی، این عروسک های ساخت چین، رسما ازطریق گمرکی و از مسیر بنادر جنوبی کشور توسط لنج ها از دبی می آیند وتا کنون در باره ممنوعیت فروش چنین عروسک هایی کسی چیزی نگفته است و چون مشتریان خاص خود را دارد، ما هم آنها را عرضه می کنیم. )
در کنار عرضه عروسک های ایرانی دارا و سارا که برای رقابت باعروسک های خارجی (باربی) بود، محصولات فرهنگی دیگری با این نام و نشان تولید می شود، از جمله لوازم التحریر، سرویس اتاق کودک، سرگرمی های کودکان و تنقلات با نشان دارا و سارا و استقبال مصرف کنندگان، موجب تولید بیشتر کالاهای جانبی و تنوع آنها شده است. ازسوی دیگر، اگر عروسک های دارا و سارا با عدم استقبال روبرو می شد، فروش کالاهای جانبی آن نیز افت می کرد. اما این صحبتی است که باقری مدیر روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به آن معتقد است.
(دارا و سارا به سیما می آیند): عروسک های دارا و سارا که از آنها به عنوان عروسک های ملی ایران یاد می شود، قرار است به زودی در یک فیلم سینمایی حضور داشته باشند. در ضمن مجموعه تلویزیونی دارا وسارا چندی پیش ساخته شد.
ظاهر شدن دارا و سارا به صورت های مختلف، به عنوان مثال روی لوازم التحریر و...، شرکت در فیلم های سینمایی و مجموعه های تلویزیونی و قرار گرفتن در نقش های مختلف و مورد دلخواه بچه ها، ازجمله سیاست ها برای نفوذ این عروسک ها در کودکان و دور کردن آنها ازعروسک های غربی باربی است.
آیا عروسک های دارا و سارا توانسته اند، موفق عمل کنند و هدف موردنظر را تامین کنند؟
موفقیت دارا و سارا و تامین هدف های مورد نظر در گرو پذیرش آنها ازجانب کودکان و نوجوانان، به ویژه دختر بچه ها است؛ اما آن گونه که ازشواهد پیداست، این عروسک ها نتوانسته اند خود را در دل دختران ایرانی جا کنند، دارا و سارا هنوز مخاطب مناسبی را جذب نکرده اند و در انتقال و عرضه اهداف سازندگان آن ناموفق بوده اند. علت چیست؟
دلائل متعددی می توان برای این موضوع بیان کرد: مسئله اصلی که موجب می شود، یک دختر بچه به سمت یک اسباب بازی یا عروسک کشیده شود، جذابیت و زیبایی آن است، و در بین آنها عروسکی راانتخاب می کند که زیباتر و جذاب تر باشد؛ اما متاسفانه هنوز عروسک باربی، بیشتر از دارا و سارا برای کودکان ایرانی نمایان است. شکل، اندازه، رنگ و دیگر فاکتورهای اعمال شده در ساخت دارا و سارا درمقایسه با عروسک باربی، از جذابیت کمتری برخوردار است و این خود درنهایت موجب انتخاب باربی در مقابل آن از سوی کودکان است. این عروسک ها صورت زمخت، با چربی های بیش از حد و کاملا غیر طبیعی دارند؛ در حالی که باربی صورتی ظریف، زیبا و دوست داشتنی دارد. حتی اگر سارا و باربی را در مقابل دارایی که نماینده یک ایرانی با غیرت است، گذاشته شود، دارا با کمال میل و رغبت، باربی را به عنوان خواهر و اگرنشود، به عنوان همسر قبول خواهد کرد.
لباس هایی که بر تن دارا و سارا دیده می شود، از زندگی معمولی ماایرانی ها دور است؛ در صورتی که بر تن عروسک های باربی، لباس هایی دیده می شود که در غرب رایج است و اصلا جزو فرهنگ آنها است. درایران به ندرت کسانی را پیدا می کنیم که در زندگی روزانه شان، لباس های محلی به تن کنند و با آن به سرکار و بیرون بروند.
نکته دیگری که حداقل به لحاظ بازاریابی و جایگزینی دارا و سارا به جای باربی می بایست به آن توجه می شد، قیمت آن است که باید از هرعروسک باربی نازل تر تعیین می شد، تا خریدار خود را می یافت. متأسفانه آن قدر قیمت این دو عروسک بالا تعیین شده است که اغلب ازانواع بهترین عروسک های باربی نیز گران تر تمام می شود و تمایل به خرید خریداران را کم کرده است و عمده علت بیان شده توسط خانواده هابرای نخریدن آنها، همین موضوع است. جالب اینکه کودکی درباره عروسک های دارا و سارا، نامه ای به روزنامه ای فرستاده بود، با این مضمون که من نمی توانم عروسک دارا و سارا بخرم، چون آنها خیلی گران هستند و پدر و مادرم به خرید آنها راضی نمی شوند و در ضمن این عروسک ها جذابیتی ندارند و فقط لباس های محلی پوشیده اند. به نظرمن، اگر بتوانید قیمت آنها را کمتر کنید و لباس های محلی همان شهر راتنشان کنید، خیلی بهتر است.
ضعف در تبلیغات نیز می تواند، دلیلی دیگر برای عدم موفقیت این دوعروسک باشد.
عروسک های دیگری نیز امروزه در مقابل باربی قد علم کرده اند که ازجمله آنها می توان، به فولا (عروسک عربی) اشاره کرد که برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی غرب تولید شده است. موفقیت فولا برای این هدف، بیشتر از دارا و سارای ایرانی بوده است. این عروسک حجاب دارد و به قولی، از نوک سر تا انتهای پایش پوشیده است. این عروسک بر خلاف باربی، دوست پسر ندارد و نخواهد داشت و بر خلاف باربی، لباس های عریان نمی پوشد، این عروسک طوری طراحی شده که محجوب به نظربرسد؛ اما چرا فولا توانست، وارد حریم کودکانه دختربچه ها شود؟ پدران ومادران عرب پس از به بازار آمدن فولا، سریعا این عروسک را برای بچه های خود خریداری کردند و جالب اینکه بچه ها هم به راحتی این عروسک را قبول کردند و راحت با این خانم محجوب ارتباط برقرارکردند. (بر خلاف دارا و سارای ایرانی) این موجب می شود که فولا الگوی خوبی برای دختران عرب باشد و دختر بچه ها از همان بچگی یاد بگیرندکه چطور حجاب داشته باشند!
عروسک دیگری که در مقابل باربی وارد بازار شده، عروسکی است که (رضانه) نام دارد. هرچند این عروسک از جذابیت باربی برخوردارنیست؛ اما در مقابل دارا و سارای ایرانی قابل توجه است. از نظر رئیس این شرکت، آنچه رضانه را از رقبای خود پیش می اندازد، تقاضای جهانی آن برای کودکان مسلمان است.
● نتیجه
ایران هم از دیگر نقاط دنیا مستثنا نبوده و نیست. سر و کله باربی بی هیچ هیاهو در شهرهای مختلف ایران پیدا شد و در میان کودکان ایران جایی برای خود باز کرد. همان طور که انتظار می رفت، این عروسک همانند دیگر تولیدات پرفروش نسخه برداری شد؛ نسخه هایی ارزان قیمت نسبت به نوع اصلی.
در تهران بزرگ، در هر فروشگاه اسباب بازی، می توان باربی را یافت: در جایی ارزان و غیراصل و در جاهای دیگر گران و اصل. حتی مغازه کوچکی در یکی از خیابان های شمال تهران به عرضه اختصاصی باربی و محصولات جانبی آن پرداخت.
حالا دارا و سارا از چین آمده اند. فکر کنیم قرار است به مقابله با باربی، و کپی های خوش ساختش بروند و این به معنای ارائه کالا با کیفیت بالا وبهای کم برای توانایی مقابله است. عرصه مبارزه به همین جا ختم نمی شود، چون دارا و سارا در اولین توقفگاه برون مرزی خود، یعنی همان کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای مسلمان نشین، با رقبای سرسخت و کهنه کاری روبرو می شوند که ساخته اسرائیل هستند؛ عروسک الکساندرا که مدتی پیش با شمایل یک دختر خردسال مسلمان، به کشورهای عرب آمده بود و ایده دختر مسلمان بودن یک عروسک را تا حدودی کهنه کرده است، می توان گفت جای دارا و سارا رامدتی پیش از تولدش به تصرف درآورده است. سارا دیگر نمی تواند به صرف مسلمان بودن، جای آنها را تنگ کند، چون به نظر جایی ندارد. روی هم رفته دارا و سارا باید به دنبال کسب محبوبیت میان کودکان ایرانی باشد و رقبای اصلی خود را خانواده باربی، کپی هایشان وعروسک های شخصیت های کارتونی بدانند. البته دست اندرکاران تولیداین عروسک ها معتقدند که هدف اصلی مبارزه نیست، بلکه تا حدی به رقابت معتقدند.
نویسنده: مرتضی - شیرودی
منبع: هفته نامه - پگاه حوزه - ۱۳۸۶ - شماره ۲۰۷
منبع : باشگاه اندیشه