سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


نشانی جان


نشانی جان
هیچ لذتی قابل مقایسه با لذت خواندن نیست. زمان شکل گرفتن کلمات در ذهن، به معنا رسیدن، تصویر ساختن. همیشه و در همه حال می توان نشریه ای را یافت که خواندن آن لذت بخش باشد. اگرچه هوا هوای تنفس قلم نیست، اما به سادگی می توان روزنامه، هفته نامه و ماهنامه هایی یافت که لذت خواندن را در ما زنده نگه دارند. گاه این لذت از آگاه شدن و آموختن است، گاه از یادآوری خاطرات و گاه از این لذت می بریم که عمق نادانی ما بر ما آشکار می شود و پس از خواندن می فهمیم که چه نمی دانیم و نشانی تمام این لذت ها را برای ما به ارمغان می آورد.
نشانی ماهنامه است. کاری است از محمد صالح علا که طیف وسیعی از دوستداران هنر او را می شناسند. عده ای او را با ترانه هایش می شناسند و عده ای او را با تئاتر هایش. برخی او را در تلویزیون دیده و برخی صدایش را در رادیو شنیده اند و این بار او را در نشانی می بینیم. این مجله پر است از محمد صالح علا.
او به درستی دریافته است که ضعف امروز جامعه ایران نشناختن فرهنگ و هنر روز جهان و پیشینه فرهنگی و هنری خویش است و برای رفع این ضعف از دست به کار شده است. صالح علا چنان نرم و آرام آگاهی را به ما تزریق می کند که از شوق جاری شدن آن در رگ هایمان نشئه می شویم و آرزو می کنیم که هرچه زودتر یک ماه بگذرد تا بتوانیم بار دیگر از شراب نشانی مست شویم.
۱۲ شماره از عمر نشانی می گذرد و هر شماره پر است از مصاحبه ها و یادداشت هایی با اهالی فرهنگ و هنر. آیدین آغداشلو، لیلا حاتمی، خسرو حکیم رابط، افشین یداللهی، اسدالله امرایی، نادر مشایخی و... تنها گوشه ای است از نامدارانی که نشانی به آنها پرداخته است. علاوه بر محتوای مطالب، ردپای صالح علا و آوانگارد بودن و نو بودن همیشگی او را در صفحه صفحه ی نشانی می توانیم ببینیم.
با نگاه اول به صفحات نشانی به تفاوت هایی که این مجله از نظر فرم با دیگر نشریات ایران –و شاید جهان- دارد پی می بریم. تمام سطرهای نشانی چپ چین هستند و شماره صفحه های هر شماره از جایی آغاز می شود که در شماره قبلی به پایان رسیده است. انگار که نشانی کتابی است بزرگ که به دلیل حجم اطلاعات ذره ذره منتشر می شود و هرچقدر که پیش می رویم به معنای واحدی که در این کتاب جریان دارد بیشتر پی می بریم.
عکسهای زیبا و برش های بجا و نه چندان متعارف صفحه آرایی هماهنگ با روح مطالب و در کنار این ها کاغذ و چاپ مناسب نشانی فرصتی فراهم می کند تا فارغ از تمامی مشکلات شخصی و یاس های فلسفی و معضلات اجتماعی، دمی به هنر خالص بیاندیشیم و به جای دود و آهن در هنر غوطه ور شویم.
نشانی از جمله نشریاتی است که می شود با دیدن آن بر روی پیشخوان روزنامه فروشی ها ذوق کرد. می توان با دیدن آن فریاد کشید و مشتاقانه آن را خرید. نشانی روی جلد خود تیتر نمی زند، نیازی به این کار ندارد. هرکس یک بار نشانی را خریده باشد گرفتارش می شود و نمی تواند به سادگی از آن دل بکند. می شود نشانی خرید و بی خیال کارهای روزمره در کنجی دنج نشست و دل به مطالب آن سپرد. می شود صدای ماشین ها را نشنید، تاریک شدن هوا را حس نکرد و اضطراب را از هر نوعی که باشد از یاد برد.
دل سپردگی صالح علا به ترانه به خوبی در این مجله به چشم می آید و این می تواند برای دوستداران ترانه غنیمتی باشد که در نبود بسیاری از کاربلدهای این هنر، کسی هست که غم این هنر رو به زوال را بخورد و به آن آنگونه که باید بها دهد. شماره آخر نشانی نیز خالی از ترانه و موسیقی نیست. احمد پژمان، یغما گلرویی و فواد حجازی کفه ترازوی موسیقی را در این شماره سنگین کرده اند و اینها را اضافه کنید به مصاحبه هایی با کامبوزیا پرتوی، هادی مرزبان، تاها بهبهانی و...
باید عادت مجله دیگران را خواندن، نوار دیگران را گوش دادن و از مایملک دیگران بهره بردن را از سر بیرون کرد. باید لذت در اختیار داشتن یک مجله، یک کتاب، یک نوار ودر کل یک کالای فرهنگی را کشف کرد. باید به هرطریقی که شده خودمان خودمان را مجبور کنیم که بخریم. باید از مجله هایی که دوستشان داریم حمایت کنیم.
باید سختی های این کار را بشناسیم. نشریات خود به خود تطعیل می شوند، نباید بگذاریم که هیچ نشریه ای به دلیل مسائل اقتصادی به دیار عدم یروند. یکی از راه های داشتن مطبوعاتی مستقل حمایت مردم از این مطبوعات است و مردم چگونه می توانند از نشریه ای حمایت کنند مگر با خرید آن نشریه؟
نشانی و نشانی ها را باید بخریم، به یکدیگر پیشنهاد کنیم و آنها را بشناسانیم. نشانی ها کم اند اما هستند، باید حمایتشان کنیم.
منبع : دو هفته نامه فریاد