یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اخلا‌ق و رفتار حزبی، مهجورتر از اخلا‌ق سیاسی


اخلا‌ق و رفتار حزبی، مهجورتر از اخلا‌ق سیاسی
به نظر می‌رسد نهاد تحزب در کشورمان خیلی مظلوم و مهجور واقع شده است، به‌طوری که در یکصدساله اخیر علی‌‌رغم نقشی که در برخی از مقاطع همچون ملی‌شدن صنعت نفت و پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می ایفا کرده، کمتر فرصت یافته است تا رسالت تاریخی‌اش برای توسعه کشور را به انجام رساند. عمده فعالا‌ن سیاسی و حزبی، مظلومیت تحزب را ناشی از ظلم وارده از سوی حاکمیت‌های مستبد، استکبار خارجی و هرج‌ومرج‌طلبان سیاسی و اقتصادی دانسته و متعصبانه خود را نیز از قربانیان این ظلم تاریخی می‌دانند. درعین حال که باید اذعان کنیم که فعالا‌ن سیاسی و حزبی از قربانیان این ماجرا هستند نباید فراموش کرد که دامنه قربانیان خیلی فراتر از افراد حزبی است و درواقع تمامی شهروندان جامعه را شامل می‌شود. هزینه‌های شکست و ناکامی احزاب و فرصت‌های تاریخی از دست‌رفته چیزی نیست که فقط متوجه جمعی محدود از شهروندان حزبی یک جامعه شود، بلکه آحاد شهروندان هر یک به سهم خود متاثر از این هزینه‌ها هستند اما آیا ظالمان به تحزب در این ماجرای تاریخی را باید صرفا همان حاکمیت‌های مستبد، استکبار خارجی و هرج‌ومرج‌طلبان دانست؟ پاسخ به چنین پرسشی را باید در نکات ذیل جست‌وجو کرد:
۱) در اینکه در طول تاریخ تحزب کشور برخی از احزاب همچون حزب توده از احزاب وارداتی و وابسته به قدرت‌های خارجی بوده‌اند، هیچ تردید و تشکیکی باقی نمانده و مستندات تاریخی این واقعیت را قویا تایید کرده است. قطعا در شرایطی که حضور آشکار و پنهان بیگانگان سلطه‌گر از سوی مردم احساس شود، استقبال و اعتماد ملی برای حضور در احزاب سیاسی به‌شدت دچار مساله می‌شود.
۲) اینکه از صدر مشروطیت برخی از حکام مستبد به‌منظور گریز از نظارت سازمان‌یافته مردم، تمامی راه‌ها و ساختارهای نظارت ملی ازجمله احزاب سیاسی و مطبوعات آزاد را مسدود و سرنگون می‌کردند نیز به روایت تاریخ بر کسی پوشیده نیست. قطعا در جامعه استبدادزده‌ای همچون جامعه دوران رضاخان پهلوی شرایط برای کار حزبی و فعالیت‌های سازمانی دموکراتیک به مثابه اقدام برای براندازی نظام و اقدام علیه امنیت ملی (امنیت حکومت مستبد) تلقی می‌شد.
۳) و اینکه در طول تاریخ صدساله اخیر هرگاه که اوضاع سیاسی کشور دچار فتنه و التهاب و ناآرامی‌ها و درگیری‌های سیاسی می‌شده است، هرج‌ومرج‌طلبان در اشکال مختلف ازجمله دسته‌ها و باندهای اراذل و اوباش (همچون گروه شعبان بی‌مخ) و البته به اسم گروه‌های مردمی و البته مخالف حزب و حزب بازی! وارد ماجرا شده و با متهم کردن احزاب به‌عنوان مقصران اصلی اوضاع کشور از آب گل‌آلود ماهی می‌گرفته‌اند، نیز از واقعیات تلخ تاریخ مشروطیت است.
۴) و اما آخرین و البته مهم‌ترین نکته در شناسایی ظالمان به تحزب که کمتر بدان توجه شده و ازجمله عوامل ضربه‌زننده به احزاب سیاسی بوده است، همانا معدودی از اعضای خود احزاب بوده‌اند. اعضایی که به هیچ اصل اخلا‌قی حزبی مقید نبوده و احزاب را با دسته‌ها و باندهای فرصت‌طلبان قدرت‌طلب اشتباه گرفته‌اند و بالطبع تصویری زشت و غیرقابل اعتماد از احزاب را به مردم نشان داده‌اند. ظلمی که از سوی این قبیل افراد به تحزب شده است به مراتب بیشتر و شدید‌تر از آن ظلمی بوده است که استکبار خارجی، استبداد و هرج‌ومرج‌طلبان به تحزب کرده‌اند. این دسته چهارم در هر شرایطی می‌توانند به حضور منافقانه و به خیانت و ظلم خود به تحزب ادامه دهند در حالی که بساط سه دسته دیگر؛ یعنی استعمارگران، مستبدان و هرج‌ومرج‌طلبان، پس از پیروزی انقلا‌ب اسلا‌می در سال ۱۳۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلا‌می از کشورمان برچیده شد.
شاید در نتیجه آسیب‌شناسی سیاست و تحزب در کشور و توجه به واقعیات فوق بوده باشد که بزرگانی همچون خاتمی و کروبی بر لزوم رعایت اخلا‌ق در سیاست تذکرات موکد داشته‌اند. اینکه یک روحانی بلندمرتبه همچون آقای کروبی اقدام به تاسیس حزب کرده و همواره اعضای حزب را بر لزوم رعایت اخلا‌ق سیاسی و رفتار حزبی سفارش کند خود برای حزب‌ستیزان یأس‌آور و برای حزب‌گرایان امیدبخش است. التزام عملی به اخلا‌ق و رفتار حزبی، موجب می‌شود تا اعضا و فعالا‌ن حزبی کشور اجازه تخریب و منفی‌بافی علیه رقبا، افترا و تهمت‌زدن به دیگران، طرح شعارهای غیرواقعی و غیرمسوولا‌نه، فرافکنی و شایعه‌پراکنی، افشای اطلا‌عات و اسرار حزبی، تغییر موضع در فصول چرخش قدرت، عدم رعایت سلسله مراتب حزبی، دروغگویی در داخل و خارج از حزب، بی‌انضباطی، ریاکاری و بزرگنمایی فعالیت‌ها، خیانت در ادای امانت (مسوولیت‌های حزبی و حکومتی) و نقض دیگر استلزامات عقلی و شرعی و قانونی یک حزب- و البته حزب ملتزم به قانون اساسی جمهوری اسلا‌می ایران- را به خود و دیگران ندهند.
با این توضیحات، خلا‌ء وجود <منشور ملی اخلا‌ق سیاسی و حزبی> در کشور کاملا‌ احساس می‌شود. همانطور که امروزه سوگندنامه‌هایی برای روسای جمهور، نمایندگان پارلمان‌ها، قضات، پزشکان و... در جهان متداول شده است، به نظر می‌رسد با توجه به حساسیت خیلی بالا‌ در فعالیت‌های سیاسی و حزبی و با توجه به لزوم ترجیح منافع ملی بر منافع حزبی و منافع حزبی بر منافع شخصی، نظام تحزب کشور فکری عاجل برای این مهم کند. اگر یک منشور ملی یا سوگندنامه‌ای ملی مبنی بر التزام فعالا‌ن سیاسی و حزبی به رعایت اخلا‌ق سیاسی و حزبی تدوین و تصویب شود و مبنای عمل سیاست‌ورزان قرار گیرد به تدریج می‌توان شاهد خروج باندها و گروه‌های غیررسمی و غیرمسوول از صحنه سیاست کشور بود و نوعی شفافیت و تعهد سیاسی را در کشور حاکم کرد. در چنان شرایطی هرج‌ومرج‌طلبان و فرصت‌طلبان و هرزه‌های سیاسی از عرصه یک سیاست اخلا‌قی ضابطه‌مند رانده خواهند شد و امانت‌ها (مسوولیت‌ها) به اهل آن سپرده خواهد شد. به امید آن روز. ‌
جعفر سطوتی
رئیس کمیته مدیران و متخصصان
حزب اعتماد ملی استان تهران
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید