جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فتاوای تکفیریان و مسئولیت حوزه


فتاوای تکفیریان و مسئولیت حوزه
چندی است که برخی از علمای تکفیری اهل سنت با فتاوای تفرقه افکنانه که در جهل و عناد ریشه دارد پیروان مکتب اهل بیت را نشانه گرفته اند. آخرین نمونه این است که به شیعیان نسبت داده اند در هنگام ذبح حیوانات نام ائمه خود را به زبان می آورند و لذا مشرک اند.در شرایط کنونی که چنین فتاوائی تکرار می شود و ممکن است بخشی از جامعه سنی را تحت تاثیر قرار داده و در اثر سوتفاهم صفوف امت اسلامی را دچار تشتت و تفرق کند علمای امامیه و حوزه های علمیه شیعه چه وظیفه ای دارند؟ آیا در برابر این اتهامات خطرناک می توان سکوت کرد و بی تفاوتی پیشه نمود؟ اساسا عکس العمل مناسب در برابر چنین اقداماتی چیست و آیا حوزه علمیه از همه توان و ظرفیت خود برای خاموش کردن فتنه استفاده کرده است؟ تامل در اوضاع و احوال کنونی حوزه نشان می دهد که علما و روحانیون در این مسائل موضع یکسانی ندارند و به شکل فردی یا گروهی عکس العمل های متفاوتی بروز می دهند. هریک از این مواضع عده ای از مردم را تحت تاثیر قرار داده وعده ای را به دنبال خود می کشاند.
۱) موضع صبر و سکوت
برخی از اعلام در برابر این گونه مسائل تلخ و سیاست صبر و سکوت را پیش می گیرند و در حالی که عمیقا متاثر و ناراحتند ولی چاره ای جز تحمل و خویشتن داری سراغ ندارند. آنان منتظرند که ظهور حضرت حجت این مصائب پایان پذیرد و با شنیدن اخبار ناگواری از این نوع حداکثر کارشان به زبان آوردن کلمه استرجاع است: « انالله واناالیه راجعون » و شکایت به خداوند می برند. آنان می گویند فراتر از دعا وظیفه ای نداریم چون کاری از ما ساخته نیست.
۲) موضع مقابله
گروهی دیگر از علمای حوزه چاره کار را در مقابله می دانند و معتقدند تعرضات مذهبی مخالفان را با تعرضاتی مشابه باید پاسخ داد. این گروه از شیوه هایی مانند حمایت از تالیف و نشر کتاب هایی که مبانی فکری مخالفان را به نقد می کشد و یا تربیت و تجهیز کسانی که آمادگی جدال و مباحثه با آنان را داشته باشند استفاده می کنند.ترویج شعائری که بغض و کینه مخالفان را تشدید می کند، توسعه مراسم و برنامه های مقابله مانند دهه محسنیه، دعوت به کناره گیری از اجتماعات اسلامی مانند نماز جماعت در ایام حج،بی اعتنائی به سرنوشت مسلمانان در کشورهای اسلامی به بهانه اختلافات مذهبی از جمله مساله فلسطین از دیگر شیوه های این دسته است.موضع مقابله علاوه بر آنکه با معیارهای قرآن و سنت و با سیره اهل بیت در تعارض است از نظر علمی و کاربردی نیز یک شیوه ناموفق و یک تجربه شکست خورده تلقی می شود. زیرا چنین سیاستی اولا حساسیت اکثریت مسلمانان را برمی انگیزد و جبهه مخالفان و منتقدان را از گروه اقلیت وهابیون عنود به بسیاری از مسلمانان گسترش داده و عملا جبهه گیری در برابر شیعیان را توسعه می دهد.
۳) موضع اصلاح
این موضع از سوی عالمان متعهد و دلسوزی انتخاب می شود که از یک سو با « عقل و تدبیر » درصدد « کنترل شعله های عناد » در بین فرق اسلامی بوده و از سوی دیگر با « ایمان و تعهد » درصدد « بسط مکتب اهل بیت » اند. برای رسیدن به این هدف اینگونه اقدامات ضروری است.
الف) در گام نخست علمای مذهب باید درباره مسائل و « مراسم » مذهبی به تفاهم رسیده و بر نقاط مشترک تاکید کنند چرا که هرگونه جبهه بندی در داخل حوزه و نفی و طرد در میان علمای حوزه کار کنترل و هدایت جریان معارض را دشوار می کند و زمینه تاثیرگذاری بیشتر آن را فراهم می سازد
ب) برای دفاع از مبانی تشیع بهترین راه « ارائه صحیح معارف اهل بیت » است. با ارائه این معارف قهرا زمینه ای برای شبهه افکنی مخالفان باقی نمی ماند. از این رو بیش و پیش از آنچه که حوزه برای معارضه و مجادله سرمایه گذاری می کند باید برای تبیین معارف عقلی لطایف اخلاقی و عرفانی و بخش های دیگر این گنجینه گرانبها صرف کند. مثلا عرضه نهج البلاغه و تبیین فرهنگ آن فطرت های پاک را به تسخیر ولایت امیرالمومنین در می آورد و بمراتب از ترویج زیارت عاشورا در میان مخالفان موثرتر است.
ج) تردیدی وجود ندارد که تعارضات مذهبی در میان مسلمانان دارای ریشه های سیاسی و در اثر تحریکات دشمنان اسلام است. از این رو حوزه علمیه نباید تعارضات کنونی را صرفا « شبهه علمی » تلقی کرده و به جواب علمی قناعت کند برخورد با « کید سیاسی » نیازمند « عقل و تدبیر » است و ما وظیفه داریم که با ایجاد فضای تفاهم جلوی شیطنت ها را بگیریم .چه ضرورتی وجود دارد که وقتی عالم بزرگواری از حوزه در مجمع فقه جده شرکت می کند با آوردن جمله « واللعن علی اعدائهم » در خطبه خود زمینه ساز حساسیت مخاطبان شده و آنها را به عکس العمل وادار کند و در نتیجه فرصت تبیین مردم و منطق ائمه را از دست بدهد! آیا علمای بزرگ حوزه نمی توانند به ارتباط و گفتگو با علمای فرق دیگر روی آورده و مانند آیت اله هاشمی رفسنجانی به مذاکره با شیخ یوسف قرضاوی بپردازند! در عصر آیت اله بروجردی حرکت تقریب از سوی حوزه و مرجعیت پشتیبانی و هدایت می شد و متاسفانه این ارتباط امروزه بسیار ضعیف شده است. مرجعیت شیعه امروز باید الگوئی مانند شیخ جعفرکاشف الغطا داشته باشد که در اوج فتنه وهابیت و در زمان محمدبن عبدالوهاب به بهترین شکل در صحنه دفاع از تشیع حاضر شد. وقتی که محمدبن عبدالوهاب با حاکم حجاز متحد شد و اکثر حجاز را تصرف کرد بلاد شیعه از تعرض مصون ماند. به نقل شیخ محمدحسین کاشف الغطا در العبقات العنبریه علت امنیت شیعیان در این مرحله آن بودکه شیخ جعفر روابط نزدیکی با محمدبن عبدالوهاب برقرار کرد و به این وسیله جلوی بسیاری از شرارت ها را گرفت. پس از مرگ ابن وهاب بازهم شیخ جعفر این سیاست را ادامه داد و رساله ای برای عبدالعزیزبن سعود به نام « منهج الرشاد » نوشت و به اتهامات برعلیه شیعه با ادب و متانت پاسخ داد و البته هنگامی هم که وهابیون برای قتل و غارت به نجف هجوم آوردند بازهم تدبیر وی در ساختن برج و بار و برای شهر مانع از ورود آنان به شهر گردید.
امروز مرجعیت شیعه نیازمند پیشوایی مانند آیت اله بروجردی است که به شدت و با حساسیت در مقابل اقدامات تفرقه افکنانه ایستادگی می کرد مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی در این باره خاطره ای نقل می کند: آیت الله بروجردی با اینکه خیلی نسبت به اهل بیت ارادت داشت ولی به خاطر حفظ وحدت اجازه نمی داد کسی به مقدسات اهل سنت اهانت کند.از باب نمونه یکی از علمای قم به نام آقای وکیلی منظومه ای درفقه نوشته بود جلد اول را که چاپ کرد برای آیت اله بروجردی آورد آقا شروع کردند به مطالعه در بیت دهم و یازدهم منظومه به خلفا توهین کرده بود ایشان فرمود: حالا در این شرایط وقت این حرف هاست آن هم به صورت مکتوبه در یک اثر شیعی آیت الله بروجردی دستور دادند: این بیت شعر را حذف کنید و مجددا چاپ کنید و بچسبانید مخارج آن هم برعهده من » آیا حوزه علمیه می داند که امروز به نام تشیع چه آثاری چاپ می شود » و آیا مراجع معظم کنترل و نظارتی بر این آثار دارند.
ir.taghrid: منبع
منبع : آتی بان