جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
جای خالی بورقانی در انتخابات
کنش سیاسی در ایران امروز- با کمال تاسف- بیش از آنکه بر پایهلحاظ کردن حداکثری خیر و منفعت عموم شهروندان و تامین و تحقق منافع ملی، سیر کند، پیرامون منافع قومی- قبیلهای و باندی و جناحی، و سود و ضرر شخصی چرخ میزند. این وضع، متاسفانه دامن بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی را گرفته است؛ درون نظام و بیرون نظام نمیشناسد؛ به دستاندرکاران حکومت و صاحبان امور، یا برعکس، به کنشگران منتقد یا فعالان سیاسی مخالف حکومت یا فعالان جامعه مدنی نیز محدود نمیشود. اگر <دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر؛ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزو است>؛ امروز، افزون بر آن، باید <چراغ>ی به دست گرفت و گرد شهر سیاست گردید و پرسید که آیا میتوان کسی را جست که منافع فردی و قوم و قبیلهای و باندی و فرقهای خود را ذیل منافع ایران و ایرانیان، تعریف و پیگیری کند، یا خیر.
غرضورزیهای شخصی و حب و بغضهای گروهی و منافع کوتاهمدت باندی، جای عقلانیت و تدبیر و دوراندیشی را گرفته است؛ کمتر کسی را میبینی که برای <ایران> و ایرانیان، از خواستههای شخصی خود دست بشوید و در پی حلوفصل اختلافات بیپایه، برآید.
هرچند همهشخصیتها (حقیقی و حقوقی) از واژههایی مشترک برای توجیه اقدامات و پروژههای سیاسی-اجتماعی خود، بهره میجویند (تامین منافع ملی، ارزشهای اسلامی، حقوق و مصالح ملت و...) اما کمتر شاهدیم که مبتنیبر همین مدعیات، حاضر به عبور از منافع فردی و جناحی خویش باشند.
لایههای اقتدارگرا در حوزهمحافظهکاران بهجای خود، آنها چنان غیردموکراتیک میاندیشند و رفتار میکنند که انتظار مدارا و برقراری گفتوگویی بیطرفانه با ایشان، علیالحساب، به تمامی منتفی است. اما حتی در لایههای میانهرو و عقلانی محافظهکار نیز، آنچه واجد اهمیت است، ادامهحضور در بلوک قدرت و کسب منافع (اقتصادی، اطلاعاتی، منزلتی و سیاسی) از نظام سیاسی است. اینچنین، با وجود انتقادهای مستقیم و غیرمستقیم و شفاف و در لفافهاین بخش از محافظهکاران از برنامهها و اقدامات دولت احمدینژاد، وقتی بحث رقابت او و نامزدی اصلاحطلب مطرح میشود، همه چیز ناگهان به سوی حمایت بیقید و شرط از احمدینژاد شیفت میکند.
در حوزهمتکثر اصلاحطلبان نیز، گفتوگو و تسامح و همفکری و تعامل منطقی، جای خود را به طعن و خودمحوری و جاهطلبی و لجاجتهای غیرمنطقی میدهد. دموکراتیزاسیون به حاشیه رانده میشود و سهمخواهی از قدرت بهدست نیامده !(؟) جلا مییابد.
اپوزیسیون برکنار از قدرت نیز از دستاندازی چنین آسیبهایی برکنار نیست؛ ادعاها بیش از عمل، خودنمایی میکند و منافع ملی، گاه به مفهومی مسکوت و مظلوم روی بیانیهها مبدل میشود. حتی مجموعههای کوچک نیز نشانههای ناچیزی از مدارا و تفاهم و عمل سیاسی مشترک بر پایهگفتو شنید و استدلال بروز میدهند.
شاید برای فهم وضع قابل انتقاد مناسبات و تعاملات و رقابتهای سیاسی در ایران امروز، اشارهای مختصر به چگونگی سیاستورزی احزاب عمده و شخصیتهای سیاسی مطرح در انتخابات اخیر ایالاتمتحده، بیفایده نباشد؛ آنجا که باراک اوباما نامزد پیروز در انتخابات، رقیب حزبی دیروز خود (هیلاری کلینتون) را به سمت وزیر خارجه دولتش منصوب میکند و برای حزب رقیب (جمهوریخواهان) پستهای وزارتی قابل توجه (ازجمله وزارت دفاع) را در نظر میگیرد.
اما اینجا - در ایران- با وجود ادعاهای ارزشی و پرسروصدا، کنش سیاسی گاه حتی فاقد ابتداییترین شواهد عقلانیت ابزاری است؛ تا چه رسد به کنش سیاسی متکی بر عقلانیت انتقادی، با رعایت ملاحظات اخلاقی، مبتنیبر روحیهمدارا و متکی بر گفتوگو و تعامل منطقی و غیرخصمانه.
در چنین فضایی -که کنشگران و نخبگان سیاسی امروز ایران، به خوبی آن را لمس میکنند- جای خالی <انسان>هایی چون احمد بورقانی بس خالی مینماید. یک سال از درگذشت زندهیاد احمد بورقانی سپری میشود. تنها آنهایی که با آن <آزاده> محشور بودند، میدانند که چقدر جای وی در ماههای پیش رو (روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری دهم) خالی است.
فضای کج و معوج سیاست در ایران امروز، بیش از همیشه به حضور افرادی دریادل چون او، که غرض و مرضی نداشت و از غرور و تکبر و حسادت و خواست شخصی فرسنگها بهدور بود، محتاج است. و البته جای خالی بورقانی و <آزادگان>ی چون او، بهگونهای محسوس، لمس میشود. جای خالی فعالان سیاسی که پیش از آنکه به منافع و مضار شخصی خود بیندیشند، منافع ملی را مورد تامل قرار میدهند؛ جای خالی روشنفکران متعهد و مسوولی که برای پیشبرد دموکراتیزاسیون ولو بهقدر یک <گام>، از <جان> مایه میگذارند و خور و خواب از یاد میبرند؛ جای خالی کوشندگانی که در اوج فشار، لبخند و گفتوگوی دوستانه را جایگزین اخم و غضب و فریاد و قهر میکنند؛ جای خالی فرهیختگانی که با کتابی در دست، برای تغییر <وضع موجود> قدمی برمیدارند؛ جای خالی آرمانخواهان واقعبین، سیاستورزانی که برای اقدام، به ارزیابی دقیق و همهجانبه از وضع جامعه و توان حکومت دست مییازند؛ جای خالی مداراپیشگان و باورمندان به همکاری و کنش جمعی؛ جای خالی عارفان مجاهدی که خودشیفتگی و شهرتطلبی و منزلتجویی برایشان به قدر نشاندن لبخندی بر لب ستمدیدهای و برداشتن <گامی به جلو>، بهسوی <وضع مطلوب> محل و مجالی ندارد؛ جای خالی فعالانی صبور و خستگیناپذیر که امیدوار میزیند و مومن؛ جای خالی ایرانیانی دموکرات و آزاده چون احمد بورقانی.
مرتضی کاظمیان
منبع : روزنامه اعتماد ملی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
آمریکا عراق جنگ حماس نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس سیل معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال پایتخت مهران مدیری تلویزیون عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین روسیه ترکیه نوار غزه اوکراین چین انگلیس ایالات متحده آمریکا بنیامین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل عیسی زارع پور تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت کاهش وزن