دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


درخشش ادب در تاریخ خونین


درخشش ادب در تاریخ خونین
اگرچه در اوایل قرن هفتم (۶۱۶هجری) ایران با یکی از بزرگ‌ترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد اما از همین زمان است که می‌توان به‌نوعی درخشش ادبیات کلاسیک ایران را نیز بررسی کرد
در گیرودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت، در نتیجه می‌بایست عالمی دیگر بنا نهادن و از نو آدمی و ادبیات است که انسان ساز بود و نو آورد و نو آمد تا ویرانی میهن را مرهمی شود. چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان، در چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر که از تجاوز و غارت مصون مانده بودند، پناه داشتند. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت.
● تاریخ خونین
در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود؛ یکی قلعه اسماعیلیه بود و دیگری بغداد. که این دو مرکز مهم هم به زودی مورد تاخت‌وتاز قرار گرفته و از میان رفت؛ در نتیجه جز قسمت کوچکی از جنوب ایران و آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند. تا اینکه در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت‌پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد.
وضع زبان وادبیات فارسی در عصر مغول و فترت میان ایلخانیان و حمله تیمور لنگ را می‌توان در اوایل این عهد دنباله وضع ادبی دوره خوارزمشاهی در ایران دانست که در نتیجه باقی ماندن گروهی از نویسندگان و شاعران بزرگ پیشین، ایران در اوایل این عهد از وجود چند تن از بزرگ‌ترین شاعران و نویسندگان برخوردار بود و بعد از آن شاعران و نویسندگان متوسطی به سر می‏بردند که از میان آنان حافظ به‌طور استثنا در زمره شعرای درجه اول و از نوابغ بزرگ شعر است که در آخر این عهد می‏زیست. نخستین موضوعی که در زبان فارسی عهد مذکور باید مورد توجه باشد، آن‌است که با حمله مغول و برچیده شدن دربارهای حامی شعر و ادب، طبعاً شعر و نثر از دربارها و مراکز بزرگ حکومتی بیرون رفت و بیشتر جنبه عمومی یافت تا درباری؛ در نتیجه قصیده‏‌های مدحی که قبلاً کمتر دیوانی از آن خالی بود، جایشان را به غزل‌های شیوای لطیف و دل‌انگیز و داستان‌های عاشقانه دادند و همچنین توجهی که از اواسط قرن ششم به موضوعات عرفانی در شعر پیدا شده بود در این عهد قوت بیشتر یافت و منظومه‌های عرفانی متعددی چون مثنوی معنوی سروده شد. از دیگر سو به دلیل اشغال خونین کشور به دست مغولان، بسیاری از کلمات ترکی مغولی در زبان پارسی وارد شد.
از جمله این کلمات می‌توان: قوریلتای (شورای سلطنتی، جمعیت پادشاهزادگان)، چپاول (غارت)، یاسا (قانون)، نویان و نوین (شاهزاده)، ایلچی (نماینده، رسول)، بیتکچی (منشی جمع و خرج)، اولاغ (برید، چاپار)، یام (چاپارخانه)، اردو (سپاه)، یورش (حمله)، یورت (قرارگاه، ابواب جمعی)، قراول (پاسبان)، ایلغار (هجوم)، ایل (مطیع)، تومان (ده هزار)، کوچ (رحلت، عزیمت)، یرلیغ (فرمان)، اینجور (مأمور وصول مالیات)، تمغا (مهر)، بیاسارسانیدن (تنبیه‌کردن. مجازات‌کردن)، پایزه (انعام، مستمری)، آقا (بزرگ و سرور) کنکاج، کنکاش (مشورت) و بسیاری کلمات و اصطلاحات دیگر... را نام برد.
● نبوغ منثورین
وضع ادبی ایران در عهد مغول و فترت بعد از آن با همه مصائبی که بر ایران وارد شد جالب توجه است و این دوره تلخ و سیاه را به‌نوعی می‌توان دوران طلایی ادبیات کلاسیک ایران دانست؛ زیرا در آغاز آن دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی و در آخر آن حافظ ظهور کردند. از حیث تولید کتاب، با توجه به آنچه اکنون باقی ماند، هم، این دوره را باید دوره قابل توجهی محسوب نمود.
نثر فارسی در دوره بین حمله چنگیز و تیمور رونق بسیار داشت. موضوعی که به رواج نثر فارسی در این دوره انجامید، تألیفات متعدد و مفصلی است که غالباً در تاریخ شده است.
سبک نثر دوره مغول خصوصاً سبک قرن هفتم، تحت تأثیر سبک نثر آخر دوره خوارزمشاهی است. مهم‌ترین سبک رایج این دوره سبک نثر مصنوع است که از دارندگان بزرگ آن نسوی، عطا ملک جوینی، وصاف الحضره و شمس قیس رازی بوده‏‌اند؛ طبقات ناصری، جامع التواریخ رشیدی، تجارب السلف، تاریخ گزیده و جز آن و المعجم از آثار منثور مهم‌تر این دوره‌اند.
در آغاز قرن هفتم چند نویسنده بزرگ ظهور کرده‌اند که از همه معروف‌تر نورالدین محمدبن محمد عوفی نویسنده کتاب‌های معتبر لباب‌الالباب و جوامع‌الحکایات و لوامع‌الروایات است. لباب‌الالباب کتابی است در شرح احوال شاعران فارسی‌‌گوی از آغاز شعر فارسی تا اوایل قرن هفتم در دو مجلد که نثری مصنوع و متکلف دارد، و جوامع‌الحکایات کتابی عظیم شامل حکایات ادبی و تاریخی. دیگر از نویسندگان اوایل قرن هفتم شمس‌الدین محمد بن قیس رازی است که کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم را در علوم شعری یعنی عروض و قافیه و بدیع و نقدالشعر به زبان فارسی تألیف نموده است. یکی دیگر از نویسندگان مشهور اوایل دوره مغول نورالدین محمد نسوی است.
قاضی ابو عمر و منهاج الدین بن سراج الدین جوزجانی معروف به منهاج سراج نویسنده بزرگ دیگر قرن هفتم صاحب کتاب طبقات ناصری است که آن‌را به سال ۶۵۸ به پایان برد. این کتاب تاریخ عمومی عالم است تا عصر مؤلف و خصوصاً از لحاظ اطلاعات ذی‏قیمتی که راجع به حمله تارتار و فجایع مغولان دارد دارای ارزش فراوان است. علاءالدین عطا ملک بن بهاء الدین محمد جوینی (متوفی به سال ۶۸۱) نویسنده بسیار معروف قرن هفتم نیز از دیگر نویسندگان مهم این دوره است.
اما با این همه، بزرگ‌ترین نویسنده قرن هفتم سعدی شیرازی است. از سعدی چند رساله به اضافه گلستان به نثر فارسی باقی مانده است: از این رسائل یکی نصیحه‌الملوک است که به نثری ساده و روان و بی‏تکلف نوشته شده است، رساله دیگر او به نام عقل و عشق و رساله‌ای دیگر در تربیت یکی از ملوک و رساله دیگری به نام مجالس شیخ و از همه مهم‌تر کتاب گلستان که کتابی‌ است تربیتی و اجتماعی ترکیبی از نثر و نظم.
در این کتاب سعدی روش خاص و مشهور خود را که سبک میان نثر مرسل و نثر مصنوع است به‌کار برده و از صنایع لفظی تا آنجا که باید و شاید استفاده کرده است. از نویسندگان معروف دیگر آن زمان رشیدالدین فضل‌الله، منتجب‌الدین یزدی، هندوشاه بن سنجر نخجوانی، شرف الدین فضل‌الله حسینی قزوینی، شیخ نجم الدین ابوبکر عبدالله بن محمد رازی، شمس‌الدین احمد افلاکی و حمدالله مستوفی قزوینی مورخ مشهور و صاحب کتاب‌های معروف گزیده و نزهه القلوب را می‌توان نام برد. دیگر شاهکار نثر فارسی این دوره نیز که حتی هم‌اکنون قابل عرضه و رقابت با نثر معاصر است، فیه ‌ما فیه اثر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی است. نثر وی دارای سادگی و صراحت و بیان خاصی است که آن را ماندگار می‌کند. مولوی از آرایش کلام بیزار بود و می‏گفت «سخن را چون بسیار آرایش می‏کنند فراموش می‏شود»، از دیگر آثار منثور او کتاب مجالس و مکتوبات را می‌توان نام برد.
● شعرای مشهور
باوجود اینکه شعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار سخن می‌راند، لبه تیز انتقادات اجتماعی و سیاسی آن نیز برجا و مستحکم‌ بود. این انتقادات سخت در آثار سعدی خاصه گلستان و در هزلیات او و در جام جم اوحدی و در غزل‌های حافظ و آثار شعرای دیگر بسیار دیده می‏شود و از همه آنها مهم‌تر آثار شاعر و نویسنده خوش ذوق هوشیار عبید زاکانی است که آثار منظوم و منثور وی حاوی مسائل انتقادی تندی‌ است که با لهجه ادبی بسیار دلچسب و شیرین بیان کرده و در این باب گوی سبقت را از همه شاعران و نویسندگان فارسی زبان ربوده است. چنانچه اشاره شد، از لحاظ سبک و فرم نیز در شعر قرن هفتم و هشتم قصیده به تدریج متروک شده و به همان نسبت غزل‌های عاشقانه لطیف جای آن‌را می‏گرفت.
داستان‌های منظوم قرن هفتم و هشتم معمولاً به تقلید از نظامی شاعر مشهور پایان قرن ششم سروده شده‌اند. از بزرگ‌ترین مقلدان نظامی در این دوره امیر خسرو دهلوی و خواجوی کرمانی را می‏توان ذکر کرد. سبک شعر در قرن هفتم و هشتم دنباله سبک نیمه دوم قرن ششم است که اکنون اصطلاحاً سبک عراقی نامیده می‏شود.
با این حال در میان شعرای این دوره کسانی مانند مجد همگر شیرازی و ابن یمین فریومدی و مولوی بلخی بودند که به سبک خراسانی بیشتر اظهار تمایل می‏کردند و علی‌الخصوص سبک مولوی در غزل‌ها و قصایدش نزدیکی تمام به‌روش شاعران خراسان دراوایل قرن ششم داشت. شعر فارسی دوره مغول با دو شاعر بزرگ ایران سعدی و مولوی شروع می‏شود که هر دو پیش از حمله مغول ولادت یافته و در محیط دور از دسترس مغولان تربیت شده بودند.
ابو عبدالله مشرف بن مصلح شیرازی ملقب به سعدی در اوایل قرن هفتم (حدود ۶۰۶ هجری) در شیراز ولادت یافت و به سال ۶۹۱ یا ۶۹۴ در همان شهر درگذشت، در حالی که قسمت بزرگی از زندگی خود را در سفرهای دراز و سیر آفاق و انفس گذرانده بود.
او در غزل‌سرایی و بیان مضامین عالی لطیف عاشقانه و گاه عارفانه در کلام فصیح و روان که غالباً در روانی و فصاحت به حد اعجاز می‏رسد استاد بود. علاوه بر این نثر او هم که در عین توجه به بعضی از صنایع لفظی ساده و روشن و خالی از تکلفات دور از ذوق بلکه بسیار لطیف و دلپسند و مطبوع است او را در ردیف بهترین نویسندگان فارسی زبان درآورده است. کلیات آثار او حاوی؛ مجالس عرفانی و چند رساله و گلستان (نثر) و بوستان یا سعدی نامه و غزلیات و مامعات و قصاید عربی و فارسی و ترجیعات و مقطعات و هزلیات‌ است.
دیگر شاعر هم عصر سعدی جلال الدین محمد بن بهاء الدین محمد مولوی بلخی معروف به رومی (۶۰۶ـ۶۷۲ هجری) نیز از نوابغ عالم ادب و از متفکران بزرگ جهان و مقتدای متصوفه بوده و هست. وقتی از این دو شاعر بسیار بزرگ آغاز دوره مغول بگذریم به عده‏‌ای دیگر از شاعران درجه دوم و سوم، و چهارم، مانند: بدرالدین جاجرمی، فخرالدین ابراهیمی عراقی، مجد الدین همگر، رضی الدین عبدالله امامی هروی، همام الدین تبریزی، شیخ محمود شبستری، اوحدی مراغه‌ای و... برمی‏خوریم تا در پایان این عهد به حافظ برسیم. شمس‌الدین محمدبن بهاءالدین حافظ شیرازی که توانست مضامین عرفانی و عشقی را به نحوی درهم آمیزد که از دو سبک غزل عارفانه و عاشقانه‌، سبک واحد جدیدی به وجود آورد.
موفقیت حافظ ـ که به سبب حفظ چهارده روایت از قرآن به نقل از خودش چنین لقب گرفته ـ در این سبک ویژه‌ای که با شناخت بسیط از زبان فارسی در غزل آفریده، بیشتر مرهون شعرای مقدم بر او در اواسط و اواخر قرن هشتم علی‌الخصوص خواجوی کرمانی بوده است. حافظ مضامین عاشقانه و عارفانه را با الفاظ زیبا و با توجه به صنایع لفظی بیان می‌کند و بر اثر قدرت فراوان خود در سخنوری غالباً مضامین عالی و معانی کثیر را در ابیات کوتاه گنجانیده است.
وی به حدی در بازی با کلمات مقتدر است که غالباً ابیات در خوانندگان مختلف با هر سطح از دانش و معلومات، مؤثر است. ترکیباتی که حافظ در اشعار خود آورد غالباً تازه و بدیع و بی‏سابقه بودند، تا جایی که هنوز هم با وجود تقلیدهای بی‌شماری که از اشعار وی شده است، طراوت خود را از دست نداده‌اند. معانی عرفانی و حکمی حافظ وقتی با احساسات لطیف و گاه با هیجانات شدید روحی او آمیخته شده، جلائی خاص یافته است.
غزل‌های حافظ که چکیده دوران طلایی ادبیات فارسی است، از بهترین نمونه‌‏های شعر ایران و از عالی‌ترین نمودارهای علوم فکر و طبع آدمیانی است که حتی در تاریک‌ترین ادوار هم از نورافشانی باز نمانده‌اند.
احمد زاهدی
منبع: کتاب از صبا تا نیما، تالیف یحیی آرین پور
منبع : روزنامه تهران امروز