یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا


از سینمای ایران چه خبر؟


از سینمای ایران چه خبر؟
در حالی که سینمای ایران و عوامل آن این روزها درگیر اخبار و چگونگی جشنواره می باشند و با تمام این حرف ها باز هم دست از دوربین، صحنه و تولیدات سینمایی بر نداشته و بی هیچ درنگی سعی در عملی کردن ایده هایشان دارند.
بد ندانستیم به دور از حاشیه ها و جنجال های موجود، به معرفی چند فیلم سینمایی در حال تولید بپردازیم؛ فیلم هایی که امیدهای آینده سینمای ایران هستند و شاید بتوانند وضعیت حال سینما را متحول کرده و مورد تغییر قرار دهند.
پس با ما باشید با آینده سینما و تلویزیون در ایران:
● عصر روز دهم: (حکایتی دیگر بعد از مرگ)
ایده اصلی فیلم «عصر روز دهم» توسط زنده یاد «رسول ملاقلی پور» ارائه شده است.
اما اجل اجازه ادامه کار و عملی کردن ایده اش را نداد، البته همیشه در همه چیز حکمتی نهفته است زیرا ملاقلی پور بعد از ساخت «میم مثل مادر» در اوج کار حرفه ای از دنیا رفت و شاید این فیلم و ایده نمی توانست برجستگی و اوج میم مثل مادر را تکرار کند.
در هر صورت رسول ملاقلی پور اصحاب سینما را تنها گذاشت تا جایی که مرگش خلایی ملموس و مشهود در دنیای سینمای دفاع مقدس ایجاد کرده است.
امیدواریم «مجتبی راعی» کارگردان «عصر روز دهم» بتواند حق امانت داری را به جا آورده و فیلم را به نحو احسنت به تصویر بکشد.
▪ خلاصه داستان:
پدر خانواده ای در روزهای پایانی اشغال خرمشهر کشته شده و مادر این خانواده به همراه دو دخترش که یکی شیرخوار و دیگری شش ساله است، زنده مانده اند.
مادر تنهاست و امکان عقب نشینی وجود ندارد و به همین دلیل هنگامی که سربازان عراقی به او نزدیک می شوند، مادر طفل شیرخواره را پنهان می کند.
دو سرباز عراقی وارد منزل او می شوند و با فرود آمدن خمپاره ای روی ساختمان به نظر می رسد که مادر و دختر کوچکش کشته شده اند.
سربازها هنگام ترک محل طفل شیرخواره را با خود می برند و مادر که ناظر این صحنه است، کاری از دستش ساخته نیست.
ماجرا به زمان حال منتهی شده که دختر بزرگ حالا یک پزشک است و تصمیم گرفته به همراه نامزدش برای یافتن خواهر کوچک تر عازم عراق شود.
جالب است بدانید ایده اصلی ملاقلی پور در رابطه با شغل خواهر بزرگ تر خبرنگاری بوده ، اما به علت مسائل و مناسبات شغل پزشکی این حرفه برای کاراکتر و شخصیت مورد نظر انتخاب شده و به تصویر کشیده شده است.
همان طور که از خلاصه داستان و شخصیت ملاقلی پور حاکی است، فیلم در گونه دفاع مقدس می باشد، اما بیشتر لحظات آن در فضای امروزی می گذرد.
فیلم سینمایی «عصر روز دهم» در عراق و ایران فیلم برداری شده است.
این طور که مشخص است فیلم، داستانی تکراری و کلیشه ای دارد که بارها دست مایه سریال و سینمایی هایی از این جنس بوده است، اما امیدواریم چندان خوش ساخت و جذاب باشد که اثری به یاد ماندنی و اما زیبا را در اذهان حک کند.جالب تر این که در این سینمایی هانیه توسلی در سه نقش اصلی (مادر و دو خواهر) فیلم بازی می کند.
● تهران: سیم آخر (از نسل فیلم هایی چون «چه کسی امیر را کشت» )
اگردر جریان این موضوع قرار گرفته باشید چندی پیش قرار شد مجموعه ای به نام «تهران در جست و جوی زیبایی» در سه اپیزود ساخته شود که کارگردان هراپیزود متفاوت و نماینده ای از یک نسل باشد.
این اثر نگاه سه فیلم ساز از سه نسل به پایتخت ایران است.
مهرجویی نسل اول کارگردان ها ، سیف ا... داد نماینده نسل دوم و «مهدی کرم پور» نماینده نسل سوم سینمای ایران عزم این کار را داشته اند (اما این طور که مشخص است نسل سومی ها با انگیزه تر و سریع تر بوده)
مهدی کرم پور کارش را آغاز کرده و اپیزود سوم این مجموعه را در دست تولید دارد، او تهران را از دید جوانان به تصویر کشیده و آن را به چالش کشیده است.
فیلم به مشکلات چند جوان در رابطه با برگزاری کنسرتشان می پردازد، کرم پور با تفکر و نظریه خاص خودش به سوی مدرنیته کردن فیلمش رفته و به جای پرداختن به موزه ها و مکان های قدیمی، به مکان ها و فضای پست مدرن موجود در تهران پرداخته و آن ها را معرفی کرده است.
فیلم اثری داستان گونه است، اما دغدغه های کرم پور در به نمایش گذاشتن شیوه های نامتعارف روایی و فرمی این فیلم نیز دیده می شود.
فیلم قبلی کرم پور را به خاطر دارید؟ «چه کسی امیر را کشت» را ما در ستون واجب تر از نان شب برایتان معرفی کرده ایم، امیدواریم دیده باشید و با جنس کارهای این کارگردان خوش فکر، متفاوت و جوان آشنا شده باشید.
در این سینمایی رعنا آزادی ور (بازیگر پارک وی)، طناز طباطبایی، فرهاد قائمیان، سروش صحت، برزو ارجمند و ... ایفای نقش می کنند.
● صبح روز هفتم: (نمونه ای دیگر از سنت کپی کاری)
این فیلم سینمایی گونه ای اجتماعی دارد که با دیدی متفاوت زندگی و مشکلات یک فرد زندانی را در اجتماع روایت می کند.
مسعود اطیابی پیش از صبح روز هفتم دو فیلم در کارنامه حرفه ای اش دارد که در عرصه سینما خوش اقبال نبوده و نتوانسته نظر منتقدان و مخاطبان را جلب کند.
«مصائب دو شیزه» فیلم اول این کارگردان سال پیش اکران شد و اما هم چنان در حاشیه ماند و فیلم دوم این کارگردان نوپا «خروس جنگی» می باشد که هنوز نمایش داده نشده است.
به گفته خود کارگردان نکته اصلی و مهمی که او را ترغیب به ساخت این فیلم کرده است؛ مضمون و واقعیت تقدیر می باشد.
او در این سینمایی سعی در روایت تقدیر و سرنوشت و چگونگی برخورد مردم با این موضوع دارد.
این طور که از حواشی و بحث های موجود برداشت می شود، نوع روایت داستان در فیلم متفاوت است به گونه ای که هفت روز زندگی یک فرد پی در پی تکرار شده و عملکرد وی مورد بررسی قرار می گیرد.
▪ خلاصه داستان:
دزدی خرده پا پس از آزادی از زندان به مسافرخانه ای می رود و از فردای آن روز شاهد تکرار وقایع و اتفاق ها به مدت هفت روز می باشد.
و باز هم قهرمان داستان با قابل پیش بینی بودن ماجرا دست به اعمالی متفاوت می زند و در نهایت به نگرشی خاص نسبت به زندگی می رسد.
جالب است بدانید این موضوع و با همین ساختار بارها به تصویر کشیده شده و به آن پرداخته شده است؛ «آشنا پذیری» فیلمی از «تونی اسکات» نیز همین مضمون و ساختار را دارد.
چندی است سینمای ایران علاوه بر مشکلات متعددی که دارد دچار کپی کاری و تقلید نیز شده است.
بازیگر نقش دزد کسی نیست جز «شهرام حقیقت دوست».
امیدواریم کارگردانی و فیلمی پیدا شود تا بتواند به خوبی از پتانسیل های تئاتری موجود در «حقیقت دوست» در راستای اهداف سینمایی استفاده کند و او را از کلیشه ای شدن و تک بعدی بودن در عرصه پرده نقره ای نجات دهد.
● پسر آدم، دختر حوا: (رامبد جوان دست به عمل می زند)
مسئله دو شخص که حتما یکی زن و دیگری مرد است، موضوع و مضمونی تکراری که بارها مورد لطف کارگردانان قرار گرفته است به خصوص که در نهایت این رقابت به علاقه و سپس به ازدواج منجر شده و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود.
«آتش بس»، «کلاغ پر» و ... از جمله فیلم های سینمایی اند که با این مضمون کلی روبه رو هستند.
در هر صورت و با تمام این تکرارها، این موضوع اگر از فیلم نامه ای منسجم و دیالوگ هایی هوشمندانه برخوردار باشد باز هم مورد توجه و علاقه مخاطبان قرار خواهد گرفت.
«رامبد جوان» نیز در فیلم اخیرش (در دست تولید) این موضوع را مورد توجه قرار داده و با نگاهی طنز رابطه رقابتی دو وکیل را برای به دست آوردن یک دفتر وکالت به تصویر کشیده است.
«اسپاگتی در هشت دقیقه» فیلم قبلی «رامبد جوان» فیلم جذابی بود که انواع کمدی های تصویری را در خود داشت. او با استفاده از کمدی شعر، کمدی های کلاسیک و کمیک و موقعیتی لحظات شادی را برای بیننده ایجاد کرده است.
جوان با نگاهی هوشمندانه به مسائل مشترک بین کودکان وبزرگسالان پرداخت و فروش فیلمش را بین هر دو قشر تضمین کرد.
«اسپاگتی در هشت دقیقه» از سری فیلم هایی بود که مخاطب سینما را راضی می کرد، به نوعی که بیننده راضی از صحنه ها و لحظات شادی که دیده بود از سینما خارج می شد.(به خصوص کودکان)
در هر صورت جوان که این روزها در وادی تجربه پرسه می زند، با لبی خندان به سراغ کارگردانی رفته است.
او این روزها از محبوبیت و معرفت خاصی بین منتقدان و مردم در مجری گری و بازیگری (در مجموعه امشی از شبکه ۳) برخوردار است، اما این طور که مشخص است این محبوبیت او را راضی نکرده و می خواهد شانس خود را در عرصه کارگردانی نیز امتحان کند (بفرمایید آقای جوان این گوی این میدان)
«پسر آدم، دختر حوا» فیلمی در گونه کمدی که باز هم به سنت فیلم قبلی کارگردانش با استفاده از انواع کمدی ساخته شده است.
«رامبد جوان» با خوش فکری و نگاهی جذاب، خرق عادت کرده و داستان را از پایان آغاز می کند به گونه ای که زوج فیلم که به رقابت بر سر دفتر وکالت می پردازند با یکدیگر زن و شوهر می باشند.
جالب است بدانید: نقش های اصلی فیلم را: «حامد کمیلی» و «مهناز افشار» بازی می کنند.
دیدن «حامد کمیلی» در نقش کمدی این فیلم باید جالب و جذاب باشد.
البته مهناز افشار به علت سابقه و بازی های گذشته اش در چنین نقشی (کلاغ پر و آتش بس) باید کاراکتر و شخصیتی تکراری را به تصویر بکشد (مطمئنا بازی اش در این نقش با نقدهای منفی زیادی مواجه خواهد شد)
رامبد جوان بر خلاف فیلم قبلی اش در این فیلم یکی از بازیگران می باشد و «لیلا اوتادی»، «فرامرز صدیقی»، «شیلا خداد»، «سعید پیردوست»، «کیومرث ملک مطیعی» و «محمود بنفشه خواه» در این فیلم بازی می کنند.
در این فیلم با چهره های زیادی مواجه هستیم، مطمئنا دیدن فیلمی که در آن کمدین های کشور حضور دارند دیدنی خواهد بود.
(می دانستید رامبد جوان به جیم کری ایران شهرت دارد۰)
این فیلم باید پشت صحنه ای کمدی و پر اتفاق نیز داشته باشد، زیرا در ابتدای امر چرخ یک ماشین عروس که متعلق به گروه فیلم برداری نبوده از روی پای رامبد جوان رد شده و موجب صدمه دیدن پای او شده است.
اما از آن جایی که رامبد جوان روحیه و اعتماد به نفس قابل تحسینی دارد از فردای آن روز برای ادامه کار فیلم برداری با پای گچ گرفته سر صحنه حاضر شده است.(به این می گویند انگیزه و عشق به کار و البته مسئولیت پذیری)
منبع : روزنامه خراسان