شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آهوی گمشده


آهوی گمشده
«کاشکی یک بچه‌آهو می‌شدم»
می‌دویدم هرطرف دنبال تو
می‌شدم گم تا که پیدایت کنم
جان می‌افشاندم به استقبال تو
یا کبوتر می‌شدم، بر گنبدت
می‌نشستم فارغ از هر قیل‌وقال
روزها در کنج سقاخانه‌ات
می‌زدم هر دم به شوقت بال‌بال
یا نخی بودم، نخی سبز و قشنگ
حلقه می‌گشتم به دور پنجره
باز می‌کردند دستانت مرا
می‌زدم دل را به احساست گره
هر سحر بودم گل شیپوری‌ات
می‌شکفتم بر سر گلدسته‌ها
می‌شدم از هر بهاری سبزتر
می‌شنیدم هر نفس عطر تو را
کاشکی آوارگی‌هایم شبی
با دعاهای تو پایان می‌گرفت
توی آغوش همیشه‌گرم تو
بچه‌آهوی تو سامان می‌گرفت

طیبه شامانی
منبع : همشهری آنلاین


همچنین مشاهده کنید