یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


جنگ و سینما


جنگ و سینما
در دهم شهریور ۱۳۱۸ جنگ جهانی دوم شروع شد . ایران اعلام بی طرفی کرد اما آلمانی ها علاوه بر نفوذی که در سطوح فرهنگی و اجتماعی ایران داشتند ، کارشناسان صنعتی بیشمارشان نیز در راه سازی ، راه آهن ، بهداری ، داروسازی ، بناهای دولتی ، چاپخانه و شیلات فعالانه مشغول به کار بودند و کارخانه های « هنشل ، زیمنس ، فروشتال ، شیشار ، فاربن ، بایر ، آ.ا.گ ، ام.ا.ان » در ایران شعباتی دایر کرده بودند و این خوشایند روسی ها و انگلیسی ها نبود ، لذا به دفعات شفاهاً و کتباً ، مؤدبانه و بعد رسماً خواستار رعایت بیطرفی ایران و خروج آلمانی ها خاصه نیروهای اطلاعاتی شان شدند .
با گذشت زمان فشار دولتهای انگلستان و شوروی به ایران افزایش یافت . اما دولت ایران و در واقع رضاشاه دفع الوقت می کرد . زمانیکه ارتش سه میلیونی هیتلر در نخستین ساعات صبحگاه یکم تیر ۱۳۲۰ در طول بیش از ۲۵۰۰ کیلومتر به خاک روسیه حمله برد ، انگیزه ی هجوم ارتش های انگلستان و شوروی به ایران قوی تر شد .
در سوم شهریور سرریدر بولارد ، وزیر مختار انگلستان و اسمیرنوف سفیر شوروی به منزل علی منصور ( منصور الملک ) رئیس الوزرا در خیابان بهار رفتند و یادداشت دو کشور ، دایر بر حمله به خاک ایران را تسلیم او کردند . ژنرال اسلیم نیروی انگلیسی مقیم عراق را در دو ستون از خانقین و بصره وارد ایران کرد و بندر خرمشهر ، بندر شاهپور ، آبادان و قصر شیرین مورد حمله قرار گرفتند . نیروهای شوروی نیز به فرماندهی ژنرال نوویکف ، آذربایجان ، گیلان و خراسان را مورد حمله قرار دارند . قرار ملاقات دو نیرو در قزوین ، در بیست و چهارم شهریور بود و این منتهی به استعفای رضا شاه در بیست و پنچم شد ...
آلمانی ها تا این زمان سیاست گام به گامشان در زمینه ی تبلیغات ، سهم قابل توجهی از برنامه ی سینماهای تهران و همچنین شهرستان ها را در اختیار داشتند . بیشتر سینماهای تهران از جمله ایران ، البرز ، دیده بان ( مایاک ) ، ری ، تجریش ، میهن ، فردوسی و نو و همچنین در شهرستان ها با تمهیدات و تسهیلات غیر مرئی آلمانی ها ، راغب به نمایش فیلم های خبری و سینمائی بودند .
کثرت نمایش فیلم های آلمانی چون زارا لیاندر و گوستاو فرولیخ نیز در ردیف « آرتیستها » ی محبوب سینما روها درآیند . آلمانی های در اواخر دهه ی ۱۳۱۰ ، حتی موفق شده بودند بعضی از آثار تولید شده شان را که مضنون جنگی داشتند ، نظیر سرگذشت صاحب منصب در لهستان ، آتش جنگ در آفریقا ، کانال سوئز ، داوطلب ، سرگذشت افسر لهستانی و میهن پرست را در سینماهای تهران و بعد شهرستان ها به نمایش درآورند .
روسی ها که هوادارانی نیز دست و پا کرده بودند ، پس از اینکه نتوانستند باعث توقف فعالیت های آلمانی ها شوند به منظور توسعه ی فعالیت های تبلیغاتی خود و ایجاد مرکزی برای دوستدارانشان ، سینما تهران را در نیمه ی دوم ۱۳۱۹ در اختیار گرفتند و از موقعیت رویهمرفته مردد و متزلزل رضاشاه نهایت سود را برند ...
« با وجودیکه در آن موقع سراسر اروپا زیر چکمه سربازان نازی بود و همه از آلمانها ملاحظه داشتند ، معهذا اسمیرنوف ( وزیر مختار شوروی ) فیلم رژه ارتش سرخ را به شاه فقید تحمیل کرد تا در سینمای تهران به رخ مردم بشکند و مختاری مأمور هدایت رجال عمده به سینمای تهران گردید که این عمل طلیعه موفقیت سیاسی اسمیر نوف در ایران محسوب می شد . » (۱۰۹)
در بیست و نهم مرداد ، آخرین فیلم آلمانی با نام آناقاونی در سینما مایاک روی پرده رفت (۱۱۰) و پس از اشغال ایران در سوم شهریور فیلم های آلمانی در انبار ها بایگانی شدند . صبح روز هشتم شهریور هواپیمایی روسی بر فراز تهران اقدام به پخش اعلامیه می کند . دو هواپیمای ایرانی ( که بعداً اعلام می شود بر خلاف دستور ) به تعقیب هواپیمای روسی بر می خیزند . توپخانه ی ضد هوایی به سمت آنها شلیک می کند ، اهالی که از جریان امر بی اطلاعند مضطرب و پریشان ، در جستجوی پناهگاه بر می آیند و بیشترشان شروع به خروج از تهران می کنند . ظهر هشتم شهریور اعلام حکومت نظامی می شود . شهر تعطیل می شود ، سینماها هم ... اما دولت سعی می کند که آرامش را به شهر بازگرداند و کسبه را متقاعد کند که به سر کارهایشان برگردند . مردم اطمینانی به وعده های دولت ندارند . تعطیلی ادامه می یابد ولی سینما ها پیش از تعیین ضرب الاجل فرمانداری نظامی ( ۱۲ شهریور ) دو روز جلوتر با تغییر سئانسهایشان به ۳ و ۵ و یا ۳۰/۳ و ۳۰/۵ بعد از ظهر مشغول به کار می شوند ( سینما های تهران و هما اطلاع می دهند که از یازدهم شریور با نمایش فیلم های روسی ولگا ولگا و در راه خوشبختی فعالیتشان را آغاز خواهند کرد ) . (۱۱۱)
روسی ها ، در ابتدای اشغال با سینما ستاره (۱۱۲) به توافق می رسند و سپس سعی می کنند علاوه بر سینماهای تهران و ستاره ، تعداد دیگری از سینماهای تهران ، از جمله هما ، جهان و روشن را نیز در اختیار بگیرند . اما توافق دلخواه حاصل نمی شود .
یدالله طالقانی که در شهریور ۱۳۲۰ سینما روشن در اجاره اش بود ، در این خصوص به یاد می آورد :
« بعد از اشغال ایران ، روسها مستقیماً به صاحب ملک سینما روشن – ظهوری – مراجعه کردند تا در برابر ماهی ده هزار تومان سینما را در اختیار بگیرند و او هم موافقت کرده بود اما سینما در اجاره من بود ، لذا به دادگستری شکایت کردم . روسها اعلام انصراف کردند و ظهوری هم در پایان موعد اجاره حاضر به تمدید نشد و سینما را به ماهی پانصد تومان به یک کلیمی به نام برار اجاره داد و در همین دوره بود که سینما روشن تعدادی فیلم روسی و هم چنین فیلم های خبری جنگی را به نمایش گذاشت . در نقل به انتقالات بعدی که ملک سینما به دکتر آذین فروخته شد ، بار دیگر سینما روشن در اختیار من و رئیس دانا و بیگدلی قرار گرفت . (۱۱۳)
با این حال امتیازات ، تسهیلات و بودجه ای که روسی ها برای رونق کارشان صرف می کنند باعث می شود که در هر فرصت ممکن سینما های هما ، جهان و روشن ، علاوه بر تهران و ستاره به نمایش فیلم های خبری جنگی (۱۱۴) و یا فیلم های سینمایی روسی ها (۱۱۵) بپردازند . دامنه ی فعالیت های روسی ها از این هم فراتر میرود و با گسیل داشتن هنرپیشگان تآتر ، گروههای اپرا ، باله و ارکسترهایی از جمهوری های مختلف شوروی به تهران ( و بعد آذربایجان ، خراسان و گیلان ) ، سینما تهران محل هنرنمایی هنرمندانش می شود . (۱۱۶) نحوه ی استفاده از برنامه های مختلف اکثراً از طریق دعوت و یا رایگان است و اگر بلیطی فروخته می شود بسیار ارزان است .
و اما انگلیسی ها ؛ شیوه ی آنان با شیوه ی علنی و پرهیاهوی روسی ها تفاوت داشت ، آنان با تأنی و حوصله پیگیر اهدافشان بودند . (۱۱۷) ابتدا در پاییز ۱۳۲۰ سالن نمایش موسوم به « ویکتوری هاوس » را که بعداً به انجمن فرهنگی ایران و انگلیس مشهور شد ، با استعانت از امکانات سینمایی تهران ، در خیابان فردوسی فعال کردند . باغدان یگانیان که در شهریور ۱۳۲۰ مسئول نمایش سینما هما بود به یاد می آورد :
« بعد از اشغال ابتدا این انگلیسی ها بودند که با مراجعه به سلمان هوگی خواستار امکاناتی برای براه انداختن ویکتوری هاوس شدند و من یک آپارات آلمانی را در آنجا مستقر کرده و برایشان فیلم نشان می دادم . فیلم هایشان ابتدا بیشتر خبری یا جنگی بود و بعداً فیلم های دیگری نیز برایشان رسید . خاطرم هست از ایرانی ها آقایان امیر معز و ایثاری نیز به عنوان همکار و مترجم در آن جا فعالیت داشتند . بعداً روسها هم به سلمان هوگی متوسل شدند که این بار نیز من مأمور به راه انداختن تأسیسات نمایشی سالن سفارت شدم و بعد هم فیلم هایشان قدیمی و یا تکراری بود سالن تقریباً خالی بود . اما در زمان نمایش فیلم فتح استالینگراد ، سالن جای خالی نداشت . » (۱۱۸)
انگلیسی ها ضمن تأسیس سالن های مورد نیاز شان (تأسیس سالن موسوم به « گرین روم » در خیابان تخت جمشید – طالقانی – در بهار ۱۳۲۱ ، به منظور اجرای تآتر وکنسرت ) از گسترش فعالیت های تبلیغی روسی ها نیز غافل نبودند . در وهله ی نخست ترتیبی دادند که فیلم های خبری جنگلی را با ناطق فارسی آماده و در سینما ها به نمایش درآوردند (۱۱۹) و در عین حال امکانات لازم را برای طرفدارانشان که مایل به فعالیت های ظاهراً مستقل بودند ، فراهم می آوردند . معروف است که انتشار مجله ی هولیوود (۱۲۰) و تأسیس سینما نیوز (اخبار ) (۱۲۱) از این دست فعالیت ها بوده است که فقط فیلم های خبری ، خاصه جنگی نمایش می داده است . بزودی سینما روها علاوه بر تماشای فیلم های خبری متعدد روسی ها ، انگلیسی ها و آمریکایی ها با عناوین متنوع ( آخرین وقایع جنگ در شرق میانه ، اخبار جنگ کنونی ، اخبار جنگ امروزه ، آخرین وقایع جنگ روس و آلمان ، آخرین اخبار جنگ ... ) شاهد نمایش فیلم های سینمایی جنگی تولیداشغالگران نیز می شوند . (۱۲۲) با این حالت رقابت و رویارویی انگلیسی ها و روسی ها که هر کدام سعی دارند حدود نفوذ خود را گسترده تر سازند به نظر پایان ناپذیر می رسد . هر بار که به مناسبتی نمایش ویژه ای را یکی از دو نیرو ترتیب می دهند ، همه در انتظار عکس العمل طرف مقابل می شوند . یک بار انگلیسی ها با استعانت از آمریکایی ها یکی از جنجالی ترین برنامه هایشان را شکل می دهند و با ترتیب دادن نمایش خیریه ی فیلم بر باد رفته در هفدهم بهمن ۱۳۲۱ در سینما ایران ، سر و صدای زیادی بر پا می کنند . (۱۲۳) روسی ها در فاصله ی کوتاهی عکس العمل نشان می دهند و از نخست وزیز ، رئیس مجلس شورای ملی و رجال ومدیران جراید برای تماشای رژه ارتش سرخ ، تصرف رستف ، شکست ارتش آلمان در مسکو ، تصرف کالینین و دفاع از مسکو ، برای دوم اسفند دعوت به عمل می آورند . (۱۲۴)
● نمایش فیلم فتوحات ارتش سرخ
بمناسبت بیست و چهارمین سال تشکیل ارتش سرخ ، ساعت شش بعداز ظهر دیروز بر حسب دعوتی که از طرف آقای اسمیر نوف سفیر کبیر اتحاد جماهیر شوروی و وابسته نظامی دولت شوروی در تهران بعمل آمده بود ، آقای رئیس مجلس شورایملی ، نمایندگان سیاسی دولتهای خارجی مقیم تهران ، معاونین وزارتخانه ها ، رؤسای ادارات و عده ای از محترمین و رجال و مدیران روزنامه ها برای تماشای فیلم جنگی که از وقایع اخیر جبهه خاور تهیه شده بود ، در سالون سینما تهران حضور یافتند .
این فیلم که صحنه های حقیقی یکی از بزرگترین جنگهای تاریخی را در برداشت با رژه ارتش سرخ در میدان سرخ در روز هفتم نوامبر سال ۱۹۴۱ آغاز شد . پس از آن جریان پس گرفتن شهر رستوف بدست نیروهای مارشال تیموچنکو نشان داده شد . بعد از آن رزم جبهه مسکو و عقب زدن نیروهای آلمان از طرف واحدهای ارتش سرخ نشان داده شد . قسمت بعدی اختصاص به پس گرفتن شهر کالی نین داشت و پس از آن وضع دفاع شهر مسکور بطور کامل نمایش داده شد و وضع زندگانی اهالی آنجا که همچنان مشغول انجام کار و حتی تفریحات خود بودند نشان داده شد . موضوع شیرینی که در این قسمت بنظر میرسید اظهار عشق دو جوان روسی بهم بود که بیکدیگر میگفتند خوسبختانه هنوز توپی اختراع نشد که بتواند عشق را نابود کند . نمایش فیلم ساعت ۳۰/۹ بپایان رسید . » (۱۲۵)
انگلیسی ها که می خواهند در عرصه ی این رقابت باشند ، بلافاصله عکس العمل نشان می دهند :
▪ نمایش فیلم در اداره تبلیغات سفارت انگلیس
بر حسب دعوتی که از طرف اداره تبلیغات و انتشارات سفارت انگلیس بعمل آمده بود ساعت شش بعد از ظهر دیروز مدیران و خبرنگاران روزنامه های تهران و خبرنگاران خارجی و رئیس اداره تبلیغات سفارت انگلیس حضور بهمرسانیدند .
سپس در ساعت شش و نیم ، نخست فیلم جنبش زنان که محصولات جنگی کشورهای متحد آمریکا از قبیل تانک و هواپیما وناوهای هواپیما بر و دژهای پرنده را نشان میداد و چند منظره از آموزشگاههای دریائی و هوائی آمریکا نشان داده شد بعد قسمتی از خبرهای جهان بزبان فارسی که شامل عزیمت اتباع ژاپونیها از سنگاپور و رژه نیروی سیام در بانکاک بود نمایش داده شد ودر پایان داستانی بنام داستان کارگر راه آهن ناطق بزبان فارسی که نمونه کاملی از فداکاری یک کارگر راه آهن در اطفای حریق یک قطار حامل مهمات بود نمایش داده شد که بی نهایت مورد توجه قرار گرفت .
آقای وزیر مختار دولت انگلستان و آقای اسکوایر رئیس اداره تبلیغات سفارت انگلیس و خانم لنن و سایر کارمندان آن اداره از مدعوین پذیرائی گرم و محبت آمیزی بعمل آوردند و این مجلس تا ساعت هشت و نیم بعد از ظهر ادامه داشت . » (۱۲۶)
تا مدتها این شیوه ادامه می یابد ، اما در مجموع این روسی ها بودند که در جنگ تبلیغاتی به نظر بیشتر موفق می آمدند .روسی ها خشن ، مهربان ، بی پروا و گستاخ در ایران عمل می کنند . آنان که پس از سقوط شاه ، نیروی قابل توجهی از کمونیست ها را در حزب توده تشکل داده اند ، از ضعف دولت مرکزی نهایت اسفاده ار برده اند و رؤیای ساختن یک مستعمر را دارند (۱۲۷) ، در این خصوص نقل قسمتی از یادداشت های جرج لنزوسکی وابسته ی وقت مطبوعاتی سفارت لهستان در تهران ، وضوح بیشتری به موقعیت روسی ها در ایران می دهد :
« بین سالهای ۱۹۴۲ تا اواخر جنگ (۱۳۲۱ تا ۱۳۲۴ ) روسها در شمال بودند . در زمستان ۱۳۲۱ ( اواخر سال ۱۹۴۲ ) تهران مواجه با خطر قحطی شده بود . دولت اقتدارش تنها محدود به تهران و حومه آن بود . شمال عملاً تحت لوای روسها بود . اوائل استانداران و فرماندهان عروسکی بیش نبودند ولی در سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۴۵ ممکن نبود دولت بتواند استاندای بمناطق شوروی اعزام دارد که مورد قبول شورویها نباشد .
روسها غیر از تبلیغات از فتوحات خود تعداد زیادی فیلم های جنگی که حاکی از شاهکارهای ارتش سرخ باشد در سینماهای متعلق به شوروی یا آنهائی که تحت نفوذ شوروی قرار داشتند ، در تهران نشان داده میشد . در این فیلم ها بپاره ای از اعمال افراد شوروی که مربوط به حس فداکاری آنها نسبت به رژیم شوروی است ، اهمیت خاصی داده میشد مثلاً اگر در گوشه و کناری از خاک شوروی یک نفر کلخوز ، راست یا دروغ ، هدیه ای به ارتش شوروی برای پیشرفت جنگ کرده بود جای برجسته ای را در پرو پاگاند شورویها اشغال میکرد . یک جنبه دیگر این تبلیغات نشان دادن پیشرفت های شوروی در زمینه اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی یا هنری بود . کم و کیف این گونه اخبار که برای ایرانی ها اختصاص داده می شد بیشتر برای تبلیغ یک نظریه خاص دیگری بود تا نشان دادن وضع جنگ ، مخصوصاً سعی داشتند نمایشاتی که داده می شود بیشتر مربوطه به کشورهای شوروی همجوار ایران باشد تا بتوان بطور محسوس خوشبختی ، رفاه و آزادی را که برای آنها مدعی بودند برخ ایرانیها کشیده ، فقر ، فلاکت توده ایرانی را بزرگتر جلوه دهند .
هفته ای نمیگذشت که یکی دو نمایش ( فیلم ) در این موضوع داده نشود. » (۱۲۸)
روسی ها در آذربایجان ، شمال و خراسان ، عین برنامه های تبلیغاتی مرکز را با جدیت دنبال می کنند . در شهر هایی که سالن سینما دارند به طور مرتب فیلم هایشان را نمایش می دهند و در نقاط بدون سینما ، اهدافشان را به واسطه ی سینما سیار تعقیب می کنند . پرویز دوائی در کتاب بازگشت یکه سوار ، از سفری که در ایام اشغال به یکی از شهر های شمالی داشته است ، به یاد می آورد :
« در یکی از میدانهای وسط شهر ، سرشب سربازهای خارجی فیلم نشان میدهند . پرده سفیدی آویزان کرده اند و آپارات سینما را عقب کامیونی گذاشته اند و فیلم نشان می دهند . تمام فیلمهایش جنگی ست . تانک ها و طیاره ها در پرده سینما رو به صورت تماشاچی می آیند . هیکل سیاه شان تمام پرده را پر می کند ، بعد از روی سر ما رد می شوند . توپ ها پشت سر هم شلیک می کنند و همه جا دود به هوا میرود . طیاره ها بمب میاندازند . از سوراخی زیر بدن طیاره زمین را نشان میدهد که بمب ها تلوتلو خوران پائین میروند و بعد روی زمین پشت سر هم انگار که گل هایی می شکفد . سربازهایی که به کلاه هایشان شاخ و برگ درختها را زده اند و تفنگ هایی با لوله کلفت و کوتاه به دست دارند به سرعت میدوند و بعد ناگهان خودشان را به زمین میاندازند . هیکل تانک ها هم پوشیده از شاخ و برگ درخت هاست . گاهی مرد خوش صورتی با موهای خاکستری و سبیل پر پشت پیدا می شود که دور میزی با چند تا افسر حرف میزند و روی نقشه چیزهایی را نشان می دهد ، انگار که سرکرده افسر ها باشد . سربازهای خارجی کف میزنند و ما هم به هوای آنها کف میزنیم .
فیلم که تمام می شود مردم پراکنده می شوند . سربازهای خارجی دورادور دنبال زن ها می آیند و به زمزمه صدا میزنند : « ماتروشکا ، ماتروشکا ...»
مادرم می گوید ماتروشکا یعنی زن های بد . »
در دوران اشغال ، پس از استعفای منصور ، ایران صدارت ده نخست وزیر را تا پایان جنگ شاهد می شود (۱۲۹) و با وجود اشغال جنوب و شمال ، بزودی همه چیز باور و عادت می شود و سینما داری ، برخلاف اکثر حرفه ها ، تنها اشغالی است که بی نیاز از تمهیدات سودجویانه و بازار سیاه رونق و سود دارد .
منبع : پرشیا فیلم


همچنین مشاهده کنید