یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


زنگ هشدار دایره زنگی برای مقولات فرهنگی


زنگ هشدار دایره زنگی برای مقولات فرهنگی
سخن از فرهنگ ومغفول ماندن آن در کشور، دیگر تبدیل به کلیشه ای تکراری و پررنج شده است که گویا طلسم آن به این زودی ها شکسته نخواهد شد.
پس از وقوع انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی تمام قوای فکری وانسانی نیروهای تازه نفس انقلاب صرف مقابله با جنگی شد که هرچند این نبرد با دشمن متجاوز باعث ایجاد فرهنگ ایثار وشهادت در جامعه شد اما به علت آن که در طی این ۸ سال، نیروهای انقلابی باتمام قوای خود در حال دفاع از انقلاب ومیهن اسلامی بودند، فرصت آن پیدا نشد تا سیاستگذاری های اساسی برای فرهنگ این کشور صورت پذیرد.
پس از پایان جنگ وروی کار آمدن دولت سازندگی، شعار اصلی این دولت به سازندگی عمرانی اختصاص یافت و بخش فرهنگ که به منزله هوای تنفسی یک جامعه است، مورد غفلت قرار گرفت و به اقدامات لازمی که نیاز بود پس از جنگ برای حفظ روحیه های انسانی بازمانده از جنگ انجام پذیرد، توجهی نشد.
در بسیاری از اوقات با در پیش گرفتن سیاست های کاملاً مغایر با اهداف اولیه نظام مقدس اسلامی، فرهنگ جامعه در لابلای چرخ های توسعه (که بعضاً با اصول اسلامی منافات داشت) به یک ضد فرهنگ برای جامعه اسلامی تبدیل شد.
پس از دوران سازندگی که دوران آغاز ویران کردن فرهنگ این جامعه بود وروی کارآمدن دولت اصلاحات، با توجه به نفوذ برخی عناصر بیگانه در بدنه اصلی نظام، چنان بر سر فرهنگ این ملت آمد وبه بیان دیگر آوردند که شاید در ابتدای انقلاب هیچ کس فکر چنین روزهایی را برای کشور اسلامی نمی کرد.
در این مورد افرادی وارد ارکان اصلی دولت شدند که نه تنها اعتقادی به وجود نظام اسلامی نداشتند که برخی از آنها کمر به قطع ریشه درخت تناور انقلاب بسته بودند و با مأموریت گرفتن از مراکز اسلام ستیز خارج مرزها، فرصتی را که مردم برای خدمت به آنها داده بودند، صرف خیانت در به ابتذال کشیدن فرهنگ جامعه کردند. این اقدامات خائنانه در زمان هجوم شدید فرهنگی دشمن صورت گرفت؛ مأموریتی که به لطف خداوند در آن موفق نشدند.
در این دوره کسانی در صدر امور فرهنگی کشور قرار گرفتند که رهبر انقلاب در بسیاری از سخنرانی های خود رسماً از وزیر ارشاد وقت نام می برند واعلام می کنند که از حضور این فرد در جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد ناراضی هستند و این فرمایش با نارضایتی مردم واعتراض های بسیار آن ها و تقاضایشان برای استعفای این وزیر نالایق همراه بود (که البته همه اینها مورد توجه رئیس جمهور وقت جهت تغییر این وزیر قرار نگرفت).
در این دوره وزیر فرهنگ طلایه دار گفتمان انحرافی تساهل وتسامح در جامعه شده بود، همان فردی که هم اکنون با دوستان انگلیسی خود نسکافه می خورد و رسماً دم از عدم اعتقاد به جمهوری اسلامی می زند. این و بسیاری دیگر مایه بدنامی دولت اصلاحات برای همیشه تاریخ خواهند بود.
اما پس از گذشتن این دوره که ظلم و خیانت بی سا بقه ای در حق فرهنگ جامعه شد، دولتی بر سر کار آمد که حقیقتاً خواستار احیا کردن فرهنگ اصیل انقلاب و پیاده کردن ارزش های ناب اسلامی در جامعه بوده است و دولتمردان آن فرزندان صالح این انقلاب هستند و تمام همّ خود را به خدمت به این نظام اختصاص داده اند.
اما آنچنان که انتظار نمی رفت به بخش فرهنگ باز هم در چنین دولت مکتبی توجهی نشد و این بخش باز هم مغفول ماند و اقدام های انقلابی که دولت در دیگر بخش ها انجام داد، در جهت مقابله با شبیخون فرهنگی که بارها وبارها مقام معظم رهبری نسبت به آن هشدار داده بودند، انجام نگرفت.
در این دولت با وجود حمایت های مکرری که رهبر انقلاب از اقدامات حقیقتاً سازنده آن در بخش های مختلف می کردند در بخش فرهنگ زبان به گلایه گشودند و فرمودند که انتظاری که از دولت در این بخش می رفت برآورده نشده که البته با توجه به ولایت پذیری این دولت، چنین تذکری باعث برخی حرکت های مثبت فرهنگی شد اما متاسفانه آن قدر کم و محدود بود که آثار تحول آن در جامعه به چشم نمی آید.
یکی از این بخش های فرهنگی که در این دولت مورد غفلت واقع شد، سازماندهی اسلامی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود که متأسفانه مدیریت آن با اینکه نوآوری های فراوانی در این بخش داشته است اما گویا ضرورت اسلامی بودن این طرح های نوآورانه و همخوانی آن با فرهنگ اصیل اسلامی- انقلابی این ملت را فراموش کرده است. برنامه هایی همچون جشن های نوروزی، تورهای گردشگری برای جوانان بدون رعایت حریم عفاف و... ازاین دست اقدامات است.
یکی دیگر ازبخش هایی که تغییرات موردانتظار در این دولت در آن داده نشد، سینما و رسیدگی به وضعیت اسفبار آن است. انتظار می رفت در این دولت با وجود وزیر ارشادی مکتبی ومعتقد به فرهنگ اسلامی، تحولات گسترده ای در این بخش دیده شود که متأسفانه چنین انتظاری در این ۳۲ ماهی که از عمر دولت می گذرد، نمودی قابل توجه در فیلم های اکران شده در سینما نداشته است.
سینما در کشور ما به صورت یک مسئله بغرنج و یک معضل در آمده که هرروز پسرفت می کند. تولید فراوان فیلم های گیشه ای و معارض با اصول اسلامی- انقلابی که هرروز هم به تعداد آنها افزوده می شود و حتی بعضاً به این فیلم ها جوایزی نیز داده می شود. با این روند سینمای ما مشابه سینمای بالیوود خواهد شد.
برخی فیلم ها هم تنها برای سرگرمی مخاطب ساخته نمی شوند بلکه بسیاری از حریم ها در این فیلم ها به راحتی شکسته می شود و این راه را برای فیلمسازان بعدی که می خواهند این حریم ها را بشکنند، هموارتر می کند.
یکی از این فیلم ها که به تازگی اکران شد، فیلم دایره زنگی است که جای بسی تعجب است که این فیلم چگونه مجوز اکران گرفته و پخش می شود. نکات منفی این فیلم آن قدر آشکار است که انسان از دیدن آن تعجب می کند.
● تعارض با اعتقادات و پایبندی ها:
برای مثال در صحنه اول فیلم شاهد آن هستیم که زن و مردی که همراه فرزند کوچکشان به مراسم عروسی می روند و با کسی مواجه می شوند که اتومبیل او را دزدیده اند، حاضر نیستند به او کمک کنند اما حاضرند برای کراواتی که متعلق به خودشان است و ارزشی ندارد، هر خطری را متحمل شوند. این صحنه در وهله اول ممکن است تنها یک شوخی و نقد برداشت شود اما وقتی دوباره در صحنه آخر که همین زن وشوهر حاضرند هدیه ای را که خودشان نمی خواهند از آن استفاده کنند، برای کسی ببرند. این ها در واقع با آن حدیثی که همه ما همیشه شنیده ایم: آنچه برای خود می پسندی، برای دیگری بخواه وآنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند، تعارض دارد.
یا در صحنه ای دیگر"شعله" (بهاره رهنما) نذر می کند در صورت برگزاری کنسرت لس آنجلسی اش، یک ماه سفره حضرت عباس(ع) برپا کند!
درصحنه ای که فیلم خسرو پخش می شود، شاهد رقص دونفر از بازیگران (مدیری وشریفی نیا) هستیم.
در جای جای این فیلم به کرات شاهدیم که بازیگران عفت کلام را رعایت نکرده و با الفاظ بسیار رکیک به یکدیگر توهین می کنند.
نکته دیگری که در این فیلم وسایر فیلم های سینما و تلویزیون به چشم می خورد، تبلیغ فرهنگ تجملاتی و مصرف گرایی و گسترش آن توسط این فیلم هاست که باعث مشکلات عدیده ای برای جامعه ما شده است واین با فرهنگ اسلامی منافات دارد.
در جای دیگر این فیلم می بینبم که زن وشوهر جوانی که در واقعیت هم با همدیگر همسرند (امین حیایی ونیلوفر خوش خلق) به راحتی در فیلم با یکدیگر ارتباط دارند و به همدیگر دست می زنند این در ست است که این در نگاه اول مشکلی ندارد اما همانطور که عرض شد، باعث می شود که راه را برای کارگردانانی که دنبال این هستند که زن ومرد نامحرم که در فیلم ها با هم همسرند به راحتی با یکدیگر ارتباط داشته باشند واین حریم نیز شکسته شود.
مثال های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که به دلیل اختصار از ذکر آن خودداری می شود.
● توهین به همه اقشار جامعه:
در فیلم "دایره زنگی" مخاطب همراه با "محمد و شیرین" (صابر ابر و باران کوثری) به بهانه نصب دیش ماهواره درگیر ماجراهای آپارتمانی می شود که هریک از همسایه های آن نماینده قشر خاصی از یک طبقه اجتماعی است. مضمون "تشکیک در کانون خانواده" و "بحران های جنسی- عاطفی" به خوبی هویدا است. هر چند سوء تفاهمات ایجاد شده در این فیلم، لحنی طنزآلود به خود می گیرد اما فیلم در پس این شیرینی، طعم گـَس ناامنـی اجتماعی- خانوادگی را در کام تماشاگر می گذارد.
در این فیلم به همه قشرهای جامعه از بالا تا پایین توهین شده است.
۱) افراد جامعه همه راغب به داشتن ماهواره اند و تنها مانع آن ها یا نیروی انتظامی است یا خجالت در برابر دانش آموزان مدرسه وهیچ کدام کاری به دین ندارند.
۲) افراد جامعه همه افرادی قالتاق ومنافق صفت اند که در پس چهره خو د باطنی خراب وکثیف دارند (حتی پدر خانواده عبداله زاده با شنیدن خبر پیدا شدن شلوار خود، به خود شک می کند) واین باعث می شود که شما هرفردی را که پس از فیلم ببینید، حتی اگر رفتار خوبی داشته باشد، احساس کنید که او مشکل دار است وعلی رغم رفتار خوب، دارای باطنی خراب وچشم چران است.
۳) با اخلاق ترین فرد این فیلم، مدیر ساختمان، خانم جعفری است که تنها مانعش برای انجام هرکاری (مثل ماهواره داشتن و...) ترس از خجالت کشیدن از دانش آموزان مدرسه خویش است.
۴) ساده لوح ترین نفر در این فیلم پسر پایین شهری است که نصاب ماهواره است و به سادگی دختری سر او کلاه می گذارد و او به راحتی برای دختر پول جمع می کند.
۵) خانواده ها، خانواده هایی بی غیرت نشان داده شده اند. غیر از خانواده عبداله زاده که آن هم برای نشان دادن ضعف آن هاست.
۶) همه اقشارجامع اگر منع نداشته باشند، حتماً ماهواره نگاه خواهند کرد.
۷) دراین فیلم سفرآنتالیا برای قشری از جامعه به صورت مشکلی اجتماعی نشان داه می شود. آیا واقعا مشکل مردم ما این است؟
۸) دراین فیلم همه افراد که هر کدام نماینده قشر خاصی هستند، افرادی دچار پارادوکس به تصویر کشیده شده اند.
۹) هرکدام از ساکنین آپارتمان تنها در پی رفع مشکلات شخصی خودش است و برای رسیدن به مقصودش ملاحظه هیچ کـس دیگری را نمی کند.
۱۰) در صحنه هایی از فیلم مشاهده می کنیم که همسایه های دیوار به دیوار به یکدیگر اعتماد ندارند که هیچ، حتی نمی دانند چه کسی درهمسایگی و یا مجتمع آنهازندگی می کند.
۱۱) در آپارتمان این فیلم یک خانواده را نماینده قشر مذهبی جامعه می دانند(خانواده عبد اله زاده) که توجه به اسم انتخاب شده برای این خانواده هم قابل توجه است.
▪ در این خانواده موارد زیر یافت می شود:
پدر ومادر این خانواده افرادی بی سواد، بی خبر از تکنولوژی و واژه های رایج انگلیسی، کم عقل و به اصطلاح کلی "امل" نشان داده شده اند. برای مثال در صحنه ای که مادر خانواده یک اصطلاح ساده روز را نمی فهمد و با چیز دیگری اشتباه می گیرد یا صحنه ای که پدر خانواده دیدن هرنوع فیلم را برای خانواده خود مجاز می داند اما ماهواره راممنوع می داند یا صحنه ای که پدر خانواده دیش را بدون هیچ توجهی به پایین پرتاب می کند و دیش در خانواده همسایه می افتد.
فرزندان این خانواده علی رغم تربیت، عقده ای بار آمده اند و هم پسر و هم دختر خانواده به صورت پنهان دنبال کارهایی هستند که منافی خانواده های مذهبی است.
خانواده وبه خصوص پدر آن ها فردی تک بعدی است وتنها به ناموس و غیرت کار دارد و هرچه که در تعارض با آن باشد را کنار می زند.
این خانواده در فیلم طوری نشان داده شده اند که فرهنگ آپارتمان نشینی ندارند و در صحنه ای از فیلم، زن این خانواده به همسر خود می گوید که همان خانه یک طبقه و حیات دار برای ما بهتر بود.
این خانواده که نماینده قشر مذهبی در جامعه است، بهترین خانه و اتومبیل را در این آپارتمان دارند اما مانند تازه به دوران رسیده ها و نوکیسه ها رفتار می کنند وفرهنگ استفاده از هیچ کدام را ندارند.
از نشانه ها(خط کشیده روی ماکسیما ی پدر خانواده) معلوم می شود که همه اهالی نسبت به آن ها حالت بدی دارند و علیرغم اینکه با روی باز با آن ها برخورد می کنند اما به دلیل رفتار نادرست این خانواده از آن ها بدشان می آید.
پدر خانواده در این فیلم گردنبند می اندازد و در آخر فیلم مشخص می شود که او هم اهل کارهایی است و به خود مشکوک می شود.
● توهین به نظام
در این فیلم حرف هایی ضد نظام اگرچه از دهان پیرمردی که سرهنگ بازنشسته ارتش است، خارج می شود اما تکرار آنها باعث می شود تا به ذهن مخاطب القا شود که واقعاً انقلابی واقع خواهد شد واین نظام تغییر می کند.
آشفتگی که در فیلم به چشم می خورد می خواهد آشفتگی در جامعه را القا کند.
همه معترض به وضع نظام اند وهیچ کس از نظام رضایت ندارد.
در این نظام موانعی وجود دارد که آرامش و راحتی را از مردم سلب کرده است. مثلاً دختران کوچک برای صحبت با مدیر خود در آپارتمان مقنعه سر می کنند و در دیگر مواقع، این مانع آسایش وراحتی را! از سر برمی دارند.
نکته دیگر که در فیلم شاهدیم توهین به نیروی انتظامی وتضعیف آن است. در ۲ صحنه، نیروی انتظامی را در فیلم مشاهده می کنیم که در هردوصحنه نا کارآمدی این نیرو وفساد اخلاقی در آن به نمایش گذاشته شده است.
دراین فیلم ما با مفاهیم: زنان بزهکار، فرهنگ ریا، رابطه جنس مخالف، ماهواره، اعتیاد، فقر، تضاد نسلی و از همه مهمترعدم اعتماد اجتماعی مواجه هستیم.
نکته دیگری که در این فیلم باید به آن توجه شود، بدون محتوا بودن فیلم مانند بسیاری از فیلم های سینمایی وتلویزیونی است. داستان فیلم پیرامون دختری فراری است که با دوست ساده لوح خود می خواهد به بهانه ماشین دزدی که با آن تصادف کرده است، پول جمع کند که در این میان با آپارتمانی برخورد می کنند واز این جا به بعد کشمکش های درون این آپارتمان به نمایش گذاشته می شود.
نکته دیگر استفاده از بازیگران سرشناس در این فیلم و به راه انداختتن هیاهو در هنگام جشنواره فیلم فجر بود که برای تبلیغ این فیلم کافی بود.
فیلم دایره زنگی نمونه ای از فیلم های در حال اکران است که بالاترین فروش را در چند روز اخیر به خود اختصاص داده است. سؤال از وزارت فرهنگ و دستگاه های زیربط که مسئولیت سینمای این کشور را برعهده دارند، این است که:
۱) تا کی باید فیلم هایی چون دایره زنگی وسنتوری وچهارشنبه سوری و بسیاری فیلم های دیگر که در آن همه چیز را به بازی می دهند و به همه چیز وهمه کس توهین می کنند، در کشور ما ساخته شود؟
۲) تا کی باید شاهد پسرفت روز افزون صنعت سینما در کشور باشیم؟
۳) تا کی باید شاهد ساخت فیلم هایی توسط عناصر بیگانگان در کشور باشیم؟
۴) تا کی باید فیلم ها وسریال های ما نقشه ناتوی فرهنگی بیگانگان را تکمیل کند؟
۵) تا کی باید سیاهی های جامعه به بدترین نحو ممکن و غیرواقعی در فیلمهای سینما و تلویزیون نمایش داده شود و این همه روشنی های جامعه که اگر در باب هرکدام فیلمی ساخته شود، همه جای دنیا آن را تحسین می کنند، مغفول بماند؟
۶) آیا وقت آن نرسیده است که نیروهایی را تربیت کنیم که سازنده فیلم هایی باشند که بتوان با آن ها در جشنواره های خارجی شرکت کرد و سر را بالا نگه داشت؟
۷) آیا وقت آن نرسیده که جلوی چنین فیلم هایی گرفته شود و به آن ها مجوز ساخت داده نشود.
محمد رسولی- محمد حسین لطفعلی زاده
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید