دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

صراط مستقیم


صراط مستقیم
آدمی برای اینکه به یک مقصد برسد احتیاج به یک راهی دارد تا از آن راه به طرف هدف خود حرکت کند. انسان برای اینکه سالم به مقصد برسد باید راهی صحیح و سالم را انتخاب کند و از آن راه حرکت کند و به سوی هدف خود گام بردارد. قرآن که کتاب هدایت ما انسان‌ها است بهترین راه‌ها را در پیش پای ما قرار داده است. اولین سوره این کتاب که به امر کتاب معروف است فرازهایی موجود است که به ما راه نزدیک و بی‌خطر و سالم را معرفی می‌کند.
استاد علی صفایی هم در مورد راه در کتاب صراط( تفسیری از سوره حمد) توضیحاتی داده‌اند که با توجه به شناختی که از استاد صفایی داریم می‌توانیم به صراحت بگوییم که از بهترین رهنمودهایی است که می‌توان از تفسیر سوره حمد فهمید و در زندگی به کار برد .
نظر استاد در مورد سوره حمد چنین است “ قرآن این عمیق گسترده پر بار از این سوره متولد می‌شود” سوره حمد ،ام‌الکتاب . مادر قرآن است و گشایش گر تمامی قرآن .”
مادر این سوره با اسم و نشانه‌های خداوند متعال به حمد و صراط که همان عبودیت وتوحید است می‌رسیم و با فرازهای سوره حمد همراه می‌شویم که فکر و عقل و عشق و جهاد و بلا و عجز است و در آخر در صراط با انعام شده‌‌ها و همراهان و کسانی که مورد غضب و گمراه شده‌اند آشنا می‌گردیم. صراط مستقیم یعنی چه؟ یعنی راه نزدیک تا هدف انسان و رشد و تعالی انسان که همان عبودیت می‌باشد. نه ریاضت و نه خدمت به خلق و نه جهاد و نه شهادت.
عبودیت یعنی چه؟ یعنی هیچ کدام از اینها یعنی همه اینها. که همه اینها راه هستند. مادام این که به صراط راه نیابند واز امر خداوند دستور نگیرند ارزش ندارند چرا این که وقتی ارزش دارند که همراه با امر و دستور معبود خود باشند ومانند یک بنده مطیع، مطیع‌امر پروردگار خویش باشند و اگر این طور بود ارزش دارد.
ما باید از صراط وظیفه‌ها را بشناسیم اگر راههایی را پی بگیریم که از امر او برخوردار نیست باعث گمراهی خود می‌شویم و در بین این راهها گم می‌شویم .
به شهادت قرآن‌هایی که در صراط هستند وظیفه‌ها را می‌شناسند و از بیراهه‌هایی که به اسم حیرت و اضطراب وجود دارد به راهی امن هدایت می‌شوند.
اولئک کهم الامن وصم مهتدون
اینها با وسعت روحشان به امن می‌رسند و در این امن و فراغت است که راه یاب می‌شوند و از بن‌بست‌ها بیرون می‌آیند.
صراط مستقیم یک راه نزدیک راهی کوتاه همان عبودیت و اطاعت است نه عبادت و نه ریاضت و نه شهادت شهادتی که از امر خدا برنمی‌خیزد و ریاضتی که از امر خدا برنمی‌خیزد بر باد است.
کل امر ذی بال ببم بیم الله فهو ابتر
آن چیزی که نشان خداوند را نداشته باشد دم بریده است و هر چیزی که نشان خداوند را داشته باشد معنی دارد حتی اگر جمع کردن مشکل باشد .
مشکل ما این است که می‌خواهیم از بیراه به او برسیم. بیراهه‌های ما استدلال و عرفان و شریعت می‌باشد. این ما را به خودشان فقط می‌رسانند و چون فقط به خودشان می‌رسانند پس از یک عمر جز خستگی ، جز غرور حاصلی نداریم.
نه فقه و نه اصول و نه کلام و نه حکمت و نه سلوک هیچکدام از اینها ما را به او نمی‌رساند. راهی که ما را به او می‌رساند عبودیت و اطاعت او می‌باشد.
استاد در مورد اطاعت چنین می‌گویند که “ اطاعت هم امر می‌خواهد تا دستوری نباشد امتثالی ‌نیست اطاعتی نیست. امر او هم از میان کارها به آن کاری تعلق می‌گیرد که مهمترین است. در هر لحظه بیش از یک امر نیست واین امر به آن کاری تعلق گرفته که اهمیت بیشتری دارد و کاری اهمیت بیشتر دارد که زمانش محدود باشد. جبرانی و بدلی نداشته باشد صاحبش بی‌ظرفیت‌تر باشد و نیازمندتر و یا مفیدتر . تو در هر لحظه باید تمامی کارها و امکانات را در نظر بگیری و از میان این همه مهمترین را انتخاب کنی.”
با توجه به صحبت استاد معلوم می‌شود که ما باید در بین کارها آن کاری که مهم است و ارزش این را دارد که انجام شود انجام دهیم و اگر ما امروز یک کاری انجام دادیم و روز بعد کار دیگر اگر به کار دیروز شک کردیم نباید به شک خود اعتنا کنیم بلکه ما با یقین آن را انجام دادیم و با یقین آن شک را از بین می‌بریم.
وقتی که ما در این راه شکر خداوند متعال را کردیم و به راه خود ادامه دادیم هم به یقین می‌رسیم و هم به باورهای خودمان.
این راهها را ما نمی‌توانیم یک شبه بپیماییم بلکه باید زحمت‌ها برای این راه کشید و شاید خیلی هم طولانی شود. نکته مهم این است که راهی را که انتخاب کرده‌ایم درست باشد.
قرآن راه نزدیک را نشانمان می‌دهد وصراط مستقیم را مشخص می‌کند.
ان اعبدونی صراط مستقیم (۱)
اننی هدینی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین (۲)
اتبعونی هذا صراط مستقیم (۳)
تمام این آیه‌ها از صراط مستقیم صحبت می‌کنند چون که تقوی همان اطاعت پرورگار متعال است. وقتی که تو نماز می‌خوانی اگر همراه امر خداوند نباشد و وظیفه وتکلیف تو چیز دیگری باشد این عبادت هیچ ارزشی ندارد و عبادتی عبد بودن تو را می‌رساند که همراه با اطاعت خداوند باشد.
استاد صفایی در این مورد می‌گویند که :” این علی است که تمام وجودش سوز مرگ است و از کودک به پستان مادر به مرگ مانوس‌تر است ولی باید بماند و حتی ذلت بیست و پنج سال را تحمل کند که علی عبد است و عبودیت او صراط مستقیم است واگر می‌بینیم که صراط مستقیم به علی تفسیر می‌شود از همین جاست که یک قدم از مرز بیرون نمی‌گذارد و آنجا که شور شمشیر دارد بیل به دست می‌گیرد و نخلستان‌ها را آباد می‌کند . و چه احمق است کسی که سوز علی را ببیند و او را به ترس و خودخواهی متهم کند که مرگ برای این روح‌های بزرگتر از هستی جرعه گوارایی بیش نیست ولی همین جرعه را محروم می‌شوند.”
خلاصه کلام اینکه حرکت باید کنترل شده باشد و مهار شده باشد. در این راه عبد لازم است نه آزاده برای اینکه عبد آزاده‌ای است که شکل گرفته و رها شده‌ای است که مهار شده و جهت برای خود یافته و این عبد است که ارزش دارد و کارساز است و حرکت و نور می‌آفریند.
سعید داودی
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید