دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

پاکت حیات در ایران می‌سوزد


پاکت حیات در ایران می‌سوزد
ذخیره‌گاه‌های زیستکره که در شمار برنامه انسان و زیستکره نهاد آموزشی، پژوهشی و فرهنگی یونسکو قرار دارند، امروزه به عنوان یکی از الگوهای منطقه‌ای برای آزمون اندیشه توسعه پایدار تلقی می‌شوند. ذخیره‌گاه‌ها به طور بالقوه دارای این ظرفیت یا پتانسیل هستند که محصولات خود را به بازار عرضه کرده، گردشگری سازگار با طبیعت را تقویت نموده امکان فعالیت‌های کشاورزی منطبق با قابلیت‌های اکولوژیک محیط را فرآهم ساخته، به پیشبرد آموزش و تحقیقات کمک جدی رسانیده و در داخل یک شبکه جهانی شرایطی بسیار مناسب را برای همکاری‌های بین‌المللی پدید آورند. به وی‍ژه در وضعیت موجود، یعنی روزگاری که جهان با تحولاتی غیرقابل پیش‌بینی مواجه است، اهمیت ذخیره‌گاه‌های زیستکره بیش از پیش نمایان می‌شود.
در اکثر کشورهای جهان تحولات زیست‌محیطی مانند تغییرات اقلیمی، بیابان‌زایی، روند رو به تزاید کاهش تنوع و تعداد گونه‌های گیاهی و جانوری، انقراض گونه‌ها، ظهور نشانه‌های کمبود و کاهش دسترسی به منابع آب و بسیاری دیگر از این قبیل بیشترین عناوین نشریات خبری را به خود اختصاص داده‌اند. مراکز قدرت و اقتصاد – قدرت‌های اقتصادی یا اقتصاد‌های قدرتمند – به سرعت از کشوری به کشور دیگر نقل مکان می‌کنند. در پی این جابه‌جایی، مسیر امواج بین‌المللی مهاجرت نیز همواره جا به جا می‌شود و این همه در شرایطی اتفاق می‌افتد که، امروزه از طرف بسیاری از کشورهای صنعتی پدیده اجتماعی – اقتصادی مهاجرت به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی طبقه‌بندی می‌شود.
در بیشتر کشورها هرم سنی تغییر یافته است؛ در هرم سنی کشورهای صنعتی، سالمندان و در هرم سنی کشورهای جهان سوم، نوجوانان هستند که بیش از پیش خود می‌نمایانند. هر دو پدیده می‌تواند در بلندمدت مشکلات جدیدی را به بار آورد. طبق اطلاعات دفتر جمعیت سازمان ملل، امسال، یعنی سال ۲۰۰۸ سالی است که در آن، برای اولین بار در تاریخ بشریت، تعداد جمعیت شهری از جمعیت روستایی پیشی می‌گیرد؛ درایران این رویداد در سال ۱۳۶۵ به وقوع پیوست. بنابراین زیستکره‌ای که زمانی از طبیعت ناب تشکیل یافته بود، بیش از پیش به سمت فضایی شهری حرکت کرده و فضایی که از آن با عناوینی چون تکنوسفر، آنتروپوسفر یا نوئوسفر یاد می‌کنند، در محدوده زیستکره فضای بیشتری را به اشغال خود در می‌آورد.
توسعه پایدار به عنوان بدلی جدی برای الگوهای متعارف توسعه - که جهان را به آنجایی کشیده است که هم اکنون قرار گرفته است، یعنی در لبه پرتگاه نیستی کامل زیستکره - عزم آن نموده است که در جهت مخالف جریان‌های حاکم حرکت نماید. توسعه پایدار در پی یافتن راه‌حل‌هایی است که چگونگی استفاده عقلایی از منابع زمین را نشان داده و در عین حال، زندگی متناسب با شأن و منزلت انسان را میسر ساخته و امکان تداوم حیات روی این کره خاکی را تا قرن‌های متمادی میسر سازد.
برخلاف الگوهای متعارف توسعه که ادعای جهان شمولی دارند، در زمینه الگوی توسعه پایدار هیچ نسخه از پیش آماده شده‌ای وجود ندارد. هر کشور و حتی هر منطقه، شهر و روستا از یک کشور واحد، به دلیل تفاوت‌های موجود در شرایط اولیه و همچنین تاثیرپذیری متفاوت از شرایط جهان در حال تحول، می‌بایست به تدوین الگوی توسعه پایدار خاص خود مبادرت نماید. از این رو در هر گوشه‌ای از جهان به آزمایشگا‌ه‌های زنده و واقعی برای آزمون الگوی توسعه پایدار نیاز است. امروزه ذخیره‌گاه‌های زیستکره تشکیل‌دهنده بخش مهمی از این آزمایشگاه‌های زنده و واقعی به شمار می‌آیند. به دیگر بیان، زمانی که کشوری بتواند الگوی توسعه پایدار را در محدوده چند ذخیره‌گاه‌ زیستکره خود مورد آزمون قرار داده و از این آزمون سرافراز بیرون آید، آنگاه می‌توان امیدوار بود که الگوی توسعه پایدار در مقیاس منطقه‌ای و ملی نیز قابل اجرا و مدیریت باشد. به همین سبب نگاه کنونی یونسکو به سمت گسترش ذخیره‌گاه‌های زیستکره معطوف شده و عزم آن نموده که در ناحیه توسعه یعنی پهنه خارجی ذخیره‌گاه‌ها، شهرها و روستاها را نیز در برنامه ذخیره‌گاه‌ها ادغام نماید و از این طریق امکان تحقق توسعه پایدار در مقیاس منطقه‌ای را فرآهم آورد. این نگاه و طرز تلقی ممکن است در بدو امر بسیار آرمانگرایانه جلوه کند، ولی واقعیت امر این است که بدون آرمان‌گرایی نیز نمی‌توان برنامه‌ریزی نمود. برنامه‌ریزی بدون آرمان‌گرایی یعنی درجا زدن در وضعیت موجود و درجا زدن در وضعیت موجود، نه‌تنها در تعارض با گذشت بی‌چون و چرای زمان قرار دارد که جز پوسیدن و زوال نمی‌تواند محصول دیگری به بار آورد.
گفتنی اینکه در سال جاری میلادی حداقل دو کنفرانس جهانی در ارتباط مستقیم با ذخیره‌گاه‌ها، یکی در آلمان فدرال و دیگری در اسپانیا برگزار می‌شود. ضمن آنکه در کنفرانس‌های جهانی تنوع زیستی و گردشگری پایدار نیز ذخایر زیستکره تشکیل‌دهنده یکی از مباحث اصلی هستند. باید دید نمایندگان ایران در کنفرانس‌های یاد شده چه عملکردی را ارائه می‌نمایند.
از سال ۱۹۷۶ ( ۱۳۵۵ ) در ایران توسط یونسکو تعداد ۹ فضای شبه طبیعی انسان ساخت تحت عنوان ذخیره‌گاه‌ زیستکره به ثبت رسیده است، لیکن تاکنون نه تنها بحث در زمینه ذخیره‌گاه‌ها از محدوده دانشگاه‌ها خارج نشده که حتی ظرف گذشت تقریبا ۳۰ سال از ثبت این فضاهای شبه طبیعی انسان ساخت، کمترین اقدامی در زمینه سازماندهی آنها در جهت اهداف تعیین شده توسط برنامه انسان و زیستکره یونسکو صورت نگرفته است. در ایران ثبت این فضاهای شبه‌طبیعی انسان ساخت، اولین و آخرین اقدامی بود که در این زمینه به انجام رسید، حال آنکه یونسکو از طریق تدوین این برنامه اهداف بسیار بلندپروازانه‌تری را دنبال می‌نمود و همچنان نیز می‌نماید. به منظور تحلیل هرچه دقیق‌تر مسئله، می‌بایست با زیر بنای فلسفه یونسکو از طرح برنامه «انسان و زیستکره» آشنایی یافت.
● مبانی نظری و فلسفی ذخیره‌گاه‌های زیستکره
هیچ ایده یا اندیشه‌ای بدون برخورداری از مبانی نظری و فلسفی مشخص و منسجم نمی‌تواند به منصه ظهور رسیده و مهمتر از آن به یک جریان اجتماعی موثر تبدیل شود. فقدان مبانی نظری و فلسفی در زمینه محیط‌زیست یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زیست‌محیطی ایران است. بعد از گذشت بیش از سه دهه از تشکیل سازمان حفاظت محیط‌زیست، نه از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست و نه از سوی مراکز علمی، مبانی تئوریک و فلسفی دانش حفاظت از محیط‌زیست و به ویژه اشکال مختلف حفاظت از طبیعت و از جمله ذخیره‌گاه‌های زیستکره، هرگز حل و بحث نشد و در سطح جامعه انتشار نیافت. حتی در مجموعه قوانین حفاظت محیط‌زیست نیز – جز ذکر اینکه کشور ایران عضو این یا آن کنوانسیون است – ذخیره‌گاه‌های زیستکره، به عنوان یکی از اشکال حفاظت از محیط‌زیست در ایران، مورد توجه قرار نگرفته است. در طول گذشت نزدیک به چهل سال از پیدایش ایده ذخیره‌گاه‌های زیستکره در ذهن خلاق Michel Batisse که به حق «پدر ذخیره‌گاه‌های زیستکره» نامیده می‌شود، تا به امروز، اهداف ذخیره‌گاه‌های زیستکره تحول و گسترش یافته‌اند. البته باید خاطر نشان ساخت اندیشه ذخیره‌گاه‌های زیستکره به میشل باتیس بر می‌گردد، لیکن واژه «زیستکره» قبلا توسط Eduard Suess (۱۸۸۳) مورد استفاده قرار گرفته بود، ولی نام برده تعریفی برای این واژه ارائه ننمود. نخستین بار اندیشه بلندبالای Wladmir I.Wernadski(۱۸۷۲ – ۱۹۵۴ ) بود که به تعریف «زیستکره» پرداخت و از جمله آن را «پاکت حیات دانست که ماده زنده در آن حضور دارد».
نخستین پرسش این است که نقش ایران در این مجموعه تحولات علمی و هم‌اندیشی‌ها چه بود؟ تا جایی که منابع قابل دسترس نشان می‌دهند هیچ! به نظر می‌رسد، متخصصان ایرانی نه تنها در تولید و تکامل اندیشه حفاظت از طبیعت هیچ نقشی نداشته‌اند، بلکه دستگاه‌های اجرایی، نهادهای علمی و رسانه‌های جمعی نیز، در نشر و تحقق اندیشه‌های وارد شده به ایران فاقد تمایل و یا شاید هم توانایی لازم بوده‌اند.
پرسش بعدی لاجرم عبارت است از اینکه، محصول فقدان مبانی نظری و فلسفی در باب حفاظت از طبیعت چیست ؟ در وهله نخست عدم اعتقاد راسخ تمامی دست‌اندرکاران اعم از مسوولان، کارشناسان و محققان محیط‌زیست به کاری که انجام آن را پذیرفته و بدین سبب موظف به انجام آن هستند. زمانی که کسی به کاری که خود انجام می‌دهد از صمیم قلب و اعماق درون وجود خود اعتقاد ندارد، نمی‌تواند و قادر نیست که دیگران را به انجام آن کار متقاعد نماید؛ «سخنی که از دل برنیاید، لاجرم بر دل نیز ننشیند». اگر این اعتقاد راسخ وجود می‌داشت، هرگز اراضی ذخیره‌گاه‌های زیستکره از جمله ذخیره‌گاه‌ زیستکره میانکاله به نهادهای مختلف و مهمتر از همه «مگا پروژه بندرامیرآباد» اختصاص داده نمی‌شد و مجریان طرح نیز- به‌رغم برخورداری از قدرت اقتصادی بالا - این اجازه را به خود نمی‌دادند که حتی فکر ورود به ذخیره‌گاه‌ زیستکره میانکاله را به مخیله خود راه دهند. از سال ۱۹۷۶ تا به امروز سازمان حفاظت محیط‌زیست، نهادهای علمی، دانشگاهی و رسانه‌های جمعی فرصت داشتند تا برای مسوولان تمامی نهادها فلسفه، معنا، مفهوم و اهداف فضاهای طبیعی حفاظت شده و از جمله ذخیره‌گاه‌های زیستکره را تشریح نمایند، اما این مهم هرگز تحقق نیافت و فرصت‌ها یکی بعد از دیگری از بین رفتند. بدیهی است زمانی که یک‌بار عقب‌نشینی صورت گرفت، عقب‌نشینی‌های بعدی نیز در پی خواهند آمد. از کل مساحت ۱۶۵ میلیون هکتاری ایران، تنها ۲/۷ درصد، آن هم صرفا روی کاغذ، در اختیار سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار دارد. نکته جالب توجه اینجاست که همین ۲/۷ درصد مورد هجوم اکثر کاربری‌های بدون ارتباط با محیط‌زیست قرار می‌گیرند. این جریان در حالی رخ می‌دهد که در تمامی متون علمی حفاظت از طبیعت به وضوح ذکر شده است کاربری‌هایی که با اهداف حفاظت از طبیعت مغایرت دارند، اجازه استقرار و حتی نزدیک شدن به فضاهای طبیعی تحت حفاظت را ندارند.
نکته اخیرحتی در خصوص ناحیه سپر یا buffer zone نیز مصداق دارد ؛ برای مثال اگر در ناحیه سپر گیاهی وجود داشته باشد که بتواند از طریق پخش گرده، موجبات تغییر رویش طبیعی «ناحیه هسته» یا Core Zone را فرآهم آورد، یا باید گیاه حذف شود و یا وسعت ناحیه سپر آنقدر وسیع انتخاب شود که امکان نفوذ گرده به «ناحیه هسته» منتفی گردد. در چنین شرایطی مشاهده می‌شود که مسئولان امر برای مثال در ذخیره‌گاه‌ بیوسفری میانکاله برای زیباسازی سیمای میانکاله از درختان غیربومی اکالیپتوس و تعدادی از سوزنی برگان استفاده کرده‌اند! زمانی که بزرگان علم چنین کنند، دیگر نمی‌توان بر دامدار مستقر در ذخیره‌گاه‌ خرده گرفت که برای محصور ساختن دامداری خود از گیاه مهاجم یا invasive عرعر استفاده کرده است.
همه این نابسامانی‌ها تنها در شرایطی می‌تواند رخ دهد که مبانی نظری و فلسفی حفاظت از طبیعت ناشناخته باشند. واضح است که در چارچوب گفتار حاضر به هیچ‌وجه فضای لازم برای ورود به بحثی تفصیلی در زمینه بنیان‌های فلسفی و نظری حفاظت از طبیعت وجود ندارد، لیکن بحثی موجز درخصوص ذخیره‌گاه‌ها ضروری می‌نماید. به ویژه آنکه اهداف کنونی ذخیره‌گاه‌های زیستکره، نسبت به آنچه در دهه ۷۰ میلادی تعریف شده بود، تغییرات بسیار یافته است و این در شرایطی است که سازمان حفاظت محیط زیست هنوز به همان اهداف اولیه نیز دست نیافته است.
کامبیز بهرام سلطانی
کارشناس محیط زیست
منبع : روزنامه کارگزاران