دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا


ادبیات فارسی ادبیات عامیانه و مردم شناسی فرهنگی


ادبیات فارسی ادبیات عامیانه و مردم شناسی فرهنگی
یكی بود ، یكی نبود. غیر از خدا هیچكس نبود. هرچه رفتیم راه بود ، هر چه كندیم ، چاه بود...
قصه ی ما قصه ی فرهنگ مردم است . فرهنگ مجموعه ای پیچیده است كه شامل دانستنی ها ، اعتقادات ، باورها ، اخلاقیات ، هنرها ، قوانین ، عرف ، عادات و هر گونه توانایی هایی است كه انسان به عنوان عضوی از جامعه به دست می آورد.
مسائل فرهنگی زاییده ی طبیعت مسلط بر انسان و كیفیات مادی و معنوی مشترك میان همه ی جوامع انسانی است كه نزد همه ی اقوام بشری هر چند با اختلاف های خاص هر محل عمومیت دارد ، فرهنگ مردم از پیچ و خم های پیش از تاریخ و گستره ی تاریخ گذشته ، و برخی عناصر آن از قومی به قوم دیگر رسیده است و تأثیر خود را بر گوشه گوشه ی حیات بشری گذاشته تا به امروز رسیده است .
فرهنگ مردم شامل عناصری چون ادبیات عامه و مردم شناسی فرهنگی است. سرزمین ایران با داشتن اقوام مختلف و تاریخی قدیمی دارای فرهنگی غنی از باورهای عامیانه است كه قدمت آن همپای سرگذشت آن است . یكی از شاخه های فرهنگ میان ادبیات عامیانه است كه در فرهنگ مردم پیش از دوران نوشتار وجود داشته و از نسلی به نسل دیگر رسیده است . بنابراین ، ادبیات عامیانه بیشتر به روایت های شفاهی تعلق دارد و در جوامع مختلف از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود ، چون فرهنگ عامه متعلق به مردم عامه است . از این رو ادبیات عامه هم پیوندی با واقعیت های زندگی مادی مردم دارد. این ادبیات در واقع بازتاب زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم ، شیوه ی كار و تولید آنها و نشان دهنده ی رفتار و منش و اندیشه و احساس و مذهب و اخلاق و اعتقادات هر جامعه است كه برخی هنوز هم صورت مكتوب نیافته و ثبت و ضبط نشده است (۱) دست مایه ی بسیاری از آثار ماندنی در عرصه ی فرهنگ و ادب هر سرزمینی ادب شفاهی و عامیانه ی آن سرزمین است.
بسیاری از بزرگترین شاهكارهای ادبی ما بر فرهنگ شفاهی استوار هستند . بهترین نمونه شاهنامه فردوسی است كه گرچه این بزرگ مرد از خدای نامك ها بهره گرفت بیشترین سرچشمه ی او برای نوشتن این اثر بزرگ شفاهی بود . به همین جهت می توان گفت كه بر پایه ی فرهنگ شفاهی بود كه فردوسی توانست اثر اسطوره ای خود را به وجود آورد كه می توان گفت شناسنامه ی هویت ایرانیان است.
در میدان های دیگری فرای اسطوره كه بر فرهنگ شفاهی استوار هستند می توان از دو میدان نام برد كه در آن ها نیز شاهكارهای جاودانی آفریده شده اند . یكی از این میدان ها ادبیات عاشقانه است كه می توان از شاهكارهای نظامی گنجوی یاد كرد و میدان دیگر همانا میدان ادبیات عارفانه است كه درآن نیز با بهره گیری از داستان سرایی یا قصه های شفاهی ، شاعران تلاش كرده اند تا به بیان دیدگاه های عرفانی بپردازند . نمونه ی برجسته ی این میدان نیز مثنوی مولوی می باشد. (۲)
شناخت ادبیات عامیانه و فولكلوریك ، راهی است برای ورود به دنیای واقعی زندگی مردم با توجه به ویژگی های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و ... كه بر غنای ادبیات مكتوب یك جامعه می افزاید تا آنجا كه می گویند ، تاریخ ادبیات ، بدون تدوین و تنظیم ادبیات عامه یا فولكلوریك ، بی معنا است و براین اساس ، روشنفكران و اهل قلم ، مسئولیت سنگینی در معرفی و شناساندن ادبیات قومی خود دارند و لازم است با یك برنامه مداوم و منظم این نوع از ادبیات شفاهی را به مردم بشناسانند زیرا در هر گوشه ی ناپیدای این گنجینه ی غنی ، حقیقتی تاریخی و اجتماعی نهفته است.
پانویس :
۱)دكترحسن ذوالفقاری ، غلامرضا عمرانی و فریده كریمی راد ، زبان و ادبیات فارسی انتشارات چشمه ۱۳۷۸
۲)دكتر عبدالحمید پاپ زن ـ پرفسور فریبرز همزه ای ، سرآغازی برپژوهش های دانش بومی و فرهنگ شفاهی غرب ایران ـ انتشارات دانشگاه رازی ـ ۱۳۸۵
منبع : سایت بلوط