یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چرا به باراک اوباما رای می‌دهم


چرا به باراک اوباما رای می‌دهم
این دیگر به مد روز تبدیل شده که بر وضع نامزدهای انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا تاسف بخوریم و از به جان هم افتادن ستادهای انتخاباتی آنها بنالیم. اما در واقع این انتخابات یک شگفتی خوشایند است. در آخرین مناظره، هنگامی‌که نامزدها در مورد طرح‌هایشان در حوزه تامین اجتماعی بحث می‌کردند، کار داشت به جایی می‌کشید که مردم تلویزیون‌هایشان را خاموش کنند؛ البته نه از عصبانیت، که از ملال.این را مقایسه کنید با دوره‌های گذشته که نامزدها به جان هم می‌افتادند؛ از ۱۹۸۸ گرفته تا سال ۲۰۰۴. یک عامل چنین تغییری این است که مردم آمریکا بدون شک از مبارزات انتخاباتی <بدران و بسوزان> خسته شده‌اند. اما داستان یک دلیل مهم‌تر دارد؛ هر دو کاندیدا نجیب و محترم هستند.
جان مک‌کین مرد شجاعی است و دلاوری او نه‌فقط در زندان‌های ویتنام که در طول دو دهه گذشته هویدا بوده است. مک کین در طول سال‌های اخیر بارها برخلاف ‌نظر حزب جمهوریخواه و همین‌طور رئیس‌جمهور آمریکا موضع گرفته است؛ (به خصوص در حوزه‌های تخصیص بودجه، شکنجه، گرم شدن زمین و کمک‌های مالی انتخاباتی.) مک‌کین حتی در انتخابات امسال از حملات مرسوم حزب جمهوریخواه به رقیب چشم پوشید. با این همه، با وجود این توانایی‌های بی‌نظیر، او به‌عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸، <اشتباهی> است؛ مردی اشتباه، در زمانی اشتباه، برای شغلی اشتباه.
تماشای سخنرانی‌های مک‌کین در مورد بحران اقتصادی کنونی تماشای مردی است که از دوران خود عقب افتاده. او شعارهای گذشته را از بر می‌خواند: کاهش مالیات‌ها، محدود کردن دولت، کاهش خرج‌های دولت. و همه اینها برای حل مشکلات امروز کاملا بی‌ربط می‌نمایند. کهنگی دیدگاه‌های مک‌کین بازتاب‌دهنده فرسودگی انقلاب ایدئولوژیکی است که با ریگان و تاچر آغاز شد. کشور ما امروز فکرهای جدیدی می‌خواهد که آماده پذیرش واقعیات و ایده‌های جدید باشند. دنیای جدیدی آن بیرون انتظار ما را می‌کشد. ‌
در سیاست خارجی جان مک کین یک جنگجو است. در واقع در طول سال‌های اخیر، که مک‌کین به نومحافظه‌کار درونش مجال رشد داده، خوی جنگ‌طلبی او شدت گرفته است. او می‌خواهد جنگ در عراق ادامه پیدا کند، یک بار تصادفا از بمباران ایران حرف زده و در مورد مذاکرات و معاملات دولت بوش با دولت کره شمالی ابراز تردید کرده است. او خواستار آن شده که روسیه را از گروه ۸G‌ بیرون بیندازند و چین را به آن راه ندهند. او به دنبال ایجاد <اتحاد دموکراسی‌ها> است که با اتحاد مستبدان دربیفتد. این نوستالژی دوران جنگ سرد است، نه یک استراتژی برای قرن بیست‌ویکم.
مک‌کین اما مشکلات دیگری هم دارد که مهم‌ترین آنها خلق و خوی او است. او در جریان مبارزات انتخاباتی غیرقابل پیش‌بینی و غیرمنطقی نشان داد. او در روزهای اوج‌گیری بحران اقتصادی، روز اول فعالیت‌های انتخاباتی‌اش را ناگهان متوقف کرد، روز بعد خواستار اخراج بعضی از مقامات اقتصادی شد و روز سوم دموکرات‌ها را مسوول بحران دانست. بنا بر بعضی گزارش‌ها او حتی قصد داشت جو لیبرمن را به‌عنوان معاونش انتخاب کند، یک دموکرات نصفه نیمه که سال‌ها تجربه پشت سر خود دارد. (و برخلاف اکثریت جمهوریخواهان مدافع سقط جنین است.) اما مک‌کین ناگهان کسی را به معاون معاون خود انتخاب کرد که درست چیزی مخالف لیبرمن بود؛ سارا پیلین یک محافظه کار افراطی با تجربه‌ای اندک و دانشی اندک‌تر. ‌
اما در آن سوی میدان، اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی‌اش پرثبات و معقول بوده است. او بعد از بررسی دقیق ماجرا، از تصمیم دولت در مداخله در صنعت مالی حمایت کرد، نه با هدف افزایش محبوبیت که به خاطر دادن شانس به طرح بوش.
برنامه‌های گسترده‌تر اوباما برای اقتصاد - هم در زمینه تامین اجتماعی و هم سرمایه‌گذاری در بخش‌های زیربنایی و انرژی‌های جایگزین - راه‌حل‌های بزرگی برای مشکلات رو به گسترش دنیای ما هستند. اینها رویکردهایی افراطی نیستند اما به خاطرشان اوباما را به <زیادی> لیبرال بودن متهم کرده‌اند و البته او نگران این اتهامات نیست. بیل و هیلاری کلینتون در این حوزه مراقب واکنش مردم بودند و دست روی نقاط حساس نمی‌گذاشتند. اوباما اما تلاش می‌کند در آن بخش‌هایی از کشور تغییر به وجود آورد که بیشتر از همه با همان‌ها احساس راحتی می‌کنیم و این یعنی قدرت رهبری.
اوباما در حوزه سیاست خارجی در برابر مک‌کین خونسرد می‌نماید. او خواستار همکاری‌های گسترده‌تر بین‌المللی و استفاده <تهاجمی> از دیپلماسی است. از دید او نیازی نیست که با همه جهان رقابت کنیم. در نگاه اوباما ما با مشکلات مشترکی دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. ‌
روراست باشم. هیچ‌کدام از تجربه‌های گذشته هیچ‌کدام از دو نامزد ربطی به ریاست‌جمهوری ندارد مگر همین مبارزه انتخاباتی بسیار بزرگ و بسیار پرهزینه در تمامی ‌ایالات آمریکا. با همه اینها مبارزات مک‌کین بی‌نظم و بیهوده بوده و اوباما مبارزه‌ای عالی را سازمان داده است. ‌
یک رئیس‌جمهور باید ثبات و استحکام داشته باشد، اوباما این صفت را دارد و این معیار بسیار مهمی ‌است. اما یک ماجرای مهم دیگر هم وجود دارد و آن پیامی‌است که آمریکا با انتخاب اوباما برای جهان می‌فرستد. این یک نماد قدرتمند است. با انتخاب اوباما جهان خواهد دید که آمریکا هنوز کشور فرصت‌های برابر است، که در آمریکا هیچ مرزی وجود ندارد و مردم می‌توانند آینده را بسازند. ما می‌توانیم به جهان نشان دهیم که در آمریکا هنوز امکان دارد که یک مرد، با صورتی قهوه‌ای‌رنگ و با اسمی‌عجیب به بالاترین مقام اجرایی برسد.
البته باید اعتراف کنم که من در انتخاب اوباما نفع شخصی هم دارم. من می‌دانم که پسر ۹ ساله من، عمر، وقتی بزرگ شد می‌تواند در این کشور هر کاری انجام دهد. اما اعتراف می‌کنم که من درباره آینده او مطمئن‌تر خواهم بود، اگر مردی به نام باراک اوباما رئیس‌جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا باشد. ‌
فرید زکریا‌
ترجمه: کاوه شجاعی
فرید زکریا سرپرست بخش بین‌المللی هفته‌نامه آمریکایی نیوزویک است. او در هندوستان و در خانواده‌ای مسلمان زاده شد. پدرش رفیق زکریا سیاستمداری برجسته بود و مادرش فاطیما ویژه‌نامه روزهای یکشنبه تایمز‌آو ایندیا را سردبیری می‌کرد.‌ فرید زکریا دکتری علوم سیاسی‌اش را از دانشگاه ‌هاروارد و زیر نظر ساموئل ‌هانتینگتون گرفت و نشریه اسکوایر در سال ۱۹۹۹ نام او را در فهرست ۲۱ شخصیت مهم قرن بیست‌ویکم قرار داد. از زکریا در ایران کتاب <آینده آزادی: اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی> ترجمه شده است.
منبع : روزنامه اعتماد ملی