پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


با «شل‌سیلوراستاین» دنیای کودکی فراموش نمی شود


با «شل‌سیلوراستاین» دنیای کودکی فراموش نمی شود
● مردی به بزرگی یك كودك
برای بچه‌ها و بزرگترهایی كه كتاب‌های « جورابهایت را بچسب »،« یك زرافه و نصفی »،« باغ وحش رویایی »و... را بارها خوانده‌اند و هنوز هم هر چندبار یكبار به سراغ كتاب‌های محبوبشان می‌روند و آن‌ها را ورق می‌زنند، «شل‌سیلوراستاین» از سال ۱۹۳۲ كه به دنیا آمد، هم‌چنان زنده‌است.سیلوراستاین، شهروند شیكاگویی در سال ۱۹۹۹ به آن دنیا سفر كرد و عموشل در با دنیای عجیب، غریب و وی‍ژه‌ای كه ساخت ، هم چنان در ذهن و دنیای بیشتر كودكان دنیا حضور دارد. عمو شل، خواننده، نویسنده و نوازنده بوده‌است. گویا هیچ مرزی میان فعالیت‌هایش وجود نداشته و در نتیجه شعرهایش مملو از تصاویر تازه اما ملموس و دست یافتنی‌اند. كتاب‌های شل‌سیلوراستاین خیلی ساده و روان است. او یك شاعر نقاش است و آثارش هم نقاشی شعر است. شعرهای او را نمی‌شود از آثار هنری‌اش جدا كرد. او در شعرش حرفی می‌زند كه مخاطب ادامه آن‌را از درون تصویر پیدا می‌كند و گاهی در تصویر اندیشه‌ای را می‌آورد كه سرانجامش در شعر ظهور می‌كند. از میان نویسندگان خارجی، كسی كه در زمینه طنز كودك بسیار موفق بوده، شل سیلور استاین است. كارهای او نه فقط به خاطر طنز كه به خاطر موضوعات، نحوه بیان، انتخاب كلمات و تصاویر جذاب برای كودكان دلنشین است.كارهای رولد دال نیز خالی از طنز نیست. طنزی لطیف كه در سراسر رمان ها و داستان های او حس می شود اما شیوه بیان و تنوعی كه در طنز استاین است او را از دیگران متمایز می كند. سیلوراستاین نیازهای سركوب شده كودك را التیام می بخشد و به راحتی از دنیای درون آنها سخن می گوید:
(دعای كودك خودخواه)می خواهم بخوابم/ از خدای بزرگ می خواهم كه روحم را حفظ كند / و اگر در خواب مردم / تمام اسباب بازی هایم را بشكند تا بچه دیگری از آنها استفاده نكند / آمین.كودك در فضای راحت و واقعی كتاب نفسی تازه می كند و از خودخواهی آن بچه به خنده می افتد در حالی كه شاید خودش نیز بارها چنین دعایی كرده باشد.یا در داستان «آقای باكلاه، آقای بی‌كلاه»، روایت مردی است كه یك سر دارد و ۲۱ كلاه و تنها كلاه مردی را كه ۲۱ سر دارد و یك كلاه را هم می‌خرد. این فقط یك قصه طنز كوتاه نیست، بلكه بی‌عدالتی‌ها و نابرابری‌ها جامعه را نشان می‌دهد. لوئیس ساشار، نویسنده آمریكایی، درباره كارهای سیلوراستاین می گوید: «من نوشته های شل سیلوراستاین را اول خودم می خوانم چون از آنها خوشم می آید و بعد آنها را برای دخترم می خوانم. این جور مواقع چشم هایش از شادی می درخشد و بعضی از كارهایی را كه برایش می خوانم حفظ می كند.»سیلور استاین با كلماتش تصویری طنزآمیز می سازد مثل «جیمی ویزیون» بچه ای كه آنقدر به تلویزیون علاقه دارد و مرتب پای تلویزیون است تا بالاخره با آن یكی می شود. استاین نصیحت نمی كند. سرزنش هم نمی كند. بلكه فقط در كنار بچه ها قدم برمی دارد. نوشته های او همیشه هم پیام اخلاقی ندارد گاهی هم فقط و فقط می خواهد بچه ها را بخنداند و این عامل مهمی در برقراری ارتباط بین او و بچه هاست.
در كنار بچه‌ها، شل میلیون‌ها مخاطب بزرگسال دارد كه دوست دارند ساعت‌ها در دنیای شل غوطه‌ور شوند و او را همان عمو شل خطاب كنند. شل‌ سیلور استاین‌ نویسنده‌ا‌ی‌ است كه‌ هم‌ برای‌ مخاطب‌ عام‌ می‌نویسد و هم‌ برای‌ خاص‌ خلق‌ می‌كند. او بر ذات‌ داستانسرایی‌اش‌ معناهای‌ بدیعی‌ خلق‌ می‌كند. ضمن‌ اینكه‌ بر نوشتن‌، دیگر گرایش‌هایش‌ را نیز، مثل‌ نقاشی‌ و چند هنر دیگر به‌ فرجامی‌ ممكن‌ رسانده‌ است‌. ذهنیت‌ نویسنده‌یی‌ مثل‌ «استاین‌» قطعاص ذهنیت‌ ویژه‌ و درخوری‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ با توسل‌ به‌ آن‌ «داستانك‌»هایی‌ تازه‌آفرید. این‌ داستان‌نویس‌ بی‌شك‌ فراز و فرودهای‌ فراوانی‌ را پشت‌ سر گذاشته‌ تا اینكه‌ توانسته‌ چنین‌ آؤاری‌ خلق‌ كند.
با اندك‌ تاملی‌ بر كتاب‌های‌ «كسی‌ یه‌ كرگدن‌ ارزون‌ نمی‌خواد»، «بالا افتادن‌»، «چراغی‌ در زیر شیروانی‌»، «من‌ و دوست‌ غولم‌» و... می‌توان‌ به‌ آسانی‌ دریافت‌ كه‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ ذهنیت‌ خاص‌ در خلق‌ اثر ادبی‌ (كه‌ مقصود داستان‌ است‌) باید پستی‌ و بلندی‌هایی‌ را از سر گذراند. به‌ كلامی‌ دیگر برای‌ رسیدن‌ به‌ نقطه‌ عزیمتی‌ كه‌ تازه‌ اول‌ راه‌ خواهد بود، خواه‌، ناخواه‌ مولفه‌ها و مشخصه‌ هایی‌ مجزا لازم‌ است‌.دلنشینی دنیای شل بیش از هر چیز مدیون بی تعارفی و رهایی از قید و بندهای مرسوم است. از دل برمی‌آید و بر دل می‌نشیند.
منبع : روزنامه تهران امروز