یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


سرباز کابوس ها


سرباز کابوس ها
● درباره نمایشنامه «ویتسک»
▪ ویتسک (گئور بوشنر)
«کارل گئورگ بوشنر» در اکتبر ۱۸۱۳ در آلمان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته طب و فلسفه گذراند. از او تنها چهار اثر (سه نمایشنامه و یک داستان کوتاه) باقی مانده است. هر چند به احتمال زیاد آثار دیگری نیز نوشته است. برای مثال گفته می شود که او نمایشنامه «پیتر و آریتنو» را ساعتی پیش از فرارسیدن مرگ در بستر بیماری به نامزدش سپرد و از او خواست تا این نمایشنامه به دست کس دیگری نیفتد. عمر او بسیار کوتاه بود و در سال ۱۸۳۷ هنگامی که ۲۴ سال بیشتر نداشت در شهر زوریخ در اثر ابتلا به بیماری تیفوس درگذشت. عقاید سیاسی و پیوند خوردن زندگی او با مبارزات سیاسی باعث شد که در همین عمر کوتاه فراز و نشیب های بسیاری را تحمل کند.
در سال ۱۸۳۵ متهم به اخلالگری و حکم بازداشت او صادر شد. از همین رو نمایشنامه «مرگ دانتون» را در روزگار فرار و هنگامی که در زیرزمین خانه پدرش مخفی شده بود در مدت پنج هفته به نگارش درآورد و شاهکاری به گنجینه تاریخ ادبیات نمایشی افزود. بوشنر در نخستین شماره «پیک هسن» و در صفحه اول آن نوشت «صلح و آرامش برای کوخ ها و جنگ و مبارزه برای کاخ ها». مهم اینکه این مطلب سیزده سال قبل از مانیفست کمونیسم کارل مارکس به نگارش درآمده است.
معروف ترین اثر او نمایشنامه «ویتسک» (۱۸۳۶) است که یکی از نخستین نمایشنامه هایی است که شخصیت های اصلی آن را طبقات پایین اجتماع تشکیل می دهند. «ویتسک» تراژدی عمیق و دردناکی است درباره زندگی، عشق و حسادت های سرباز ناچیز و بی چاره یی که بازیچه اجتماع و انسان ها شده است. بوشنر این اثر را بر مبنای زندگی واقعی مردی به همین نام نوشت که پس از یک محاکمه جنجالی اعدام شد.
در جایی از نمایشنامه شخصیت مادربزرگ، قصه یی را تعریف می کند به این شکل؛«یکی بود، یکی نبود، پسر کوچیک فقیری بود که پدر و مادر نداشت. اونا مرده بودن و هیچ کس تو دنیا براش نمونده بود. همه مرده بودن و پسر کوچیکه رفت و روزها و شب ها جست وجو کرد، اما هیچ کس تو دنیا نمونده بود. دلش می خواست بره آسمون، ماه، پایین بهش نیگا کرد. خیلی دوستانه؛ اما آخر سر وقتی رسید به ماه دید یه تیکه چوب کثیف بیشتر نیس.» منتقدان این داستان را به عنوان چکیده یی از شرایط ویتسک تفسیر کرده اند؛ انزوای اگزیستانسیالیستی فرد در جهانی بی معنی.
بنا به این آیه از انجیل که ویتسک در نمایشنامه بیان می کند؛«کودکان، جور بکشید تا به من تقرب پیدا کنید.»
کودک تنها و گریان در ادامه کابوس ها و اضطراب های ویتسک قرار می گیرد و بیشتر جنبه نمادین دارد تا یک توصیف ساده.
ویتسک به اندازه یک کودک بی گناه عاجز است. بوشنر با این داستان جانبداری دلسوزانه خود را از سربازی مفلوک اعلام می دارد. به همین دلیل، نمایشنامه یی که اولین تراژدی واقعی مردم پست است به نگارش درمی آید. داستان نمایشنامه برداشتی است از پرونده واقعی یک آرایشگر نظامی که زنش را به خاطر خیانتی که انجام داده به ضرب چاقو به قتل می رساند و محکوم به مرگ می شود. بوشنر در این اثر با این سوال مخاطب را درگیر می کند که آیا ویتسک گناهکار است، آیا ماری را باید گناهکار محسوب کرد یا بی گناه؟ همچنین می توان نمایشنامه «ویتسک» را به طور موازی با نمایشنامه «اتللو» مورد خوانش قرار داد. به هر حال مساله خیانت چه برای اتللو که از افسران برگزیده است و چه برای ویتسک که سربازی پست است به یک اندازه فاجعه ساز است.
شباهت های بی شماری بین دو نمایشنامه می توان یافت. در اتللو دستمال و در ویتسک گوشواره ها اشیایی هستند که معنایی رازآمیز و مخوف می یابند. اما چیزی که این دو را از هم متمایز می کند دیدگاه متفاوت بوشنر و شکسپیر است. دستمال در اتللو میان عشق و خیانت در نوسان است اما گوشواره ها مستقیماً نشانه یی موجه بر تفاوت طبقاتی محسوب می شوند؛ چیزی که بیش از همه در این دو اثر اشتراک می یابد واکنش اتللو و ویتسک در مقابل خبر خیانت است. در اتللو «یاگو» حامل خبر است و در ویتسک «سروان». در اینجا هم سروان همانند یاگو سرباز بیچاره را بازی می دهد تا او را به جنون بکشاند. اما اگر اتللو خود نظامی بلند مرتبه یی است ویتسک سربازی است مفلوک و چنین است که بوشنر با نمایشنامه ویتسک تراژدی را میان توده مردم آورد.
آمده است که روزی یکی از همکلاسی های بوشنر به او گفته بود«شبیه یکی از عکس های قدیمی شکسپیر است و حالت یک شهروند تمام عیار، قوی اما بدون جذابیت و تا حدی چموش را دارد.» خود او نیز در یکی از نامه هایش به شکسپیر اشاره می کند. او می نویسد؛«در مقابل تاریخ شرمسارم ولی بازهم به خودم دلداری می دهم چون به غیر از شکسپیر، همه شاعران در مقابل تاریخ و طبیعت همچون شاگردان مدرسه ایستاده اند.»
هر چند به گواه نمایشنامه «ویتسک» خود او همچون یک شاگرد مدرسه یی در مقابل شکسپیر قرار نگرفت.
یونس لطفی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید