دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


کولاژی از دایره‌ها و تکرارها


کولاژی از دایره‌ها و تکرارها
گروه تئاتر دن‌كیشوت این بار پس از «شازده كوچولو» و «دن كیشوت» سراغ «پینوكیو» رفته تا به واسطه این قهرمان، روایت دیگری از پیرامون ما داشته باشد.
گروه تئاتر دن‌كیشوت این بار پس از «شازده كوچولو» و «دن كیشوت» سراغ «پینوكیو» رفته تا به واسطه این قهرمان، روایت دیگری از پیرامون ما داشته باشد. در این تجربه مثل دو تجربه دیگر گروه تئاتر دن‌كیشوت، پینوكیو را با شكل و شمایلی متفاوت از آنچه ما دیده بودیم راهی سرزمینی كرده كه دایره‌های زیادی در آن وجود دارد و افراد نمایش همگی در دل دایره‌ها گرفتارند. مگر یك دایره كه توسط عشق با دایره دیگر پیوند خورده است. داستان با زبان بدن و حركت مفاهیمی چون تكرار و تسلسل و دور را یادآوری می‌كند و اینكه ما در این ملالت‌ها حضور داریم. این بار نیز گروه تئاتر دن‌كیشوت پس از چند تجربه دیگر با گرایش بیشتر به فرم سعی دارد به تعریفی از واژه گروه برسد. به همین مناسبت گفت‌وگویی داشتیم با نسیم احمد‌پور و اصغر دشتی كارگردانان نمایشی كه می‌خوانید:
ـ ارتباط من با نمایش پینوكیو از زمانی آغاز می‌شود كه در طراحی پوستر و بروشور آن پینوكیو را می‌بینم كه در حال دویدن دور یك دایره است. برای رمزگشایی از این دایره ابتدا توضیح دهید چرا شخصیتی مثل پینوكیو را انتخاب كردید؟ اگر شخصیت دیگری را انتخاب می‌كردید نمی‌توانستید مفهوم مدنظرتان را برسانید؟
دشتی: اگر غیر از پینوكیو شخصیت دیگری را انتخاب می‌كردیم، نمایش ما هم نمایش دیگری می‌شد. این انتخاب به كارهای گذشته گروه تئاتر دن‌كیشوت ارتباط دارد كه دنبال شخصیت‌هایی می‌رود كه به عنوان قهرمان برای مخاطب آشناست. ما از شازده كوچولو شروع كردیم، رسیدیم به دن‌كیشوت و این بار هم پینوكیو.
ـ آیا این انتخاب صرف سلیقه گروه و كارهای شماست یا یك ضرورت دراماتیك باعث آن شده است؟
دشتی: ما این قهرمان‌ها را به دلیل آشنا بودن برای مخاطب و پیشفرض‌هایش نسبت به آن انتخاب می‌كنیم و تماشاگر وقتی وارد سالن می‌شود، می‌آید كه روایت ما را از آن داستان ببینید.
احمدپور: توضیح آقای دشتی را تصدیق می‌كنم. بی‌شك این دایره‌ها منتج از تحلیل اولیه داستان پینوكیو است. چون پینوكیو در سیر تكاملی خود را از خانه پدر ژپتو شروع می‌كند و در انتهای داستان دوباره به همانجا می‌رسد. ـ البته این اتفاق در داستان پینوكیو می‌افتد نه در نمایش ما ـ
ـ پس انتخاب پینوكیو چندان هم سلیقه‌ای نیست؟
احمدپور: در ابتدای امر آقای دشتی این كاراكتر را انتخاب می‌كند به دلیل اینكه برای مخاطب آشناست و لزوم چندانی برای معرفی او روی صحنه وجود ندارد. در مرحله دوم است كه با تحلیل و تجزیه متن به جایی می‌رسیم كه قضیه دایره‌ها وارد متن می‌شود و روایت دیگری شكل می‌گیرد كه در واقع منتج از تحلیل اولیه داستان پینوكیو است.
ـ در بروشور نمایش پینوكیو از تولید تئاتر ـ نه به مفهوم اقتصادی آن ـ صحبت به میان آمده بود و اینكه سعی دارید به مفهوم گروه برسید. تعریف شما از گروه چیست؟
دشتی: ما تلاش می‌كنیم به صورت جمعی به تعریف واقعی گروه برسیم و آن چیزی هم كه در بروشور به آن اشاره شده این است كه گروه از حالت تك‌فكری خارج شود. یعنی سعی می‌كنیم این تعریف را كه یك نفر در راس یك فعالیت قرار داشته باشد و بقیه تابع باشند، به هم بریزیم. در حقیقت می‌خواهیم با مشاركت سایر افراد گروه، آنها را نیز در مسیر به وجود آمدن و تولید یك كار نمایشی سهیم كنیم تا در این رهگذر به یك تعریف رسیده باشیم.
احمدپور: بی‌شك وقتی آقای دشتی چنین تعریفی از فعالیت گروهی و گروه دارند، مصداقش خود من هستم و حرفی افزون بر آن نمی‌توانم بزنم. من حدود ۱۰ سال است كه عضو گروه تئاتر دن‌كیشوت هستم و با سپری كردن چنین پروسه‌ای، حالا در كنار آقای دشتی در مقام دراماتورژ و كارگردان قرار گرفته‌ام. پس به نظر می‌رسد كه نه فقط من بلكه سایر افراد گروه در هر سمت و موقعیتی می‌توانند در جایگاه من و آقای دشتی باشند یا برعكس.
ـ مانیفست گروه تئاتر دن‌كیشوت بر مبنای آشنایی‌زدایی از مفاهیم آشناست. ضرورت این مساله و پرداختن به آن را در چه می‌بینید؟
احمد‌پور: با توجه به این دیدگاه شما، مسلما این اتفاق افتاده است كه شما آن را مشاهده كرده و حال برای ما به عنوان یك تحلیل یادآوری می‌كنید اما ما آگاهانه تصمیم به این آشنایی‌زدایی نمی‌گیریم. در واقع كار ما یك پیشفرض آگاهانه مبنی بر زدودن مفاهیم آشنا نیست.
ـ این اتفاق كی و چگونه رخ می‌دهد؟
در واقع این آشنایی‌زدایی امریست كه حاصل یك تحلیل نخستین است و در این مسیر با توجه به شیوه كاری، اتفاقاتی رخ می‌دهد كه در نهایت به مفهوم آشنایی‌زدایی و ساختارشكنی ختم می‌شود. آشنایی‌زدایی نتیجه‌ای است از مدل تحلیل ما. نه اینكه خودش هدف باشد.
ـ پس به نوعی شكستن ساختار مفاهیم جاافتاده آگاهانه صورت می‌گیرد؟
احمدپور: نه این طور نیست. خیلی احمقانه است كه من تصمیم بگیرم یك ساختار و روند آشنا را به هم بریزم. مثل این است كه من به طور آگاهانه برای اینكه خیلی عادی وارد تئاتر شهر نشوم، سه دور برگردم و بعد وارد شوم. اما گاهی در شرایطی و بنا به دلایلی ـ كه همان تحلیل باشد ـ كاری می‌كنم كه اتفاق سه دور چرخیدن دور تئاتر شهر خودش می‌افتد. پس مدلی كه ما به پینوكیو فكر می‌كردیم، منجر شده به تئاتری كه آن تئاتر دارد از پینوكیو آشنایی‌زدایی می‌كند.
ـ كار شما در پینوكیو بر مبنای پانتومیم و رسانایی از طریق حركات بدن است. فكر نمی‌كنید انتخاب بدن و پانتومیم برای رساندن مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای نظیر تكرار و تسلسل و ملالت دورترین راه باشد؟
احمد‌پور: شما كه متوجه این مفاهیم شده‌اید، باز هم معتقدید كه ما راه دوری انتخاب كرده‌ایم.
ـ شاید به غیر از من افراد دیگری هم دریافت درستی از معانی مورد نظر شما داشته باشند، اما من معتقدم راهی كه شما برای القای معانی انتخاب كردید، راه دور و درازی است؟
احمد‌پور: اولا فراموش نكنید كه زبان دیالوگ زبان عمومی و غیر‌تئاتری‌تری نسبت به حركت و بدن است و اصولاً برای نزدیك‌تر شدن به زبان تئاتر سعی كردیم از بدن بازیگرها و توانایی‌ها‌یشان استفاده كنیم تا پینوكیو تئاتری‌تر باشد. اینكه یك تماشاگر مثل شما متوجه دایره‌ها و تسلسل‌ها مراجعت به نقطه اولیه شده است. گویای این نكته است كه بدن به عنوان یك عنصر نزدیك‌تر به تئاتر می‌تواند رسانه‌های خوبی باشد. البته قبول دارم كه متن دارای لایه‌های متفاوت و متعددی است.
دشتی: وقتی در پینوكیو امكان استفاده از حركت و بدن این موقعیت را فراهم می‌كند كه مخاطب به یك درك و دریافت شخصی و حتی عمومی برسد، نظرم دیگر لزومی نداشت كه ما از دیالوگ استفاده كنیم.
ـ خودتان برای پینوكیو چند لایه معنایی و فرمی قائل هستید؟
احمد‌پور: چیزی كه شما روی صحنه می‌بینید، خودمان در چند سطح آن را تصور می‌كردیم. صورت اولیه همان دور و دایره و تسلسل است كه در لایه اولیه اثر قابل مشاهده و درك كردن است، كلیت كار یك كولاژ است از یك مجموعه ارجاع و این خیلی مهم است. آدم‌ها با پس‌زمینه ذهنی پینوكیو وارد می‌شوند و طبیعی است وقتی ذهنیتشان به هم می‌خورد، ارائه یك مفهوم مشترك دشوار است.
ـ پس خودتان معتقدید كارتان شبیه یك كولاژ است كه دریافت نهایی، یك دریافت كلی است؟
احمد‌پور: در دریافت یك اثر كولاژیك باید دید كلیت اثر چیست؟ نمی‌توان پرسید كه چرا فلان تكه به فلان تكه چسبیده است. این كار هم دقیقا همین است.
ـ آیا این كلیت فقط در معنای اثر مصداق دارد یا در فرم هم می‌توان به یك نتیجه واحد رسید؟
احمد‌پور: بی‌شك در فرم هم رعایت می‌شود. این دو همزمان با هم اتفاق می‌افتند.
وقتی فرم در خدمت القای یك معنا قرار می‌گیرد بی‌شك در راستای آن معنا قرار می‌گیرد و عنصر جداگانه‌ای نیست. شما به انقطاع این دایره‌ها و مفاهیم مجرد هم توجه داشته باشید.
در گوشه‌ای از صحنه دو دایره هستند كه قطرشان از یكدیگر عبور می‌كند و به هم پیوسته‌اند. در این دو دایره پینوكیو و یك دختر زیبا قرار دارند كه دست دخترك سیب است. این تنها دایره امیدبخش شماست كه در تكرار خودش به یك چیز جدید می‌رسد.
احمد‌پور: این هم می‌تواند دریافت شما باشد كه درست است.
ـ پس شما دست مخاطب را در هرگونه دریافتی بازمی‌گذارید تا به تاویل دلخواه برسد؟
احمد‌پور: حتما همین طور است.
دشتی: خود اثر می‌گوید كه شما می‌توانید برخوردهای متفاوتی با من داشته باشید.
احمد‌پور: در غیر این صورت، می‌توانستیم دیالوگ‌ را برای بیان اهدافمان انتخاب كنیم، كار به شما كدهایی می‌دهد كه داستانتان را در ذهن خودتان بسازید.
دشتی: پینوكیو فصل جدیدی در كار گروه دن‌كیشوت است. فایده‌های این كار برای ما بسیار بود. یكی اینكه در راستای رسیدن به تعریف كارگروه یك دراماتورژ به گروه اضافه شده است از خود اعضای قبلی گروه. بحث دوم این است كه فرآیند تولید برای ما متفاوت شد. در واقع ما بدون اثر نوشتاری شروع به تمرین كردیم. تولید پینوكیو میزان صبوری و كاركردن را در بچه‌های گروه افزایش داده است. از همه مهم‌تر اینكه یك تجربه تازه به تجربه‌های گروه اضافه شده است.
ـ خانم احمد‌پور در بخشی از صحبت‌هایشان به هنر كولاژ اشاره كردند و اینكه قسمت عمده‌ای از قوانین كولاژ می‌تواند درباره پینوكیو صدق كند، نظر شما چیست؟
دشتی: كار هنر كولاژ این است كه به محض مواجهه، اولین تصویری كه می‌بینید و آن را درك می‌كنید تصویری است كه برای شما آشناتر است. بعد به مرور تصاویر ناآشنا را جست‌وجو می‌كنید و در این چیدمان به دنبال معنا می‌گردید.
ـ فكر نمی‌كنید اینگونه ساختارها باعث به وجود آمدن انحراف دریافتی مخاطب شود؟
دشتی: به شرط اینكه همه این تكه‌ها در یك ساختار قرار بگیرند، نه. همان طور كه خانم احمد‌پور توضیح داد، همه این تكه‌تكه‌ها در دل یك ساختار معینی اتفاق می‌افتد.
احمد‌پور: در واقع یك ساخت كلی وجود دارد كه معنای اولیه- دایره و تكرار و تسلسل- را باز می‌گوید. ساختمان كلی اثر از ابتدا شما را متوجه موضوعاتی می‌كند كه در دل آن به صورت مجزا و تكه‌تكه وجود دارد.
منبع : روزنامه تهران امروز