شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا
من، برتولت برشت از جنگل های سیاه می آیم
برتولت برشت متولد۱۰ فوریه ۱۸۹۸ در اکسبورگ آلمان در ۱۴ اوت ۱۹۵۶ در برلین شرقی از دنیا رفت.
او خود درباره زادگاهش چنین مینویسد: «من برتولت برشت، از جنگلهای سیاه میآیم مادرم هنگامی که در تنش خانه داشتم به شهرهایم آورد و سرمای جنگلها تا روز مرگ در من خواهد ماند». وی یکی از برجستهترین نمایشنامهنویسان و تئوریسینهای تئاتر آلمان است که تاثیر بسزایی بر ادبیات نمایشی قرن بیستم دارد. با این وجود برشت شاعر، نه تنها چیزی کم از برشت نمایشنامهنویس ندارد بلکه در رده شاعران بزرگ آلمان مانند ریلکه و گوتفرید برگ است. برشت شاعری خوشقریحه بود و شعرها، ترانهها و تصنیفهای پرمعنا و دلانگیز بسیاری سرود.
بیشتر نمایشنامههای برشت دربرگیرنده یک یا چند سرود، ترانه و شعر است. اشعار برشت کمتر شناخته شده است. علی عبداللهی، مترجم آثار برشت به فارسی، در مقدمه کتابی بر اشعار وی چنین مینویسد: «اگر نمایشنامههای برشت نوشته نمیشد یا به هر دلیلی از بین میرفت برشت شاعر میتوانست چهرهای قدرتمند در شعر جهان باشد.»
هنر شگفت انگیز برتولت برشت مردمی کردن و از پیرایه زدودن هنر بود. او سرودن شعرهایش را در ۱۵ سالگی و پیش از نمایشنامهنویسی آغاز کرد و نخستین سرودههایش را بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ سرود که آنها را در نشریات محلی منتشر میکرد.
در سال ۱۹۱۸، هنگامی که به خدمت سربازی اعزام شد افزون بر کار در بیمارستان نظامی پشت جبهه، سرودههایش را همراه با نواختن گیتار برای سربازان میخواند و آنها را مجذوب نوای گرم و سرود دلنشین خود میکرد. برشت همه گونه شعری سروده و در تمام حوزههای شعری طبع آزمایی کرده است، از شعرهای ساده و بیپیرایه کودکانه تا شعرهای آموزشی برای دانش آموزان، از شعرهای روشنگرانه برای کارگران و کشاورزان تا شعرهای ادیبانه برای روشنفکران، از شعر عاشقانه تا شعر سلحشورانه، از شعر غنایی تا شعر حماسی، از شعر طنزآمیز و هجو پردازانه تا شعر جدی، از شعرهای سنگین اجتماعی تا تصنیفهای سبک کوچه و بازار.
برشت خود، درباره زندگیاش چنین میسراید:
غذایم را بین کشتارها میخوردم / و هنگام خواب کنار قاتلان دراز میکشیدم / بیرقتی از عشق پرستاری میکردم / و بیصبرانه طبیعت را میپاییدم. / فرصت من در این جهان خاکی / اینگونه به سر شد...
از سالهای ۱۹۲۷ به بعد بود که شهرت برشت آغاز شد؛ زمانی که بحرانهای اقتصاد جهانی آغاز شده بودند و درگیریهای سیاسی و جنبشهای کارگری در تمامی دنیا به ویژه آلمان، رو به رشد بود. در این زمان برشت به جنبش زحمتکشان انقلابی پیوست و به زندگی و خانواده اشرافیاش پشت کرد و شروع به نگارش نمایشنامههایی نمود که از اندیشه و هدف خاص او بر میآمدند. او یک آلمانی همواره ناراضی از سلطه بود.
برشت در اولین نمایشنامههایش انسانی شورشی را مینمایاند. از نمایشنامههای مشهور برشت میتوان زندگی گالیله، ننه دلاور و فرزندانش، زن نیک ایالت سچوان، دایره گچی قفقازی، آدم آدم است، ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی، مادر و... را نام برد. بار اشعار در نمایشنامههای برشت نیز سنگینتر است. و بیشتر نمایشنامههای برشت دربرگیرنده یک یا چند سرود، ترانه و شعر است. او حتی اقدام به سرودن نمایشنامههایی شعرگونه نیز نموده است.
که آن شعرهای نمایشی را از مهمترین آثار وی دانستهاند. اینها شعرهایی هستند که به صورت سرود، تصنیف یا ترانه وارد نمایشنامههای او شده و به مناسبتهای موضوعی خاص یا برای غنا بخشیدن به موضوع و افزایش اثرگذاری، در میان متن آورده شدهاند. این اشعار اغلب طنزآمیز یا هزل هستند و زیر پوسته شوخطبعانه خود، مفاهیم بسیار جدی و آگاه کنندهای داشته و پیامرسان ایدههای نقادانه و اجتماعی برشت هستند.
اهمیت دیگر برشت در تئاتر بنیانگذاری تئاتر اپیک یا حماسی است، برشت قصد داشت از این طریق آنچه را که بر انسان قرن بیستم میرود، روایت کند و به بیان پیچیدگیها و تناقضهای موجود در جامعه بپردازد. برشت معتقد بود که غلبه کلمه در تئاتر میبایست تضعیف شود و از زبان باید به عنوان وسیلهای برای تحرک بخشیدن به ذهن تماشاگر استفاده کرد. در این راه او از زبانی ساده و غیر قراردادی، با رعایت ایجاز و اختصار و حفظ ریتم و وزن استفاده کرد و به این ترتیب روشی کاملاً متفاوت را در پرداخت آثار نمایشی ارائه داد. او معتقد بود که آثارش باید پیگیرانه جانب طبقه کارگر را در نبرد برای نابودی
سرمایه داری بگیرد. بههمین خاطر تئاتر برشت، تئاتر جانبدار و رزمنده است. از نظر وی نخستین هدف هنر انقلابی، پشتیبانی از نبرد انقلابیست.
برشت، بارها به این مساله اشاره کرده است که تحت تاثیر تئاتر شرق است. برشت تئاتر احساسی را به سمت تئاتر عقلی هدایت کرد و توهم و احساسات را در چارچوب موازین عقلانی تبیین کرد. همانطور که پیش تر آمد، برشت در جای جای متنهایش، به جای آنکه شخصیتهای نمایشی او، دیالوگ بگویند (و فضای واقعی نمایشنامه را حفظ کنند) از فضا، خارج شده و شعر میخواندند.
شعر خواندن آنها باعث فاصله میشد. جدایی متن از واقع. همین استفاده از عنصر شعر، در متنهای برشت، باعث میشد تا بیننده بداند که در حال دیدن تئاتر است! و از این نظر آثار او بسیار شبیه به تعزیه سیدالشهدا است و با توجه به تاثیر برشت از نمایش شرقی، تاثیر او از قوت تاثیر گذاری در تعزیه نیز نباید بیراه باشد.
در تعزیه نیز شبیهخوانان با خواندن شعر، از نقش خود، فاصله میگیرند تا به ما (تماشاگران) بفهمانند که شبیه اولیا و اشقیا هستند؛ نه خود آنان! همین استفاده از عنصر شعر در متنهای برشت باعث میشد تا بیننده، بداند که در حال دیدن تئاتر است! اگرچه رئالیسم مبنای تفکری و بیشترین ارزش هنری را در ذهن وی تشکیل میداد، اما او یک هنرمند پیشرو و تجربه گرا نیز بود، تجربه گرایی که تجربههایش هنوز و همیشه تجربه میشوند.
منبع : روزنامه تهران امروز
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس ایران انتخابات مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم مجلس دوازدهم مجلس ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور دولت رهبر انقلاب
تهران هواشناسی سیل شهرداری تهران سازمان هواشناسی زلزله فضای مجازی پلیس بارش باران قتل آموزش و پرورش ازدواج
قیمت طلا قیمت دلار خودرو گاز قیمت خودرو بانک مرکزی نمایشگاه نفت مالیات ایران خودرو بازار خودرو مسکن دلار
نمایشگاه کتاب کتاب تلویزیون نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران رضا عطاران دفاع مقدس سریال نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مهران مدیری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران نمایشگاه
اسرائیل رژیم صهیونیستی فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه حماس سازمان ملل رفح اوکراین نوار غزه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر رئال مادرید سپاهان لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ بازی
هوش مصنوعی ایلان ماسک مایکروسافت فناوری ناسا اپل فیبرنوری گوگل نخبگان
فشار خون چاقی سیستم ایمنی بارداری آسم توت فرنگی کبد چرب