یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


پیوندهای خانوادگی، بایدها و نبایدها


پیوندهای خانوادگی، بایدها و نبایدها
در یک دهه اخیر که بحث ساخت مجموعه های مناسبتی در ایام مختلف سال، در شبکه های مختلف سیما به جریانی پرشتاب بدل شد، به ویژه در سه - چهار ساله گذشته، فراز و فرودهای فراوانی را در کار تولید مجموعه های تلویزیونی در ایام نوروز، ماه رمضان و ماه محرم، دهه فجر و هفته دفاع مقدس و نظایر آنها شاهد بوده ایم.
یکی از آشکارترین کم داشت ها و نارسایی های موجود در جریان تولید مجموعه های مناسبتی، سفارش های سلیقه ای در آخرین فرصت های باقیمانده و به اصطلاح در دقیقه نود، برای ساخت و پرداخت یک مجموعه تلویزیونی بوده است که به دلیل تنگنای زمانی، آسیب های فراوان فنی و ساختاری و به ویژه محتوایی به این نوع کارها، وارد شده است. در دو ساله اخیر، به دلیل برخی تذکرات و اشاره های گلایه آمیز منتقدان و تحلیل گران این گونه آثار، کمی تا قسمتی از شدت این مشکل جدی کاسته شده است.
اکنون، تنها، باید نگران مضامین و محتوا و درونمایه این مجموعه ها بود، تا از یک طرف گرفتار مضامین تکراری و قالب های کلیشه ای نشویم و از طرف دیگر، پابه پای عمق بخشیدن به درونمایه این مجموعه ها، نوآوری ها و خلاقیت هایی را نیز در آنها، شاهد باشیم.
برای رسیدن به شرایطی مطلوب و دلخواه، لازم است که به فیلمنامه هایی که برای تولید این مجموعه ها، نوشته یا بازنویسی می شود، نگاهی جدی تر داشته باشیم.
مطرح کردن برخی پرسش های به ظاهر ساده و پیش پا افتاده می تواند، گره گشای بسیاری از دشواری های موجود باشد. از جمله می توان، از سازنده یا سازندگان و پدید آورندگان این گونه مجموعه های تلویزیونی پرسید که: آیا هیچ گاه در مقام یک منتقد بی طرف، در برابر فیلمنامه ای که به دست شما رسیده است، یا خودتان زحمت نوشتن آن را کشیده اید، از خودتان پرسیده اید که ایرادهای منطقی موجود در فیلمنامه شما کدام است؟ آیا در روابط آدم های موجود در فیلمنامه شما، اشکال خاصی دیده نمی شود؟
آیا از خودتان پرسیده اید که در صورت ساخته شدن چنین مجموعه ای به چه میزان خواهید توانست تصویری روشن و شفاف از روابط مطلوب و مناسب خانواده ها را به بینندگان چنین مجموعه هایی نشان دهید، به نحوی که برای بخش عمده ای از آنان، این رابطه ها، باورپذیر و قابل قبول و گاه حتی غبطه برانگیز باشد؟
آیا شرایطی در فیلمنامه شما وجود دارد که بتوانیم با نوعی کلیشه زدایی و شکستن ساختارهای دستمالی شده و تکراری، برای مثال تصویر تازه ای از زنان، مادران و همسران و دختران در فضای یک خانواده آرمانی را به تصویر بکشیم؟
فرصتی می توان پیدا کرد تا یک مادر خوب، مدیر مدبر، عاقبت اندیش، آشنا با تب و تاب های زندگی امروز- در عین دلبستگی به سنت های کهن- در یک مجموعه تلویزیونی، چنان بدرخشد که در مقام یک نمونه دوست داشتنی و غبطه برانگیز، برای همه دختران و پسران جوان، سرمشق و عبرتآموز باشد؟
آیا وقت آن فرا نرسیده است که در روابط کلیشه شده و نمادهای تکراری و از پیش قابل حدس و گمان، در شخصیت پردازی آدم های اصلی و محوری یک مجموعه تلویزیونی، تجدیدنظری جدی به عمل آورد؟ به راستی تا چه وقت باید همه آدم های بد، حتما و لزوما پولدار و بالای شهری باشند؟ چرا حتما همه آدم های معصوم و بی گناه باید فقیر و جنوب شهری باشند؟ بر مبنای کدام پژوهش جدی و بی طرفانه ای به چنین الگوهای کلیشه ای رسیده ایم؟ چه کسی گفته است که درصد بالایی از آدم های تحصیلکرده جامعه ما، تشنه سفر به خارج و مهاجرت هستند؟ چرا بخش عمده ای از تلا ش های جوانان ما در این گونه مجموعه ها، صرف این نکته می شود که راهی برای رفتن به «ینگه دنیا» و آن سوی آب ها، پیدا کنند؟ چرا در روند منطقی شکل گیری قصه اصلی فیلم و به طور طبیعی در جریان پیشبرد ماجراهای مجموعه نیز، تعادلی منطقی وجود ندارد؟
گاه طی چند هفته، با نوعی درجا زدن، هیچ حرف و اطلا ع تازه ای برای مخاطبان یک مجموعه تلویزیونی مطرح نمی شود، و بر عکس، در بخشی از همان مجموعه، بسیاری از اطلا عات ریز ودرشت از سیر تا پیاز قضایا، به یک باره بر ذهن بینندگان یک مجموعه، تلنبار می شود! در طنزهایی که قرار است، به قصد اشاره ای عا قلا نه، برخی دشواری های موجود در جامعه ما را به بیانی شیرین و آمیخته به شوخی مطرح نماید، تا چه میزان موفق عمل کرده ایم؟ آیا در برخی از نمونه ها طنز را با ریشخند، تمسخر و گاه حتی با نوعی لودگی و هجوی سخیف و سطحی اشتباه نگرفته ایم؟
بی تردید، با طرح چنین پرسش هایی، درمقام یک منتقد بی طرف و خیر خواه می توان، بسیاری از راه های برون رفت از بن بست های موجود برسر راه مجموعه سازان تلویزیونی را پیدا کرد و بر مبنای تجارب تازه، گام های مثبتی برداشت. به نحوی که همه این تلا ش ها به رشد و ارتقای کیفی این مجموعه ها، منجر شود. امسال نیز، به مناسبت ماه مبارک رمضان، شبکه های مختلف سیما، در تولید مجموعه هایی(با پخش هرشبی) پیشگام شده و نمونه های قابل اعتنایی تولید کرده اند که به گمان بسیاری از صاحب نظران و به ویژه به عقیده بسیاری از منتقدان سینمایی، معدل کیفی کارها، از سال گذشته پایین تر بوده است.
با این همه، اگر بخواهیم از قضاوت و داوری کلی گرایانه و تا حدودی عامیانه پرهیز کنیم، لا زم است که در شماره های بعدی روزنامه، در همین صفحه، با نگاهی دقیق تر به مجموعه هایی چون:«روز حسرت» (ساخته سیروس مقدم) محصول شبکه یک سیما، «بزنگاه» (ساخته رضا عطاران) محصول شبکه سه سیما، «مثل هیچ کس» (ساخته عبدالحسین برزیده) محصول شبکه دو سیما و «مامور بدرقه» (ساخته سعید سلطانی) محصول شبکه تهران، از ضعف ها و قوت های این چند مجموعه تلویزیونی سخن به میان آوریم و از این رهگذر، نشان دهیم که آیا در مجموعه های تلویزیونی امسال می توان به نمونه های شاخصی از رشد کیفی و اعتلا ی مضامین و درونمایه هایی که بر پیوند های خانوادگی و روابط افراد درگروه های اجتماعی تکیه دارد، اشاره ای مشخص داشت؟
نویسنده : عزیز الله حاجی مشهدی
منتقد فیلم و مدرس سینما
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید