شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا


بازخوانی محتوایی سریال های ماه مبارک رمضان ۱۴۲۸ هنر دینی دین هنری


بازخوانی محتوایی سریال های ماه مبارک رمضان ۱۴۲۸ هنر دینی دین هنری
درسال ۱۳۸۰ تولید سریال های مناسبتی از سوی سیمای جمهوری اسلامی رویکردی متفاوت یافت و از آن زمان تاکنون، این روند با رشد کمی و کیفی همراه بوده است، تا جایی که امسال فقط شبکه(۴) سریال مناسبتی نداشت.کیفیت سریال ها نیز درحدی بود که اکثریت قابل توجهی از جامعه را در خانه ها نشاندند، به طوری که اخباری دال بر کاهش ترافیک یا متأثر ساختن فروش سینماها، به انتشار رسید و این حکایتگر توان جعبه جادویست که می تواند مخاطب را مجذوب خود سازد که به یقین سرمایه ای عظیم به حساب می آید. حتی شنیده شد که تماشاگران فیلم سرگیجه در ساعت پخش سریال میوه ممنوعه به سالن انتظار سینما آمده و به جای فیلم تماشاگر این سریال شده اند. و به این نکته هم باید توجه کرد که در عصر حاضر بالغ بر ۲۰ شبکه ماهواره ای از آمریکا و اروپا برای ایران برنامه پخش می کنند. رسانه هایی که حتی یکی از آنها هم عملکردی قابل دفاع ندارند.
● رویکرد دینی محتوا
فراخور بهار ایمان چنین است که برنامه سازان باید بیش از هر زمان دیگر آثار خود را با محوریت ایمان عرضه کنند و در پی ارائه تصویر دلنشین و زیبایی از دین باشند. به ویژه در این ماه به مفاهیمی چون عفو، استغفار، رحمت، اتحاد مسلمین، مشکلات جهان اسلام و... پرداخته و اهمیت آنها را درنظر مخاطب روشن سازند ضمن آنکه تشریح این مفاهیم به نحو صحیح و برخاسته از حقایق دین حایز ارزش بسیار است.
امسال نیز محتوای سریال ها، رنگ و بوی مفاهیم دینی را با خود داشت و درصدد تفسیر و تصویر آیه و روایتی برآمده بودند که این پدیده را باید به فال نیک گرفت چرا که سمت و سوی سریال ها از طنزهای کم محتوا و قالب های تکراری تغییر مسیر یافته است که این مسئله به عنوان نقطه شروع، مهم و در خور توجه است.
سریال اغماء در پی بررسی نقش شیطان به عنوان رهزن مقام انسانیت و خلیفه اللهی است، مقامی که فرشتگان در برابرش خضوع می کنند. اهمیت ویژه ای که در شناخت شیطان و کمینگاه های او و نیز پی بردن به راهکارهای مناسب در جهت مبارزه با این دشمن قسم خورده، نهفته است. از این رو پرداختن به این موضوعات نیاز جدی جامعه اسلامی و دارای ارزشی بسیار است و تلاش دست اندرکاران سریال اغماء که در این جهت و به این منظور این سریال را ساخته اند جای تشکر دارد. این سریال از نظر کارگردانی و فیلم نامه ای از کیفیت مطلوب تری نسبت به سریال های ماه مبارک رمضان سالهای گذشته برخوردار بود و توانست به تعدادی از راه های نفوذ شیطان و جدی بودن خطر او برای انسان ها بپردازد. هرچند در مسیر پژوهش این سریال اشکالاتی دیده شد که در محتوا و به تبع ساختار داستانی آن سرایت کرده بود.
سریال «میوه ممنوعه» که نامش یادآور هبوط آدم و حوا به زمین و داستانش الهام گرفته از قصه شیخ صنعان و تا حدودی شاه لیر شکسپیر بود، از حیث کارگردانی نمره قابل قبولی دارد و باید گفت که یک گام از تجربه های پیشین سریال سازی مناسبتی به جلو برداشته شده است. بخصوص اگر در نظر بگیریم که این سریال با شتاب و ضیق وقت ساخته شده به تبحر و حرفه ای بودن کارگردانی بیشتر پی می بریم. این شتاب باعث نشده سریال در فرم ضربه دیده و دچار مشکل شود. بازی بازیگران بخصوص علی نصیریان در نقش حاج یونس و امیر جعفری در نقش جلال تحسین برانگیز است. موسیقی سریال نیز در جای جای آن هماهنگ با موضوع و پیام، داستان را همراهی می کند.
از جهت فیلم نامه هم علی رغم تغییرات محسوسی که در طول سریال به کار اضافه شده است با فیلم نامه منسجم و به دور از شتاب زدگی روبرو هستیم. دیالوگ های فیلم مخصوصاً درلحظات بحرانی، شنیدنی و تحسین برانگیز است. اکثر دیالوگ های جلال، برخی دیالوگ های حاج یونس و همسرش قدسی از این دست دیالو گ ها هستند. برخی سکانس های فیلم از جمله سکانس ملاقات هستی و حاج یونس در حیاط خانه حاج یونس در القای پیام سریال در یک سکانس موفق زیبا کار شده است.
به نکات بالا این نکته را نیز باید اضافه کرد که علی رغم موضوع مرکزی سریال که عشق است حتی الامکان سعی شده تا تجربه ای غیراخلاقی به تماشاگر منتقل نشود که انصافا دراین مورد، سریال تا حدودی موفق عمل کرده است.
از این رو جذب مخاطب بالا در پخش این سریال را قبل از هر چیزی باید به حرفه ای بودن گروه سازنده آن، اعم از نویسندگان و تیم کارگردانی نسبت داد.
● هشدارهای تربیتی
قوام خانواده به تعامل عاطفی و رفتاری بستگی تام و تمام دارد و چنانچه خانواده ای این اکسیر را از دست بدهد فاصله ها میان والدین و فرزندان رخنه کرده و گاه آنان را فرسنگ ها از هم دور می کند. در سریال میوه ممنوعه، حاج یونس به کرات از مال حلال خود یاد می کند و همین را ضامن سلامت فرزندانش به ویژه جلال می داند، در حالی که همو در جایی دیگر از خالی بودن صندلی های میز ناهارخوری منزلش گلایه دارد و از نبود «گفت وگو» میان اهل خانه شکوه می کند که نشانگر فقدان تعامل در میان اعضای خانواده اوست.
نان حلال نقش بسیار مهمی در روند رشد صحیح فرزند دارد ولی تعامل فکری و رفتاری با فرزندان برای انتقال ارزش ها، اجتناب ناپذیر است، و اگر والدین انسانهایی سالم و صالح باشند ولی فاصله های میان خود و فرزندانشان را از بین نبرند باید منتظر بروز حوادث ناخوشایند باشند.
● خطر دوستی های خیابانی
دوستی های خیابانی زمینه مفاسد فراوانی است که امروزه یکی از معضلات جامعه دینی ما به شمار می رود. سریال اغماء کوشید عوارض چنین دوستی هایی را به جوانان گوشزد کند؛ «رز» دختر جوانی است که برای جبران کمبودهای عاطفی در خانواده ای مرفه با جوانی به نام فرزاد طرح دوستی می ریزد ولی یکباره خود را در خانه فساد می یابد و مردی را با نیتی شیطانی مقابل خود می بیند، و این فرجام همه فرارهایی است که از دوستی های خیابانی آغاز می شود. و اغما به صورت باورپذیری آینه فردای اینگونه دختران را در برابر آنها قرار داد، آن هم با تصاویری غیر کلیشه ای. شجاعت پرداختن به مسائل دینی از این جهت قابل تحسین است و البته سیما باید در مقابل انتقادها و فشارهایی که براثر خطاهای کوچک رخ می دهد پاسخگو باشد. امید اینکه این گونه تجربه ها تداوم یافته و با توجه به نقدهای دلسوزانه روز به روز ترقی کند.
باید از مدیران دلسوز مؤمن و متعهد سیما به جهت به حرکت درآوردن این جریان و هدایت آن تشکر کرد. از این رو بدیهی است هرگونه انتقاد از سریال های مناسبتی نه به معنی انتقاد از اصل این جریان و نه به معنی نسبت دادن آن به نیت سازندگان آن است، بلکه می تواند ناشی از چند وجهی بودن هنر درام باشد: چه بسا از اثری برداشتی برخلاف نیت سازندگانش می شود و در واقع فیلمساز از بعضی معانی ضمنی اثر خود غافل می ماند که این امر در سریال هایی که نوع بسط یافته ای از درام هستند نیز طبعاً به چشم می خورد.
از این رو تولید آثار دینی و نقد این آثار دو روی یک سکه هستند که می توانند موجب ارتقاء هنر دینی در کشور شوند.
با این اوصاف نکاتی چند در بررسی سریال های ماه مبارک عرضه شد که امید می رود این نقد پندگونه مورد توجه مسئولین و دست اندرکاران واقع شود؛
● فاصله از عقاید
دستاورد سیما بیانگر آن است که کارگردانان از متخصصان در حوزه دین کم بهره می برند، و اگر به چنین افرادی دسترسی دارند نظرات تخصصی آنها از دایره «مشاوره» فراتر نمی رود و این کارگردان است که امتیاز «حرف آخر» را با خود دارد. به طوری که امسال اشتباهات فاحشی در لابلای سریال ها خودنمایی می کرد که برخی از آنها چنین اند:
● تجسم شیطان
در سریال اغما، شیطان به صورت الیاس (یکی از دوستان قدیمی دکتر پژوهان) تجسم می یابد. آیا شیطان قادر به چنین تجسدی هست و می تواند این اندازه به انسان نزدیک شود و همه چیز را بر او مشتبه سازد؟
درباره تمثل شیطان و امکان رویت او، در جلد دوم کتاب تسنیم آمده است:
«شیطان دشمنی است که انسان ها را می بیند و می پاید و از جایی که گمان نمی برند به آنان تهاجم می کند. درحالی که انسان هایی که در معرض وسوسه و آسیب شیاطین هستند ابلیس و جنود او را نمی بینند «انه یریکم هو و قبیله من حیث لاترونهم» در این صورت هیچ پناهگاهی جز استعاذه به ذات اقدس خداوند نیست.»(۱)
در کتاب تفسیر نمونه، ذیل این آیه آمده است:«جمعی از مفسران از آیه فوق چنین استفاده کرده اند که شیطان برای انسان به هیچ وجه قابل رویت نیست، درحالی که از پاره ای روایات استفاده می شود که چنین امری احیانا ممکن است. ولی ظاهرا این دو با هم منافاتی ندارند. ولی این قاعده مانند بسیاری از قاعده های دیگر موارد استثنایی دارد.»
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی ذیل این آیه شریفه حتی به موارد استثنا نیز اشاره ای نکرده اند و پس از تفحص در متن کتاب های آیت الله جوادی آملی نیز ما موردی را که نشان دهد تجسد و یا تمثل شیطان برای انسان ها به صورت امری عادی امکان دارد نیافتیم.
بنا بر آنچه بیان شد، شیطان از راه وسوسه درونی و نه تجسد، انسان ها را می فریبد و استثنائاتی که در تاریخ ذکر شده اند به اولیای خاص الهی (آن هم در موارد معدودی) و یا در برهه های حساس اختصاص دارد را نمی توان این گونه به همه انسان ها تعمیم داد و براساس آن حضور این گونه شیطان را در ماجراهای مختلف و شکل های گوناگون و همراه با افرادی متفاوت به عنوان حقیقت به نمایش گذاشت. در این سریال نوع حضور شیطان در مواردی قطعاً تجسد و در مواردی نیز تمثل است، آن هم برای انسانهایی مانند یک دختر معتاد یا یک قاچاقچی مشروبات الکلی یا دکتری متدین.
سریال اغما حتی از تجسد و تمثل نیز پا را فراتر گذاشته، به طوری که ما «حلول» شیطان را در قالب «رز قدیانی» مشاهده می کنیم؛ زمانی که دکتر پژوهان می خواهد رز را جراحی کند، شیطان از طریق جسم رز سخن می گوید و دکتر را برای عمل جراحی راهنمایی می نماید و نیز در قسمتی دیگر می بینیم که رز در حالت بیهوشی برمی خیزد و می نشیند و شیطان از طریق چشمان و نگاه او صحنه ای را می نگرد. همین طور نماهای POV از بیماران مختلف که در حالت اغما و بیهوشی هستند بنا بر منطقی که فیلم ایجاد کرده است (نماهای POV با عدسی و نورپردازی خاص به شیطان اختصاص دارد) برداشت حلول شیطان در بیماران را تقویت می کند.
در تفکر اسلامی شیطان اساساً نه از راه تمثل و تجسد و یا حلول بل از راه «وسوسه» و «اغواء» و «تزیین» و «فریب» عمل می کند و از این راه براساس میزان تبعیت طایفه جن یا انسانها برای خود جنود ویارانی با سلسله مراتب ایجاد می کند که به تعبیر روایات آنها چشم و گوش و دست و سپاه او می شوند شیوه عمل جنود شیطان نیز بر همین اساس است. البته در فیلمهای مثلا «طالع نحس» که تا سری چهارم ساخته شد، شیطان با استناد به مکاشفات یوحنا و فرهنگ مسیحیت بعد می یابد که این مغایر باورهای دینی ماست.
● قدرت شیطان
شیطان در «اغما» با چنان قدرتی به تصور درآمده که می تواند- نعوذ باالله- اراده الهی را متأثر سازدء همسر دکتر پژوهان که استخاره برای عمل جراحی او خوب آمد و روند عمل نیز تا دقایق آخر موفقیت آمیز بود، یعنی اراده الهی بر تداوم حیاتش تعلق گرفته بود شیطان با دخالت در تکوین اسباب مرگ او را فراهم آورد، و رز قدیانی که تقدیر بر مرگ او زیر عمل صحه نهاده بود با راهنمایی معجزه گون شیطان از مرگ نجات یافت.
درباره میزان قدرت شیطان و میدان عمل شیطان آیت الله جوادی آملی در کتاب تسنیم می فرماید:
«در دستگاه الهی و نظام هستی، شیطان «کلب معلم» است، نه سگ هرزه که هرکس را بگزد. او فرمان خداوند را در سجده بر آدم(ع) عصیان کرده، لیکن در تکوین نمی تواند عصیان کند.»(۲)
به نظر می رسد در این سریال قدرت تصرف تکوینی برای شیطان به وجود آمده است و یکی از این موارد راهنمایی کردن دکتر پژوهان برای درمان تومور مغزی رز قدیانی است. تصرف در مرگ همسر دکتر پژوهان نیز از آن موارد است. وقتی که عمل جراحی خانم دکتر پژوهان تمام می شود، همه به هم تبریک می گویند و می روند. آنگاه دوربین که در این صحنه چشم شیطان است حرکت می کند و بر روی دستگاهی که ضربان قلب آن خانم را نشان می دهد می ایستد و با رسیدن آن ضربان قلب به صفر می رسد، گویی شیطان موجب مرگ او می شود. شیطان، سگ دست آموز درگاه الهی است که تنها با اجازه خداوند می تواند انسانها را از طریق نفس آنان وسوسه کند و قدرتی که در این سریال از شیطان به نمایش گذاشته شده است بسیار وسیع تر از وسوسه است. یعنی قدرتی شبیه به قدرت «دمین» در فیلم طالع نحس. به همین دلیل باید که به دکتر پژوهان حق بدهیم زیرا شیطان شرایط و حوادث را برای او آنگونه سامان می دهد که او مجبور است به خاطر عمل به شرع مقدس، راه او را دنبال کند و هر فرد دیگری نیز به جای او می بود، این اتفاق برایش می افتاد، مگر اینکه دارای قدرت ماورایی باشد تا بداند او واقعا شیطان است.
آیت الله جوادی آملی در جایی دیگر می فرماید:
▪ یادآوری این نکته لازم است که عامل قریب نفوذ شیطان در اندیشه آدمی نفس اماره اوست. اگر نفس اماره که عامل نفوذی ابلیس است نباشد، نظیر این است که سمی وارد دهان شود، ولی به دستگاه گوارش او نرسد یا دستگاه گوارش آن را قبول نکند.»
در این سریال، ابلیس در قبرستان نزد دکتر پژوهان می آید و از این فرصت مناسب که غم از دست دادن همسرش بر قلب و جان او چنگ انداخته است در او نسبت به خداوند و عدالت او شک ایجاد می کند، ولی این شک پس از نماز و توبه دکتر که گویی در فاصله کوتاهی از آن رخ می دهد، دیگر در سریال رد پایی ندارد. ولی چون الیاس واقعی را می شناسد و می داند که شیطان در قالب جسم او تجسد یافته و نیز الیاس واقعی تومور مغزی خود را با دعا درمان نموده است و اکنون نیز در قالب جسم او از اموری ماورایی خبر می آورد که دکتر نظاره گر صحت آنهاست به یار شیطان تبدیل می شود تا افرادی را از مرگ نجات بخشد و افرادی را به سوی مرگ رهنمون شود.
در حالیکه مرگ و زندگی تنها به دست تقدیر الهی است و شیطان که قدرتی جز وسوسه درونی در مقابل انسان ندارد، نمی تواند برای آن برنامه ریزی کند. در سریال اغماء، شیطان در زندگی انسان ها و شکل گرفتن روابط آنها تدبیر و تنظیم صورت می دهد؛ الیاس (شیطان) وقایع را چنان ترتیب می دهد تا به هدف و خواسته خود برسد و البته این تدبیر چیزی فراتر از وسوسه است. مروری بر صحنه های راندن و گاهی کند راندن ماشین و تعیین جهت حرکت ماشین توسط رز قدیانی که در اثر القائات شیطان صورت می گیرد تا به تصادف با دختر دکتر پژوهان منجر شود و دختر پژوهان دچار آسیب دیدگی نخاعی شود و در نهایت دکتر پژوهان از جراحی پیربابا منصرف شود و مجبور شود دخترش را جراحی کند تا پیربابا بمیرد. این مراحل چیزی بیش از اغوا و وسوسه بوده و نمونه واضحی از تدبیر شیطان در مقابل نصوص محکم و معتبر درباره تدبیر و تقدیر الهی است. همین طور درصحنه های مربوط به تنظیم امور برای وادار کردن قاچاقچی مشروبات الکلی - که حالا متهم به قتل است- برای دزدی از خانه دکتر بردیا و کشتن او. ما جای پای هوای نفس را در پذیرش وسوسه های شیطانی از سوی دکتر پژوهان مشاهده نمی کنیم. او واقعاً اطمینان یافته است که مسیر درستی را می پیماید و هیچ الهام و جنود رحمانی وجود ندارد تا او را از این موضوع و شیطان بودن الیاس مطلع سازد.
اگر شیطان واقعاً بتواند در قالب انسانهایی پاک و برگزیده ظاهر شود و با کسانی که با آن انسان پاک ارتباط داشته اند همراه گردد و نتوان او را به راحتی شناخت، برای ما رسیدن به حقیقت و واقعیت ها، «تکلیف به ما لایطاق» خواهد بود. در وجود دکتر پژوهان کبر دیده می شود ولی این صفت آنقدر در وجود او پر رنگ نیست که همه این تصمیمات و دنباله روی شیطان را بر آن اساس در او توجیه کند. در این فیلم دیده می شود که شیطان مراقب گروهی است و سعی می نماید آنان را از مرگ نجات بخشد و عده دیگری را به سوی مرگ رهنمود سازد. ممکن است این برداشت در ذهن گروهی از مخاطبان ایجاد شود همانطور که می توان به خداوند پناه برد، انسانها می توانند برای رسیدن به نیازهای مادی خود یا لااقل نجات یافتن از شر، به یاری شیطان امیدوار باشند.
آیت الله جوادی آملی می فرمایند:«نماز که مناجات ویژه نمازگزار با خداست، حرم الهی محسوب می شود. از این رو، ابلیس از هراس شهاب ثاقب حریم می گیرد و درمحاوره محرمانه عبد و مولا وارد نمی شود.»
دراین سریال، عکس این موضوع دیده می شود. الیاس که ظاهراً در اینجا از خود جنود ابلیس است، زمانی به سوی دکتر پژوهان می آید که دکتر از شک ها و تردیدهای خود در رابطه با عدالت و وجود خداوند استغفار می کند و مشغول مناجات با خداست و باران به نشانه رحمت الهی بر زمین می بارد.
دراین سریال که هیمنه قدرت شیطان را اینگونه بیان می کند ممکن است درمخاطبانی این تلقی نیز ایجاد شود که در مقابل خداوند به عنوان نیروی خیر نیروی دیگری نیز به نام شیطان وجود دارد که نیروی شر است. درحالی که جز قدرت خداوند قدرتی وجود ندارد و شیطان نیز جز به اذن الهی نمی تواند کوچکترین حرکتی داشته باشد و براساس آیات قرآن، آن جا که شیطان از سجده آدم سرباز می زند، چنین اذنی به او داده نشده و تنها اذن اغوا و فریب و تزیین (حجر. ۳۸) به او داده شده است.
● علم شیطان
درسریال «اغما» شیطان می تواند خبر از آینده بدهد به طوری که پیش از عزیمت دکتر پژوهان به سمت بیمارستان و جراحی رز قدیانی، الیاس (شیطان) به او می گوید به حرفهای رز توجه کن. درمورد خانم علیپور(پرستار) نیز از آینده خبر می دهد. و بارها خبر از اتفاقاتی می دهد که در روزهای آتی می افتند، مثلا می گوید فردا فلان کس را نزد تو می آورند فقط تو باید او را جراحی کنی و... درحالی که نص صریح (لایعلم الغیب الاهو) خلاف این را به ما می گوید.
البته در قسمت آخر سریال که با تأخیر یک هفته ای پخش شد، کوشیده اند این نقیصه را برطرف کنند لذا دکتر پژوهان علم شیطان از غیب را انکار می کند.
● شریعت زدایی
میوه ممنوعه تاکید می کند که اگر عبادت از روی عشق نباشد به تلنگری و به نگاهی از بین می رود. چنانکه حاج یونس فتوحی با وجود شریعت گرایی و ظاهرگرایی با یک عشق ، دین و دنیای خود را از دست داد.
حاج یونس در پایان سریال در جواب معذرت خواهی هستی به او می گوید:
«تو ایمان گم شده من را به من برگرداندی، من ناامید بودم از لطف خدا، ولی به خواب تو اجابت شدم از سمت خدا، تو عمارت شصت سال پر از مار و مور را خراب کردی، برگشت به راه رستگاری به خواست خدا، بدی نبود همه خوبی بود تو مرا از قید قیود خلاص کردی، رها کردی تو با خواسته هایت حتی من را از خودم رها کردی همه از لطف تو کرامت و عنایت اوست».
سپس موسیقی و آواز این شعر را می خواند؛
دیگر گذشت آن دور کبر
تقدیر زنجیر من است
شاید نمی دانی ولی
از خود خلاصم کرده ای
وان روح بارانم ببین
چون عشق تقدیر من است
درواقع سریال ترسیم کننده حاج یونس فتوحی عابد است که به سبب عبادت خود مغرور شده، عشق زمینی و مجازی به جان او می افتد و او را ازهستی می اندازد ثروت و آبرویش را از او می گیرد حتی عبادت که حجاب او بوده را از بین می برد.
و حاج یونس به هستی یادآور می شود، همه این ها به اینکه دعای من مستحاب شود و به عشق واقعی برسم می ارزید.
اینکه عشق راهی است برای رسیدن به عشق الهی آموزه ای صوفیانه است که البته عیناً از داستان شیخ صنعان به این سریال آمده است. کما اینکه توصیه به شکستن خود و بی آبرو کردن خود برای رهایی از قیود (کاری که حاج یونس در مسجد می کند) نیز آموزه ای صوفیانه است که همچنان که روحانی مسجد می گوید مورد تایید منابع دینی و آیات و روایات رسیده از معصومین نیست. و به نوعی شیوه «ملامتیه» را تبلیغ می کند.
● روایت توراتی آدم و حوا
رجوع به داستانی قرآنی از نکات مثبت میوه ممنوعه به شمار می رود، ولی آنچه در سریال آمده که این «هستی» است که واسطه اغوای حاج یونس است، مطابق با روایت تورات است نه قرآن.در قرآن کریم خداوند متعال می فرماید: «فازلهما الشیطان؛ یعنی شیطان هر دو را فریب داد تا از درخت بخورند». در قرآن ابتدا شیطان سراغ آدم می آید و با او مکالمه می کند و او را وسوسه می کند، ولی در تورات ابتدا شیطان به سراغ زن می آید و او را تشویق می کند تا از میوه ممنوعه بخورد و سپس زن میوه را به شوهرش می دهد تا بخورد، یعنی اساساً شیطان به سراغ زن می آید و زن، مرد را فریب می دهد و واسطه شیطان می شود.
آنچه این دیدگاه را در سریال قوت می بخشد گفت وگوی جلال و مصطفی و سکانس ملاقات حاج یونس و هستی و در حیاط خانه حاج یونس است. جلال می گوید: «حضرت آدم فریب یک زن را خورد که پرتش کردند بیرون و پدر من فریب یک دختر بچه را». و مصطفی در جواب می گوید: «اگر زن هم شیطان مرد باشد مرد نباید فریب بخورد».
● تحریم حلال
آنچه حاج یونس فتوحی می خواهد انجام دهد ازدواج مجدد است. انجام این امر برای او، گرچه با خطاهایی همراه است اما نه تا آن حد که اظهار شود که به عبادات ۵۰ ساله خود پشت کرده است و دم از کفر و جنون و رسوایی بزند.
به عبارت دیگر با تبدیل دختر ترسا به دختر مسلمان در سریال می بایست بقیه داستان متناسب این تغییر، تغییر می کرد؛ که نکرده است و در نتیجه سریال و اعمالی که از حاج یونس فتوحی سر می زند و اظهارات وی فاقد منطق است. او در مسجد می گوید: «۵۰ سال نماز می خواندم هیچ حلال و مستحبی نبوده که به جا نیاورده باشم. حج رفتم، عمری عمره رفتم، صوم و صلات به جا آوردم، ولی عشق به جان و دلم افتاد که ۵۰ سال عبادتم را به یک گناه و یک نگاه به باد داد، حالا من حاج یونس فتوحی نیستم».
این اظهارات عین اشعار عطار درباره شیخ صنعان است که در پی عشق دختر ترسا کافر می شود که در آنجا منطق دارد که کفر، ۵۰ ساله عبادت را زایل می کند، ولی در اینجا منطق ندارد.
در نتیجه ازدواج مجدد در این سریال به منزله اعظم کبائر و گناهان، بلکه بدیل کفر شیخ صنعان گرفته شده که با وجود آن ۵۰سال عبادت از بین می رود. او در جای جای سریال نه به گناهانی که در ضمن این تصمیم مرتکب شده بل به رسوایی در ملأعام و خاص (ازدواج پیر مردی با دختری جوان) اذعان می کند.
و به این ترتیب این حکم شرعی و حلال با شدت هرچه تمامتر کوبیده شده است. البته این طرز برخورد با ازدواج مجدد در سریال نرگس هم سابقه دارد.
● مسحور شیطان
در سریال اغما دکتر پژوهان که یک متخصص برجسته و متعهد است در طول سریال مسحور الیاس (شیطان) است و با اعمال شیطانی خود در بی احترامی به استاد، تحقیر همکاران و حتی تهمت به تنها دختر خویش اسباب انزجار مخاطب را فراهم می آورد و خود شیطان در قالب یک بسیجی جانباز تجسم یافته و حتی بعد از کشف ماهیتش این ظاهر مذهبی تغییر نمی کند.
خانواده از هم گسیخته
خانواده فتوحی در سریال میوه ممنوعه که نماد خانواده های مذهبی است، خانواده ای از هم گسیخته و رو به اضمحلال است در این خانواده حاج یونس (پدر خانواده) فردی بسیار متمول است که با وجود امکانات فوق العاده مادی، نمی تواند به درستی از گوشی همراه خود استفاده کند. اعضای خانواده او هر یک به نحوی از تعادل خارج اند، همسرش که از مدیران آموزش و پرورش است خانه را به محل کار مبدل ساخته و رابطه عاطفی با شوهرش ندارد. جلال پسر بزرگ حاج یونس یک مفسد اقتصادی و قاتل است که با بسیاری از مقامات کشور زد و بند دارد، سمانه در زندگی اش شکست خورده است و مدام با همسرش در ستیز است و...
نکته مهم آنکه سریال به ما می فهماند که حاج یونس مسبب این از هم گسیختگی است و جلال محصول اصلی عملکرد اوست، چرا که او به ظاهر دین تمسک جسته و از باطن اش بی بهره است. عشق حاج یونس به هستی شایگان سبب گذر او از پوسته دین و رسیدن به هسته آن است و پس از این تحول حاج یونس که تاکنون انسانی متشرع می نمود در مجلس موسیقی حضور می یابد.
● صادق ساده لوح
در مجموعه یک وجب خاک صادق افشاری انسانی نیکوکار است که محور داستان قرار گرفته است ولی تصویری که سریال از او ارائه می دهد بسیار عجیب است. جمال شورجه کارگردان متعهد در این باره می گوید: «در یک وجب خاک، شخصیت آقای افشاری که مردی خیرخواه و متدین است طوری تصویر شده که او بی دست و پاترین، شل ترین و بی تدبیرترین آدم سریال است و صرفا به خاطر خلوصی که دارد باید خانواده اش از دست او در عذاب باشند. انگار صداقت و صمیمیت در این سریال با تیزهوشی و هوشیاری منافات دارد و برش دار بودن و حواس جمع بودن با صادق بودن در تضاد است.»
آقای افشاری پس از آنکه ثروتی بدست می آورد رویه سابق خود در کمک کردن به مستمندان را به فراموشی می سپارد و پس از یک سری اتفاقات متنبه شده، توبه می کند و به رویه سابق برمی گردد.
● رابطه پیش از ازدواج
در سریال میوه ممنوعه هستی شایگان با فرزاد سعیدی رابطه ای صمیمانه و گرم دارد و مکرر آنها را در تفرج گاه ها و جاهای مختلف در حال اختلاط می بینیم.
در سریال یک وجب خاک نیز مریم با بهمن چنین رابطه ای دارد و با هم به رستوران می روند.
● محوریت زن
مردسالاری پدیده مقبولی نیست، هر چند به لحاظ اهمیت کانون خانواده زن و فرزند باید زیر چتر وجود مرد زیست کنند در عین آن که مرد باید حقوق عاطفی و انسانی همسر و فرزندانش را به رسمیت بشناسند. با این حال عرف سریال های سیما و سریال های ماه مبارک زن محوری است، و یا اگر در سریالی چون نرگس، مردی محور داستان است این محوریت به قصد تخریب است و نه تقدیس. به یاد بیاوریم که در سریال «شوکت» از فرط سیاه نمایی به یک دیو مجسم تبدیل شده بود.
در سریال «اغما» مردان سریال عموما دچار نوعی ناهنجاری اند و این خانم دکتر بردیاست که تصویر یک انسان منطقی و مهربان در او نقش بسته است، در سریال میوه ممنوعه نیز همه چیز حول هستی شایگان است و هستی نماد یک زن مدرن، تولیدگر و مفید به حال جامعه است. این هستی است که اسباب هدایت حاج آقا یونس فتوحی (دلال) را فراهم می آورد و او را از حاشیه به متن دین می برد.
در سریال یک وجب خاک نیز به نوعی عالم خانم (همسر افشاری) مرکزیت خانواده افشاری است چرا که او شخصیتی با ثبات دارد و مثل شوهرش در روزهای خوش مستمندان را از یاد نمی برد. ضمن آنکه آقای افشاری آنقدر بی دست و پا است که شایستگی نگهداری اموال خانواده را هم ندارد و باید خرج روزانه خود را از عالم خانم بگیرد.
● مردان وزنان مجرد
در این سه سریال (اغما، میوه ممنوعه و یک وجب خاک) به وفور مردان و زنان مجردی را می بینیم که به راحتی در کنار انسان های متأهل زندگی می کنند بدون آنکه زندگی شان دچار نقض و کمبود باشد.
شایان توجه است این رویه در سایر سریال هایی که صدا وسیما در طول سال نمایش می دهد پدیده ای معمول و مرسوم است.
● عبور از هنجارهای دینی و اجتماعی
▪ مثلث های عشقی
در سریال اغماء دکتر جودت عاشق خانم دکتر بردیاست درحالی که بردیا خود متمایل به دکتر پژوهان است و دکتر پژوهان نیز به گونه ای کمرنگ این علاقه را پاسخ می دهد. پری نیز هدف مشترک الیاس و موسوی است. در سریال میوه ممنوعه حاج یونس و فرزاد سعیدی برای رسیدن به هستی با همدیگر در رقابت اند. در سریال یک وجب خاک نیز، مریم محبوب ایاز و بهمن است.
▪ سرکشی دختران
در سریال اغماء رز با پرخاش هرچه تمامتر با والدین اش رفتارا می کند بدون آنکه پاسخ درخوری دریابد، و در سریال میوه ممنوعه غزاله (دحتر حاج یونس) بی اعتنا به مخالفت پدرش با حکم قاضی، با مصطفی (جوان نوازنده ای که سابقه جبهه نیز دارد) ازدواج می کند و به خانه او می رود و هنگامی که پدرش (حاج یونس) می آید تا او را با خود ببرد با نشان دادن حکم قاضی پدر را طرد می کنند.
نکته بسیار مهم آنکه در پایان سریال این حاج یونس است که به اشتباه خود پی می برد و از آن دو عذرخواهی می کند و سریال، غزاله و مصطفی را انسان هایی معقول و باگذشت معرفی می کند و اینگونه القا می کند که این کار با همین روش اجتناب ناپذیر بود. به راستی آیا مطالب نص صریح قرآن کریم، پدر حق این را ندارد که در مورد ازدواج فرزندش نظر بدهد؟! آیا تبلیغ رجوع به قانون از سوی صدا و سیما را می توان هضم کرد؟!
▪ عادی سازی بی حجابی
تاکنون، زنان بی حجاب را در فیلم های خارجی می دیدیم و گاه که فیلمی ایرانی محصول مشترک ایران و کشوری بیگانه بود زنان آن کشور نیز مکشوفه بودند ولی در سریال شکرانه که از شبکه تهران پخش شد و برخی استان ها همزمان پخش کردند زنی تاجیک، بدون حجاب در طول سریال ایفای نقش می کند که فارسی سخن می گوید. این رخدادا به یقین در شکستن قبح بدحجابی بی اثر نخواهد بود. فراموش نکنیم که تاجیک ها مسلمان هستند و حکم شرعی نمایش آنها با اهل مسیحیت متفاوت است.
منصور مهدوی
منبع : روزنامه کیهان