پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


مانی، مانیگری، صوفیگری


تاریخ نشر : ۸۴۱۲۰۳
تیراژ : ۳۰۰۰
تعداد صفحه : ۴۸۶
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۹۱۱۵۳-۹-۰
رده دیویی : ۲۹۹.۹۳۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
قطع : وزیری
جلد : گالینگور
محل نشر : تهران
نویسنده : آقامحمدی - علی‌محمد

در کتاب حاضر، در بخش یکم پس از معرفی اجمالی 'مانی' پیامبر، مانیگری در باختر زمین و خاور زمین و نیز در سده‌های میانه و نو بررسی شده و سپس این مباحث مطرح گردیده است: بررسی ریشه‌های دین مانی و بازیابی و گزارش ریشه‌های اصلی آن در دین زرتشت با آوردن هات‌های مربوط در گات‌های زرتشت، حکمت مانوی (جهان‌بینی مانوی)، رفتار در دین مانی و بازیابی اصول و فروع دین مانی با ذکر شواهدی از خرده اوستا و کلیله و دمنه، و نوآوری‌های مانی. از نوآوری‌های مانی می‌توان به این موارد اشاره کرد: او نخستین پیامبری بود که آموزش‌های خویش را نوشت، او نخستین پیامبری بود که از پیروانش خواست آموزش‌هایش به زبان مردم هرگوشه‌ی جهان به آنان آموخته شود، وی فلسفه و جهان‌بینی دین خود را روشن بیان کرد و هیچ گوشه را تاریک نگذاشت تا هرگز جایی برای تبیین و تفسیر آموزش‌های او نباشد، و هنر خوش‌نویسی و تذهیب از نوآوری‌های بسیار برجسته‌ی مانی است. بخش دوم کتاب نیز، این مباحث را دربرمی‌گیرد: ریشه‌یابی آیین صوفیگری و ارتباط آن با مانیگری و روال تبدیل مانیگری به صوفیگری، بازیابی اصول و فروع مذهب تصوف، نگرشی بر حکمت نوافلاطونی و ناهم‌خوانی آن با صوفیگری، اثر حشیش و ریاضت بر هنجارهای روان و رفتار انسان، و آداب و رفتار در خانقاه و ارتباط آن‌ها با حشیش و ریاضت. به زعم نگارنده 'وحدت وجود و ثنویت و تناسخ، مانیگری را نگاه داشته و به لطایف الحیل و زبان‌بازی بسیار ماهرانه، نخست به خدا پیوستن مانوی را که پس از مرگ تن بود به کناری گذاشته و با آوردن کشف و شهود و اولیاء، در عین زندگی به خدا پیوستن را شدنی کردند، متاله (چون خدا شدند). سپس با مسخره کردن عقل و ناقص نمایاندن آن، از زیر بار هرگونه دلیل آوردن شانه خالی کردند. مانستان را دوباره برقرار کرده و خانقاه نامیدند و در آن به جای آن چه مانی می‌گفت، آن چه را که خود می‌خواستند کردند و کسی را زهره‌ی بازخواست و پرس وجو نبود... ارکان مانیگری هم‌چنان در صوفیگری، استوار و پاینده و دیرنده ماند. تنها برای رد گم کردن، آن را با قشری ضخیم از اسلام پوشاندند و در کنار اسلام به بودن خود ادامه دادند. پس از تازش مغول، آن‌گاه که هیچ ایرانی، حاضر به همکاری با مغولان نبود، به یاری مغولان و تاتاران رفتند و با تحذیر مردم بر استوار کردن چیرگی مغولان و دوام حکومت‌شان کوشیدند و خود از بزرگ‌ترین دوران بالندگی صوفیگری بهره بردند، تا آن جا که در هرشهری، خانقاهی برپا بود و امور مملکت از خانقاه‌ها اداره می‌شد'.