جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

غدیر خم عید امامت و ولایت


غدیر خم عید امامت و ولایت
خلافت از نظر دانشمندان شیعه، یك منصب الهی است كه از جانب خداوند به بافضیلت ترین و داناترین امت داده می شود. امام، به عنوان برقرار كننده حكومت و زمامداری، مبین و بازگو كننده آئین اسلام است كه پیامبر خدا، بر اثر نبودن فرصت و یا نامساعد بودن شرایط، موفق به بیان آنها نشده و بیان آن را به عهده اوصیای خود نهاده است، اما خلافت از نظر دانشمندان اهل تسنن، یك منصب عرفی و عادی است و هدف از این مقام، جز حفظ كیان و شئون مادی مسلمانان چیزی نیست و خلیفه وقت برای اداره امور اقتصادی، سیاسی و قضایی از طریق مراجعه به افكار عمومی انتخاب می شود.
در دیدگاه شیعه امام شرایطی دارد؛
۱) باید معصوم باشد.
۲) داناترین فرد نسبت به شریعت باشد.
۳) امامت، یك مقام انتصابی است نه انتخابی.
شیعه دوازده امامی، بر آن است كه پس از رسول خدا (ص) رهبری جهان اسلام، با امیر مؤمنان علی (ع) و آنگاه با یازده فرزند پاكش است.
● پیامبر (ص) رهبر جامعه جهانی اسلام
پیامبر گرامی كه رهبر جامعه جهانی اسلام بود، بر همین روال عمل می فرمود: هرجا كه برای نخستین بار، فروغ اسلام می تابید، هرچند هم كوچك، آن گرامی، حاكمی شایسته بر آن می گماشت تا زمام امور را به دست گیرد. برای لشكرهایی كه به جهاد اعزام می كرد، فرمانده سپاه معین می فرمود و گاه چند نفر را به ترتیب معاون آن فرمانده قرار می داد تا اگر یكی كشته شود، سپاه بی سرپرست نماند. همچنین كسانی را می شناسیم كه آن گرامی به هنگام مسافرت از مدینه آنان را به عنوان جانشین و نماینده خویش می گمارد تا مدینه در غیبت آن بزرگ، بی زمامدار نماند. كدامین سوی از این احتمال ها كه می شماریم با خرد راست می آید؟ آیا پیامبر (ص) برای جامعه مسلمین، پس از خویش، اهمیتی قائل نبود؟ و یا لایق ترین جانشین را نمی شناخت؟ شیعه امامیه با توجه به این حقایق، به پی جویی در متون و مدرك های نخستین و اصلی اسلام می پردازد و در این پی جویی، به منابع سرشار بر می خورد و سرانجام به این نتیجه می رسد كه از پیامبر (ص)، فرمان های روشن در زمینه تعیین جانشین رسیده و به جای مانده است. چنان كه آیه ولایت، حدیث، غدیر، حدیث سفینه، حدیث ثقلین، حدیث منزلت، حدیث دعوت عشیره و دیگر چیزهایی كه در كتاب بزرگ به گستردگی به محك و بحث و تحقیق گذاشته شده است.
● سرگذشت غدیر
پیامبر (ص)، در سال دهم هجرت، مدینه را به قصد مكه برای انجام مراسم حج ترك كرد. این حج، در آخرین سال عمر پیامبر(ص) انجام شد و به همین جهت در تاریخ، آن را حجهٔ الوداع می گویند. همراهان پیامبر را كه به شوق همسفری با آن حضرت و دیدن و فراگرفتن حجی درست، به ركابش شتافته بودند تا ۱۲۰ هزار نفر نوشته اند. در این سفر پیامبر (ص) سخنان مهمی ایراد كردند و در آن مردم را به تقوا و رعایت حقوق یكدیگر سفارش دادند. در بازگشت به مدینه فرشته وحی نازل شد و مأموریتی خطیر به دوش پیامبر(ص) گذاشت، آیه ای چنین نازل شد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمك من الناس ان الله لایهدی القوم الكافرین(۱)»
«ای رسول، آنچه كه از جانب پروردگارت به سوی تو فرود آمده، به مردم برسان و اگر نرسانی رسالت خود را انجام نداده ای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ می كند.» پیامبر دستور داد كاروان توقف كند. كاروان در نقطه ای به نام «غدیر خم» توقف كرد. حضرت دستور داد آنها كه جلوتر رفته اند، برگردند و آنها كه پشت سر هستند، خود را برسانند. فرمان توقف هنگامی صادر شد كه هوا به شدت گرم بود، به طوری كه مردم قسمتی از ردای خود را بر سر و قسمتی را زیر پا افكنده بودند و بدین طریق خود را از اشعه سوزان خورشید در امان نگه می داشتند. جایگاه بلندی از جهاز شتران ترتیب دادند و پیامبر (ص) بر بالای آن رفت و با صدای رسا خطبه ای به شرح زیر ایراد كردند؛ «حمد و سپاس از آن خداست. از او كمك می جوییم و به او ایمان داریم و بر او توكل می كنیم. از بدی های خود و اعمال ناشایست خویش به او پناه می بریم. خدایی كه جز او هادی و راهنمایی نیست، هر كس را كه هدایت كرد، گمراه كننده ای برای او نیست. گواهی می دهیم كه جز او خدایی نیست و محمد بنده خدا و فرستاده اوست و پس از ستایش خداوند، چنین ادامه می دهد: - من و شما، هر دو، مسئولیم، چه می گویید؟- در این موقع صدای جمعیت به تصدیق بلند شد و گفتند ما گواهی می دهیم كه تو رسالت خود را انجام دادی، و كوشش كردی خدا تو را پاداش نیك دهد. پیامبر فرمود: «آیا گواهی نمی دهید كه معبودی جز خدا نیست و محمدبنده خدا و پیامبر اوست. بهشت و دوزخ و مرگ حق است و روز رستاخیز فرا خواهد رسید و خداوند افرادی را كه در دل خاك مدفون شده اند، زنده خواهد كرد؟» پیامبر(ص) فرمودند: من در میان شما دوچیز گرانبها و سنگین به یادگار می گذارم، چگونه با آنها معامله خواهید كرد؟ یك نفر از بین جمعیت پرسید: «مقصودت از این دو چیز گرانبها چیست؟» پیامبر (ص) فرمود: یكی كتاب خدا كه یك طرف آن در دست خدا، و طرف دیگر آن در دست شماست، و دیگری عترت و اهل بیت من. خداوند به من خبر داده كه این دو یادگار، هرگز از هم جدا نخواهند شد. هان ای مردم! بر قرآن و عترت من پیشی نگیرید، و در عمل به هر دو، كوتاهی نورزید كه هلاك می شوید. در این لحظه دست علی(ع) را گرفت و آنقدر بلند كرد كه سفیدی زیر بازوی هر دو برای مردم نمایان گشت. او را به همه مردم معرفی كرد. سپس چنین فرمود: «ای مردم! سزاوار ترین فرد بر مؤمنان از خود آنها كیست؟» یاران پیامبر(ص) پاسخ دادند: خداوند و پیامبر از او بهتر می دانند. پیامبر(ص) فرمود: خدا مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر خود آنها سزاوارتر می باشم. سپس با صدای رسا فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه» «هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست» این جمله را سه بار(۲) و به قول احمد حنبل (یكی از ائمه اربعه اهل سنت) چهار بار تكرار كرد و سپس فرمود: خدایا، هر كس علی را دوست بدارد، دوست بدار و هركس علی را دشمن بدارد، دشمن بدار، خدایا یاران علی را یاری كن و دشمنان او را خوار و ذلیل نما. پروردگارا علی را محور حق قرار بده.(۳)
● بررسی و تحلیل تازه ای در آیه تبلیغ
ما اگر از تمامی روایاتی كه درباره شأن نزول آیه فوق، و همچنین روایاتی كه درباره داستان غدیر آمده است، صرف نظر كنیم و تنها به محتوای خود آیه و آیات بعد از آن نظر دقیق كنیم، می توانیم از عمق این آیات وظیفه خود را در برابر مسأله خلافت و جانشینی پیامبر اسلام(ص) روشن سازیم. آیه فوق ۳ ویژگی مهم دارد:
۱) مسأله ای كه از نظر اسلام فوق العاده اهمیت داشته است تا آنجا كه به پیامبر دستور داده می شود آن را ابلاغ كند، و اگر ابلاغ نكند رسالت پروردگار را ابلاغ نكرده است، و به تعبیر دیگر چیزی بوده است همسنگ مسأله نبوت كه اگر انجام نشود، رسالت پیامبر ناتمام می ماند! (و ان لم تفعل فما بلغت رسالته.)
۲) تعبیرات آیه نشان می دهد كه مسأله مورد نظر آیه، مسأله ای بوده است كه بعضی در برابر آن موضعگیری سختی داشته اند تا آنجا كه ممكن بوده است، جان پیامبر(ص) به خاطر آن به خطر بیفتد و لذا خداوند حمایت خاص خود را از پیامبرش در این باره بخصوص اعلام می دارد و به او می فرماید: «خداوند تو را از مردم و خطرات احتمالی آنها محفوظ می دارد.»
۳) این مسأله حتماً مربوط به نماز و روزه و حج و جهاد و زكات و امثال آن از اركان تعلیمات اسلام نبوده است، چرا كه آیه در سوره مائده است و می دانیم سوره مائده آخرین سوره ای است كه بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد. یعنی در اواخر عمر پربار پیامبر بود كه تمام اركان مهم اسلام تبیین شده است. مجموع این آیات ۳گانه نشان می دهد كه منظور از آن چیزی جز ابلاغ خلافت و جانشینی پیامبر(ص) نبوده است.
● ولایت، اكمال دین
در همان روز كه پیامبر(ص) این خطبه را ایراد فرمود، جبرئیل فرود آمد و به پیامبر چنین بشارت داد: «الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتی» خداوند امروز آئین خود را تكمیل كرد و نعمت خویش را بر جامعه با ایمان به تمامی ارزانی داشت. در این هنگام صدای تكبیر پیامبر بلند شد و گفت: خدا را سپاسگزارم كه آئین خود را تكمیل گردانید و نعمت خود را به پایان رسانید و از رسالت من و ولایت علی خشنود گشت. یاران پیامبر(ص) گروه گروه به علی(ع) تبریك گفتند و او را مولای هر مرد و زن باایمان می خواندند.
تفسیر «ولایت و مولی» در حدیث غدیر
حدیث متواتر غدیر را اجمالاً دانستیم و جمله معروف پیامبر كه در همه كتاب ها آمده است: (من كنت مولاه فعلی مولاه) حقایق بسیاری را روشن می سازد. گرچه بسیاری از نویسندگان اهل سنت اصرار دارند كه «مولی» را در اینجا به معنی «دوست و یار و یاور» تفسیر كنند، زیرا یكی از معانی معروف «مولی» همین است.
ما هم قبول داریم كه یكی از معانی «مولی»، دوست و یار و یاور است، ولی قرائن متعددی در كار است كه نشان می دهد «مولی» در حدیث بالا به معنی «مولی» و سرپرست و رهبر است، این قرائن به طور فشرده چنین است:
۱) مسأله دوستی علی(ع) با همه مؤمنان، مطالب مخفی و پنهان و پیچیده ای نبود كه به این همه تأكید و بیان نیاز داشته باشد و احتیاج به متوقف ساختن آن قافله عظیم در وسط بیابان خشك و سوزان و خطبه خواندن و گرفتن اعتراف های پی در پی از جمعیت داشته باشد.
۲) جمله (الست اولی بكم من انفسكم) «آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و اولی نیستم» كه در بسیاری از متون این روایات آمده است، هیچ تناسبی با یك دوستی ساده ندارد، بلكه می خواهد بگوید، همان اولویت و اختیاری كه من نسبت به شما دارم و پیشوا و سرپرست شما هستم، برای علی(ع) ثابت است، هر گونه تفسیری برای این جمله غیر از آنچه گفته شده دور از واقع بینی است.
۳) تبریك هایی كه از سوی این واقعه تاریخی به علی(ع) گفتند، مخصوصاً تبریكی كه عمر و ابوبكر به او گفتند، نشان می دهد مسأله چیزی جز نصب خلافت نبوده است كه در خور تبریك و تهنیت باشد، زیرا اعلام دوستی كه برای همه مسلمانان به طور عموم ثابت است، تبریك ندارد.
در مسند امام (احمد بن حنبل) آمده است كه عمر بعد از آن بیانات پیامبر(ص) به علی (ع) گفت: «گوارا باد بر تو ای فرزند ابی طالب» صبح كردی و شام كردی در حالی كه مولای هر مرد و زن با ایمان هستی!
۴) اشعار حسان بن ثابت گواه دیگری بر این مسأله است.
۵) مصادری كه این كلام را نقل كرده اند، بسیار متعدد و متنوعند. مهمترین آنها به این قرار است: ترمذی، السنن، ج،۵ ص،۶۳۳ ابن ماجه السنن ج،۱ ص ،۴۵ ابن حنبل، المسند، ج۹ ص،۴۳ طبرانی، المعجم الصغیر، ج،۱ ص،۷۱ ابن عساكر، تاریخ دمشق، ج ،۴۲ ص،۱۸۸ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج،۳ ص ،۶۲۹ ابن كثیر، البدایه و النهایه، ج ،۷ ص ،۳۴۱ خوارزمی، المناقب، ص ،۱۵۷ كلینی، الكافی، ج،۱ ص،۲۸۷ شیخ طوسی، تهذیب الحكام، ج ،۳ ص ۱۴۴.
۶) جمع كردن نزدیك به ۱۲۰ هزار نفر در هوای گرم و در بیابانی بی آب و علف جز امامت و رهبری مسأله دیگری نیست.
۷) عمامه گذاردن بر سر امام علی(ع) بعد از خطبه العمائم تیجان العرب و با توجه به این كه در فرهنگ عرب، عمامه تاج شمرده می شد و نشان دهنده سیادت و سروری بوده است، تنها به معنای تثبیت ولایت و امامت علی(ع) می تواند باشد.
پس از این واقعه، مسلمانان روز هجدهم ذی الحجه را روزی كه پیامبر(ص) این خطبه را ایراد فرمود و علی(ع) را جانشین خود معرفی كرد، عید می گرفتند و هنوز نیز تشیع این روز را جشن می گیرد. (عید غدیر)
حادثه غدیر و سخنان آن روز از جمله فرازهایی از تاریخ اسلام است كه تقریباً تمام سیره نویسان و مورخان در آن اتفاق نظر دارند.
در پایان فرارسیدن این عید سعید و بزرگ غدیرخم، عید امامت و ولایت را به امام زمان(عج)، مسلمانان جهان و بالاخص شیعیان ایران تبریك عرض می كنیم.
علی اصغر صرفه جو
منابع:
۱- مائده ‎/ ۶۷
۲- فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص ،۵۱۲ سبحانی
۳- ابن كثیر، البدایه و النهایه، ج ،۵ ص ۲۱۴
۴- فروغ ابدیت، استاد جعفر سبحانی، ج،۲ ص ۴۶۸
۵- منتخب الاثر، آیت الله صافی، ص ۱۰۱
۶- سوره مائده، آیه ۶۷
۷- فرازهایی از تاریخ اسلامی، جعفر سبحانی، ص ۵۱۳
۸- البدایه و النهایه، ابن كثیر، ج ،۵ ص ۲۱۴
۹- سوره مائده، آیه ۳
۱۰- مسند، احمد بن حنبل، ج،۴ ص ۲۸۱
منبع : روزنامه ایران