شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


این‌ راه‌ من‌ بود


این‌ راه‌ من‌ بود
داریوش‌ فرهنگ‌، عاشق‌ سینمای‌ كلاسیك‌ است‌. وقتی‌ این‌ موضوع‌ را به‌ او می‌گوییم‌ می‌خندد و می‌خواهد بداند از كجا می‌دانیم‌. كارآگاه‌، شلیك‌ نهایی‌، زمانی‌ بهترین‌ بابای‌ دنیا، طلسم‌ و رز زرد می‌ساخت‌، زمانی‌ هم‌ تولدی‌ دیگر و طلسم‌ شدگان‌. حالا مدتی‌ است‌ چهارشنبه‌ شب‌ها، راه‌ شب‌ را از او می‌بینیم‌، می‌گوید اگر راه‌ روز بود به‌ فكر ساختن‌ این‌ سریال‌ نمی‌افتاده‌ است‌. حرف‌های‌ او درباره‌ این‌ مجموعه‌ را بخوانید:
● آقای‌ فرهنگ‌ خیلی‌ به‌ رادیو علاقه‌ دارید؟
▪ ابداً !
● واقعا؟!
▪ نه‌ ، بپرسید چرا ابدا ! فكر می‌كنم‌ الان‌ تكنولوژی‌ رسانه‌های‌ تصویری‌ آن‌ قدر به‌ زندگی‌ همه‌ ما هجوم‌ آورده‌ كه‌ فرصت‌ را از یك‌ رسانه‌ شنیداری‌ گرفته‌ است‌. این‌ ابداً كه‌ گفتم‌ البته‌ شوخی‌ بود. واقعاً فرصت‌ رادیو گوش‌ دادن‌ در خلوت‌ را ندارم‌، برعكس‌ گذشته‌های‌ دور. شاید بعضی‌ وقت‌ها اخبار را، آن‌ هم‌ از رادیوی‌ ماشین‌ گوش‌ دهم‌. رادیو به‌ این‌ شكل‌ مرسوم‌ جذابیتی‌ ندارد مگر برای‌ كسانی‌ كه‌ شبكارند.
اما راه‌ شب‌ بخاطر نوستالژی‌های‌ گذشته‌ بود. آرم‌ سریال‌، آرم‌ داستان‌ شب‌ است‌. برنامه‌یی‌ رادیویی‌ كه‌ خیلی‌ خیلی‌ قدیمی‌ است‌. این‌ برنامه‌ زنده‌ نبود و آخر شب‌ها پخش‌ می‌شد. مخصوصاً شب‌های‌ تابستان‌ روی‌ پشت‌ بام‌، زیر پشه‌ بندها یا توی‌ حیاط‌، با آن‌ آبی‌ كه‌ پاشیده‌ می‌شد كف‌ حیاط‌ حسابی‌خاطره‌ انگیز است‌.
به‌ محض‌ اینكه‌ پیچ‌ رادیو باز می‌شد یك‌ وحدت‌ ملی‌ به‌ وجود می‌آمد جالب‌ است‌ بدانید داستان‌های‌ این‌ برنامه‌ خارجی‌ بودند و خیال‌انگیز . این‌ نوستالژی‌ را من‌ دوست‌ داشتم‌. اینكه‌ چرا هر شب‌ همه‌ ملت‌ با شور و حالی‌ عجیب‌ این‌ داستان‌ها را گوش‌ می‌دهند. من‌ از این‌ حس‌ استفاده‌ كردم‌ و پاسخ‌ نوستالژیك‌ خودم‌ را نسبت‌ به‌ رادیو دادم‌. تلفیق‌ داستان‌ شب‌ و برنامه‌ زنده‌ رادیویی‌ راه‌ شب‌ شد؛ راه‌ شب‌ من‌.
● چرا در راه‌ شب‌ برخلاف‌ فیلم‌ها و سریال‌های‌ قبلی‌تان‌ بازیگر مشهور نمی‌بینیم‌؟
▪ در تیتراژ اول‌ برنامه‌ عنوان‌ می‌شود براساس‌ داستان‌های‌ واقعی‌. احساس‌ كردم‌ برای‌ بیان‌ یك‌ واقعیت‌ و یك‌ زندگی‌، نیازی‌ به‌ ستاره‌ها نداریم‌.
این‌ بار نیاز به‌ زندگی‌ داشتیم‌. هرگونه‌ ستاره‌ بازی‌ مزاحم‌ این‌ واقعیت‌ها می‌شد. بنابراین‌ سعی‌ كردم‌ از افراد ناآشنا، كسانی‌ كه‌ هیچ‌ وقت‌ فرصت‌ نداشتند خودشان‌ را نشان‌ دهند استفاده‌ كنم‌. از بین‌ ۱۵۰۰ نفر، ۳۵ـ ۳۰ نفر انتخاب‌ كردیم‌. گزینش‌ سخت‌ و زمانبری‌ بود ولی‌ از نتیجه‌ كار راضی‌ام‌.
باید تصور غلطی‌ كه‌ در مورد انتخاب‌ بازیگر جا افتاده‌، از بین‌ می‌رفت‌ قرار نیست‌ هر كس‌ چشم‌های‌ سبزی‌ داشت‌ بازیگر شود.
● خیلی‌ خوب‌ است‌ كه‌ این‌ قدر به‌ واقعیت‌ زندگی‌ توجه‌ داشتید! اما یك‌ سوال؛ چرا با اولین‌ زنگ‌ ارتباط‌ با رادیو برقرار می‌شود و هر كس‌ اراده‌ می‌كند می‌تواند با آقای‌ پژمان‌ حرف‌ بزند؟!
▪ بعد از قسمت‌ اول‌، دوم‌ این‌ قضیه‌ جا می‌افتد. مساله‌ ما دیگر این‌ موضوع‌ نیست‌، یعنی‌ تاثیرگذاری‌ و طرح‌ قصه‌ مهم‌ می‌شود. به‌ همین‌ خاطر چیزهای‌ اضافه‌ را حذف‌ كردیم‌ و كیفیت‌های‌ دراماتیك‌ را پرورش‌ دادیم‌. بیننده‌ هم‌ حتماً می‌پذیرد و درك‌ می‌كند.
● از بازیگری‌ خسته‌ شده‌اید؟
▪ نه‌، بازیگری‌ را خیلی‌ دوست‌ دارم‌. بخاطر مشغله‌ بیش‌ از حد كارگردانی‌ سعی‌ می‌كنم‌ گزیده‌تر كار كنم‌. اصولاص همیشه‌ به‌ دنبال‌ طراوت‌ و تازگی‌ هستم‌. از هر كار تكراری‌ گریزانم‌. مثلا نقشی‌ كه‌ در شلیك‌ نهایی‌ بازی‌ كردم‌ خیلی‌ مورد توجه‌ قرار گرفت‌ بعد از آن‌ خیلی‌ پیشنهاد شد كه‌ ادامه‌اش‌ بدهم‌ اما من‌ به‌ دنبال‌ قابلیت‌های‌ ناشناخته‌تری‌ در بازی‌ خودم‌ هستم‌. یكدفعه‌ در نقش‌ ابن‌زیاد بازی‌ كردم‌.
در همه‌جای‌ جهان‌ هر بازیگری‌ این‌ شرایط‌ متفاوت‌ بودن‌ را دوست‌ دارد. گاهی‌ شرایط‌ برایش‌ پیش‌ می‌آید و گاهی‌ نه‌. اگر فقط‌ بازیگر بودم‌ شاید نقش‌ تكراری‌ هم‌ بازی‌ می‌كردم‌. یك‌ بازیگر نمی‌تواند ۱۰ سال‌ منتظر بماند تا یك‌ نقش‌ دلچسب‌ و دلپذیر برایش‌ پیش‌ بیاید. اما من‌ نه‌ عجله‌یی‌ دارم‌، نه‌ شوقی‌، مگر آنكه‌ یك‌ نقش‌ ویژه‌، خودش‌ مرا شیفته‌ خودش‌ كند.
● پس‌ كارگردانی‌ را به‌ بازی‌ ترجیح‌ می‌دهید؟
▪ اینها به‌ كلی‌ با هم‌ متفاوتند. از دو جنس‌ مختلف‌ هستند. وسوسه‌ بازیگری‌ در همه‌ انسان‌ها وجود دارد. به‌ صراحت‌ می‌گویم‌ هر كس (از مردم‌ عادی‌ تا بهترین‌ بازیگر) می‌تواند بهترین‌ نقش‌ زندگی‌اش‌ را بازی‌ كند. به‌ همین‌ دلیل‌ از نا بازیگرها استفاده‌ می‌كنیم‌. نمی‌توانم‌ بگویم‌ كدام‌ را بیشتر دوست‌ دارم‌. گاهی‌ بازیگری‌ را بیشتر دوست‌ دارم‌. دردسرهایش‌ كمتر است‌. اصولاً بازیگری‌ پلی‌ است‌ بین‌ فیلمنامه‌ و كارگردان‌ اما یك‌ كارگردان‌، هم‌ باید پل‌ محكمی‌ بسازد، هم‌ به‌ فیلمنامه‌ روح‌ بدمد. از هزار توی‌ تهیه‌ و تولید و رنج‌های‌ آن‌ هم‌ بگذریم‌. گاهی‌ برای‌ یك‌ استراحت‌ روحی‌ و روانی‌ و نیاز به‌ یك‌ عصیانگری‌ بازیگری‌ را ترجیح‌ می‌دهم‌ . عصیانگری‌ را دوست‌ دارم‌.
● كدام‌ قسمت‌ راه‌ شب‌ را بیشتر از همه‌ دوست‌ دارید؟
▪ سوال‌ سختی‌ است‌... یكی‌ از دلایل‌ استقبال‌ مردم‌ از راه‌ شب‌ این‌ بوده‌ كه‌ ردپای‌ خودشان‌ را در این‌ سریال‌ می‌بینند. بین‌ ۲۰ قسمتی‌ كه‌ ساختم‌ دو سه‌ قسمت‌ را بیشتر از بقیه‌ دوست‌ دارم‌. قسمتی‌ داریم‌ به‌ اسم‌ «كژال‌» كه‌ هنوز پخش‌ نشده‌، این‌ قسمت‌ خیلی‌ به‌ احساسات‌ و سلیقه‌ من‌ نزدیك‌ است‌.
بسیار چشم‌نواز و اسطوره‌یی‌ است‌. یك‌ قسمت‌ هم‌ هست‌ به‌ نام‌ یك‌ شب‌ به‌ یادماندنی‌. این‌ قسمت‌ به‌ شكل‌ مستقل‌ پخش‌ می‌شود و زیاد به‌ راه‌ شب‌ ربطی‌ ندارد. اتفاقاً پر از هنرپیشه‌ است؛ محمدعلی‌ كشاورز، رضا بابك‌، حسین‌ محب‌اهری‌، غزل‌ صارمی‌ و... بیشتر در مورد بازی‌ و بازیگری‌ است‌. یك‌ قسمت‌ مفرح‌ و شاد لابه‌لای‌ این‌ همه‌ تلخی‌.
رادیو، بازیگری‌ و راه‌ شب‌ در گفت‌وگو با داریوش‌ فرهنگ
پریچهر باقری‌
منبع : روزنامه اعتماد