یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مواد مخدر و محرک‌ها


مواد مخدر و محرک‌ها
قرن‏هاست كه انسان از مواد مخدر استفاده می‏كند و به علت مضار آن در بسیاری از جوامع بشری استفاده از آن مذموم و مردود شناخته شده است. اعتیاد در معنای وسیع، عبارت است از رفتاری كه بر اثر عادت بر فرد چنان تسلط می‏یابد كه كاملا و یا تا حدی رفتارهای سالم او را تحت‏الشعاع قرار می‏دهد و آن‏ها را تحت سیطره خود می‏گیرد. رفتارهایی مانند پرخوری، مشروب خواری، كارزیاد، مطالعه شبانه روزی، رابطه جنسی افراطی، كشیدن سیگار و استفاده افراطی از داروها، مواد الكلی و مواد مخدر را می‏توان اعتیاد دانست.
لكن در عمل، اصطلاح اعتیاد به استفاده زیاد از الكل و سایر مواد و داروهای مخدر و محرك اطلاق می‏گردد. البته، در حدی كه فرد نسبت به آنها، اتكای شدید عاطفی و جسمی پیدا می‏كند. از معنای اعتیاد چنین مستفاد می‏گردد كه فرد مبتلا به آن، میل بسیار شدیدی نسبت به موضوع مورد اعتیاد پیدا می‏كند و صرفنظر از عواقب آن، می‏خواهد از طریق آن موضوع، به ارضای خاطر بپردازد. روانكاوان و روانپزشكان اغلب بر این مسئله تاكید می‏كنند كه اساس اعتیاد، میل غیرقابل كنترل برای رسیدن به لذت و كم كردن اضطراب در فردی كه اختلال شخصیت و منش دارد، می‏باشد البته، این صحیح است كه بسیاری از معتادان اختلال شخصیت و منش دارند. لكن تعدادی از آن‏ها نیز دچار نوروز، پسیكوز و شخصیت وسواسی هستند. به هر حال سبب‏شناسی اعتیاد مانند سایرنابهنجاریها متعدد و متنوع است.
انسان برای رهایی از درد، بی‏حوصلگی و یا مسایل دیگر، از دیرباز از مواد مخدر و محرك استفاده كرده است. این مواد، یكی از چهار اثر زیر را برای او داشته‏اند: تسكین، آرامش، تحریك، ایجاد دلیریوم (اختلال روانی). داروی مسكن، حركات انسان را كند و واكنشهای او را آهسته می‏كند. داروهای مسكن اصلی شامل داروهای هیپنوتیك (خواب آور) و داروهای نارك.تیك (مسكن درد) است. این داروها برای ایجاد خواب، برطرف كردن درد، ایجاد بی حسی و رخوت و در نهایت بهت زدگی استفاده می‏شود. تاثیر آرام‏بخش‏ها از بسیاری جهات، شبیه مسكن‏هاست. داروهای محرك، برمغز و اعصاب سمپاتیك اثر می‏گذارند، فعالیت حركتی و آمادگی جسمی را بیشتر می‏كنند و مانع خستگی و خواب آلودگی می‏شوند. قاعدتا محرك‏ها، حساسیت عضلانی و مقدار اضطراب را افزایش می‏دهند. یك داروی دلیریوم زا، سندرم حادمغزی ایجاد می‏كند كه علائم آن گیجی، خطای ادراك، توهم و همچنین غالباافزایش فعالیت‏های روانی - حركتی است.
● داروهای عادت ‏زا و اعتیادآور
الف) مواد مسكن (Sedative Drugs)
۱) ناركوتیك‏ها: مخدرهایی هستند كه درد را تسكین می‏دهند و آگاهی از مسائل را كمتر می‏كنند.
▪ تریاك و مشتقات آن مانند: مورفین، هروئین، كودتین و غیره.
▪ مواد مصنوعی جانشین مورفین، مانند: متادون، دِمِرول و غیره.
۲) هیپنوتیك‏ها (خواب آورها):
▪ باربیتورات‏ها مانند: اِمیتال، نِمبوتال، سِكونال و غیره.
▪ غیر باربیتورات‏ها مانند: برومیدها، پارالدهید، كلورال هیدرات و غیره.
ب) مواد آرامبخش (Tranquilizers)
▪ مپرومیت مانند: اكوانیل، میلتاون.
ج) مواد محرك
▪ كوكائین
▪ كافئین
▪ نیكوتین
▪ آمفتامین‏ها، مانند: بِنزِدرین، دِكسِدرین، مِتِدرین و غیره.
د) مواد دلیریوم زا
▪ ماری جوانا(حشیش)
▪ مسكلین
▪ بوفوتنین
تاثیر آنی این مواد تا حدی بستگی به ساخت شخصیت فرد دارد. در افراد تاثیرپذیر، مقدار زیاد از یك ماده محرك مانند كوكائین و یا یكی از آمفتامین‏ها، حتی اگر فقط یك بار استفاده شود، ممكن است علائم بالقوه پسیكوز (پسیكوز یعنی بیماری روانی كه فرد از ابتلا به آن اطلاع ندارد.) را در شخص رها سازد. این علائم هنگامی كه تاثیر دارو محو شود، از بین می‏روند. به طور كلی تریاك شخص را منگ و بی‏حال می‏كند،لكن حواس او را روشنایی خاصی می‏بخشد و احساس آرامش و خوشحالی زیاد می‏كند، خاطرات خوشی به او دست می‏دهد، تمایلات جنسی او كم می‏شود و مفهوم زمان، فضا و مكان برایش مسخ می‏شود. كوكائین غالبا سردرد و بیقراری ایجاد می‏كند كه البته متعاقب آن چند ساعت خوشحالی افراطی پدید می‏آید؛ ولی بعضی دچار ترس و توهمات ناخوشایند بصری و لمسی می‏شوند. ماری جوانا معمولا سبب ایجاد حالت خوشحالی شدیدی می‏شود كه تحت تاثیر آن، زمان به كندی پیش می‏رود و فعالیت‏های جسمی و عقلی فرد موقتا عقب می‏افتد.
● تاثیرات درازمدت اعتیاد به مواد مخدر و محرك‏ها
استفاده دراز مدت از ناركوتیك‏ها مانند مورفین و هروئین، سبب ایجاد تغییرات اساسی در شخصیت و فعالیت‏های جسمی انسان می‏شود. تمام بدن فرد برای پذیرش مواد مذكور آماده می‏شود و آستانه تحملش (بدن نیاز بیشتری به ماده مخدر پیدا می‏كند) بالا می‏رود؛ در نتیجه، معتاد، برای ایجاد حالات موردنظر باید به نحو تصاعدی از این مواد استفاده كند. همچنین فرد به این حالات ناشی از مواد مذكور، شدیدا از نظر عاطفی، فیزیكی و فیزیولوژیكی متكی می‏شود و وقتی كه این مواد به او نرسد، احساس بدبختی و ناراحتی شدید می‏كند. به علاوه، استفاده دراز مدت از ناركوتیك‏ها سبب كم شدن اشتها، یبوست، كم وزنی و عدم علاقه به روابط جنسی و اجتماعی می‏گردد، اخلاق و ارزش‏های معنوی نیز در فرد به هم می‏ریزد. به نظر می‏رسد كه در اغلب معتادان، زمینه‏های اخلاقی و معنوی از ابتدا سست و ضعیف بوده است.
قطع ناگهانی ناركوتیك‏ها پس ازاستفاده درازمدت، باعث بروز علائم قطع دارو می‏شود كه عبارت است از فعالیت افراطی اعضای مختلف بدن. فرد در حال تخدیر، كاملا آرام و تسكین یافته است، اما قطع ناگهانی این آرامش، شدیدا تحریك‏آمیز، اغتشاش زا و خطرناك است. علائم قطع شامل بیقراری، عصبیت، دردهای شدید و گرفتگی عضلانی، ریزش بدون اراده اشك، تعریق زیاد ،لرز، تهوع، اسهال و از دست دادن ۲ تا ۸ كیلوگرم وزن بدن در مدت ۲۴ ساعت می‏شود. شدت علائم قطع مواد در مدت ۷۲ ساعت پس از آخرین دفعه استفاده از مواد، به اوج خود می‏رسد و طی یك هفته به تدریج تقلیل می‏یابد. در هفته دوم، علائم قطع غیر از كمی عصبیت، كم خوابی و ضعف عضلانی، بقیه از بین می‏روند. اگر فرد استفاده از باربیتورات‏ها، ناركوتیكها و سایر داروهای هیپنوتیك را به مدت طولانی ادامه دهد، منجر به افزایش آستانه تحمل و تشدید اتكای او به آن می‏شود.
قطع ناگهانی آن نیز سبب بروز علائم قطع دارو می‏شود. مواد هیپنوتیك به طور مستقیم بر مغز تاثیر می‏گذارد، اما ناركوتیكها تاثیر نسبتا كمتری بر بقیه اندام بدن دارند. علائم بارز آن‏ها كه بر اثر استفاده طولانی بروز می‏كند عبارت است از: تخریب قدرت‏های عقلی و اختلال درفعالیت‏های حركتی كه از مغز فرمان می‏گیرند، عدم تعادل جسمی، تكلم بهم ریخته، لرزش و حركات دورانی. این تاثیرات تصاعدی است و حتی در مورد باربیتورات‏ها كه معمولا در ظرف چند ساعت از بدن دفع می‏شود، نیزچنین است. قطع ناگهانی هیپنوتیك‏ها حتی ممكن است خطرناكتر از قطع ناركوتیكها باشد. شخص ممكن است دچار حمله صرعی و یا سندرم حاد مغزی شود؛ این حمله شبیه حمله الكلی یا دلیریوم ترمنس در الكلی‏هاست و چند روز ادامه می‏یابد، اگر فورا با مسكن‏ها و داروهای ضد صرع درمان نشود، ممكن است منجر به مرگ فرد شود.
كوكائین و سایر محرك‏ها نیز ممكن است منجر به بالارفتن آستانه تحمل و شدت اتكای فرد به آن شود. اگر این تحریك ادامه یابد، اشتها از دست می‏رود. كم وزنی، اضطراب، عصبانیت، حساسیت، كم خوابی و گاه به گاه دلیریوم در فرد دیده می‏شود. قطع ناگهانی این مواد، سمپتومهای ?قطع دارو? را كه در داروهای مسكن مشاهده می‏شود، موجب نمی‏گردد ؛ بلكه صرفا خستگی شدید و گرایش به افسردگی ایجاد می‏كند.
قطع ماری جوانا منجر به بالارفتن آستانه تحمل و اتكای فیزیولوژیك نمی‏شود. بعضی از افراد ممكن است از نظر روانی و برای كم شدن اضطرابشان توسط این ماده، به آن متكی شوند، منع شخص از استفاده از ماری جوانا ، ممكن است او را دچار وحشت و اضطراب كند؛ لكن معمولا ترك آن آسانتر از سایر مواد مخدر و الكل است.
منبع : نشریه سبا


همچنین مشاهده کنید