دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

لبخندی بالاتر از صدها مدال


لبخندی بالاتر از صدها مدال
نوع نگاه به حکومت و حکمرانی، عامل اصلی در تعیین نحوه تعامل با مردم است. اگر حکومت را امتیاز و طعمه ای برای حکمرانان بدانیم، دوره حکمرانی تبدیل به فرصتی خواهد شد برای ارضای امیال شخصی و گروهی و فخرفروشی و خوشگذرانی حاکمان.
اما اگر حکومت در نظر ما مسئولیتی در برابر خداوند برای اقامه عدل و تکلیفی برای احقاق حقوق عامه و خدمت به خلق خدا و یاری مظلومان باشد، آنگاه آنچه اهمیت می یابد تنها مصالح امت خواهد بود و حاکمان، دیگر خود را برتر از سایر مردم نخواهند دانست و برای خود شأنی جز خدمتگزاری قایل نخواهند شد. در چنین دیدگاهی، هدف نهایی جلب رضایت پروردگار از طریق خدمت به بندگان او و گسترش عدالت و معنویت است و این همان هدفی است که جز با سرسپردن به آستان حضرت حق دست یافتنی نیست و برای تحقق آن بذل جان و بلکه آبرو نیز شیرین است. با چنین منطقی، لبخند رضایت کودکی یتیم، که به حق خود می رسد بر رضایت سیاستمداران مستکبر و سیری ناپذیر ترجیح می یابد و قدردانی پیرزنی رنجدیده که از ظلمی رهایی یافته از صد ها مدال رسمی و تقدیر جهانی ارزشمندتر خواهد بود. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین دیدگاه استوار است و در آن چارچوب حکومتی و شرح وظایف حاکمان، از منابع و متون اسلامی که حقیقتاً می توان آن را بهترین راهنما برای حکمرانی خوب و خدمت صادقانه دانست، استخراج شده است.
شب گذشته فرصتی دست داد تا در کنار خانواده، کتاب شریف نهج البلاغه را که از ارزشمندترین متون دینی ماست، مرور کنم. طبعاً به عنوان کسی که مدتی است سنگین ترین بار اجرایی کشور را عهده دار شده است، ترجیح دادم تا از این فرصت استفاده کنم و بار دیگر نامه امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر را که در آن شیوه های صحیح حکمرانی تشریح شده است همراه با همسر و فرزندانم، مطالعه نمایم. آنچه در این نامه ارزشمند، که نامه پنجاه و سوم از این کتاب شریف است آمده، بدون شک والاترین منشور مدیریت اسلامی است. در این جا فرازهایی از این متن متین را که بیشتر برایم جلب نظر می کرد می آورم و همگان بخصوص همکاران عزیزم در دولت را دعوت می نمایم تا آنها نیز بار دیگر با مراجعه به کتاب نهج البلاغه و مطالعه کامل فرمان حضرت به مالک اشتر، جهت انطباق هر چه بیشتر عملکرد خود با دستورالعمل های ایشان تلاش روزافزون داشته باشند. اگرچه باید گفت که فاصله ما با آنچه امیرالمؤمنین از ما خواسته، بسیار بسیار زیاد است، اما می توان و باید برای کم کردن این فاصله ها تلاش نمود.
● فرازهایی از نهج البلاغه
«ای مالک، قلبت را از رحمت، محبت و مهرورزی نسبت به مردم مالامال (پر) کن. مبادا نسبت به آنان مانند حیوان درنده خو باشی که شکار آنان را غنیمت بشماری؛ زیرا مردم دو دسته اند، یا برادر دینی تو هستند یا شبیه تو در خلقت. لغزش هایی از آنان سر می زند و خطاهایی بر آنان روی می آورد و از روی عمد یا خطا دچار تجاوز می گردند. مردم را از بخشش و چشم پوشی های خود آن چنان بهره مند ساز که دوست داری مثل آن را خدا برای تو عطا فرماید. زیرا اگرچه مقام تو بالاتر از آنان است، اما مقام زمامدار تو بالاتر از توست و خداوند نیز فوق زمامدار توست و خداوند رسیدگی به امور مردم را از تو خواسته و تو را به وسیله آنان آزمایش کرده است.
□□□
و از عفوی که کرده ای هرگز نادم مشو و به کیفری که داده ای هرگز شادمان مشو و مادامی که راهی برای گریز داشته باشی به غضب و پرخاش مشتاب.
□□□
و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خود بزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات می دهد و تندروی تو را فرو می نشاند و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلی باز می گرداند.
□□□
ای مالک، میان خدا و مردم از یک طرف و خودت و خاندانت و آن کس از مردم که او را دوست می داری از طرف دیگر، انصاف برقرار کن. اگر انصاف برقرار نکنی، ستم ورزیده ای و هر کس که به بندگان خدا ستم روا دارد، خداست که از طرف بندگانش دشمن آن ستمکار است و هر کس که خدا با او خصومت کند، کاری از پیش نمی برد و چاره ای نخواهد داشت و چنین شخصی در حال جنگ با خدا است تا آنگاه که از ستمکاری برگردد و توبه نماید. آگاه باش که هیچ چیزی بیش از رفتار ظالمانه، موجب تغییر نعمت خداوندی و تسریع در انتقام او نمی شود؛ زیرا خداوند شنونده دعای ستمدیدگان است و در کمین ستمکاران.
□□□
باید محبوب ترین امور در نزد تو، میانه ترین در حق، فراگیرترین در عدالت و جامع ترین آنها در جلب رضایت مردم باشد؛ زیرا غضب عموم، رضایت خواص را زیر پا خواهد گذاشت و غضب خواص در صورت رضایت عموم مردم، قابل چشم پوشی می شود و اهمیتی نخواهد داشت. خواص در دوران صلح و آرامش، بیش از سایر افراد مردم سبب تکلف و مشقت زمامداران هستند و در روزگار سختی نیز یاریشان کمتر و در اجرای عدالت از همه ناراضی تر و در خواسته هایشان مصرتر و در عطا و بخشش ها کم سپاس تر و در پذیرش عذر و دلیل، در صورت امتناع زمامدار از عطا، سختگیرترند. . و هیچ فرد و گروهی در حوادث بزرگ روزگار مانند خواص، کم صبر و بی تحمل نیستند. و در حالی که ستون های استوار دین و اجتماع مسلمانان و وسیله دفع دشمنان، عموم مردم هستند، پس گوش تو، شنوای سخنان این مردم و تمایل تو، به سوی آنان باشد.
ای مالک، دورترین و مبغوض ترین مردم در نزد تو کسی باشد که بیشتر به دنبال عیب جویی و ابراز عیوب مردم است؛ زیرا در مردم عیوبی است که شایسته ترین انسان ها برای پوشاندن آنها زمامدار است، پس به دنبال کشف آنچه را که از تو پوشیده است، مباش. زیرا جز این نیست که تکلیف تو پاک کردن چیزیست که بر تو ظاهر گشته است و خداوند متعال خود درباره آنچه از تو مخفی است حکم خواهد کرد. ای مالک، تا می توانی پرده بر روی آنچه باید پوشیده شود بینداز، تا خداوند سبحان آنچه را که می خواهی از تو برای مردم پوشیده بماند، مخفی بدارد. گره هر کینه را از دلهای مردم باز کن و عامل هرگونه عداوت را از خود دور کن و از هر امری که برای تو واضح نیست کناره بگیر و هرگز در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین خیانت پیشه است، اگر چه خود را خیرخواه جلوه می دهد. و هرگز با بخیل مشورت مکن که تو را از بخشش و احسان باز می دارد و وعده فقر به تو می دهد و ترسو را هم در مشورت دخالت مده؛ زیرا در انجام کار ها روحیه تو را ضعیف می کند. حریص را از این کار مهم دور بدار؛ زیرا حرص را از روی دشمنی در نظر تو می آراید. همه این صفات پست بخل، ترسویی و حرص غرایزی است گوناگون که ریشه همه آنها بدگمانی به خداست.
بدترین وزرای تو کسی است که پیش از تو، وزارت اشرار را داشته و در گناهان، شریک آنان بوده است. هرگز او را از خواص خود قرار مده؛ زیرا آنان یاران گناه کارانند و برادران ستمکاران و تو می توانی جانشینانی بهتر از آنان پیدا کنی که قدرت فکری و نفوذی مثل آنان داشته و در عین حال از وزر و وبال گناهان آنان به دور باشند، کسانی که هیچ ستمکاری را در ستم ورزی و هیچ گنهکاری را در ارتکاب گناه کمک نکرده اند.
زحمت آنان برای تو کمتر و یاری آنان برای تو نیکوتر است و از نظر عطوفت به تو مایلتر و با غیر از تو کم انس تر می باشند. پس این گونه انسان های ممتاز را خاص مجالس سری و علنی خود قرار بده. نزدیک ترین خواص در نزد تو حق گو ترین آنان باشد اگر چه تلخ باشد و آن شخص باید که در مواردی که خداوند برای اولیایش نمی پسندند، کمترین یاری را به تو نماید. خواه خوشایند تو باشد یا ناخوشایندت.
□□□
و همواره به مردمی که اهل پرهیزگاری و صدقند بپیوند. سپس آنان را امر کن که در شأن تو مبالغه نکنند و تو را به خاطر عدم ارتکاب باطل ستایش نکنند؛ زیرا ستایش زیاد خودپسندی را به دنبال می آورد و انسان را به سرکشی رهنمون می سازد. ای مالک، هرگز نیکوکار و بدکار نزد تو مساوی نباشد؛ زیرا چنین تسویه ای نیکوکاران را به انجام کارهای نیکو بی رغبت و مردم بدکار را به کارهای زشت، تحریک و تشویق می نماید. هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش بده.
□□□
و هرگز سنتی نیکو را که پیشتازان این امت به آن عمل نموده، موجب انسجام امت شده و مردم جامعه بر مبنای آن به حیات صالحه نایل گشته اند مشکن. هرگز سنتی را بنیان مگذار که به چیزی از سنن گذشته ضرر برساند، که در نتیجه پاداش نصیب سنت گذاران نیکو شود و وبال سنت شکنی گریبان تو را بگیرد.
ای مالک، برای بهره برداری از علم عالمان، زانوی تعلم در برابر آنان بر زمین گذار و برای اخذ حکمت از حکما، با آنان به تبادل نظر بپرداز؛ زیرا علم و حکمت آنان تأثیر قطعی در اصلاح امور جامعه تو خواهد داشت و هر آنچه که حیات مردم را پیش از تو قوام می داد، تثبیت خواهد نمود.
بدان که مردم، متشکل از طبقاتی هستند که مصلحت زندگی بعضی از آنان تأمین نمی شود مگر با بعضی دیگر و هرگز با قسمتی از آن طبقات نمی توان از قسمت دیگر بی نیاز گشت، از آن جمله است: لشکریان خدا، کاتبان عمومی و خصوصی، قضات عادل، اهل انصاف و سازش دهندگان مردم با یکدیگر، وصول کنندگان مالیات از مردم ذمی و مسلمین، بازرگانان و صنعتگران و نیز طبقه پائین از حاجتمندان و بینوایان و خداوند متعال در کتاب خود یا سنت پیامبرش سهم و موقعیت هر یک از آنان را مشخص فرموده است و این پیمانی است از سوی خدا که نگهداری آن بر ما لازم است.
طبقه پائین مردم از حاجتمندان و بینوایانند که کمک به اداره زندگی آنان لازم است و قانون خدا برای هر یک از آنان امکانی نهاده است و برای مصالح هر یک از آنان حقی است که بر عهده زمامدار است و زمامدار نمی تواند از حقیقت آنچه که از حق آنان بر عهده دارد بر آید مگر با کوشش و استمداد از خداوند متعال و آماده کردن نفس خود برای التزام به حق و شکیبایی در همه موارد، چه آسان باشد چه دشوار.
□□□
و قطعی است که بهترین روشنایی چشم زمامداران، گسترش و نفوذ دادگری در جامعه و ظهور محبت مردم در جامعه است.
و قطعی است که محبت مردم بروز نمی کند مگر با آسودگی خاطر آنان نسبت به زمامداران و خیرخواهی مردم جامعه به وجود نمی آید مگر به وسیله اطلاع و احاطه آنان درباره زمامداران و احساس اندک بودن سنگینی حاکمیت آنان و ملول نبودن از طولانی شدن حکومتشان.
□□□
و معاونان خود را با دقت کامل زیر نظر بگیر در آن هنگام که کسی از آنان دست به خیانت گشود و این خیانت را اخبار بازرسان مخفی تأیید کرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اکتفا نموده، و او راکیفر کن و آن چه را که به دست آورده است، از او بگیر و او را به موقعیت ذلت و خواری بکشان و با نشان خیانت او را مشخص نما و ننگ اتهام رابر گردنش بیاویز.
□□□
ای مالک، آباد کردن زمین در نظرت با اهمیت تر از اخذ مالیات باشد؛ زیرا مالیات بدون آبادی قابل دریافت نیست و هر کس بدون آباد کردن زمین مالیات مطالبه کند، شهر ها را خراب کرده و بندگان خدا را به هلاکت رسانده و روزگار زمامداری او مدت زیادی به طول نمی انجامد.
□□□
سپس ای مالک، خدا را، خدا را در نظر بگیر درباره طبقه پائین از مردمی که درمانده اند، از بینوایان و نیازمندان و مشقت زدگان و زمینگیران؛ زیرا در این طبقه مردمی قانع و حاجتمند وجود دارند، حق خدا را که از تو مراعات آن را درباره آنان خواسته است حفظ کن و برای آنان قسمتی از بیت المال و قسمتی از عایدات را در هر شهری در نظر بگیر.
زیرا برای آن بینوایان و نیازمندان که از جایگاه تو دورند، همان حقی وجود دارد که برای نزدیکان و تو باید حق همه آنان را مراعات نمایی. ای مالک، هشیار باش که سرمستی تو را از آنان غافل نکند؛ زیرا تو به بهانه اشتغال به کارهای بزرگ از ضایع کردن حق کوچک معذور نیستی و هرگز توجه خود را از آنان دور مساز و از روی تکبر روی از آنان برمگردان. و امور کسانی از این طبقه را که نمی توانند به حضور تو برسند و مردم به آنان با دیده تحقیر می نگرند و آنان را پست می شمارند، تحت نظر بگیر. . . سپس درباره این طبقه مستمند چنان رفتار کن که روز دیدار با خداوند سبحان معذور باشی و سربلند.
این طبقه از دیگر مردم جامعه به انصاف (و عدل و محبت) نیازمندترند. حقوق همه مردم و طبقات جامعه را چنان ادا کن که در نزد خدا معذور و سربلند باشی. اداره شئون ایتام و کسانی را که گذشت سالیان عمر، آنان را ناتوان ساخته است، از کسانی که درمانده اند و دست نیاز دراز نمی کنند با دقت و توجه به عهده بگیرو به آن ملتزم باش. اگرچه این دقت و تعهد بر زمامداران و التزام به همه انواع حق سنگین است، اما خداوند متعال این سنگینی را برای کسانی که طلب عاقبت نموده و نفس خود را درباره حق شکیبا ساخته اند و به صدق وعده خداوندی اطمینان دارند، سبک می کند.
□□□
و برای نیازمندان که مراجعه آنان به تو ضروری است قسمتی از وقت خود را اختصاص بده تا با شخص تو به طور مستقیم ارتباط برقرار کنند و برای آنان مجلس عمومی قرار بده و در آنجا در برابر خدایی که تو را آفریده است فروتنی کن و در این ارتباط لشکریان و معاونانت مانند نگهبانان و پاسبانانت را دور بساز، تا کسی از آن نیازمندان که با تو سخن می گوید بتواند بدون لکنت زبان سخنش را بگوید.
زیرا من در مواردی متعدد از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: «هیچ امتی به پاکی و قداست نخواهد رسید، اگر حق ضعیف آن امت از قدرتمندش بدون لکنت زبان گرفته نشود.» آنگاه برخورد بد و تندی سخن آنان را تحمل کن و مگذار آنان در تنگنای هیبت فرمانروایی و تکبر تو به سختی بیفتند (و نتوانند درد دل و حاجات خود را ابراز بدارند)، تا خداوند ابعاد رحمتش را بر تو بگستراند و پاداش اطاعتش را برای تو مقرر دارد و آنچه را که عطا می کنی، به طور گوارا اعطا کن و اگر نتوانستی نیاز کسی را بر آوری، با روی خوش و پوزش خواهی او را برگردان.
□□□
برخی از امور است که باید خود تو مستقیماً آنها را مورد بررسی یا اجرا قرار بدهی، از آن جمله است:
۱) پاسخ مسائل کارگزاران در آن موقع که کاتبان تو ناتوان باشند
۲) برآوردن نیازهای مردم که بر تو ارائه شده و دستیاران تو در برآوردن فوری آن نیاز ها ناتوانند.
□□□
ای مالک، عمل هر روز را در همان روز به جای بیاور؛ زیرا برای هر روز موقعیت و قانون خاصی حکمفرماست، که اگر آن روز بگذرد دیگر آن موقعیت به دست نخواهد آمد. ای مالک، مابین خود و خدایت قسمتی از بهترین اوقات و شایسته ترین آنها را اختصاص بده، هر چند که اگر اوقات عمر تو با نیت صالح بگذرد و مردم در آن اوقات در آسایش باشند عبادتی است برای خدا. از کارهایی که به خدا اختصاص دارد و باید با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است که ویژه پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده و آنچه تو را به خدا نزدیک می کند بی عیب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی.
□□□
هرگز خود را مدتی طولانی از مردم جامعه خود دورمکن؛ زیرا اختفای زمامداران از مردم وارد کردن نوعی فشار بر آنان و عامل کم اطلاعی از امور حیات اجتماعی مردم است. غیاب زمامداران (وهر گونه کارگزاری) از مردم، زمامداران را از دانستن اموری که از آنان پوشیده است، باز می دارد. در نتیجه امر بزرگ در نزد آنان کوچک و کوچک بزرگ و زیبا زشت و زشت زیبا جلوه می کند و حق با باطل درهم می آمیزد.
□□□
سپس برای زمامدار، خواص و نزدیکانی است که دارای صفت خود خواهی و مقدم شمردن خود بر دیگران، دست درازی و کم انصافی در معاملات می باشند. ریشه اینگونه افراد را با قطع صفات مزبور بخشکان.
و هرگز به کسی از اطرافیان و خویشاوندان خود قطعه زمینی از زمین های مردم را اختصاص مده و به گونه ای رفتار مکن تا برای بستن قراردادی که به زیان مردم است، در تو طمع کند و زحمت و مخارج آن را به گردن دیگران بیندازند، که در نتیجه خوشی و امتیاز این خطاکاری برای آنان، و عیب و ننگش در دنیا و آخرت از آن تو خواهد بود. حق را درباره همه، چه از نزدیکان و چه بیگانگان اجرا کن و در انجام این تکلیف بردبار باش و تقرب به خدا را مورد نظر قرار بده. هر وضعی که اجرای حق درباره خویشان و خواصت پیش بیاورد، مانع اقدام تو برای اجرای حق نباشد و تو عاقبت احقاق حق را اگر چه سنگین است در نظر بگیر؛ زیرا نتیجه و پایان آن پسندیده است.
□□□
و اگر مردم، تو را به تعدی و ظلمی متهم کردند و درباره تو بدگمان شدند، عذر خود را برای آنان آشکار کن و با آن عذر آشکار، بدگمانی های آنان را از خود برگردان؛ زیرا در این اعتذار و رفع سوء تفاهم مشقتی است برای نفس تو و محبت و مدارایی است برای مردم جامعه و با عذری که می آوری در پا بر جا ساختن آنان در مسیر حق، به خواسته خود نایل می گردی.
□□□
و اگر میان خود و دشمن معاهده ای منعقد نمودی یا از طرف خود پناهندگی به او دادی، به معاهده خود به طور کامل وفا کن و با کمال امانت تعهد پذیرش پناهندگی او را مراعات نما و خود را در برابر عهدی که بسته ای سپر کن؛ زیرا هیچ یک از واجبات الهی مانند وفای به عهد نیست که همه مردم با تمام اختلافی که در افکار و تمایلات دارند در آن اتفاق نظر داشته باشند.
□□□
خداوند متعال عهد و پیمانی را که با نام او شکل می گیرد با رحمت الهی خود میان بندگانش عامل امنیت و پناهگاهی قرار داده است که در آن بیارامند و در همسایگی آن با احساس امنیت به زندگی خود ادامه بدهند. پس هیچگونه دغل بازی و فریبکاری و نیرنگ را در تعهد ها نباید راه داد و هیچ معامله ای را به گونه ای منعقد مکن که ابهام انگیز بوده و امکان اختلال در آن وجود داشته باشد و پس از تأکید و استحکام متن معاهده، دست از بهانه جویی بردار.
و اگر تعهد الهی، تو را در موردی در تنگنا قرار داد، این امر هرگز موجب نشود که درصدد فسخ به ناحق آن تعهد بر آیی؛ زیرا شکیبایی تو بر تنگنایی که امید گشوده شدن و نیکی عاقبت آن را داری بهتر از آن عذرخواهی است که از نتیجه بد آن بیمناک بوده و از بازخواست خداوندی که در دنیا و آخرت تو را فرا خواهد گرفت هراسناک باشی.
□□□
و بپرهیز از خود پسندی و به خود بالیدن و از اطمینان به آنچه که از نفس خود، تو را به خودپسندی وادار کرده و بپرهیز از دوست داشتن مداحی و تملق دیگران؛ زیرا این صفات پلید از محکمترین فرصت ها برای شیطان است که نیکی نیکوکاران را در آن محو می سازد.
و بپرهیز از منت گذاردن بر مردم خود به خاطر احسانی که به آنان کرده ای و از زیاد شمردن کاری که در حق آنان انجام داده ای برحذر باش و بپرهیز از تخلف از وعده ای که داده ای؛ زیرا منت گذاردن احسان را باطل می کند و زیاد شمردن کاری که به سود جامعه انجام گرفته است نور حق را از بین می برد و تخلف از وعده موجب عداوت در نزد خدا و مردم می گردد. خداوند متعال فرموده است: « این که بگویید چیزی را که به آن عمل نمی کنید عداوتی بزرگ است.»
و بپرهیز از شتابزدگی در امور پیش از رسیدن موقع آنها و از سستی و درماندگی در موقعیت مقتضی آن امور برحذر باش و از لجاجت در موقعیتی که مشکل و ابهام انگیز باشد و از مسامحه درباره آن امور، وقتی که آشکار شده اند، بپرهیز. پس هر امری را در موضع خود قرار بده و هر امری را در جایگاه مناسب خود مقرر بدار.
□□□
و من از رحمت واسعه خداوندی و قدرت عظیمش مسألت می دارم که خواسته های ما را عنایت فرماید و من و تو را موفق بدارد به آنچه رضای او در آن است، تا نزد او و خلق او دارای عذری روشن باشیم و برخوردار از یاد نیکو در میان بندگان و یادگار نیک در شهر ها گردیم و به همه نعمت ها و کرامت ها نائل آییم و از آن ذات اقدس مسألت می دارم که پایان زندگی من و تو را به سعادت و شهادت ختم فرماید. قطعاً ما به سوی او بازگشت خواهیم کرد و درود بر رسول خدا صلوات الله علیه و اولاد پاک و پاکیزه او، درود بسیار فراوان و درود بر تو.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید