دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

تفاوتهای جنسیتی در سلامت روانی


تفاوتهای جنسیتی در سلامت روانی
احتمالاً در نسبت‌های ثبت شده بیماری‌های روانی، تفاوت‌های جنسیتی از تفاوت‌های طبقاتی هم واضح‌ترند. در بریتانیا و چند كشور دیگر تعداد زنان بستری در بیمارستان روانی به طور بسیار قابل ملاحظه‌ای بیشتر از مردان است. اگر چه بیشتر بودن نسبت بیماری‌های روانی در زنان سالیان سال گزارش شده ولی اخیراً به دلیل توجه فراوانی كه به تبعیض‌های جنسیتی موجود در جامعه می‌شود، این مساله درباره مورد نظر قرارگرفته است. اگر بین دو متغیر مورد بحث یعنی جنسیت و بیماری‌های روانی ارتباط علی وجود داشته باشد، جهت علیت باید از اولی به سوی دومی باشد. برخلاف ارتباطی كه بین طبقه اجتماعی ووضعیت روانی بود، حالت روحی و روانی به هیچ نحو نمی‌تواند بر جنسیت اثری بگذارد. مقصودم فقط این نیست كه این ارتباط باید یك ارتباط علی باشد، بلكه حرف آن است كه به هر حال در این مورد متغیر اول یعنی جنسیت، اول یعنی علت می‌باشد.
به طور كلی آمار زنان بستری در بیمارستان‌های روانی، هر سال در انگلستان حدود ۴۰ درصد بیشتر از مردان است. آمار منتشره توسط گروه بهداشت و تامین اجتماعی (DHSS) نشان دهنده آن است كه میزان تفاوت موجود در توزیع ارقام پذیرش دو جنس در بیمارستان روانی، دركلیه طبقه‌های تشخیصی یكسان نیست. با بررسی جدول ۵ ملاحظه می‌شود كه فی‌المثل در رابطه با بیماری اسكیزفرنیا، نسبت‌های بستری شدن در هر دو جنس كم و بیش یكسان و مانند همدیگر است. بیشترین تفاوت‌های جنسیتی «پسیكوز افسردگی» و «پسیكونوروزها» شانس بستری شدن زنان حدود دو برابر مردان است، توجه كنید كه این طبقه اخیر شامل كسانی است كه افسرده روان‌نژند تشخیص داده شده‌اند. علت اینكه در طبقه «سایر بیمار‌ی‌ها» هم نسبت زنان بسیار بیشتر است؟ آن است كه در این طبقه بیماران افسرده‌ای قرار دارند كه روان پزشك نوع روان نژند یا روان پریش بودن افسردگی آنها را مشخص نكرده است، و این احتمالاً علت اصلی ازدیاد زنان در این طبقه محسوب می‌گردد. در آن طبقات تشخیصی هم كه تعداد مردان بیشتر است، مثل پسكوزهای الكلی و وابستگی دارویی، تعداد كل بیماران مرد بستری شده بسیار كمتر از آن است كه بتواند فزونی زنان در طبقات دیگر را جبران كند. بنابراین به نظر می‌رسد تفاوت عمده بین دو جنس در این باره، آشكارا مربوط به نسبت بسیار بیشتر افسردگی در زنان باشد.
قبل از بررسی علل احتمالی این تفاوت‌ها، دو نكته در خور توجه دیگر هم وجود دارد. هر چند در جدول ۱مشخص نیست ولی یك انگاره بسیار بامعنی در رابطه با سن در پذیرش‌ها وجود دارد كه دو جنس را از همدیگر جدا و متمایز می‌كنند. در جوان‌ترین گروههای سنی مردان نرخ‌های بیشتر درمان را نسبت به زنان دارند. ولی پس از حدود ۱۵ ساگی نسبت به زنان بر مردان بیشتر و ثابت‌تر می‌شود. وجود این دو پدیده (یعنی نسبت‌های بالاتر افسردگی در میان زنان و و برگشت سنی در آمریكا نیز گزارش شده است (گو ۱۹۷۲).
وضعیت تاهل بر میزان پذیرش در بیمارستان‌های روانی تاثیری به همین میزان و شاید هم بیشتر داشته باشد. به طور كلی افرادی كه ازدواج كرده‌اند با خطر بسیار كمتری برای ابتلا به بیماری روانی روبرویند. مطلقه‌ها و بیوه‌گان در معرض خطر جدی ابتلا به بیماریهای‌ روانی افراد قرار دارند وافراد مجرد جایی بین متاهلین و مطلقه‌ها قرار می‌گیرند . جدول۲ آمار پذیرش‌های بیمارستان روانی را با توجه به نوع جنسیت ووضعیت تاهل نشان می‌دهد. براساس این جدول اگر وضعیت تاهل را در نظر بگیریم، تعداد پذیرشهای بیمارستانهای روانی در دو بخش متفاوت است. تفاوت بین نسبت زنان متاهل و مردان غیر متاهل است به عبارت دیگر هر چند زنان متاهل نسبت به زنان مجرد آمار پایین‌تر پذیریش در بیمارستان‌های روانی را دارند، ولی به نظر می‌رسد كه تاهل آنان را كمتر از مردان حفاظت می‌كند. در واقع زنان مجرد نسبت به مردان مجرد كمتر دچار بیماری‌ روانی می‌شوند. زنان بیوه و مطلقه هم در مقایسه با مردان بیوه و مطلقه وضعیت مشابهی دارند. فقط در گروه متاهلین كه البته اكثریت جمعیت بزرگسال نیز هستند نسبت به پذیرش زنان در بیمارستان روانی پیش از مردان است.ولی ارزش یادآوری دارد كه حتی زنان متاهل هم نسبت به زنان سایر گروهها كمتر در معرض بستری شدن در بیمارستان‌های روانی قرار دارند.
همانطور كه در مورد سایر متغیرهای اجتماعلی دیده می‌شود، برای استنباط تفاوت‌های بنیادی در این مورد هم استناد صرف به آمار پذیرش‌های بیمارستانی به عنوان شالوده اساسی داده‌ها خطرناك است. بهر حال سایر شاخص‌های مربوط به حالت‌های روانی (همچون بیماران سرپایی، بیماران روزانه، ویزیت‌های فوریتی و خانگی روان پزشكان، مشاوره با پزشكان عمومی و نیز نتایج حاصله از زمینه یابی‌های اجتماعی) جملگی نشان می‌دهند كه مشكلات روانی در زنان پیش از مردان است. خود این مساله موضوعی غیر عادی است چرا كه تقریباً در سایر اشكال انحراف‌هایی كه به طور منظم ثبت شده‌اند، تعداد مردان به طور قابل توجهی زیادتر است.مثلاً در جنایت سرقت، مشروب‌خواری سوء مصرف مواد مخدر ، انحراف‌های جنسی، تمام اشكال بدرفتاری و حتی خودكشی تعداد مردها بیش از زنان است. مساله مربوط است به تعریف كلی موضوع در هنگامی كه تفاوت‌های جنسیتی مورد توجه و ملاحظه‌اند. اگر تمامی اشكال انحراف بر روی یك شاخص كلی اندازه‌گیری جمع شوند، به یقین مردان منحرف‌تر از هر دو جنس خواهند شد. گاه اتفاق می‌افتد كه موضوع موردعلاقه ما شكلی از انحراف است كه برچسب بیماری روانی بر آن خورده وشاید این طبقه منحصر به فردی است كه در آن زنان برجسته‌تر از مردان باشند.
● تبیین‌های مربوطه به تفاوت‌های جنسیتی در بیماری‌های روانی
با این فرض كه تفاوت‌های جنسیتی در اختلاف روانی مساله‌ای واقعی بوده و امری ساختگی نیست كه در اثر اعتماد زیاد به آمار بیماران بستری كسب شده باشد، و اگر لحظه‌ای موضوع تعریف و طبقه‌بندی‌های انحراف را كنار بگذاریم محتمل‌ترین تبیین‌ها درباره تفاوت‌های موجود در دو جنس كدامند؟ دو تبیین كاملاً متفاوت در این مورد وجود دارد كه به ترتیب مورد بررسی قرار خواهیم داد: تبیین اول مربوط به مبانی زیستی تفاوت‌های جنسیتی می‌باشد و تبیین دوم نقش‌های جنسی مردانه و زنانه‌ای را مطرح می‌كند كه از سوی جامعه برای مردان و زنان وضع شده‌اند. یك تبیین سوم هم وجود توضیحی مفید در مورد تفاوت‌های موجود در میزان بیماری‌های روانی در دو جنس باشد، باید بافت اجتماعی را به وضوح و به شكلی ثابت مورد نظر قرار دهد.
اعظم ثبات عرفانیان
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان


همچنین مشاهده کنید