یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دفاع مشروع،ترور و عملیات شهادت طلبانه در مذهب شیعه


دفاع مشروع،ترور و عملیات شهادت طلبانه در مذهب شیعه
این مقاله بر ادلّه مذهبی و دیدگاه‏های درون مذهبی شیعه نسبت به دفاع مشروع، ترور و عملیات استشهادی تمركز دارد. فقه شیعه دست كم برای تبیین رفتار سیاسی ـ دفاعی جوامع شیعی اهمیت زیادی دارد. این دستگاه فقهی ـ حقوقی هرچند مفهوم ترور و انتحار را تحریم كرده است، اما عملیات شهادت‏طلبانه را ذیل مفهوم عمومی «جهاد دفاعی» قرار داده و حدود و شرایط اقدامات دفاعی مشروع را توضیح می‏دهد. با این حال، استراتژی دفاعی شیعه قیود ممنوعه مهمّی دارد: تحریم فتك و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و میثاق. این مقاله با توضیح این قیود، به تبیین دیدگاه‏های فقهی شیعه پرداخته است.
«دفاع مشروع»، «ترور» و «عملیات استشهادی / انتحاری» مفاهیم سه‏گانه و مهمّی هستند كه به موازات گسترش جهانی خشونت و ترور در دو دهه پایانی قرن بیستم، در ادبیات اسلام سیاسی نیز به تدریج، ظاهر شده‏اند. تبیین‏های ممكن درباره ظهور این پدیده را می‏توان به دو دسته اساسی تقسیم كرد:
الف. تبیین‏های معطوف به انگیزه‏های روان‏شناختی، اجتماعی و سیاسی؛
ب. دیدگاه‏ها و ادلّه مذهبی.
در این مقاله، پس از اشاره به تبیین‏های نوع اول، دیدگاه‏ها و ادلّه مذهبی، به ویژه با تكیه بر منابع شیعه، گزارش خواهند شد. پرسشِ محوری مقاله این است كه «مذهب شیعه معاصر چه تبیینی از ماهیت دفاع مشروع، ترور و عملیات استشهادی / انتحاری دارد؟»
● تبیین‏های علّی و منطق عملیات استشهادی
تبیین‏های علّی، عملیات استشهادی مسلمانان را در زمینه عمومی تروریسم انتحاری(۱) از ۱۹۸۰ تاكنون تحلیل می‏كنند. طبق این تحلیل‏ها، هرچند عملیات استشهادی مسلمانان قابل توجه است، اما تروریسم انتحاری نوین، هرگز به بنیادگرایی اسلامی محدود نمی‏شود، بلكه دایره وسیعی را شامل می‏شود كه عملیات استشهادی مسلمانان فقط بخشی از آن است. بدین‏سان، تروریسم انتحاری نوین امری جهانی است و از منطقی جهانی، به عنوان بخشی از سیاست بین‏الملل نوین پیروی می‏كند و البته رفتار مسلمانان را نیز باید در قالب همین منطق استراتژیك فراگیر درك نمود.رابرت پاپ (Robert. A. Pape) در مقاله‏ای با عنوان «منطق استراتژیك تروریسم انتحاری»،(۲) كوشش كرده است ضمن اشاره به ادبیات موجود درباره تبیین‏های علّی، نظریه‏ای درباره منطق استراتژیك حاكم بر عملیات انتحاری رو به رشد در سطح جهانی در دو دهه اخیر ارائه كند. اهمیت نظریه پاپ از دیدگاه نوشته حاضر، از آن‏روست كه با تكیه بر داده‏های آماری سال‏های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳، نوعی از عقلانیت و انتخاب عقلانی معطوف به هدف در مجموعه عملیات‏های انتحاری را تبیین و گزارش می‏كند.(۳) شاید بتوان تبیین رابرت پاپ را درآمدی بر طرح تبیین دیدگاه‏های مذهبی شیعه در خصوص این پدیده تلقّی كرد؛ زیرا دیدگاه‏های شیعی نیز با فرض یك منطق عقلانی یا عدم آن در عملیات استشهادی، ماهیت این نوع عملیات را ذیل عنوان «دفاع مشروع» و در قالب «جهاد دفاعی» ارزیابی می‏كنند و از این حیث كه دیدگاه‏های شیعی در باب جهاد، با مجموعه مذاهب فقهی اهل سنّت تفاوت‏های استراتژیك دارند، لاجرم اندیشه شیعه درباره عملیات استشهادی نیز از مختصات ویژه‏ای برخوردار است.
به نظر پاپ، موج اول تبیین‏های علّی، كه در سال‏های هشتاد و نود در غرب رواج یافت، عملیات انتحاری را عمدتا در قالب انگیزه‏های روانی افراد انتحاركننده تحلیل می‏كرد. از جمله ویژگی‏های مثبت این تحلیل‏ها، توجه به پراكندگی عملیات انتحاری در جهان در بین مسلمانان و غیرمسلمانان از یك سو، و نیز وجود جهت‏گیری‏های سكولار در عملیات انتحاری در جوامع اسلامی از سوی دیگر است. بنابراین، تحلیل‏های موج اول بی‏توجه به انگیزه‏های مذهبی، به این دلیل كه عملیات انتحاری فراتر از مذهب است، بر عوامل روانی ـ درونی افراد انتحاركننده به مثابه پایه تحلیل تمركز یافتند و همین تحلیل را به رهبران هدایت‏كننده سازمان‏های تروریستی تعمیم دادند. طبق این برداشت از پدیده «عملیات انتحاری»، مفاهیمی مانند غیرمعقول بودن(۴) و جزم‏گرایی اعتقادی افراد(۵) از علل اقدامات انتحاری تلقّی می‏شوند و قهرا نمی‏توان منطقی عقلانی برای عملیات انتحاری تصور نمود.(۶)
اما موج دوم تبیین‏ها عملیات انتحاری را اقدامی می‏دانند كه برای دست‏یابی به اهداف سیاسی خاص طراحی می‏شود و بنابراین، از «عقلانیتی به ظاهر غیرعقلانی» حكایت می‏كند. پاپ، كه خود را از مجموعه موج دوم معرفی می‏كند، برای آزمون فرضیه‏اش درباره «منطق استراتژیك عملیات انتحاری»، این نوع عملیات‏های انجام شده در سطح جهان را در سال‏های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ از همین زاویه مورد بررسی قرار می‏دهد. وی پنج ویژگی مشترك در همه این رفتارها ملاحظه می‏كند:
● ویژگی‏های پنج‏گانه عملیات انتحاری
به نظر پاپ، عملیات‏های انتحاری نوین، اغلب در پنج مورد مهم، وجه مشترك دارند. وی این موارد را تحت عنوان «وجوه پنج‏گانه» تنظیم كرده است:(۷)
۱. عملیات انتحاری اقدامی «استراتژیك» است. بیشتر مهاجمان انتحاری افرادی جزمگرا و از لحاظ روانی، گوشه‏نشین و پرخاشگر نیستند، بلكه بیشتر به گروه‏های سازمان‏یافته‏ای تعلّق دارند كه در جست‏وجوی هدف سیاسی ویژه‏ای هستند. این گروه‏ها عملیات انتحاری را در جهت همین اهدافِ مشخّص برپا می‏كنند و آن‏گاه كه تمام یا بخشی از این هدف‏ها تحقق پیدا كردند، مهاجمان انتحاری نیز متوقّف می‏شوند.
۲. منطق استراتژیك عملیات انتحاری، ناظر به «اهداف سرزمینی» است، به ویژه چنان طرّاحی می‏شود كه دموكراسی‏های نوین را وادار به اعطای نوعی خودمختاری یا امتیازات و خواست‏های ملّی كند.
۳. طی بیست سال گذشته، تروریست‏های انتحاری چنین اندیشیده‏اند كه این نوع عملیات تنها راه ممكن و مؤثر است. بدین‏سان، تأثیر عملیات انتحاری در تحصیل مقاصد سیاسی، آنان را به تعقیب عملیات‏های بلندپروازانه تشویق كرده است.
۴. هرچند تعدیل عملیات تروریستی باعث تعدیل در امتیازات داده شده بوده است، اما به طور كلی، تنبیه غیرنظامیان به سطوح پایین تا متوسط تهدیدات تروریستی تعلّق دارد. تروریسم انتحاری از اهداف غیرنظامی / مدنی برای تهدید دیوار امنیتی و افزایش هزینه امنیتی دولت‏های نوین استفاده می‏كند.
۵. در نهایت، مهم‏ترین راه امیدبخش برای مقابله با عملیات انتحاری، كاهش اطمینان تروریست‏ها برای انجام این حملات در جوامع هدف است؛ نه اقدام نظامی به تنهایی قادر به كنترل عملیات انتحاری است و نه اعطای امتیاز، بلكه مهار این نوع عملیات نیازمند تدابیر دفاع مرزی و ابزارهای امنیتی درون سرزمین خاص می‏باشد.
اشاره به نكات پنج‏گانه مزبور، از دیدگاه مقاله حاضر اهمیت دارند؛ زیرا اولاً، جوامع شیعی نیز به دلایل جغرافیایی ـ سیاسی در معرض این نوع حملات انتحاری قرار دارند. حوادث تروریستی علیه شیعیان در محرّم ۱۳۸۲ در كشور عراق و نیز فعالیت‏های تروریستی گسترده «سازمان مجاهدین خلق» علیه اهداف دولتی و شهروندان ایران در ۲۵ سال گذشته از جمله نمونه‏های مهم این نوع عملیات انتحاری در جوامع شیعه محسوب می‏شوند.
ثانیا، منابع مذهبی شیعه تفاوت‏های بنیادی میان عملیات انتحاری و استشهادی قایل شده و ضمن تحریم ترور و عملیات انتحاری، بحث و تفسیر خاصی از ماهیت و حدود عملیات استشهادی ارائه داده‏اند. در ذیل، به بسط و تفصیل این اندیشه و استدلال‏های فقهی آن می‏پردازیم:
● شیعه و مسئله عملیات استشهادی
عملیات‏های استشهادی نیز همانند دیگر عملیات انتحاری، اهداف منطقی ـ استراتژیك دارند و در شرایطی شكل می‏گیرند كه تنها راه ممكن برای الزام دولت‏ها برای تغییر سیاست‏ها تصور شوند، با این تفاوت اساسی كه منطقه استراتژیك عملیات استشهادی «مطلقا ویژگی دفاعی» دارد و بدین‏سان، تابع دیدگاه عمومی شیعه در باب جهاد و جهاد دفاعی می‏باشد.
منابع اهل سنّت از وجوب «جهاد ابتدایی» سخن گفته‏اند و البته جزئیات فقهی و تبعات حقوقی آن را نیز از شافعی در رساله امّ تاكنون توضیح داده‏اند.(۸) تعداد كمی از فقیهان معاصر اهل سنّت از «ماهیت مطلقا دفاعی جهاد» حمایت كرده‏اند. شیخ محمّد عبده در تفسیر المنار چنین دیدگاهی دارد.(۹) شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی مجموع این دیدگاه‏ها را در كتاب جدید خود، جهاد در اسلام، گردآوری و ارزیابی كرده است.(۱۰)
فقه شیعه در ماهیت جهاد ابتدایی دیدگاه ویژه‏ای دارد: اغلب قریب به اتفاق فقیهان شیعه تقسیم‏بندی جهاد به دو نوع «ابتدایی» و «دفاعی» را همانند اهل سنّت پذیرفته‏اند، اما بر خلاف اهل سنّت، «جهاد ابتدایی» و به تعبیر دیگر، «جهاد اصلی» را مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید دانسته‏اند. صالحی نجف‏آبادی، كه خود تقسیم دوگانه جهاد به ابتدایی و دفاعی را نمی‏پذیرد و مجموعه ادلّه جهاد را ذیل جهاد دفاعی می‏داند، درباره دیدگاه عمومی فقیهان شیعه می‏نویسد: «عجیب است كه هیچ‏یك از فقهای شیعه در اینكه جهاد اصلی مشروط به امر امام معصوم مبسوط الید است، تردید نكرده‏اند.»(۱۱)
نتیجه این دیدگاه، تعطیل جهاد ابتدایی و خصومت نسبت به غیرمسلمانانی است كه به رغم تفاوت دین و عقیده، در وضعیت جنگی و تهاجمی نسبت به مسلمانان قرار ندارند. این مطلب در نظر علمای شیعه به قدری مسلّم بوده است كه فیض كاشانی در كتاب الشافی می‏گوید: «چون در زمان غیبت، جهاد حق تعطیل است، ما از ذكر آداب و شرایط آن خودداری كردیم» (و لمّا كان الجهاد الحق ساقطا فی زمن الغیبهٔ طوینا ذكر آدابه و شرائطه.)(۱۲)
سیدعلی طباطبائی (۱۲۳۱ ق) صاحب ریاض المسالك توضیح بیشتری دارد؛ وی تأكید می‏كند كه جهاد به معنای اول (جهاد ابتدایی) فقط با وجود امام عادل، كه معصوم علیه‏السلام یا منصوب او برای جهاد ـ یا اعم از جهاد و غیرجهاد ـ باشد، واجب است. اما نایب عام امام در دوره غیبت، نظیر فقیه، چنین حكم و اختیاری ندارد. بنابراین، نه بر خود فقیه جایز است و نه بر كسی كه او را همراهی می‏كند كه در حال غیبت، اقدام به جهاد ابتدایی نماید. به نظر طباطبائی، این اندیشه آن‏گونه كه كتاب‏های فقهی المنتهی و الغنیهٔ نیز تصریح كرده‏اند، مخالفی در مذهب شیعه ندارد، بلكه ظاهر این منابع، اجماع بر حضور معصوم علیه‏السلام است و نصوص و ادلّه متواتر شیعه نیز آن را تقویت می‏كنند. طباطبائی بر اساس این شرط (وجود معصوم علیه‏السلام )، جهاد در دوره غیبت را جز در شرایط دفاعی خاص، كه اساس اسلام و جامعه اسلامی تهدید می‏شود، منع می‏كند.(۱۳)
شیخ محمّد حسن نجفی (۱۲۶۶) در كتاب «جهاد» جواهر الكلام، دیدگاه صاحب المسالك را تكرار كرده و تأكید نموده است كه ظاهر این اندیشه‏ها «عدم اكتفا به نایب غیبت»،(۱۴) یعنی فقیه حاكم، در امر جهاد است. صاحب جواهر همچنین روایتی از امام رضا علیه‏السلام نقل می‏كند كه با تلقّی دوره غیبت به مثابه دوره تقیّه، هرگونه تردّد و قتل نسبت به كفّار را در دوره غیبت / تقیّه، تحریم كرده است. در تحف العقول از امام رضا علیه‏السلام در نوشته‏ای به مأمون آمده است: «و جهاد همراه با امام عادل واجب است، و كسی كه در دفاع از مال و رحل و جان خود مبارزه كند و كشته شود، شهید است، و قتل احدی از كفّار در دار تقیّه حلال نیست، مگر آنكه قاتل یا یاغی [زورگیر [باشد، و این [عدم تعرّض] تا زمانی است كه بر نفس خویشتن بیم ندارید.» (و الجهادُ واجبٌ مع امامٍ عادلٍ، و من قَاتَل فقُتِل دونَ مالِه و رَحلهِ و نَسبِه فهو شهیدٌ، ولا یَحلُّ قتَلُ اَحدٍ مِن الكفار فی دارالتّقیّهِٔ الاّ قاتلٌ او باغٌ و ذلكَ اِذا لم تَحذر علی نفسِك.)(۱۵)
صاحب جواهر پس از نقل روایت مزبور و نیز اقوال مشهور علمای شیعه در باب منع جهاد ابتدایی در دوره غیبت، امكان مناقشه در باب قول مشهور فقها را با استناد به عموم ادلّه ولایت فقیه بعید نمی‏داند. اما از آن‏رو كه ظاهرا وجود و اتمام «اجماع» در بین علمای شیعه را پذیرفته است، از طرح و تعقیب مناقشه خود دست برمی‏دارد و بی‏آنكه تعرّضی به قول مشهور شیعه داشته باشد، به ادامه مباحث خود درباره بقیّه مسائل مربوط به جهاد در فقه شیعه می‏پردازد.(۱۶)● شرایط دفاع
صاحب جواهر درباره دفاع، به نكته ظریف و مهمّی اشاره كرده است: به نظر او، دفاع بر هر كه بر جان خود می‏ترسد، «مطلقا» واجب است، اما دفاع از مال یا آبروی (عرض) خویش یا جان و مال و عرض دیگران، در صورتی واجب است كه ظن غالب بر سلامت نفس وجود داشته باشد.(۱۷)
فقیهان شیعه دفاع از كیان اسلام و جلوگیری از تسلّط بیگانگان را نیز به اجماع واجب می‏دانند و این نوع از دفاع را از اقسام دوگانه جهاد تعریف كرده‏اند.
● جهاد دفاعی
صاحب جواهر موضوع جهاد دفاعی را دو چیز می‏داند: اینكه مسلمانان مورد هجوم كفار قرار گیرند، و این هجوم (اولاً) اساس اسلام را تهدید كند. و یا (ثانیا) اراده استیلا بر بلاد مسلمانان داشته باشند و این، اسارت و آوارگی و اخذ اموال مسلمانان را در پی داشته باشد. در چنین شرایطی، بر همه مسلمانان، اعم از زن و مرد، سالم و بیمار، حتی كور و ناقص‏العضو، واجب است كه به هر نحو ممكن و در هر شرایطی اقدام كنند و نیازی به اذن امام و دیگر شروط جهاد ابتدایی ندارند.(۱۸) این دیدگاه عینا در تمام رساله‏های عملی امروز مراجع شیعه منعكس شده است.
● وجوب و تحریم جهاد دفاعی
صاحب جواهر در تحلیل فقهی خود در باب جهاد دفاعی، وضعیتی فرضی در نظر می‏گیرد كه وجوب جهاد دفاعی در این شرایط، منع می‏شود و حتی می‏توان گفت كه حرام است. اشاره به این فرض فقهی، از این حیث اهمیت دارد كه ناظر به موقعیت كنونی شیعه در عراق است و به درستی معنای مزبور رفتار سیاسی علما و شیعیان عراق را در شرایط مناقشه بین رژیم بعثی و مهاجمان آمریكایی تبیین می‏كند. شیخ محمد حسن نجفی می‏نویسد: «جهاد اگر از ضروریات نباشد، از قطعیات مذهب شیعه است. بلی، گاهی وجوب آن منع می‏شود، بلكه گاهی حرمت آن گفته می‏شود؛ اگر كفّار حكومت جائر بعضی از بلاد اسلامی یا همه سرزمین‏های اسلامی را در این زمان‏ها از حیث سلطه سیاسی تهدید و مداخله كنند، اما مسلمانان را در اقامه شعائر اسلامی ابقا نموده، آزاد بگذارند و به وجهی از وجوه در احكام آنان [مسلمین] تعرّض نكنند، [در این صورت[ ضروری است كه از وجوب جهاد منع كرده یا تحریم شود؛ زیرا تغریر [زیان] به نفس و آسیب‏رساندن به جان بدون اذن شرعی جایز نمی‏باشد، بلكه ظاهرا چنین فرضی ذیل نواهی از قتال در دوره غیبت قرار دارد؛ زیرا در حقیقت، اعانه به دولت باطل بر ضد باطلی مثل خود آن است.
اما اگر كفّار محو اسلام و اندراس شعائر آن و عدم ذكر محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و شریعت او را هدف خود قرار دهند، در این صورت، در وجوب جهاد اشكالی نخواهد بود، حتی اگر مستلزم همراهی با حاكمی جائر باشد، لكن باید به قصد دفع كافران از امحای اسلام و شریعت اسلامی باشد و نه حمایت از سلطان جور.»(۱۹)
صاحب جواهر برای چنین جهاد دفاعی، ادعای هر دو نوع اجماع، اعم از منقول و محصَّل كرده است. به نظر او، نصوص شیعه این نوع دفاع را از اقسام جهاد تلقّی كرده و از حیث اهمیت و نتایج، هم‏پایه جهاد ابتدایی دانسته‏اند.
● تحریم ترور
اشاره شد كه فقه شیعه غیر از وضعیت دفاعی، اعم از شخصی و خوف نفس یا دفاع از كیان اسلام و موجودیت جامعه اسلامی، هرگونه تعرّض به غیر مسلمانان را تحریم می‏كند. منظور از «وضعیت دفاعی» كاملاً روشن است. فقه شیعه دفاع شخص از نفس و جان را ذیل كتاب‏های «حدود» قرار داده، اما دفاع از كیان اسلام و هویّت جامعه اسلامی را در قالب «جهاد دفاعی» توضیح داده است.
جهاد دفاعی خصایص ویژه‏ای دارد: اولاً، از لحاظ جغرافیایی در درون دارالاسلام و در شرایط حضور مهاجمان در جامعه اسلامی شكل می‏گیرد.
ثانیا، منحصرا محدود به موقعیتی است كه غیرمسلمانان قصد تعطیل اسلام و مسخ هویّت اسلامی از حیث تعطیل شریعت و شعائر دینی مسلمانان را دارند.
با این حال، هرچند جهاد دفاعی مستلزم هر اقدامی برای واكنش به تجاوز است، تفكر شیعی توسّل به ترور را تحریم كرده. می‏توان گفت كه هیچ‏یك از منابع شیعه از مفهوم «ترور» به طور ایجابی سخن نگفته‏اند. بدین‏سان، ترور / فتك از جمله اقدامات ممنوعی است كه فرهنگ دفاعی شیعه و ادبیات فقه دفاعی با آن مواجهه سلبی دارد.
اندیشمندان شیعه تحریم مطلق ترور را از روایت امام صادق علیه‏السلام استفاده می‏كنند كه امام علیه‏السلام نیز از پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل كرده است. روایت ناظر به داستانی خاص درباره حكم كسی است كه امیرالمؤمنین علیه‏السلام را سبّ كرده بود. طبق اندیشه اسلامی، سبّ ائمه اطهار علیهم‏السلام همانند سبّ نبی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است. اما امام صادق علیه‏السلام از ترور سب‏كننده منع كرد. فقیهان مسلمان با استناد به این رویداد، از آن‏رو كه عبارات روایت مطلق هستند، مطلق ترور را تحریم كرده‏اند.
آیهٔ‏الله منتظری در منع ترور، به همین روایت استناد كرده، می‏گوید: در حدیثی معتبر نقل شده است كه ابوصباح كفانی به امام صادق علیه‏السلام گفت: همسایه‏ای داریم كه نسبت به امیرالمؤمنین علیه‏السلام بدگویی می‏كند. به خدا قسم، اگر اجازه دهید در كمین او می‏نشینم و هنگامی كه به دام افتاد، با شمشیر او را می‏كشم. حضرت فرمودند: «یا اباالصباح، هذا الفتكُ، و قد نَهی رسولُ اللهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله عن الفتكِ. یا اباالصباحِ، الاسلام قَیّد الفتَكَ»؛(۲۰) ای ابوصباح، این كار ترور است و رسول خدا از ترور نهی فرمودند. ای ابا صباح، اسلام مانع ترور است.
آیهٔ‏الله منتظری سپس به روایت دیگری اشاره می‏كند كه با همین مضمون و عبارات، از طریق مسلم بن عقیل از پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است: پس از اینكه مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین بن علی علیه‏السلام ، شهر كوفه را برای ورود امام حسین علیه‏السلام مهیّا كرد، ابن زیاد به كوفه آمد و با زور و ارعاب و حكومت نظامی، كوفه را تصرف نمود. روزی بنا شد ابن زیاد به دیدن شریك بن اعور، یكی از سران كوفه، برود. شریك، كه از شیعیان بود، با مسلم قرار گذاشت كه مسلم در منزل در جایی پنهان شود و هنگامی كه شریك طلب آب كرد، مسلم وارد شود و ابن زیاد را ترور كند كه در این صورت، طبعا اوضاع كوفه به نفع مسلم برمی‏گشت، ولی مسلم چنین كاری انجام نداد و پس از اعتراض شریك، حضرت مسلم از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله حدیثی را نقل كرد كه می‏فرمود: «الایمانُ قَیّد الفتكَ، فلا یَفتكُ مؤمنٌ»؛ ایمان مانع ترور است و مؤمن ترور نمی‏كند.(۲۱)
● تحریم غَدر و عهدشكنی
علاوه بر تحریم ترور، فقیهان شیعه بر منع غَدْر و عهدشكنی در استراتژی دفاعی شیعه حكم كرده‏اند. در مجمع‏البحرین، «غدر» به معنای «ترك وفا و نقض عهد و پیمان» تعریف شده است.(۲۲) به تعبیر صاحب جواهر عدم جواز غَدر در فقه شیعه مخالفی ندارد؛ زیرا هم نصوص روایی بر آن دلالت دارند، هم قبح ذاتی دارد و هم موجب نفرت مردم از اسلام می‏شود.(۲۳) استناد فقیهان شیعه به روایات ذیل است:(۲۴)
ـ امام صادق علیه‏السلام : «لایَنبغی للمسلمینَ الغدرُ، ولا یَأمروا بالغدرِ، ولایُقاتِلوا معَ الذینَ غَدروا»؛(۲۵) شایسته نیست كه مسلمانان عهدشكنی كنند، و نه به عهدشكنی فرمان دهند، و نه همراه عهدشكنان بجنگند.
ـ روزی حضرت علی علیه‏السلام در بالای منبر كوفه فرمودند: «لولا كراهیهُٔ الغَدرِ، لكنتُ مِن اَدهیَ الناسِ. ولكن كلُّ غُدَرَهٍٔ فُجََرَهٌٔ و كّلٌ فُجَرَهٍٔ كُفَرَهٌٔ. و لِكل غادرٍ لواءٌ یُعْرَفُ بِه یومَ القیامهٔ»؛(۲۶) ای مردم، اگر ممنوعیت فریب‏كاری و عهدشكنی نبود، من زیرك‏ترین مردم بودم، بدانید كه هر عهدشكنی فجوری دارد و هر فجوری منجر به كفر می‏شود. و برای هر فریبكار پرچمی است كه در روز قیامت به آن شناخته شود.
بدین‏سان، نقض میثاق و تعهدات ناشی از قراردادهای متقابل در فقه شیعه تحریم شده است؛ زیرا علاوه بر قبح ذاتی و اضرار به حیثیت اسلام و جامعه اسلامی، از طریق نصوص خاص شیعه نیز منع شده است. معنای حقوقی سخن مزبور آن است كه به رغم وضعیت جنگی و دفاعی ناشی از هجوم بیگانگان به جوامع اسلامی، فعالیت‏های دفاعی منحصرا در قلمرو دین هستند و نباید ناقض قراردادها و میثاق‏های دولت / جامعه اسلامی باشند كه به صورت دوجانبه (با مهاجمان) و یا چندجانبه در حقوق بین‏الملل كنونی منعقد شده‏اند.
در این زمینه، جایگاه حقوق معاهداتی شیعه در تنظیم استراتژی دفاع مشروع شیعیان به چند دلیل اهمیت مضاعف پیدا می‏كند: نخست آنكه شریعت اسلامی مسلمانان را مجاز می‏داند كه وارد معاهداتی با رضایت طرفین به صورت دو یا چندجانبه شوند. دوم آنكه چون فقه شیعه نقض میثاق‏ها و امان‏ها (غدر) را تحریم كرده است، هر نوع فعالیت دفاعی لزوما ملتزم به معاهدات و قراردادهای پذیرفته‏شده در میثاق‏های دو جانبه یا روح كلی میثاق‏های بین‏المللی می‏باشد كه دولت‏ها یا جوامع اسلامی نیز آن‏ها را امضا كرده‏اند.(۲۷)
● حدود دفاع استشهادی
چنان‏كه گذشت، فقه شیعه جهاد ابتدایی را (تقریبا به اتفاق فقها) در دوره غیبت منع می‏كند. همچنین در دفاع نیز محدودیت‏های فقهی خاصی از جمله نفی ترور و تحریم غَدر (نقض میثاق) وضع كرده است. با این حال، در چارچوب خاصّی، دفاع استشهادی یا دفاع انتحاری را به طور قطع تحریم نكرده و حتی به «جواز فقهی» آن نظر داده است.
تحلیل‏های معاصر، به ویژه ادبیات غربی، «دفاع استشهادی / انتحاری» را در قالب «تروریسم انتحاری» قرار داده‏اند. منظور از «تروریسم انتحاری» عبارت است از: «اقدام به كشتن دیگران همزمان با قتل خویشتن.»(۲۸) اما فقه شیعه از یك سو، خودكشی را مطلقا تحریم كرده و از سوی دیگر، «ترور» یا «فتك» در قاموس فقه شیعه وجود ندارد. اما این پرسش همواره مطرح بوده كه آیا جایز است كسی با علم و یا ظن غالب بر كشته شدن خود، به دفاع از نفس و حیثیت خود یا كیان اسلام و جامعه اسلامی برخیزد؟ (این پرسش همان چیزی است كه در این مقاله، با عنوان «عملیات استشهادی / دفاع انتحاری» خوانده می‏شود.)
هرچند بحث عملیات شهادت‏طلبانه، بخصوص پس از مسائل فلسطین مطرح شده، اما تاكنون بحث فقهی دقیقی در این‏باره نشده است. بنابراین، مسئله‏ای مستحدثه است كه بیشتر در فتاوای فقهی و رعایت احتیاطات لازم مطرح شده است. در اینجا كوشش می‏كنیم با تحلیل این فتواها و اشاره به برخی منابع روایی آن‏ها در فقه شیعه، حدود و كیفیت تقریبی دفافع استشهادی در فرهنگ سیاسی ـ دفاعی معاصر شیعه را ارزیابی كنیم:
در یكی از استفتائات از آیهٔ‏الله فاضل لنكرانی سؤال شده است: «آیا جایز است كه برای كشتن دیگران دست به انتحار بزنیم؛ مثل عملیات‏های انتحاری ملت فلسطین؟» ایشان در پاسخ نوشته‏اند: «مسئله فلسطین مسئله دفاع است و دفاع از خود و حریم و ناموس و كیان اسلام به هر نحوی كه باشد، جایز است.»(۲۹)
آیهٔ‏الله فاضل لنكرانی در جای دیگری توضیح بیشتری دارند. ایشان در جلد دوم جامع المسائل می‏نویسند: «اگر انسان احتمال دهد یا بداند كه دفاع او از جان خود یا بستگان خود منجر به كشته شدن خودش خواهد شد، باز هم دفاع جایز، بلكه واجب است. ولی نسبت به مال، اگر می‏داند كه دفاع او از مال منجر به كشته شدن خودش می‏شود، دفاع واجب نیست، بلكه احوط ترك است.»(۳۰)
اشارات آیهٔ‏الله فاضل لنكرانی نشان می‏دهند كه ایشان عملیات انتحاری فلسطینیان را ذیل شرایط عمومی وجوب دفاع از نفس و یا اساس اسلام قرار می‏دهند و تحت مقرّرات دفاع تعریف می‏كنند. بدین‏سان، آیهٔ‏الله فاضل لنكرانی ضمن اندراج برخی دفاع‏های انتحاری ذیل شرایط عمومی جهاد دفاعی، از تأیید آن دسته از عملیات انتحاری كه در فلسطین انجام شده و شهروندان غیرنظامی را هدف قرار داده‏اند، امتناع می‏كنند.
به دلیل آنكه این بخش از فتاوای فقهی اهمیت زیادی از دیدگاه مقاله حاضر دارند، در ذیل، تفصیل استفتایی دیگر و پاسخ آیهٔ‏الله فاضل لنكرانی را ذكر می‏كنیم:
س ۲۹۴: مدتی قبل یك فلسطینی در یك پاساژ اسرائیلی با انفجار خود دست به انتحار زد. آیا طبق قوانین جهاد در اسلام، جایز است فردی دانسته زنان و كودكان را بكشد؟
ج ۲۹۴: «اگر دزدی به حریم خانه كسی تجاوز كرد، با او مقابله می‏كنند، اگر چه با زن و بچه خود آمده باشد. اما در مورد سؤال شما، باید توجه داشته باشیم كه این اشغالگران صهیونیست هستند كه كودكان فلسطین را در آغوش مادرانشان شهید می‏كنند و خانه آن‏ها را بر سرشان خراب می‏كنند ... لكن از نظر اسلامی، لازم است مجاهدین فلسطین با نظامیان اسرائیلی و با غیرنظامیانی كه پشتیبانی و حمایت از صهیونیست‏ها می‏كنند، مبارزه و جهاد كنند.»(۳۱)● دو نكته اساسی در فتوای آیهٔ‏الله فاضل لنكرانی قابل توجه هستند:
نخست آنكه ایشان عملیات و دفاع انتحاری را نه در جهت قتل شهروندان، بلكه فقط به منظور مقابله با نظامیان اسرائیلی و حامیان مستقیم و فعّال هجوم‏های نظامی اسرائیل تجویز می‏كنند و این امر را دقیقا ذیل ادلّه و موارد دفاع مشروع می‏دانند.
دوم آنكه استفتای مزبور با تكیه بر ادلّه فقهی شیعه در باب «دزد متجاوز» (لصّ محارب) پاسخ داده شده است. روایات شیعه در باب لصّ محارب و لواحق آن خصوصیت ویژه‏ای دارند.
وسائل الشیعه، باب ۴۶ از ابواب جهاد با دشمن را به همین مسئله اختصاص داده و روایاتی نقل كرده كه مبنای بسیاری از اندیشه‏ها و فتاوای معاصر شیعه هستند. بر اساس روایات این باب، قتال با دزد مسلّح و متجاوز و ظالم برای دفاع از نفس و حریم و مال، حتی در شرایط احتمال و ظنّ بر كشته شدن، جایز است، هرچند ترك دفاع از مال مستحب می‏باشد.(۳۲)
از رسول الله صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است: «یُبغضُ اللّهُ ـ تبارك و تعالی ـ رجلاً یُدخَلُ علیهَ فی بیتِه فلا یُقاتِلُ»؛(۳۳) خداوند بر كسی كه در خانه‏اش مورد تجاوز واقع شده اما مبارزه نمی‏كند، خشم می‏گیرد.
از حضرت علی علیه‏السلام هم روایت شده است: «هر گاه دزد محاربی بر تو وارد شد او را بكش.» (اِذا دخَلَ علیك اللصُّ المحاربُ فاقتُله.)(۳۴)
از پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله روایت شده است: «كسی كه در كنار مظلمه‏اش كشته شود شهید است» (مَن قُتِلَ دونَ مظلمتِه فهو شهیدٌ.)(۳۵)
امام باقر علیه‏السلام این حدیث را از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل و تكرار كرده، سپس خطاب به یكی از صحابی‏شان می‏فرماید: «یا ابا مریم، هل تَدری مادونَ مَظلمتِه؟ قلتُ: جَعلتُ فداكَ الرجلُ یُقتَل دوُنَ اَهلِه و دُونَ مالِه و اشباهَ ذلكَ. فقال: یا ابا مریم، اِنّ مِن الفقهِ عرفانُ الحقِ»؛(۳۶) ای ابا مریم، آیا می‏دانی مفهوم «مظلمه» چیست؟ گفتم: فدایت شوم! منظور این است كه كسی در كنار اهل و عیال خود، مال خود و امثال آن كشته شود. فرمود: یا ابا مریم، شناخت حق از فقه است.
البته روایات مزبور ناظر به نهایت اضطرار در اقدام دفاعی هستند. صاحب جواهر دفاع از جان، حریم و مال را اقدامی مطابق اصل و اجماع و نصوص دینی معرفی می‏كند، اما بلافاصله به قول فقیهان شیعه در وجوب رعایت سلسله مراتب، دفاع از سهل‏ترین تا دشوارترین اقدامات (من الاسهل الی الصعب ثم الاصعب)، از تذكر زبانی، اعتراض مسالمت‏آمیز تا مبارزه مسلّحانه را یادآور می‏شود، هرچند خود او، بخصوص در مورد دزد مسلّح و محارب، رعایت چنین ترتیبی را واجب نمی‏داند.(۳۷)
● فقیهان شیعه ترتیب دیگری را هم در نظر گرفته‏اند:
۱. چنان‏كه قبلاً اشاره كردیم، آنان حفظ جان را بر دفاع از مال ترجیح می‏دهند و بنابراین، بر جواز تسلیم شدن در برابر هجوم دشمنان به اموال مسلمانان حكم كرده‏اند.
۲. فقیهان اما درباره تجاوز به عرض و ناموس مسلمانان تأمّل كرده‏اند. برخی به لحاظ اولویت حفظ نفس بر حفظ عرض و ناموس، در شرایط علم یا ظنّ بر قتل دفاع كننده، تسلیم‏جویی (استسلام) را جایز دانسته‏اند. در عین حال، عده‏ای دیگر از فقیهان شیعه، با تكیه بر اهمیت عرض / ناموس بر نفس نزد انسان‏های غیرتمند و شریف، بر وجوب حفظ عرض و عدم جواز تسلیم حكم كرده‏اند.
۳. اما دفاع از جان مطلقا واجب است، هرچند یقین داشته باشد كه توانایی دفاع ندارد و یقینا به قتل خواهد رسید؛ جز آنكه حداكثر دفاع ممكن واجب است. همه این موارد تابع حكم دزد محارب می‏باشند.(۳۸)
فقیهان شیعه ـ آن‏گونه كه گذشت ـ دفاع از اصل و كیان اسلام را آن‏گاه كه مورد تعرّض كافران مهاجم قرار گیرد، همپای دفاع از جان و عرض، مشمول وجوب دفاع به هر طریق ممكن می‏دانند؛ «لو ارادَ الكفّارُ محوَ الاسلامِ و درسَ شعائره و عدمَ ذكرِ محمّدِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و شریعتِه، فلا اشكال فی وجوب الجهاد»؛(۳۹) هرگاه كافران قصد محو اسلام و حذف شعائر و نمادهای اسلامی، شریعت و نام محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را [در جوامع اسلامی] داشته باشند، وجوب جهاد بی‏اشكال است.
همین استدلال در اندیشه فقیهان معاصر شیعه به دفاع شهادت‏طلبانه، در صورت انحصار این نوع دفاع در قبال مهاجمان مسلّح گسترش داده شده است. در اجوبهٔ الاستفتائات آمده است: «... اگر مكلّف طبق تشخیص خود، احساس كند كه كیان اسلام در خطر است، باید برای دفاع از اسلام قیام كند، حتی اگر در معرض كشته‏شدن باشد.»(۴۰)
بعضی از فقیهان شیعه بر وجوب مطلق دفاع از نفس و حریم، به قدر استطاعت تأكید كرده و از جواز تسلیم‏جویی (استسلام) امتناع كرده‏اند.(۴۱) با این حال، هنوز بحث فقهی گسترده‏ای درباره تعمیم و تطبیق این استدلال‏های فقهی در خصوص دفاع انتحاری صورت نگرفته است. مهم‏ترین معضل فقهی در این نوع عملیات دفاعی، همان علم و یقین دفاع‏كننده درباره مسئله است؛ از یك سو، رضایت به تجاوز خلاف اصل و روح كلی حاكم بر احكام اسلامی است و از سوی دیگر، دلیل روشنی بر وجوب دفاع با فرض انتحار وجود ندارد. حتی وجوب دفاع از نفس هم با امید حفظ نفس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، مگر اینكه بتوان نفوس و حریم عموم جامعه اسلامی را مقدّم بر حفظ نفس دفاع‏كننده تلقّی نمود. این نكته هرچند عرف معقول و متداول زندگانی است، اما پیوندش با مفهوم دفاع انتحاری، در فقه شیعه كمتر مورد تحقیق مستقیم قرار گرفته است. هنوز ادبیات موضوع در تحقیقات شیعی، فاقد پشتیبانی لازم برای نیل به یك درك روشن درباره عملیات شهادت‏طلبانه / انتحاری است.
●● خلاصه و نتیجه
چنین می‏نماید كه مسئله تروریسم و تروریسم انتحاری در جهان اسلام، بیش از آنكه دلیل داشته باشد، علت دارد و ظهور و گسترش آن ناشی از گسترش عمومی تجاوز و خشونت در فضای بین‏المللی است. در چنین شرایطی، وقتی شخص یا گروهی به حوزه ترور و خشونت رانده می‏شود، در واقع ترمزهای عملی و مؤثر چندانی برای كنترل او وجود ندارد. اما می‏توان از فقه شیعه، دست‏كم برای تبیین رفتار سیاسی ـ دفاعی جوامع شیعی، در تعریف حدود دفاع و ترور و نیز دفاع شهادت‏طلبانه و تروریسم انتحاری استفاده كرد.
فقه شیعه مفهوم «ترور» و «خودكشی» را تحریم كرده است. اما عملیات شهادت‏طلبانه را ذیل مفهوم عمومی «جهاد دفاعی» قرار داده و آن‏گاه حدود و شرایط اقدمات دفاع مشروع را توضیح داده است. شیعیان درباره جهاد دو دیدگاه را مطرح كرده‏اند: عده‏ای اندك از فقیهان شیعه جهاد را مطلقا دفاعی دانسته و از تقسیم جهاد به «ابتدایی» و «دفاعی» انتقاد كرده‏اند.(۴۲) اما اغلب فقیهان شیعه تقسیم رایج مسلمانان از جهاد به «جهاد اولیه» و «دفاعی» را پذیرفته‏اند، با این قید تعیین‏كننده كه جهاد ابتدایی مشروط به حضور امام مبسوط الید معصوم است. چنین قیدی استراتژی جهادی شیعه در دوره غیبت را محصور در جهاد دفاعی و دفاع مشروع كرده است. بنابراین، از فقه شیعه به هیچ وجه نمی‏توان برای توجیه هیچ اقدام تروریستی و خشونت‏طلبانه بین‏المللی استفاده كرد.
همچنین فقه شیعه در استراتژی دفاعی خود، دو قید ممنوع دارد: تحریم فتك و غَدْر، منع ترور و حرمت نقض عهد و میثاق. بدین‏سان، استناد تروریست‏ها و ادبیات تروریستی در حمایت شیعیان از تروریسم، یك خطای حقوقی آشكار است. فقه شیعه ترور و نقض عهد و پیمان را مطلقا تحریم می‏كند.
● منابع فقه شیعه علاوه بر مواضع بنیادی مزبور، ملاحظات مهم دیگری را در استراتژی دفاعی خود لحاظ كرده‏اند:
▪اولاً، وقتی دفاع واجب است كه مهاجمان هجوم مسلّحانه به درون خانه / مرزهای جامعه اسلامی داشته و قصد جان و ناموس و حریم مسلمانان را دارند، هرچند در خصوص وجوب دفاع از مال تأمّل و اختلاف است.
▪ثانیا، قصد تعطیل شریعت و نمادهای اسلامی را داشته باشند.
▪ثالثا، فقط مهاجمان مسلّح و حامیان مستقیم آنان هدف اقدامات دفاعی قرار می‏گیرند. در چنین شرایطی، دفاع به هر طریق ممكن، حتی در صورت علم به كشته شدن مدافعان مسلمان، واجب است.
برخی گزارش‏ها و فتاوای معاصر دفاع انتحاری یا عملیات شهادت‏طلبانه را با تكیه بر چنین زمینه‏ای از فرهنگ دفاعی و با قید «عدم تعرّض به غیر نظامیان» تجویز كرده‏اند. با این حال، ادبیات بحث هنوز در تحقیقات شیعی معاصر از غنای لازم برای داوری و درك قطعی برخوردار نیست و به لحاظ تفاوت با اهل سنّت، نمی‏توان ادبیات موجود در فقه معاصر اهل سنّت را به جوامع شیعی تعمیم داد. اما به نظر می‏رسد تحوّلات اخیر در فلسطین اشغالی و به ویژه حوادث اخیر عراق، زمینه لازم برای گسترش این مباحث را آماده می‏كنند. ظهور موج استفتائات از مراجع شیعه، به ویژه آیهٔ‏الله العظمی سیستانی در عراق و نیز تأمّلات و اظهارات همراه با احتیاط ایشان و خودداری از خون‏ریزی بیشتر در عراق تا مرحله‏ای كه ناگزیر باید شیعیان از اقدامات بازدارنده‏تری سخن بگویند، این مباحث را در افكار عمومی شیعه زنده‏تر كرده است.
پی‏نوشت‏ها
۱. Suicide Terrorism.
۲. Robert. A. Pape, "The Strategic Logic of Suicide Terrorism" in American Political Science Review, vol. ۹۷, no.۳, August ۲۰۰۳. PP. ۳۴۳-۳۶۱.
۳. Ibid, P. ۳۴۸ & ۳۵۷-۳۶۱.
۴. irrationality.
۵. Religious Fauaticism.
۶. Ibid. PP. ۳۴۳-۳۴۴.
۷. Ibid. P. ۳۴۴.
۸.امام محمد شافعی، كتاب الام، بیروت، دارالمعرفهٔ، ۱۹۹۴، ج ۴، ص ۱۶۱.
۹. نعمت الله صالحی نجف‏آبادی، جهاد در اسلام، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲، ص ۲۳، به نقل از: محمّد عبده، تفسیر المنار، ج ۲، ص ۲۱۰.
۱۰. همان، ص ۱۰۸ ـ ۱۰۹.
۱۱. همان، ص ۶۷.
۱۲. نعمت‏اللّه صالحی نجف‏آبادی، همان، ص ۶۶، به نقل از: مولی محسن فیض كاشانی، الشافی، جزء۲،ص ۷۳.
۱۳. سیدعلی طباطبائی، ریاض المسالك، قم، مؤسسه‏انتشارات‏اسلامی،۱۴۱۵،ج۷،ص ۴۴۶ ـ ۴۴۷.
۱۴. محمد حسن نجفی، جواهر الكلام، تحقیق شیخ عباس قوچانی، چ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‏تا، ج ۲۱، ص ۱۳.
۱۵. همان، ص ۱۲.
۱۶. همان، كتاب «جهاد»، ص ۱۳ـ۱۴. شاید به استناد همین نكات و اشارات صاحب جواهر است كه بعضی از فقیهان معاصر شیعه نیز به عدم تمایل صاحب جواهر نسبت به تعرّض اظهار نظر كرده‏اند. نك: سید علی خامنه‏ای، اجوته الاستفتائات، فصل جهاد. س. ج ۱۰۴۸.
۱۷. محمدحسن نجفی، پیشین، ص ۱۶.
۱۸. همان، ص ۱۸ ـ ۱۹.
۱۹. همان، ص ۴۷. اندیشمندان شیعه حاكمان جائر را به سه دسته تقسیم كرده‏اند: جائر كافر، جائر مخالف (اهل سنّت)، و جائر مؤمن (حاكمان شیعه مذهب كه بدون اذن شارع عرصه سیاسی را تصرف كرده‏اند.) نك: شیخ مرتضی انصاری، المكاسب، چاپ قدیم، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۶ / همو، المكاسب المحرّمهٔ، باب جوائز.
۲۰. www.deedgah.org/gaftegoo۰۰۵.htm
۲۱.Ibid,www.deedgah.org/gaftegoo۰۰۵.htm
۲۲. محمد حسن نجفی، پیشین، ص ۷۸.
۲۳. همان.
۲۴. محمد بن حسن الحرّ العاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۱۶ ق، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۵، ص ۶۹ ـ ۷۰.
۲۵. همان، ص ۶۹.
۲۶. همان، ص ۷۰ / نهج‏البلاغه، تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت، ۱۳۹۵ ق، ص ۳۱۸.
۲۷. مجموعه تروریسم، گردآوری و ویرایش رضا طیّب، مقاله دیوید آرون شواتز، «تروریسم بین الملل و حقوق اسلامی»، ترجمه زهرا كسمتی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۲، ص ۲۸۰ ـ ۳۷۹.
۲۸. Robert. A. Pape. OP.Cit. P. ۳۴۵.
۲۹. www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ سؤال و جواب ۸۱۲
۳۰. محمد فاضل لكنرانی، جامع المسائل، ج دوم، باب «دفاع»، ص ۴۸۱.
۳۱. www.Lankarani.org /Persian /Ahkam /new-estefta.html/ سؤال و جواب ۴۹۲
۳۲.محمدبن‏حسن‏الحرّالعاملی،پیشین،ص۱۱۹ـ۱۲۳.
۳۳. همان، ص ۱۲۳، روایت ۲۰۱۲۴.
۳۴. همان، ص ۱۲۱، روایت ۲۰۱۱۶.
۳۵. همان، ص ۱۲۱، روایت ۲۰۱۱۷ ـ ۲۰۱۱۸.
۳۶. همان.
۳۷. محمد حسن نجفی، پیشین، ج ۴۱، كتاب «الحدود»، ص ۶۵۱.
۳۸. همان، ص ۶۵۲ ـ ۶۵۶.
۳۹. همان، ج ۲۱، ص ۴۷.
۴۰. سید علی خامنه‏ای، پیشین، ج ۲، باب «جهاد».
۴۱. محمدحسن نجفی، پیشین، ج ۴۱، ص ۶۵۳ (و فی قواعد الفاضل، یجب الدفاع عن النفس و الحریم ما استطاع، و لایجوز الاستسلام.)
۴۲. نعمت‏الله‏صالحی‏نجف‏آبادی،پیشین،ص۱۵ـ ۹۲.
منبع:فصلنامه شیعه شناسی، شماره ۶
منبع : خبرگزاری فارس