دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


روش شناسی اقتصاد


روش شناسی اقتصاد
اصطلاح "روش شناسی" ۱ به مطالعه "روش ها" و به ویژه مطالعه روش علمی اشاره دارد.
در طول قرن بیستم، روش علمی به یك روند كار چند مرحله ای اطلاق می شد. روش علمی، روشی بود كه به دانشمندان موفق ۳۰۰ ساله اخیر نسبت داده می شد. یك كتاب درسی "علوم تجربی"، با تشریح روش اكتشافات علمی كه موفق و در نتیجه مناسب خوانده شده آغاز می شود. به طور مثال گفته می شود كه همهٔ علوم به عنوان گام اول با جمع آوری داده ها آغاز می شوند.
گام دوم تشكیل "فرضیه" ۲ با توجه به داده های جمع آوری شده است و گام سوم ترتیب دادن آزمایش برای آزمون این فرضیه است. اگر فرضیه، آزمون را با موفقیت پشت سر بگذارد عنوان "نظریه" ۳ را خواهد گرفت. اگر یك نظریه در آزمون های سایر دانشمندان هم موفق باشد، شاید پس از سالها این نظریه "قانون" ۴ خوانده شود.
از این رهگذر درس مهمی كه دانشمندان مشتاق می آموختند، این بود كه اگر آنها به لحاظ روش شناسی در جمع آوری داده ها و پیشنهاد آزمون فرضیه دقیق باشند به موفقیت اطمینان خواهند داشت و حتی ممكن است به شهرت برسند.
امروزه دشوار است كه كسی بتواند چنین "تصویر مكانیكی" ۵ خوش بینانه ای از روش علمی و اكتشافات علمی در كتابهای درسی دبیرستانی بیابد. در عوض، امروزه كتابهای درسی علوم تجربی با بیان تعدادی سؤال كه مفاهیم بنیادین علم را شكل می دهند، آغاز می شوند. محتویات كتب درسی اساساً "باز نمایی" ۶ یك روش ارزش گذاری است و نشان می دهد هرگاه این روش به دقت مورد استفاده قرار گیرد، می توان از آن برای تبیین و توصیف همهٔ پدیده های علمی كه به صورت سؤال درآمده، بهره برد. در این كتاب ها مباحثی كوتاه درباره روش علمی وجود دارد اما نه به شكل یك فرآیند مكانیكی و ماشین وار .
امروزه علمی بودن مترادف با درست بودن نیست بلكه بیشتر مترادف با "اجتناب از خطای عقلانی" ۷ است.
در طول ۲۰۰ سال گذشته نماد عمدهٔ روشنفكری ۸ (به ویژه میان اقتصاددانان) توانایی تبیین دقیق مسائل یا بهره گیری از روشهای مناسب تحقیق علمی بوده است. به هر حال به نظر می رسد پس از جنگ جهانی دوم ابراز علاقه به روش شناسی نشانهٔ بارز نابخردی و عدم بلوغ و فهم درست شمرده می شود. با این حال، بحث روش شناسی، بحث رایج و روزمرهٔ اغلب دانشكده های اقتصاد است. اما محتویات این بحثها بیشتر دربارهٔ روش پذیرفته شده است و چندان از آن فراتر نمی رود. روش پذیرفته شده در دانشكده ها، یكی از انواع ذیل است:
"توصیف گرایی"۹ "پل ساموئلسن" ۱۰ و نیز "وانگ" ۱۱ (۱۹۷۸م) یا یكی از گونه های ابزارگرایی۱۲ "میلتون فرید من". ۱۳
توصیف گرایی روشی است كه نظریه ها را به عنوان تبیین كننده نمی پذیرد بلكه آنهارا تحلیلی از حوادث قابل مشاهده می داند. ابزار گرایی ازاین هم فراتر می رود و نظریه ها را تنها ابزارهایی برای پیش بینی (با هدف یاری رساندن به سیاست گذاران اقتصادی) و تولید مقیاسهای علمی و تجربی می داند. هر یك از این روشها نزد پیروانش غیرقابل ایراد و اشكال است.
هیچ كدام از دو گروه هیچ دلیلی را برای مطالعهٔ "روش شناسی" نمی پذیرند. از نظر آنها انتقاد به روش آنان، تلف كردن وقت تلقی شده و توجیه و تحلیل بیشتر، امری غیر ضروری شمرده می شود.
اما در دهه ۱۹۸۰ این برخورد بسته و طرز فكر خشك با انتشار كتابهای متعددی درباره روش شناسی اقتصاد و با چاپ كتابی توسط "مارك بلاگ" ۱۴ آغاز شد.
كتاب بلاگ متاسفانه تلاشی است در جهت القاء روش شناسی به عنوان مطالعه "یك" روش مناسب. این موضوع ما را با دو سؤال مواجه می كند: چرا باید فقط یك روش مناسب وجود داشته باشد؟ و چرا باید همچنان ارزیابی از كار اقتصاددانان، در روش شناسی مطرح باشد؟ دانشجویان روش شناسی با آنكه در بطن مطالعهٔ روش شناسی اقتصاد هستند. به ندرت به این سئوالات توجه می كنند.
اقتصاددانان همچنان به مطالعه روش شناسی می پردازند. برخی به این دلیل كه مبنای محكم و نفوذناپذیری برای نقادی جریان عمدهٔ علم اقتصاد بدست آورند و عده ای دیگر نیز برای به دست آوردن مبنای محكمی برای توجیه و تعلیل جریان عمدهٔ علم اقتصاد.
متاسفانه هر دو دلیل بر این پیش فرض مبتنی است كه تنها یك روش درست وجود دارد. برای پرهیز از محدودیتهای این دیدگاه كوته نظرانه، بسیاری از روش شناسان "پلورالیسم روش شناختی" ۱۵ را مورد توجه قرار داده اند. كه توسط "بروس كادول" ۱۶ (۱۹۸۲) مطرح شده است. اكنون دلیل سومی برای مطالعهٔ روش شناسی براساس تكثرگرایی كه ما از آن تحت عنوان "روش شناسی ادراكی"۱۷ نام می بریم قابل تصور است.
موفقیت قاطع فیزیك، ایدهٔ وجود روش علمی درست و منحصر به فرد را به طور قابل ملاحظه ای تقویت كرده است. اگر روش منحصر به فردی موجود باشد كه در صورت اجرای دقیق آن به نظریه های تمام عیار و بی نقص برسیم، همه با استفاده از آن برای تحلیل های اقتصادی موافق خواهند بود. اما وجود چنین روش كاملی، خوابی تعبیر ناشدنی است با این حال هنگامی كه با رقیب مواجه می شویم، وسوسه باور وجود چنین روشی در ما بیشتر می شود، به خصوص زمانی كه با نظریه پردازانی برخورد می كنیم كه دیدگاههایشان نادرست است.
سؤال كلیدی این است كه آیا اشتباهاتی كه در ایجاد و توسعه یا اعتبار و ارزش گذاری یك نظریه به وجود می آید، ناشی از اجرای آن روش خاص است؟ اگر پاسخ مثبت باشد می پذیریم كه همه شكست ها ناشی از انتخاب روش نادرست و یا ناشی از استفاده نادرست از یك روش درست است.
اگر این استدلال ها پذیرفته شود، هرگونه انتقاد به دیدگاه ها یا نظریات می تواند به عنوان ادعای نادرست بودن روش شناسی به كار گرفته شده باشد.
بسیاری از به اصطلاح "مناقشات روش شناسانه" در واقع به تفاوتهای ایدئولوژیكی مربوط است. برای مثال، استدلال هایی كه ماركسیستها ارائه می كنند معمولاً با نظر بیشتر اقتصاددانان به شكل غیر قابل حلی در تضاد است. مناقشات حل شدنی آنهایی هستند كه میان خود افراد اقتصاددان، وجود دارد. در ۲۵ سال اخیر "پارادایم" ۱۸ چنین استدلال های روش شناسانه ای، نقدهای ساموئلسن در نقد ابزار انگاری فریدمن بوده است. ۱۹
غالب انتقاداتی كه بر فریدمن وارد شده و می شود، اعتراض به مخالفت وی با دخالت دولت در اقتصاد است.
این امر كه آیا سایر مخالفان دخالت دولت، با روش شناسی ابزارانگارانه فریدمن نیز مخالفند مورد تردید است. جالب اینجاست كه درباره توصیف گرایی ساموئلسن انتقاد كمی وجود دارد، بنابراین می توان گفت: مخالفان آرای روش شناسانه فریدمن عملكرد را مهم تر از كلام می دانند.
تقریباً همه ناظران "بحث روش شناسی الگو" این نكته را فراموش می كنند كه دیدگاه روش شناسی فریدمن به عنوان یك دیدگاه مخالف با "فلسفه تحلیلی اثبات گرایی" ۲۰ در دهه ۱۹۳۰ مطرح شد. از نظر "پوزیتیوسیم" (یا آن طور كهMccloskey می خواند مدرنیسم۲۱) یك نظریه در صورتی كه فرضیه ها و پیش فرض های آن از جهت منطقی تصدیق پذیر باشند، علمی است خواه این فرضیه ها به صورت درون گرا ۲۲ تصدیق شوند و خواه به صورت تجربی۲۳.
بنابراین آنچه روش شناسی فریدمن خوانده می شود یك روش علمی جایگزین برای ایجاد یك نظریه نیست. بلكه فقط نقد یك دیدگاه قدیمی است كه بر وجود روشی كه با به كارگیری آن (حتی اگر "تحلیلهای پیشین"۲۴ فقط برای ایجاد نظریه به كار رود) به نتایج قطعی و اثباتی می رسیم تاكید داشته است.
ناگفته پیداست كه بسیاری از دیدگاههای روش شناسی رایج در واقع انتقاد به دیگر دیدگاههای روش شناسی است. فریدمن پوزیتیویسم دهه ۳۰ را نقد می كند (كه خود مجموعه انتقادات وارد شده بر تجربه گرایی قرن ۱۸ بوده) و ساموئلسن ابزارانگاری فریدمن را نقد می كند. جالب خواهد بود كه ببینیم كسی برای نقد به اصطلاح روش شناسی ساموئلسن خواهد آمد و خودش هدفی برای نقدهای روش شناسانه بعدی خواهد شد، به هر حال انتقاد و نقادی رویكرد عمده بحثهای "امروزی" است.
اینطور نیست كه روش شناسی همواره هدف همهٔ انتقادهای پرمایه و پیشرفته بوده باشد. مقالات دفاعی ۲۵ بسیاری دربارهٔ گستره و روش علم اقتصاد وجود دارد. همانگونه كه بلاگ توضیح داده است، طی قرن نوزدهم مطالب بسیاری دربارهٔ روش شناسی اقتصاد به وجود آمد كه از ناسو سینیور ۲۶ آغاز شد و توسط جان استوارت میل و جان الیوت كایرنز ۲۷ پیگیری شد و سرانجام توسط جان نویل كینز ۲۸ خلاصه و جمع آوری شد. از آنجا كه این مطالب در برخی اوقات باعث بروز مشكل در رابطه با روش شناسی اقتصادی می شد. آنها به دنبال توضیح این مطلب بودند كه اقتصاددانان چگونه می توانند در كارشان موفق باشند. به نظر می رسد در این قرن لیونل رابینز ۲۹ آخرین روش شناس بود كه تلاش كرد دلایل عدم موفقیت اقتصاددانان را تشریح كند.
با توجه به رشد فزایندهٔ علم اقتصاد در ۵۰ سال گذشته، ممكن است انتظار داشته باشیم كه تلاشهای بیشتری برای تبیین موفقیت مشهود علم اقتصاد صورت گرفته باشد، در حالی كه این گونه نیست. با این كه اغلب كتابهای درسی اقتصاد در فصل معرفی، درباره مسائل مختلف روش شناسی از قبیل تمایز بین گزاره های اثباتی ۳۰ و هنجاری ۳۱ و مفهوم "این همان گویی" ۳۲ و مغالطات منطقی مختلف بحث می كنند. اما این فصول و این بحث ها تنها برای زینت هستند و بسیار كوتاهتر ازبحث هایی هستند كه سابقاً تحت عنوان "گستره و روشهای علم اقتصاد" مطرح می شدند.
اگر نگوئیم غیر ممكن ولی بسیار مشكل است به هنگام تصمیم گیری كه نیاز به اطلاعات و دانش و یا بررسی انتظارات دارد، از اتخاذ موضع روش شناسانه خودداری كنیم. روش شناسی فراگیر است. چه مطالعهٔ روش شناسی در حوزه مطالعاتی اقتصاددانان غالب باشد و چه نباشد.
عقیدهٔ رایج اقتصاددانان كه از اوایل دهه ۶۰ به این سو شكل گرفته است. مطالعه روش شناسی را منسوخ می داند و یا حتی وجود روش شناسی را نمی پذیرد. این امر بسیار گمراه كننده خواهد بود. روش شناسی همچنان حیات دارد اما به دشواری می توان از آن سراغ گرفت زیرا در ضمیر "روش تحقیق پذیرفته شدهٔ پنهان" قرار دارد. امروزه روش شناسی پذیرفته شده باید از یكنواختی و هم شكلی موجود در فعالیتهای اقتصاددانان استنتاج و استخراج شود.
از دهه ۶۰ دیدگاه خاص و یكسانی در روش درست تحقیق علمی رشد كرد. این دیدگاه هم در معیارهای سردبیران مجلات علمی و هم در تصمیمات كمیته های برنامه ریزی درسی دانشكده های اقتصاد غالب و رایج بوده است.
تأثیر این دیدگاه، رشد "صورت گرایی ریاضی" ۳۳ در مجلات علمی بوده. در دهه۵۰ مجلات صفحات كمی را به ریاضیات اختصاص می دادند ولی در اواخر دهه۷۰ تقریباً همهٔ مجلات مطرح، بیشتر فضای خود را به مقالاتی اختصاص می دادند كه یا كاملاً به تحلیل مدلهای ریاضی ابداع شده می پرداخت و یا از روشهایی كه مسائل اقتصاد را با استفاده از صورت گرایی ریاضی ارائه می دادند، بهره می برد.
این تغییرات از آن جهت گفته شد تا نشان دهیم روشی كه عده بسیاری معتقدند باید در اقتصاد به كار گرفته شود، تغییر كرده است. روش شناسی ادراكی در پی این است كه بداند چرا اقتصاددانان نظریه های خود را با این روش فعلی پیشنهاد می كنند و آن را گسترش می دهند. هیچ ارزیابی ای ۳۴ لازم نیست. ممكن است استدلال شودكه استفاده از ریاضی اشكالی ندارد چرا كه ریاضیات تنها یك زبان است. در پاسخ می گوییم كه بسیار دشوار است كسی توضیح دهد كه چرا به جای توضیح داده ها و مفاهیم اقتصادی فضای مجلات این همه به اثبات قضایای ریاضی اختصاص یافته است. سؤالی كه روش شناسی ادراكی می پرسد این است كه این چه روشی است كه به كار گرفتن آن (به جای اینكه بر مفاهیم و داده های اقتصادی تأكید كند) منجر به تأكید بر مفاهیم ریاضی شده است؟ این روش شناسی نمی تواند همان روش شناسی كتابهای درس علوم تجربی قدیم باشد كه در آنها بر كیفیت داده ها و جمع آوری آنها تأكید می شد.دیدگاه روش شناسی كتابهای درسی علوم تجربی قدیم بر یك نظریه یادگیری با قدمت ۵۰۰ ساله مبتنی بود كه این نظریه ۲۰۰ سال پیش رد شد. این نظریه یادگیری بیان می كند كه انسان می تواند از داده ها، مستقل از سایر معلومات مطالبی بیاموزد و هر دانشی می تواند به شكلی نشان داده شود كه به طور منطقی از داده های جمع آوری شده پیروی می كند. بر این اساس این امر همواره ممكن بود كه تبیین درستی از حقایق ۳۵ جهان واقعی به طور مكانیكی ۳۶ به وسیلهٔ مشاهدات حقیقی پیشین ارائه شود. دیوید هیوم ۳۷ طی بحث قانع كننده ای گفته است كه چنین دیدگاهی دربارهٔ دانش، خود تناقض و بازگشت بزرگی به عقب است. به طور مثال، چگونه می توانیم بفهیم چه زمانی یك مجموعه داده ها بازنمایی درستی از جهان است. آگاهی ما ازدانش خودمان كه دانش درجه دوم است باید تنها بر داده ها مبتنی باشد و این مسأله به چالش و ناسازگاری منتهی خواهد شد.
این بحث هیوم، بسیاری را واداشته تا بگویند مشكل این دیدگاه، این پیش فرض آن است كه دانش می تواند بدون وابستگی، تنها بر داده ها مبتنی باشد (بدون وابستگی بر نظریه های مقدماتی۳۸ درباره شیوه جمع آوری و تغییر داده ها). طبق دیدگاه رایج فعلی همه داده ها و مشاهده ها مبتنی بر پیش فرض ۳۹ هستند. معنای ساده این اصطلاح این است كه استفاده از نظریه های مقدماتی و كمكی اجتناب ناپذیر است. هیچ گزارشی مشاهدهٔ خالص ۴۰ نیست و مشاهدات به تنهایی برای روش علمی ناكافی هستند. ممكن است كه همچنان پرسیده شود اگر علم مجموعهٔ دقیقی از داده ها نیست چه توضیحی برای موفقیت علم داریم.
روش شناسی كتابهای درسی قدیم بیان می كند كه یك دانشمند می تواند به تنهایی در آزمایشگاه منزلش بنشیند و به دقت داده ها را جمع آوری كند و به صورت عقلایی داده ها رابرای تولید یك نظریه درست درباره پدیده های قابل مشاهده به كار برد. چون روش او - بنابر ادعا - عقلایی است، نظریه های وی نیز به سادگی از سوی كسانی كه دیدگاه عقلایی دارند پذیرفته می شود، زیرا كه نظریهٔ وی منطقاً از داده های وی منتج شده اند، عقلانیت استدلال بدین معناست كه اگر هر كس از یك سری فروض مشخص استفاده كند به نتیجه مشخص یكسان می رسد و اگر همه مفروضات اولیه درست باشند. همه نتایج حاصله نیز درست خواهند بود. بر اساس این دیدگاه قدیمی نسبت به علم، تنها فروضی كه استفاده می شوند گزارش مشاهداتی هستند كه به شكل یافته ها ارائه شده اند. بررسی اساس این دیدگاه قدیمی نشان می دهد كه این دیدگاه بر این باور است كه هر كسی می تواند حقایق قابل مشاهده و "از جهت عینی ۴۱ درست" را جمع آوری كند و منطق استقرایی دقیق و كافی برای این منظور وجود دارد.
یكی از بنیادهای دیدگاه جدید، بازشناسی این مطلب است كه چنان منطق استقرایی و دقیق دست نیافتنی است. عدم وجود منطق استقرایی قابل اتكا به این معناست كه داده های عینی به تنهایی برای توضیح هیچ پدیده ای كافی نیست. همواره لازم است كه در تبیین های خودمان فرضیه هایی در نظر بگیریم و در نتیجه، پذیرش توصیف ها یا تبیین های ما باید مبتنی بر پذیرش نظریه های مقدماتی باشد.
نتیجه بازشناسی نقش ضروری نظریه های مقدماتی این است كه اگر ما بخواهیم از قهقرا و بازگشت به عقب بپرهیزیم و همچنان دغدغهٔ تبیین ها یا توصیف های موفق از جهان واقعی داشته باشیم، باید روشی برای پذیرش نظریه های مقدماتی داشته باشیم. بر چه اساسی ما یك نظریه مقدماتی را قبول و نظریهٔ دیگر را رد می كنیم؟ حقایق به تنهایی قابل ارائه نیستند زیرا هر نوع گزارشی و اِخبار از حقایق، مبتنی بر نظریهٔ خاصی است و بنابراین سؤالاتی در مورد سایر نظریه های مقدماتی پیش خواهد آمد. پس هنگامی كه ادعا می شود دسترسی به حقایق مسلم غیر ممكن است، ما چه چیزی می توانیم بخواهیم؟ خوب، همهٔ نظریه های مقدماتی باید حداقل به لحاظ منطقی معتبر باشند. این مسأله به این سؤال ختم می شود كه اعتبار منطقی یك نظریه چگونه كسب می شود. تنها برخی از اقتصاددانان منطق صوری می دانند، اما علم به منطق در جایی كه اقتصاددانان مشتاق و قادر در به كارگیری آن دسته از قضایای ریاضی هستند كه توسط ریاضی دانان قابل و ماهر اثبات شده است، به كار نمی آید. اگر نظریه های مقدماتی اقتصادانان ناگزیر از كاربرد ریاضیات باشد، شاید بتوان گفت توجیه دیگری برای استفاده از ریاضیات مورد نیاز نیست.
بعضی از روش شناسان از رشد صورت گرایی ریاضی در اقتصاد دفاع می كنند. توجیه آنها این است كه امروزه فهم هر رشته علمی مثل فیزیك و شیمی با حذف ریاضی ازروش تحلیلی آن، دشوار خواهد شد. اما بسیاری از مخالفان می گویند، خطر دیدگاه مقبول كنونی درباره روش شناسی مناسب این است كه در آن آراستگی تحلیل های ریاضی مهم تر از ارتباط نتایج حاصل از این تحلیلها با [اقتصاد] تلقی می شود. به رغم این فضای مواجهه و منازعه، روش شناسی را بدون اتخاذ موضعی میان این دو دیدگاه متضاد، نمی توان فهمید.
تمایز موجود بین دیدگاههای قدیم و جدید روش شناسی می تواند برای اثبات این ادعا استفاده شود كه رشد اقتصاد ریاضی، نتیجه مستقیم تغییر دیدگاه روش شناسی است. در دیدگاه قدیم دانشمندان عوامل قابل مشاهدهٔ مسلم و بی چون و چرا را جمع آوری می كردند؛ در دیدگاه جدید دانشمندان به جمع آوری یا خلق قضایایی می پردازند كه به لحاظ منطقی معتبر است. این قضایا می تواند دربارهٔ داده های قابل مشاهده باشد و یا نباشد در دیدگاه قدیم حقایق كه به طور كامل و دقیق جمع آوری شده به طور مناسب در ذات خود بدون نیاز به نظریه های مقدماتی به عنوان دلیل می توانست بیان كننده مطالبی باشد؛ امروزه تنها امری كه از آن مطمئن هستیم، عقلانی بودن دلایل ما در راستای نظریه های مطلوب است. دیدگاه جدید را، كه ثابت می كند اعتبار منطقی مهم تر از جمع آوری داده های دقیق است، می توان مبنای تأكید بیش از حد فعلی بر ریاضیات داشت. به هر حال، باید بدانیم كه تغییر دیدگاه، از جستجوی حقایق تجربی مسلم به جستجوی حقایق منطقی مسلم، تغییر عمده و بنیادین در روش شناسی نیست بلكه تغییر عمده، حركت از دغدغه روشهای جمع آوری حقایق به دغدغه روشهای اطمینان حاصل كردن از اعتبار منطقی تبیین و توصیف های ما از اقتصاد است.
در روش شناسی ادراكی هیچ اصراری به قضاوت درباره خوب یا بد بودن روش های ریاضی در تحلیل اقتصادی نیست. پس از ۱۵۰ سال مطالعه روش شناسی اقتصاد، باید به راحتی بتوان گفت كه، شاید بیش از یك روش شناسی صحیح، موجود باشد؛ یا به بیان دیگر می توان اذعان نمود كه در بین روش شناسی های متعدد، روش شناسی درست ممكن است به این بستگی داشته باشد كه ما چه می خواهیم، ۴۲ روش شناس امروزه باید آزاداندیش باشد،۴۳ اگر اقتصاددان بخواهد مسائل علمی رادر كوتاه مدت حل كند، ابزار انگاری فریدمن متناسب خواهد بود، اگر بخواهد شباهتهای صوری بین قسمتهای مختلف نظریه های اقتصادی را مشخص كند، كاربرد توصیف گرایی ساموئلسن مفیدتر خواهد بود؛ حتی اگر در موردی منطق استقرایی مناسب موجود نباشد، روش شناسی كتابهای درسی قدیمی علوم می تواند نقطه آغاز مناسبی باشد. و اگر بخواهیم مدلهای آراسته ای كه ریاضی دانان راتحت تأثیر قرار دهد ایجاد كنیم ممكن است حمایتهایی را در روش شناسی كتابهای درسی جدید علوم بیابیم.
مطمئناً مطالعه روش شناسی برای كسانی كه به مطالعهٔ تاریخ عقاید اقتصادی می پردازند مهم است اگر روش شناسی مبنای مهمی در تبیین های اقتصادی باشد، در تبیین همه تصمیم گیری ها نیز عامل مهمی خواهد بود. با فرض وجود تكثر۴۴ در دیدگاههای روش شناسانه از این پس نمی توانیم فرض كنیم كه فردی كه رفتارش توسط نظریه پردازان تبیین می شود همان روش شناسی ای راداشته باشد كه نظریه پردازان استفاده نموده اند. به عبارت دیگر از این پس ما نمی توانیم فرض كنیم كه فقط یك روش عقلانی وجود داشته باشد. بنابراین امروزه روش شناسی تبدیل به دانشی برای مطالعهٔ این امر شده كه افراد مختلف چگونه با اطلاعات و داده ها در فرآیند تصمیم گیری به شكل متفاوت برخورد می كنند.
مهدی ایثاری نیا
یادداشت ها:
۱. Methodology
۲. Hypothesis
۳. Theory
۴. Law
۵. Mechanical picture
۶. Demonstration
۷. Rational error avoidance
۸. Intellectualism
۹. Descriptivism
۱۰. Paul Samuelson رجوع شود به
Samuelson , ۱۹۶۳, ۱۹۶۵, ۱۹۶۷
۱۱. Wang
۱۲. Instrumentalism
۱۳. اMilton Friedman
رجوع شود به Boland/۱۹۷۹ و نیز۱۹۵۳/Friedman
۱۴. Mark Blaug, ۱۹۸۰
۱۵. Methodological pluralism
۱۶. Bruce Caldwell
۱۷. Cognitive Methodology
۱۸. Paradigm
۱۹.ا۱۹۸۳ Samuelson,
۲۰. Analytical philosophy of positivism
۲۱. Modernism
۲۲. Introspectively
۲۳. Empirically
۲۴. Priori analysis
۲۵. Apologetic
۲۶. Nassau Senior
۲۷. John Elliot Cairnes
۲۸ . John Neville Keynes
۲۹. Lionel Robbins
۳۰. Positive
۳۱. Normative
۳۲. Tautolog
Mathematical Formalism.۳۳
۳۴. Appraisal
۳۵. Facts
۳۶. Mechanically
۳۷. David Hume
۳۸. Auxiliary theories
۳۹. Theory laden
۴۰. Pure
۴۱. Objectively
۴۲. رجوع شود به Boland, ۱۹۸۲
۴۳. [نسبی گرایی (Relativism) در این بخش از مقاله كاملا مشهود است.]
۴۴. Plurality
كتابشناسی:
۱- Blaug, M ۱۹۸۰, The Methodology of Economics: or How Economists Explain. Cambridge University Press.
۲- Boland, L. ۱۹۷۹.A Critique of Friedman&#۰۳۹;s Critics. Journal of Economic Literature ۱۷, ۵۰۳-۲۲ .
۳- Boland, L. ۱۹۸۲. The Foundations of Economic Method. London: George Allen & Unwin.
۴- Caldwell,B. ۱۹۸۲. Beyond Positivism : Economic Methodology in the Twenttieth Century. London : George Allen & Unwin.
۵- Friedman,M. ۱۹۵۳. On the Methodology of Positive Economics. In M. Friedman, Essays in Positive Economics. Chicago : University of Chicago Press.
۶- McCloskey,D. ۱۹۸۳. The Rhetoric of Economics. Journal of Economic Literature ۲۱,۴۸۱-۵۱۷.
۷- Robbins,L. ۱۹۳۲. A Essay on the Nature Significances of Economic Science. London: McMillan.
۸- Samuelson,P. ۱۹۴۷. Foundations of Econimic Analysis. Cambridge, Mass. :Harvard Universtiy Press.
۹- Samuelson,P. ۱۹۶۳. Problems of Methodology: Discussion.
American Economic Review, Papers and Proceedings ۵۳,۲۳۱-۶.
۱۰- Samuelson,P. ۱۹۶۵. Proffesor Samuelson on Theory and Realism: reply. American Economic Review, ۵۵,۱۱۶۴-۷۲.
۱۱- Wong,S. ۱۹۷۸. The Foundations of Paul Samuelson&#۰۳۹;s Revealed Preferences Theory. London: Rutledge & Kegan Paul.
این نوشته ترجمه ای از مدخل methodology
به قلم Lawrence A. Boland
از دایره المعارف اقتصادی New Palgrave Dictionary of Economics
منبع : دانشگاه امام صادق (ع)