چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مارپیچ و راز زندگی


مارپیچ و راز زندگی
● جیمز واتسون و فرانسیس کریک
در تمامی دورانها یعنی از همان زمان که انسانهای کروماگنون (Cro-Magnon) نسبت به این مسئله که چرا فرزندانشان به خودشان شباهت دارند، شگفت زده شده بودند!! ولی تا زمانی که یک کشیش اتریشی به نام گرگور مندل نسبت به کشف نخودفرنگی اقدام نمود، قوانین جهانی وراثت روشن نگردیده بود. وی با تطبیق اختلافات ظاهری بین نخودفرنگی های بوجود آمده در نسل های اول،دوم و سوم اثبات کرد که ویژگی ها و خصوصیات بر اساس قانون احتمالات و در درون پاکتهای کوچکی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. بعدها این پاکتها را «ژن» نامیدند که برگرفته از یک واژه ی یونانی به نام نژاد می باشد. البته فهم این عقاید به قدری براب مردم دشوار بود که ۳۵ سال به فراموشی سپرده شد و دانشمندان بسیاری بر روی آنها کارکردند. اکنون نیز بسیاری از اسرار DNA برای انسان ناشناخته است. جیمز دی واتسون و فرانسیس کریک که دو پدر زنجیره ها ی DNA هستند بدین گونه راز زندگی را کشف نمودند: واتسون که بعدها در رشته جانور شناسی موفق به دریافت درجه دکترا از دانشگاه ایندیانا گردید، تصمیم گرفت تا به تنهایی شکافی در ساختار پیچیده DNA به وجود آورد. هیمن تفکر در ذهن کریک، فیزیکدانی که به زیست شناسی گرایش یافته بود و خود را برای دکترای کمبریج آماده می شاخت نیز به وجود آمده بود. هیچ یک از این دو مرد برای تقبل این کار مجهز نشده بودند، زیرا این کار به قدری دشوار بود که برجسته ترین شیمیدان جهان یعنی استادشان، لینوس پالینگ را متوقف کرده بود. کریک هیچ اطلاعاتی در زمینه ژنتیک نداشت. اما همکاری آن دو با همدیگر توانست در کمتر از دو سال این مشکل را حل نماید. واتسون و کریک از کارهای پالینگ این عقیده را کسب کرده بودند که ساختار بلند و پیچیده DNA باید به شکل مارپیچ یا فنر باشد. مسئله خارق العاده، مدل DNA نتها با شواهد بلور شناسی تطابق نداشت بلکه بواسطه قوانین شیمیایی مخصوصی منطبق نمودن اتمهای بسیاری از آنها به یکدیگر نیز تأیید می شد. پس از چند هفته یافته های خود را در یک گزارش نهصد کلمه ای به نام «طبیعت» به چاپ رسانیدند. واتسون ۲۴ ساله اهل شیکاگو و کریک ۳۶ساله اهل نورتامپتون انگلستان با خوشحالی مفرد از در آزمایشگاه کاوندیش دانشگاه کمبریج خارج شد و با هیجان شدید به گفتگو پرداختند. وقتی دیگر دانشجویان از آنها پرسیدند که مسئله چیست، کریک با استفاده از چند کلمه گفت: «ما راز زندگی را کشف کردیم». در پایان آن روز سال ۱۹۵۳ دو دانشمند ناشناخته، شکل دو رشته ای دواوکسی ریبونوکلوئیک یا همان DNA خودمان را کشف کرده بودند که در داخل آن مارپیچ ها بسیاری از رموز همچون: وراثت،بیماری،کهنسالی و در انسانها هوش و ذکاوت و حافظه نیز نهفته است. البته کسی از آن دانشجویان فکر نمی کرد که آن دو بتوانند به صورت مشترک با موریس ویکینز جایزه نوبل سال ۱۹۶۲ را کسب نمایند. واتسون و کریک تا بدان حد زندگی کردند که توانستند نحوه ی تغییر زیست شناسی،داروسازی و تأثیر آن بر تجارت و صنعت و کشاورزی و همچنین هضم غذا را بواسطه ی کشف تاریخی خود مشاهده نمایند.
● دنی پاپن
این فیزیکدان و مخترع بزرگ فرانسوی در بیست و دومین روز از روزهای ماه اوت در سال ۱۶۴۷ به دنیا آمد. وی در دانشگاه آنژه در رشته پزشکی تحصیل نمود. درجه دکتری خود را از همان دانشگاه دریافت کرد. پس از پایان تحصیل خویش به پاریس رفت و به عنوان دستیار هویگنس و بویل مشغول به کار و فعالیت های پزشکی شد. در سال ۱۶۷۴ اصلاحاتی را در زمینه تلمبه بویل انجام داد. پاپن، مکانیکی زبردست و ماهر بود. او وسیله ای با نام تلمبه هوایی ساخت و آزمایشهایی بسیار زیادی را با آن انجام داد. سپس پس از اتمام فعالیت های خود،آزمایشهایش را منتشر نمود. او در سال ۱۶۷۹ وسیله ای به نام دیگ بخار را ساخت که طریقه ی کار این وسیله بدین شکل بود: """آب در دیگ، در ظرفی کاملا سرپوشیده در معرض حرارت قرار می گرفت،بخار متراکم می شد و در دیگ، باعث می شد که در درون ظرف فشاری وارد شود و این فشار موجب بالارفتن نقطه غلیان آب می شد. پاپن دریچه اطمینانی برای آن ساخت در زمانیکه فشار از یک حد معین تجاوز می کرد دریچه خود به خود گشوده می شد و بخار از آن به خارج راه پیدا می کرد. """ البته این زمینه ای برای ساختن دیگهای زودپز کنونی است. این وسیله به کمک و حمایت رابرت هوک در انجمن سلطنتی در معرض دید همگان قرار گرفت. ساختمان این دیگ و کارها و تحقیقات علمی پاپن سبب شد که وی در سال ۱۶۸۰ به عضویت انجمن سلطنتی درآید. هوک او را استخدام کرد تا برای انجمن سلطنتی مقاله ای را تهیه کرده و نوشته و در ازای آن حقوقی دریافت کند. پاپن به دانشگاه ماربورگ آلمان رفت و در آنجا سمت استادی ریاضیات را به دست آورد. پاپن ازدواج کرد و صاحب فرزندان زیادی شد که تعداد فرزندان و شرایط ناگوار مالی به او فشار می آورد. پاپن هنگامی که به انگلستان رفت دوستان قدیمیش نبودند و نتوانست در انجمن سلطنتی کاری را پیدا کند. این دانشمند بزرگ و فیزیکدان برجسته در سال ۱۷۱۲ در لندن فوت کرد.
● مایکل فارادی
شیمی دان انگلیسی که در سال ۱۷۹۱ در خانواده ای گمنام و بینوا به دنیا آمد. مایکل فرزند آهنگر فقیری بود که به سختی روزگار می گذراند. در حالی که تنها ۱۳ سال داشت به دلیل شرایط سخت خانواده اش به کار جلد سازی و صحافی کتاب مشغول شد. برای امرار معاش به پادوئی در یک کتاب فروشی مشغول شد که ضمن انجام این کار روزنامه نیز می فروخت. در این محیط هیچ کتابی نبود که به آنجا آورده شود و مایکل آن را مطالعه نکرده باشد. مایکل بیش از بیش روی کتابهای علمی مارست تعمق می نمود. مایکل فارادی با پس انداز کردن مقداری پول توانست یک وسیله الکتریکی درست کند. روزها گذشت تا اینکه وی فهمید که شحصی به نام تاتوم می خواهد درباره علوم طبیعی سخنرانی کند. برای مایکل جوان تهیه نمودن بلیطی به مبلغ ۲۵ سنت بسیار گران بود. جریان را با برادر بزرگش که رابرت نام داشت در میان گذاشت و رابرت نیز این پول را در اختیار او گذاشت. مایکل در تمامی جلسات سخنرانی شرکت کرد و تمام مطالب را یاداشت کرد. واقعه ای که در سرنوشت و آینده ی علمی مایکل تأثیر فراوانی گذاشت، این بود که یکی از مشتریان متوجه علاقه فراوان مایکل به مسائل علمی شد، بنابراین وی را همراه خود به انیستیتوی سلطنتی برد، تا در جلسه سخنرانی شرکت کند. فارادی با امیدی که داشت به انجام آزمایشات مغناطیسی پرداخت. او وقت کافی برای انجام آزمایشات نداشت زیرا پدرش مرده بود و مادرش نیز به او متکی بود، بنابراین او در جستجوی کاری بود که بتواند امرارمعاش کند. ناگهان اتفاقی غیرمنتظره افتاد، نامه ای از طرف انیستیتوی سلطنتی دریافت کرد که در آن سرها مفری دیوی از وی خواسته بود که با او دیدار نماید. فارادی در این دیدار به عنوان دستیار سرهامفری انتخاب شد. سرهامفری به هوش و استعداد فارادی پی برد و به تدریج او را با آزمایشهای مهمتری آشنا کرد. آن دو به تمام شهرهای اروپا سفر کرد. با استعدادی که او داشت به عنوان یکی از اعضای گروه تحقیق و پژوهش انتخاب شد و توانست با دانشمندان بزرگ زمان خود دیدار کند. وی در انیستیتوی سلطنتی ترفیع یافت و فرصت بیشتری برای تحقیق و پژوهش یافت به طوری که در عرض فقط ۱ سال ۳۷ مقاله نوشت. او در سال ۱۸۲۱ با دختری زیبا و جذاب به نام سارا برنارد ازدواج کرد. او همراه ایده آلی برای دانشمند جوان محسوب می شد. وی به مدت ۱۹ سال به تدریس کودکان پرداخت. ۱۵۸مقاله علمی و سی جزوه درباره آزمایشات خود درباره الکتریسیته نوشت.وی توانست قوانین صنعتی الکتروشیمی را پایه گذاری کند. بواسطه کشف الکترون به وسیله او دانشمندان علم شیمی (تامسون و ...)توانستند پیشرفت شایانی را طی کنند که ذرات زیر اتمی نمونه از آنها است. کار زیاد رفته رفته بر سلامتی اش اثر منفی گذاشت و موجب کاهش حافظه او شد. سرانجام این دانشمند بزرگ در ۲۵ مه سال ۱۸۶۷ در خانه خود فوت نمود.
منبع : زیست‌نامه


همچنین مشاهده کنید