شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

صلح ساز


صلح ساز
● درباره زندگی و آثار فرانس دی وال
▪ نكته
ما دو رو داریم كه هر كدام از آنها در تناظر با ویژگی های كلیشه ای یكی از نزدیك ترین عموزاده های انسانریخت انسان یعنی شمپانزه و بونوبو هستند. در واقع ما انسانریختی دوقطبی هستیم. ما رویی بسیار زشت و ناخوشایند داریم و هنگامی كه رذل می شویم تقریباً از هر جانور دیگری كه می توان تصور كرد رذل تریم. اما در عین حال رویی بسیار خوشایند و فداكار نیز داریم و هرگاه خوب می شویم تقریباً از هر جانور دیگری كه بتوان تصور كرد هم عملاً بسیار دوست داشتنی تریم.
كمتر پیش می آید كتابی كه دانشمندان بسیار به آن استناد می كنند و ارجاع می دهند در عین حال در فهرست پرخواننده ترین كتاب های اعضای كنگره ایالات متحده نیز آمده باشد. با این همه كتاب «سیاست شمپانزه ها» نوشته فرانس دی وال (de Waal .F) نخستی شناس، كه از زمان انتشارش در سال ۱۹۸۲ بیش از ۶۰۰ بار از آن نقل قول شده، از جمله آثاری بود كه نیوت گینگریچ، سخنگوی وقت مجلس نمایندگان ایالات متحده، خواندن آن را در سال ۱۹۹۴ به نماینده های تازه كار توصیه كرد. در این كتاب كه شامل مطالبی از رشته های گوناگون است، ساختار اجتماعی نخستی ها به تفصیل بیان شده و شكاف موجود هم در منابع علمی و هم در پندارهای عامه را پر كرده است. دی وال با نوشتن این كتاب یكی از نخستین دانشمندانی بود كه تابوهای علمی كهنه را شكست و جانوران را به عنوان موجوداتی شناختی و عاطفی بررسی كرد نه صرفاً ماشین های یادگیری.
از آن زمان دی وال تبدیل به یكی از بانفوذ ترین پژوهشگران زندگی اجتماعی میمون ها و انسانریخت ها (apes) شده است. شش كتاب عامه فهم او، «سیاست شمپانزه ها: قدرت و جنسیت در میان انسانریخت ها» (۱۹۸۲)، «نیك سرشت: خاستگاه نیك و بد در انسان و جانوران دیگر» (۱۹۹۶)، «بونوبو: انسانریخت فراموش شده» (۱۹۹۷)، «انسانریخت و استاد سوشی: تاملات فرهنگی یك نخستی شناس» (۲۰۰۱)، «آلبوم خانوادگی من: سی سال عكاسی از نخستی ها» (۲۰۰۳) و «انسانریخت درون ما: نخستی شناسی پیشرو تبیین می كند چرا ما آنكه هستیم، هستیم» (۲۰۰۵)، به بیش از ده زبان ترجمه شده و كارهایش پژوهش های تازه ای را درباره حل اختلاف و صلح سازی در جانوران برانگیخته است. او در سال ۱۹۹۳ به عضویت آكادمی سلطنتی علوم هلند و در سال ۲۰۰۴ به عضویت آكادمی ملی علوم ایالات متحده برگزیده شد.
دی وال كه اكنون در گروه روانشناسی دانشگاه اموری (Emory) در آتلانتای جورجیا، استاد كرسی Candler .H.C و مدیر مركز «حلقه های زنده» در «مركز ملی نخستی پژوهی یركیز» وابسته به دانشگاه اموری است همچنان می كوشد تا با پژوهش هایش به مخاطبان چندرشته ای دست یابد. او در مقاله معارفه اش تحت عنوان «میمون در آینه: نه چندان غریبه» كه در نهم اوت ۲۰۰۵ و در شماره ۳۲ «نشریه آكادمی ملی علوم آمریكا» منتشر شد، یافته های مربوط به واكنش میمون های كاپوچین به تصویر خودشان در آینه را ارائه می كند. از آنجا كه تشخیص خود در آینه با نخستین نشانه های همدلی (empathy) در كودك انسان همبسته است، این پژوهش نشان می دهد كه چگونه ظرفیت های گوناگون برای برقراری پیوندهای عاطفی در نخستی ها ایجاد می شود.
● زیست شناسی با فقط ذره ای از حیات
دی وال حتی پیش از آنكه كارش را در نخستی شناسی آغاز كند هرگز از جانوران دور نبود. او كه نوه صاحب یك مغازه حیوان فروشی و پسر یك رئیس بانك بود، تعطیلات آخر هفته دوران كودكی اش را در زمین های همواری كه برای كشاورزی از دریا خشك شده بودند نزدیك خانه اش در وال ویك (Waalwijk) هلند می گذراند. او در پروژه های جانوری اش نظیر تكثیر موش، پرورش كلاغ گردن بور و ایجاد یك باغ وحش آبی كوچك در حیاط پشتی با سطل هایی پر از ماهی و مارماهی غرق بود.
با این حال معلم زیست شناسی دی وال در دبیرستان به قدری كسالت آور بود كه دانش آموز عاشق طبیعت را از انتخاب علوم حیاتی برای ادامه زندگی اش تقریباً منصرف ساخت.دانشجویان هلندی پیش از ورود به دانشگاه طبق روال یك دوره تحصیلی انتخاب می كنند و دی وال به ریاضیات یا فیزیك تمایل داشت. او می گوید خوشبختانه مادرم مداخله كرد و به یادم آورد كه بررسی جانوران شور و اشتیاق قدیمی من بوده و شاید زیست شناسی برایم مناسب تر باشد. او توصیه مادرش را پذیرفت و در سال ۱۹۶۶ در برنامه ای زیست شناسی در دانشگاه كاتولیك نیمیخن (Nijmegen) كه اكنون دانشگاه رادبود نیمیخن نامیده می شود نام نویسی كرد.
اما زیست شناسی در ابتدا خیلی به مذاق دی وال خوش نیامد. تنها ارتباط او با جانوران در دوره تحصیلش تشریح آنها و ترسیم آناتومی شان بود. هر چند این كار به نظرش جالب می آمد اما ارضایش نمی كرد و پس از چهار سال به صراحت از دانشگاه ناراضی بود.دی وال برای پركردن بخشی از وقتش و كسب درآمد بیشتر در یك آزمایشگاه روانشناسی كار گرفت و مشغول انجام آزمون های شناختی روی دو شمپانزه نر جوان شد. دی وال می گوید: «ناگهان با خود گفتم این همان كاری است كه می خواهم انجام دهم. می خواهم با جانوران كار كنم.»
● ادغام هنر و تهاجم
دی وال تحصیلات تكمیلی را با علاقه ای تجدیدشده به رفتار جانوران در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه گرونینگن هلند آغاز كرد. دی وال می گوید گرونینگن عالی ترین موسسه رفتارشناسی (ethology) بود، رشته ای از رفتار جانوران كه در هلند آن زمان در دوران اوج شكوفایی خود به سر می برد.
رفتارشناسی در مقایسه با رشته های كلاسیك و سنتی آن سوی اقیانوس اطلس دیدگاه زیست شناختی تری به رفتار جانوران داشت، باب میل دی وال. می گوید: «به نظرم بیشتر طبیعی دانان اساساً طبیعی دان به دنیا می آیند. این چیزی نیست كه در دانشگاه به دست آورده باشم.» در سال ۱۹۷۳ از دانشگاه گرونینگن دكترا گرفت.
پس از آن دی وال بر ادامه كار دوره دكترا به دانشگاه اوترخت (Utrecht) هلند رفت و همانطور كه خودش می گوید به این ترتیب سنت هلندی آموزش تك دانشگاهی را زیر پا گذاشت، دی وال كه برای كار در پژوهشی گسترده درباره تهاجم (aggression) به استخدام یان فان هوف (VanHooff.J) نخستی شناس درآمده بود، رفتار پساتهاجمی را فوق العاده جالب توجه یافت. می گوید: «مشاهده جنگ هایی كه در گروهی از نخستی ها در می گرفت و سپس مشاهده اینكه پانزده دقیقه بعد همه آرام می گرفتند برایم جالب بود. در حیرت بودم كه آنها چگونه تهاجم را وارد زندگی اجتماعی شان می كنند.»
● انسانریخت های آن سوی آب
در سال ۱۹۷۵ دی وال به آرنهم (Arnhem) در بخش شرقی هلند رفت تا در باغ وحش بورخرس كه توسط برادر استاد مشاورش، آنتون فان هوف، اداره می شد كار كند. این دو برادر در جزیره ای درون باغ وحش، یك كلنی متشكل از ۲۵ شمپانزه ایجاد كرده بودند كه در آن زمان در نوع خود تشكیلاتی كم نظیر بود و هنوز بزرگترین كلنی كنونی از این دست است. در اینجا دی وال ضمن آنكه پایان نامه اش را درباره تهاجم در میمون های مكاك می نوشت می توانست با دوربین دوچشمی صحنه سریال آبكی و نیرنگ بازانه نرهای كلنی را تماشا كند.
دی وال از طریق این مشاهدات توانست آن مبادلات اجتماعی كه وجود تهاجم شمپانزه در كنار رفتار صلح جویانه را در آنها امكان پذیر می سازد، شناسایی و ویژگی هایش را مشخص كند. این نخستین باری بود كه كسی می توانست گروه بزرگی از شمپانزه ها را در اسارت بررسی كند و این تجربه پربارترین دوره اكتشاف علمی در زندگی حرفه ای دی وال باقی ماند. او می گوید: «تمام مسائلی كه در این لحظه هنوز دارم روی آنها كار می كنم در آن كلنی شمپانزه ها اساساً پیش چشمانم دیدم.»
پس از یكی از اولین سخنرانی ها دی وال در كنفرانسی بین المللی با رابرت گوی ( R.Goy) درون ریزشناس دانشگاه ویسكانسین- مدیسون آشنا شد و او فوراً اصرار كرد كه دی وال به گروه وی در ایالات متحده بپیوندد. دی وال می گوید:« از آنجا كه هرگز آن سوی اقیانوس اطلس نبودم از این پیشنهاد كمی ترسیدم.» چند سال بعد در ۱۹۸۱ سرانجام موافقت كرد و به مركز ملی نخستی پژوهی ویسكانسین در مدیسون رفت كه مدیر آن گوی بود. گرچه در ابتدا قصد داشت فقط یك سال بماند. اما پس از دو هفته دی وال به قدری از محیط آنجا خوشش آمد كه پستی بلندمدت تر كه به تازگی در مركز ایجاد شده بود را پذیرفت.
اكنون در خانه جدید دی وال فقط جای انسانریخت ها خالی بود. او در ویسكانسین مكاك ها را بررسی می كرد اما هر جا كه امكان داشت، مثلاً در باغ وحش سن دیه گو در كالیفرنیا و مركز ملی نخستی پژوهی یركیز (Yerkes) در آتلانتا ترتیبی می داد تا انسانریخت ها را هم بررسی كند.
انسانریخت ها در مقایسه با میمون ها باهوش تر و از نظر تكوینی به انسان نزدیك ترند. می گوید: «در آن زمان به انسانریخت ها گیر داده بودم. درباره میمون ها خیلی كارهای جالب می توان انجام داد اما اگر كسی به مسائل مربوط به شناخت عالی و تكامل انسان علاقه مند باشد آنگاه كار با انسانریخت ها زمین تا آسمان فرق می كند.»● شمپانزه های ماكیاولی منش
طی این زمان با ایجاد یك مسیر حرفه ای موازی در عامه فهم نویسی، ارتباط دادن رفتار انسان و جانوران برای دی وال مهم تر شد. در آرنهم او بارها برای بازدیدكنندگان باغ وحش سخنرانی كرده و از كنجكاوی طبیعی آنها آگاه بود. با این حال متوجه شده بود كه موضوعات داغ آكادمیك آنها را به خمیازه وامی دارد. می گوید: «آنچه آنها واقعاً می خواستند بدانند آن بود كه جانوران چه نوع عواطف، چه نوع حالات رخساری و چه نوع روابط اجتماعی دارند.»
دی وال پس از مشاهده شورش های سیاسی میان شمپانزه ها در آرنهم به نتیجه رسید كه این برای كتابی با مخاطب عام موضوعی ایده آل است. او روی این كتاب كه «سیاست شمپانزه ها» نام گرفت و در سال ۱۹۸۲ پس از ترجمه از دست نوشته هلندی اش در لندن به چاپ رسید دو سال كار كرد. گرچه دی وال در ابتدا در نظر داشت كتابی نیمه علمی و نیمه عامه فهم بنویسد اما در پایان نتیجه كار كتابی عامه فهم از آب درآمد كه از سوی جامعه علمی نیز به خوبی پذیرفته شده در واقع این كتاب احتمالاً هنوز به گفته خودش پرارجاع ترین نوشته اوست.
«سیاست شمپانزه ها» با انتساب صفات نسبتاً انسانی به جانوران، تابوهای علمی كهنه را شكست. در آن زمان كه این كتاب انتشار یافت دیدگاه های آكادمیك تا حدودی در نتیجه كار پژوهشگرانی همچون دونالد گریفین (Griffin .D)، جین گودال (Goodall.J) و فرانس دی وال در حال تغییر بود. این هر سه نفر در رابطه با شناخت جانوران رویكردی میانه رو در پیش گرفته بودند. پیش از آن روانشناسی مقایسه ای تمام رفتارهای جانوران را از طریق یادگیری آزمون و خطا تبیین می كرد و در سر دیگر طیف رفتارشناسی جانوران را همچون «ماشین غریزه» می دید. دی وال می گوید: «زمانش سر رسیده بود. اگر آن كتاب را ۱۰ سال قبل نوشته بودم احتمالاً مرا زنده زنده در آتش می سوزاندند. ۱۰ سال بعد هم از انقلاب خیلی گذشته و آب ها از آسیاب افتاده بود.»
● تماس با دو مخاطب
با وجود این دی وال هنوز دلایلی داشت كه برای شغل دانشگاهی نوپایش نگران باشد. فان هوف، استاد مشاور دی وال، كه به جو محافظه كارانه دانشگاه می اندیشید از دانشجوی خود خواست كه در رابطه با برخی نتیجه گیری های جنجالی كتاب معتدل تر باشد. اما دی وال به آنچه در آرنهم درمیان شمپانزه ها دیده بود اعتقاد راسخ داشت و بنابراین حرف هایش را به صراحت زد. او می گوید: «نگرش من به مسئله طوری بود كه اساساً فقط در جوان ترها دیده می شود. یعنی چیزی برای از دست دادن نداشتم. نه شغلی داشتم نه شهرتی نه چیزی. پس به خودم گفتم گور پدر همه آنهایی كه جور دیگری فكر می كنند.» سیاست شمپانزه ها مورد توجه خوانندگان عمومی و نیز بسیاری از دانشمندان قرار گرفت و دی وال را كه در آن زمان ۳۲ سال داشت مشهور ساخت.
تمایل به رك گویی همواره ویژگی بارز دی وال در زندگی حرفه ای اش بوده است. در اواخر دهه ۱۹۹۰ هنگامی كه می خواست كارهایی بالقوه جنجالی درباره شمپانزه های بونوبو چاپ كند با مقاومت ویراستاران نشریات روبه رو شد. او می گوید: «هیچ كس درباره سكس در بونوبوها چیزی نمی گفت. به نظرم این وضعیت به كلی احمقانه و بی معنی بود. اساساً افرادی خجالتی با احساس شرمندگی و در خفا روی مسئله جنسیت در بونوبوها كار می كردند.»
این بار هم دی وال تصمیم گرفت كارهایش را با صراحت در مقاله ای زیر عنوان «بونوبو: جنسیت و جامعه» در شماره مارس سال ۱۹۹۵ مجله ساینتیفیك امریكن منتشر سازد. دو سال بعد همراه با عكس های فرانس لنتینگ (Lanting.F)، عكاس مشهور هلندی، كتاب «بونوبو: انسانریخت فراموش شده» (۱۹۹۷) را به چاپ رساند. توانایی تولید آثاری برای مخاطب عام و انجام پژوهش های دقیق و جدی بدون آنكه تناقضی با هم داشته باشند حساب دی وال را از بسیاری از دانشمندان دیگر جدا می كند. ویلیام مك گرو (McGrew .W) یكی از همكاران دی وال و استاد انسان شناسی و جانورشناسی دانشگاه میامی در اوهایو می گوید: «در حیرتم كه او چگونه می تواند این هر دو كار را با هم انجام دهد. فرانس می تواند طوری بنویسد كه یك خواننده متوسط هم بفهمد اما در عین حال می تواند نوشته هایش را با داده ها و پژوهش های به دقت طراحی شده استحكام و اعتبار ببخشد. چنین پایگاه بلندی كه او در میان همكاران دانشمندش به آن دست یافته به خاطر این است كه برای دستیابی به داده های لازم و شكل دهی به نظراتش سخت تلاش می كند.»
● آزمودن سرشت نیك نخستی ها
دی وال پس از یك دهه پژوهش در ویسكانسین كم كم دلش برای یك نوع جانور دیگر تنگ شد: دانشجوی تحصیلات تكمیلی. او به عنوان عضو پژوهشی دانشكده روی تحقیقاتش متمركز بود اما نمی توانست به آسانی راهنمایی دانشجویان را به عهده بگیرد. می گوید: «به این واقعیت توجه نكرده بودم كه هیچ میراثی از خودم به جا نگذاشته ام.» در سال ۱۹۹۰ دی وال به دانشگاه اموری رفت كه از پیش در مركز ملی نخستی پژوهی یركیز در آنجا به بررسی انسانریخت ها می پرداخت. همزمان با این جابه جایی دی وال نقطه تاكیدش در پژوهش را نیز تغییر داد. كارهای او تا آن زمان عمدتاً مشاهداتی بودند اما پس از آن به انجام پژوهش های تجربی تر علاقه مند شد. در یركیز او آزمایشگاهی اختصاصی برای میمون های كاپوچین راه اندازی كرد كه برای انجام كار تجربی و براساس مفهومی از هانس كرومر (Krummer. H)، نخستی شناس سوئیسی، طراحی شده است. میمون ها در گروه های اجتماعی داخل ساختمان / خارج ساختمان زندگی می كنند اما طوری تربیت می شوند كه برای انجام آزمایش در بخشی خاص گروه را ترك كنند. دی وال می گوید: «میمون هایی در اختیار دارید كه در گروه خود دوستان و دشمنانی دارند و می توانید از همین مسئله در آزمایش هایتان استفاده كنید.»
اگرچه دی وال در ابتدا روی آزمایش های مربوط به همكاری و رابطه متقابل در نخستی ها متمركز بود اما رفته رفته به موضوع همدلی نیز علاقه مند شده است. در سال ۱۹۹۶ كتاب «نیك سرشت» را نوشت و در آن درباره ظرفیت نخستی ها برای داشتن همدلی بحث كرد. می گوید: «برای مثال چنانچه شمپانزه ای ناراحت و غم زده باشد شمپانزه ای دیگر به سراغش خواهد آمد و او را در آغوش گرفته آرام خواهد كرد.»
دی وال می گوید در كودك انسان این اشكال عالی همدلی تنها هنگامی ظهور خواهد كرد كه آنقدر بزرگ شده باشد كه خود را در آینه تشخیص دهد. جالب آنكه انسانریخت ها می توانند خودشان را در آینه تشخیص دهند درحالی كه میمون ها نمی توانند. به همین ترتیب انسانریخت ها نسبت به میمون ها این همدلی را می توانند به شكل های پیچیده تری بیان كنند و دی وال معتقد است كه میان همدلی و تشخیص خود در آینه ارتباطی وجود دارد.
● تصاویر غریبه
دی وال در مقاله معارفه اش كه در این شماره نشریه آكادمی ملی علوم آمریكا منتشر شده نتایج آزمایشی برای آزمودن این فرض را ارائه كرد كه میمون ها هنگام نگاه كردن به آینه تصویری را كه می بینند با یك میمون واقعی اشتباه می گیرند. اگرچه این نكته به اثبات رسیده كه میمون ها تصویر خودشان را تشخیص نمی دهند، دی وال در فكر بود كه آیا آنها می پندارند تصویرشان متعلق به میمون غریبه ای است یا خیر.
در این آزمایش میمون های كاپوچین محوطه آزمایشی یركیز هم در مقابل میمون های آشنا و هم در مقابل میمون های غریبه و هم در مقابل آینه مشاهده شدند. واكنش آنها به آینه از واكنش آنها به میمون های واقعی به ویژه آنهایی كه به گروه اجتماعی دیگری تعلق داشتند به طور چشمگیری متفاوت بود. دی وال می گوید: «به نظر می رسد میمون ها از همان نگاه نخست بی درنگ درمی یابند كه این تصویر غریبه نیست. ما نمی دانیم آنها چه می بینند. خودشان را كه نمی بینند. اما غریبه ای را هم نمی بینند. آنها اساساً جایی بین این دو قرار می گیرند.» دی وال می نویسد دانشمندانی كه درباره تكوین تحقیق می كنند در مورد كودكان هم نظر مشابهی دارند. انسان تا پیش از ۱۸ماهگی تصویر خویش را تشخیص نمی دهد اما به درك خاصی از آینه می رسد و می فهمد كه به یك كودك واقعی نگاه نمی كند. این رفتار در تضاد با برخی نظریه های موجود در منابع علوم جانوری است كه به تمایزی سیاه و سفید در تشخیص خود در آینه معتقدند. دی وال می گوید: «بنابر این نظریه ها شما در آینه یا غریبه ای می بینید یا خودتان را و هیچ حد واسطی وجود ندارد.» او در مقاله معارفه اش استدلال می كند كه میمون های كاپوچین همچون كودك انسان در ناحیه ای خاكستری بین این دو كران قرار می گیرند.
● میراث اخلاقی دوگانه
اگرچه بررسی عواطف در جانوران همچنان حوزه ای جنجالی است، كارهای دی وال از تائید و حمایت رشته علوم اعصاب برخوردار می شود. از هنگامی كه دانشمندان علوم اعصاب مراكز عاطفی را با كمك اسكن های مغزی سنجش پذیر ساخته اند، بررسی عواطف در جانوران اعتبار یافته و قابل قبول شده است. می گوید: «عصب شناسان از پژوهش درباره همدلی و عواطف در انسان به هیچ وجه خجالت نمی كشند. هنگامی كه نوشتن درباره همدلی در جانوران را آغاز كردم دانشمندان علوم اعصاب خیلی بیشتر از دانشمندان سنتی علوم رفتار علاقه نشان می دادند.»
این كار بر روی همدلی جانوران و ارتباط آن با همدلی در انسان دی وال را به قلمرویی راهنما شده كه كمتر دانشمندی خطر كرده وارد آن شود: فلسفه. آیا انسان طبیعتاً موجودی اخلاقی است یا ما اخلاق را تنها با سعی و تلاش بسیار فرامی گیریم؟ آیا نیكی غیرطبیعی و ساختگی است؟ دی وال در پاسخ می گوید كه او عمدتاً با چارلز داروین هم عقیده است كه اخلاق را پیامد طبیعی غرایز اجتماعی می نامید و آن را همچون یك محصول تكاملی می نگریست. دی وال می گوید: «این در فلسفه بحثی قدیمی است و اكنون بحثی در زیست شناسی هم هست. در اینجا است كه كار من به فلسفه ارتباط می یابد.»
دی وال به امید آزمودن واكنش های همدلانه در نخستی ها قصد دارد در آینده پژوهش درباره همدلی را ادامه دهد. تازه ترین اثر او با عنوان «انسانریخت درون ما» در سال ۲۰۰۵ انتشار یافت. این كتاب بیش از تمام آثار پیشین او به رفتار انسان می پردازد. می گوید: «در این كتاب نشان می دهم كه ما دو رو داریم كه هر كدام از آنها در تناظر با ویژگی های كلیشه ای یكی از نزدیك ترین عموزاده های انسانریخت انسان یعنی شمپانزه و بونوبو هستند. در واقع ما انسانریختی دوقطبی هستیم. ما رویی بسیار زشت و ناخوشایند داریم و هنگامی كه رذل می شویم تقریباً از هر جانور دیگری كه می توان تصور كرد رذل تریم. اما در عین حال رویی بسیار خوشایند و فداكار نیز داریم و هرگاه خوب می شویم تقریباً از هر جانور دیگری كه بتوان تصور كرد هم عملاً بسیار دوست داشتنی تریم.»
PNAS,Aug.۹,۲۰۰۵
رجینا نازو
ترجمه: كاوه فیض اللهی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید