شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


پاریس Paris


پاریس Paris
▪ نویسنده و کارگردان: سدریک کلاپیش.
▪ موسیقی: رابرت برک، لواک دوری، کریستوفر مینک.
▪ مدیر فیلمبرداری: کریستوفر بوکارن.
▪ تدوین: فرانسین سندبرگ.
▪ طراح صحنه: ماری شمینال.
▪ بازیگران: ژولیت بینوش[الیز]، رومن دوریس[پی یر]، فابریس لوچینی[رولان ورنوی]، آلبر دوپونتل[ژان]، فرانسوا کلوزه[فیلیپ ورنوی]، کارین ویار[نان فروش]، ژیل للوش[فرانکی]، ملانی لوران[لتیشیا]، زین الدین سوآلم[مراد]، ژولی فریه[کارولین]، الیویا بونامی[دایان].
▪ ١٣٠ دقیقه.
▪ محصول ٢٠٠٨ فرانسه.
▪ ژانر: کمدی، درام، عاشقانه.
پی یر رقصنده ای حرفه ای که از عارضه قلبی خطرناکی رنج می برد، در انتظار عمل تعویض قلب که شاید زندگی دوباره به وی ببخشد، کاری به جز نگاه کرده به مردم پیرامون خویش از بالکن آپارتمانش در شهر پاریس ندارد. خواهرش الیز وقتی از بیماری وی باخبر می شود، برای این که آخرین روزهای احتمالی زندگی برادرش را با وی باشد، به همراه سه فرزندش به آپارتمان وی نقل مکان می کند.
او نیز مشکلات خودش را دارد. به مردی-ژان- در بازار میوه فروش ها علاقمند شده، که از همسرش جدا شده است. اما همسرش هنوز در کنار وی کار می کند و روابطش با دیگر مردها از جمله مراد به مذاق وی خوش آیند نیست. پی یر که به نگاه کردن از بالکن ادامه می دهد، دختر زیبایی را در آپارتمان مقابل کشف می کند و امیدوار است با وی آشنا شده و قبل از مرگ یک بار دیگر عشق را تجربه کند. اما دختر جوان و دانشجو با پسری دیگر دوست بوده و استادش نیز شیفته وی شده است. استادی دچار بحران میان سالی و تنها که برادر آرشتیکتش در صدد ساخت مجتمع بزرگی است و هر دو پدر کهن سال خود را به تازگی از دست داده اند. به نظر می رسد این پاریسی ها هر کدام مشکلات خودشان را در این ابرشهر دارند، شهری که بسیاری ها از جمله اهالی کامرون مشتاق سفر قاچاق کار در آن هستند....
● چرا باید دید
سدریک کلاپیش برای ایرانی نباید فیلمساز شناخته شده ای باشد، چون آغاز شکل گیری کارنامه هنری وی به میانه دهه ١٩٨٠ بازمی گردد. یعنی زمانی که مردم ایران در حصاری نفوذ ناپذیر قرار گرفته بودند و با محصولات هنری ارتباط مستمر و به روز نداشتند. البته امروز این وضعیت اندکی فرق کرده و مجاری غیر قانونی توانسته اند بر این مشکل فائق آیند.
اما تفاوت دارد تماشای فیلم روی پرده کوچک تلویزیون به شکل پنهان با دیدار جمعی آن در سینما... بگذریم. کلاپیش متولد ١٩٦١ نویی سور سن و یهودی تبار است. در دانشگاه پاریس سوم درس خوانده و پایان نامه اش را درباره وودی آلن نوشته است. دوبار در آزمون ورودی ایدک رد شده و بعدها به دانشکده فیلم نیویورک پیوسته است. با ساختن فیلم کوتاه آغاز کرده و مدتی فیلمبردار بوده و سپس شروع به کارگردانی کرده است. بعدها در دانشگاه های کلمبیا،سیتی کالج نیویورک و مدرسه هنرهای بصری تدریس کرده، و اراداتی غریب به جان کاساوتیس، مارتین اسکورسیزی، اینگمار برگمان، وودی آلن و موریس پیالا دارد. کلاپیش در بازگشت به فرانسه با نوشتن فیلمنامه شروع به کار کرده و به موازات فیلم های سینمایی به ساختن مستندهایی درباره حیوانات نیز اشتغال داشته است. برجسته ترین کار وی در این زمینه فیلم مستندی است که درباره قبیله ماسایی در کنیا به سال ١٩٩٠ برای تلویزیون فرانسه ساخته است. کلاپیش اولین فیلم بلندش را دو سال بعد به نام Riens du tout کارگردانی کرد که به عنوان بهترین کار اول در مراسم سزار مورد توجه قرار گرفت. دومین فیلمش جوانی خطرناک/روزهای خوش قدیم که تکیه بر خاطرات شخصی وی داشت نظر مردم را در جشنواره پاریس به شدت جلب کرد و سومین فیلمش هر کسی دنبال گربه خودش/وقتی گربه تان شما را ترک می کند اولین جایزه معتبر بین المللی را از جشنواره برلین برای وی به دنبال آورد. تمامی این فیلم های رگه های از کمدی یا رومانس در خود داشت، اما فیلم بعدی وی به نام شاید در ١٩٩٩ در گونه علمی تخیلی سبب حیرت علاقمندان کارنامه وی شد. سه سال بعد کلاپیش با بازگشت به حیطه آشنای خودش در فیلم سوپر کم هزینه آپارتمان اسپانیایی بزرگ ترین موفقیت تجاری و هنری کارنامه اش را رقم زد و ٨ جایزه معتبر به آن افزود. ولی شگفتی با طبع آزمایی کلاپیش در گونه جنایی Ni pour, ni contre (bien au contraire) انتظار تماشاگران را می کشید، که فرجامی خوش نداشت. این امر سبب شد تا کلاپیش با فیلم عروسک های روسی در سال ٢٠٠٥ به ترکیب موفق کمدی، عاشقانه و درام بازگردد و تدارک ساخت بزرگ ترین و بلندپروازنه ترین فیلم خود را ببیند. عروسک های روسی با شرکت رومن دوریس را می شود مقدمه ای برای ساخت پاریس محسوب کرد. کلاپیش با دوریس در فیلم جوانی خطرناک آشنا شد، که بعدها بازیگر ثابت فیلم های او گشت و اینک نقش اصلی پاریس را نیز بر عهده دارد.
پاریس یا به قولی عروس شهرهای جهان در طول صد سال گذشته موضوع کتاب ها و فیلم های بسیاری بوده است. مدت زیادی از ساخت دوستت دارم پاریس نگذشته و بدیهی است نمایش فیلمی با همین موضوع به اندازه کافی می تواند کنجکاوی برانگیز باشد. پاریس برای کلاپیش فقط یک شهر نیست، بلکه نمادی از دنیا و شادی ها و غم های آن است که می توانند رنگی متفاوت در زیر این آسمان داشته باشد. شهری که میان مظاهر مدرن و کهن قرار گرفته و آدم هایی با نژادهای گوناگون تنوعی جمعیتی نیز به آن داده اند. کلاپیش قصه خود را به نوعی از دیدگاه جوانی رو به مرگ روایت می کند.
این آدم ها از برابر بالکن منزل او و برخی در پایان فیلم از برابر تاکسی که او را به بیمارستان می برد، می گذرند و شاید هم می رقصند. اینها پاریسی های امروزند با بیماری ها، خوشی های ناپایدار و مرگ های زودرس شان که می تواند بعضی را وادار به اتخاذ راهی تازه در زندگی کند. افرادی با مشاغل گوناگون از رقصنده تا نان فروشی پرخاش جو و مونث تا معماری احساساتی و استاد دانشگاهی افسرده و مهاجری غیر قانونی از کامرون که رسیدن به پاریس برایش ارزش هر کاری را دارد. این آدم های متفاوت از کنار هم می گذرند، با هم برخورد می کنند و بر زندگی یکدیگر اثر می گذارند. اما هر کدام زندگی منحصر به فرد خویش را نیز دارند. شاید مشکلات شان از نظر تماشاگران چندان مهم به نظر نیاید-به جز پی یر رو به مرگ- اما برای خود آنها واقعاً بزرگ است و شاید مهم ترین چیزهای دنیا...
کلاپیش روایت خود را با موسیقی زیبا و وحدت بخش و نگاه های پی یر پیش می برد که گاه این روند با نمایش صحنه هایی از کامرون بر هم می خورد و به نظر تکه هایی نچسب می آیند و گاه نیز داستانک هایی مانند زن صاحب نانوایی و خدیجه شاگرد تازه اش را ناگفته می گذارد. اما با این حال موفق می شود شما را نسبت به سرنوشت همه شخصیت های فیلم علاقمند کند. کاری که با فرانسوی ها نیز کرده و نزدیک به دو میلون نفرشان را به سینماها کشانده است. چنین رقمی برای فیلمی فاقد قصه رایج و هیجان و حادثه متعارف یک پیروزی است و ستایش نامه ای است برای یک شهر زیبا که پی یر در پایان فیلم با محدود کردن نقطه دید خود به آسمان آن می کوشد فقط زیبایی هایش را ببیند. پاریس به عنوان یک فیلم جدی درباره مرگ و زندگی نیز قابل توجه است و اینکه چگونه می شود این فاصله کوتاه میان تولد و مرگ را گذراند. پاریس را می شود ادای دین کلاپیش به منهتن وودی آلن نیز دانست، ولی بدون شک پاریس کجا و منهتن کجا؟!
امیر عزتی
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید