سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

واقعیت بحران فلسطین


واقعیت بحران فلسطین
پرسش های بسیاری پیرامون رخدادهای اخیر در فلسطین كه به تسلط كامل حماس بر غزه و سیطره نیروهای وابسته به جریان عباس- دحلان بر كرانه باختری انجامید، مطرح می شود. شكی نیست كه همه فلسطینی ها امروز در بحران به سر می برند؛ بحرانی كه با حوادث اخیر شروع نشد، بلكه ریشه دار است و چه بسا می توان ریشه این بحران را در ۲ نكته خلاصه كرد:
ـ نكته اول:
تفاوت كامل میان ۲ برنامه و مشی موجود در عرصه فلسطین است كه یك برنامه را جنبش مقاومت اسلامی حماس راهبری می كند و بر جهاد و مقاومت برای بازستاندن حقوق مردمی و برپایی كشور مستقل فلسطینی و قوام بخشیدن به ساختار سازمانی، شاخه نظامی و برقراری مناسبات با همه طرف های فلسطینی، عربی، اسلامی و بین المللی استوار است. این مشی همچنین بر تداوم پایبندی جنبش حماس به همه ارزش ها و اصول ملی با وجود فشارهای داخلی و خارجی و بدون امتیاز دهی تأكید كرد.
برنامه و مشی دیگر به وسیله جنبش فتح رهبری می شود و با رویكردهای بیشتر كشورهای عربی همنوایی و همسویی دارد و بر صلح با اسرائیل استوار است. این برنامه صلح با اسرائیل را گزینه ای راهبردی می داند كه در هر شرایطی نباید از آن عدول كرد. در رأس این برنامه ها آقای محمود عباس كه از حمایت آمریكا و اسرائیل و اتحادیه اروپا برخوردار است، قرار دارد.
حماس به همراه بیشتر ملت فلسطین معتقد است كه برنامه فتح (عباس) شكست خورده و واقع گرایانه نیست و از زمان امضای قرارداد اسلو در سال ۱۹۹۴ جز ویرانی، دو دستگی داخلی، یهودی سازی كامل قدس، تثبیت هرچه بیشتر شهرك های صهیونیست نشین در كرانه باختری، تكمیل ساخت دیوار نژادپرستانه حائل و گسترش ارتباط تنگاتنگ سران امنیتی و سیاسی این جریان با رژیم صهیونیستی و آمریكا و دریافت كمك های فزاینده از آنان، ره آوردی نداشته است. البته در این مدت برنامه و مشی مقاومت به رهبری جنبش حماس گسترش یافته و نیرومندتر گشت و توانست نوار غزه را به طور كامل همان گونه كه حزب الله پیشتر موفق به آزادسازی جنوب لبنان شده بود، آزاد كند.
ـ نكته دوم:
مربوط به انتخابات (۲۰۰۶‎/۱‎/۲۵) اخیر در فلسطین است كه در آن حماس به پیروزی چشمگیری نائل آمد و توانست بیش از ۶۰درصد كرسی های مجلس قانونگذاری را از آن خود كند، این پیروزی قاطع به مثابه افول پر سر و صدای برنامه جنبش فتح در میان توده های مردم فلسطین و سیلی محكمی بود كه بر گونه آمریكا و اسرائیل و مزدوران منطقه ای اش نواخته شد. همین امر سبب شد تا همه این طرف ها جنگ تمام عیاری را بر ضد حماس و ۲ دولت دهم و یازدهم (وحدت ملی) به راه اندازند و ملت فلسطین را به خاطر رأی به این گزینه دموكراتیك بشدت مجازات كنند و پیامد آن اعمال تحریم های بین المللی (سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی) به سركردگی آمریكا بر ضد حماس و فلسطینی ها بود.
به موازات این تحریم های جائرانه جریان خیانتكار جنبش فتح به ریاست محمد دحلان و باند تبهكارش در سرویس های امنیتی در یك طرح برنامه ریزی شده و سازمان یافته به ترویج ناامنی در سرزمین های فلسطینی و بخصوص در نوار غزه مبادرت ورزیدند و كار به جایی رسید كه نوار غزه هر روز شاهد ترور مسئولان و رهبران حماس، انتشار مواد مخدر، سرقت و آدم ربایی (خبرنگاران خارجی) بود و همه این اقدام ها با پوشش و چتر حمایتی یك جریان خائن صورت می گرفت.
پس از آن محمود عباس اختیارات و صلاحیت های هیأت دولت اول و دوم را كه به رهبری حماس تشكیل شد، محدود و محدودتر ساخت و در این رابطه همه صلاحیت های وزارت كشور را سلب كرد، به گونه ای كه وزیران كشور هر دو دولت در عمل برای پایان دادن به وضع ناامن و نابسامان قادر به انجام هیچ كاری نبودند؛ زیرا دستگاه های امنیتی كه باید حامی و مروج امنیت باشند، به عامل ترویج ناامنی تبدیل شدند تا ناكامی و ناكارآمدی جنبش حماس را در همه سطوح به نمایش بگذارند و سپس آن را سرنگون كنند.
حماس به نوبه خود یك سال و نیم برابر این وضع صبر پیشه كرد و ۱۳ پیمان و موافقتنامه از جمله پیمان مكه را با فتح به امضا رساند كه همگی به شكست انجامید و دایره فساد وخرابكاری های برنامه ریزی شده این جریان در نوار غزه گسترش یافت و نتیجه این كه درگیری ها هر از چند گاهی شعله ور شد و ده ها كشته و مجروح بر جای گذاشت و روند زندگی مردم غزه را به جهنم غیرقابل تحمل تبدیل كرد.
این اوضاع تداوم پیدا كرد و هیچ بارقه امیدی نسبت به پایان آن نبود؛ زیرا جریان خائن در جنبش فتح از سوی محمود عباس، آمریكا و اسرائیل و نیز طرف های منطقه ای به طور كامل حمایت می شود و از طرفی همه درخواست ها از محمود عباس برای پایان بخشیدن به اقدامات جنایتكارانه این باند بی ثمر ماند و به بیانی خیلی ساده، دست ایشان هم در كار بود.
همه این مسائل جنبش حماس را به ناچار وادار به اتخاذ تصمیمی قاطع برای پایان دادن به خونریزی موجود كرد و حماس در یك عملیات برق آسا به حضور این جریان آلوده پایان داد و سیطره خود را بر نوار غزه گسترانید تا بار دیگر امنیت و ثبات به این منطقه بازگردد و بدین سان درگیری های مسلحانه خیابانی خاتمه یافته و آرامش برای همه شهروندان حكمفرما شد.
حماس در اقدام بعدی عفو عمومی اعلام كرد تا این عفو سران و اعضای این جریان را كه در خلال رخدادهای اخیر بازداشت شده بودند، شامل شود وبدین گونه راه را برای بازگشت این عده به دامان وطن بگشاید و فرصت توبه را به آن ها داده باشد.
بدین ترتیب برگ سیاهی از تاریخ ملت فلسطین كه عاملش جریان فاسد مرتبط با اسرائیل و آمریكا بود، بسته شد. اینك و پس از فرار سران این جریان به كرانه باختری، مشاهده می شود كه این جریان فسادگری خود را به این منطقه منتقل كرده و به نابودی هر آن چه كه به جنبش حماس مربوط می شود، دست زده است.
این باند خشونت مساجد، مؤسسه های خیریه، نهادهای مدنی و آموزشی وحتی منازل رهبران و اعضای حماس از جمله منزل دكتر دویك رئیس مجلس قانونگذاری را به آتش كشیدند و افزون بر آن صدها تن از اعضا و مسئولان حماس را ربوده و در مقرهای وابسته به رئیس تشكیلات خودگردان (عباس) در رام الله شكنجه كردند. همه این اقدامات غیرانسانی در برابر دیدگان و با اطلاع محمود عباس صورت گرفته است. او به جای مهار این فتنه و پایان دادن به فساد این گروهك یاغی در كرانه باختری در یك اقدام غیرقانونی دولت وحدت ملی را منحل و به جای آن دولت اضطراری تعیین كرد، بدون این كه آن را به مجلس قانونگذاری معرفی كند و با این عمل خود بر شدت بحران افزود. ما معتقدیم كه برون رفت از این بحران به دو طریق امكانپذیر است: راه اول این كه محمود عباس از همه تصمیمات غیرقانونی خود (انحلال دولت وحدت ملی) عقب نشینی كند تا این دولت (وحدت ملی) در صورت پافشاری بر انحلال آن همچنان براساس قانون اساسی به پیشبرد امور تا تعیین دولت بعدی انجام وظیفه كند.
راه دوم مشاركت صادقانه همه طرف ها در یك گفت وگوی فراگیر ملی و جدی با نظارت جهان عرب و اسلام با هدف بررسی علل پیدایش این بحران و اجرای توافقات پیمان مكه است كه شامل موضوعاتی نظیر امنیت ملی، مشاركت سیاسی و اصلاح ساختار سازمان آزادیبخش فلسطین و ورود حماس و جهاد اسلامی به این سازمان می شود و در گام بعدی می توان به چاره اندیشی نتایج مترتب بر حوادث اخیر پرداخت.
اما چنانچه محمود عباس به مخالفتش با انجام گفت وگوها و حمایتش از جریان ناسالم در تشكیلات خودگردان ادامه دهد و سرویس های امنیتی هم چنان به تعقیب مجاهدان و حمله به نهادهای حماس در كرانه باختری بپردازند بی شك بحران به سمت پیچیدگی بیشتر پیش خواهدرفت و بعید نمی دانم كه درآن صورت آن چه كه درغزه اتفاق افتاد دركرانه باختری نیز روی دهد، به طوری كه حماس ناچار شود تكلیف را در كرانه باختری نیز مانند غزه یكسره كند؛ زیرا صبر و سكوت در برابر توطئه ای كه این جریان حمایت شده از آمریكا و اسرائیل درصدد اجرای آن است جایز نیست؛ چون این جریان خیانت پیشه قصد ریشه كنی كامل حماس را دارد تا درگام بعدی اسلوی جدیدی را با صهیونیست ها به امضا رسانده و باقی مانده فلسطین را هم به آنها بفروشد و حقوق حقه و ارزش های ملی فلسطینیان و در رأس آن حق بازگشت به سرزمین آبا و اجدادی را پایمال كند.
نماینده حماس در تهران
منبع : روزنامه ایران