شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


رنجور و پر درد چون روابط عمومی


رنجور و پر درد چون روابط عمومی
کیمیایی است این روابط عمومی در دنیای پر رقابت امروز، زاده شده فکرخلاق بالانشینانی است که چرخ‌های صنعت‌شان هموارتر از وزش نسیم صبا در حرکت است و جهانی را انگشت گزیده رفتار و قدرت خود کرده‌اند. فرزند خلف دhنشی که به زودی بزرگ و نامور شد.
آنچنان که نبودش فنا , وجودش غنا را با کسب و کار پیوند زده. به راستی با وجود «روابط عمومی قدرتمند و خلاق»، چرا نباید سقف آرزوهای بلند را کوتاه دید؟
● چرخ لنگ روابط عمومی در ایران
نیم قرنی است که از ظهورش در ایران می‌گذرد اما آنچنان که بایسته سالاری‌اش مورد عنایت نبوده و به رغم عمومیت‌اش- حداقل به نام – مهجور مانده ای بیش نیست.
کودکان هم نامش در سازمان های اینجایی، با نیاکان اصیل و عموزادگان کنونی خود در دوردست‌ها، فاصله‌ای دارند که ماه من تا ماه گردون! چرا که بر خلاف هم کیشان خود، هم و غم وجودشان، صرف رفع مشکلات و معضلات است و نه روابط با عموم.
پیکره‌ای دارد نحیف و دیلاقی، با چهره‌ای سیلی خورده از نابخردی‌ها و بیگاری‌ها. گویی متهمی است دچار که به غل نادانی و به زنجیر زیاده‌خواهی کشیده شده.
جامه‌ای مندرس اما سنگین وزن بر دوش تکیده‌اش دارد بافته شده از تار و پودی بیمار، آنچنان که پودش را مدیری ناآگاه ریسیده و تارش را کارکنان نادانشمند و نا متخصص تنیده‌اند.
مدیرش مدیر سازمانش آن را بی‌اهمیت و پرهزینه می‌انگارد و زین سبب، آواری از نامربوطی‌ها را بر سرش هوار می‌کند. آنجا که از او انتظارات نابجایی دارد چون انجام و به سرانجام رساندن امور مالی، حراست؛ استخدام، تبلیغات و...
کارکنانش نیز باوری ندارند جز این که گماشته‌اند شان برای هر کاری. آخر طفل سرراهی را هر کجا که منزل گزینند خوش است...
بر این وادی بیفزایید نبود تفکر و تلاش در دستگاه اعظم روابط عمومی‌های وطنی را که متناسب با تحولات اجتماعی کشور باشد.
نیز بیفزایید بی‌شناختی طراحان وظایف سازمان ها را از کارکرد روابط عمومی‌ها که لقمه‌های مالی و اعتباری‌شان را بی‌سبب از گلوی این طفل بخت برگشته ناخواسته بریده و می‌برند و هر آن سان که در رهگذری از وادی پر تلاطم کسب و کار کم می‌آورند یا احساس کم آوردن می‌کنند، بیچاره را بیشتر و بس بیشتر در منگنه می‌گذارند.
گویند از هر پنج سازمان بزرگ و نیمه بزرگ در اینجا، طی یک سال نخست خلقتش، بنیان یک روابط عمومی از پایه کنده شده و از اساس دستخوش تغییر یا انحلال می‌شود.
رقمی که در مورد سازمان های متوسط به دو تا از پنج تا و در مورد سازمان های نیمه متوسط به سه، و کوچک به چهار از پنج می‌ر سد.
خرده‌سازمان ها نیز حساب‌شان با کرام‌الکاتبین است ... اینجا نگرش به روابط عمومی صرفا تبلیغاتی است متاسفانه ! نگاهی کج و معوج که به تحریف افکار و دور شدن این موجود بخت برگشته از رسالت و اصالتش انجامیده.
در حال حاضر این نهاد، در کشور با مظلومیتی جدید از نوع رسانه‌ای و فرهنگی مواجه شده که به نظر دیر نمی‌پاید همسو با سوق ناخواسته روابط عمومی‌ها به سوی تبلیغات- صرفاً – به شکاف هرچه بیشتر وجودش با مفاهیم و ارتباطات دو سویه بینجامد.
واقعیتی است تلخ که امورزه عیان رخ نموده، این که دلیل شکست بسی فعالیت‌های تجاری و مدیریتی، نبود و کمبود دانش و درک درست است از محیط پیرامون سازمان و کسب و کار که نقش مهمی را در این میان ایفا می‌کند فرهنگ.
به لحاظ مدیریتی و ارتباطی، معرفت و شناخت زمینه‌ها و الگوهای فرهنگی در تمامی سطوح ملی و بین‌المللی، از هر سطح تا هر سقف و از هر مکان تا لامکان، حائز اهمیتی است در خور، بالاخص در سرزمینی با تنوع عظیم قومی، فرهنگی، و زبانی چون اینجا، مملو از انواع خرده‌فرهنگ‌ها.
و به راستی چه کسی منکر کارکرد فرهنگ ساز روابط عمومی است که باید با خاطری فراخ و آسوده، مددرسان سازمان‌ها شود و انسان‌ها.
محسن احمدی
منبع : کارگزار روابط عمومی


همچنین مشاهده کنید