جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


خشکی‌سرا رودخانه‌های بزرگ چین


خشکی‌سرا رودخانه‌های بزرگ چین
با افزایش درجه دما و ازدیاد جمعیت طی دهه گذشته در نواحی کوهستانی غرب کشور چین، سراب دو رودخانه بزرگ رود و یانگ تسه به‌طور نگران کننده‌ای رو به خشکی گذارده است. دولت چین با تخصیص اعتبارات و سایر منابع سعی در آهسته کردن این روند دارد، اما شاهدان عینی بد بینی بر این باورند که در دراز مدت چاره‌ای به‌نظر نمی‌رسد.
بر پایه گزارش برگزاری ژین هوا (Xinhua)، ساکنین ناحیه کومالای (Quamalai) واقع در سرچشمه رودخانه یانگ تسه در وضعیتی قرار گرفته‌اند که برا یادامه هستی مجبور به خرید آب شده‌اند. از ۱۳۶ حلقه چاه منطقه غیر از ۸ حلقه آن بقیه تا سال ۲۰۰۰ خشک شده و مردم گرفتار آب فروشان دوره گرد شده‌اند. هیجده فقره رودخانه‌هائی که روزی سرشاخه‌های یانگ تسه بوده‌اند، از آن‌ها امروزه بستری خشک به‌جا مانده است. رودخانه زرد هم به نوبه خود با کمبود آب در سرچشمه‌های خود روبرو شده است. گزارش تازه‌ای که اخیراً توسط طرفداران محیط زیست موسوم به صلح سبز (Greenpeace) منتشر شده، حاکی است که در سال‌های اخیر جریان‌های قابل توجه و ماندگار برای مدت طولانی در آن دیده نشده است. حدود ۳۰۰۰ دریاچه از ۴۰۷۷ دریاچه در ناحیه مادو (Madou) یا اولین ناحیه آبادی که رودخانه زرد از میان آن عبور می‌کند به‌طور کامل ناپدید شده و حدود ۶۰۰ خانوار یا سه هزار نفر و ۱۱۹ هزار دام را از دسترسی آسان به آب محروم کرده است.
منشأ هر دو رودخانه زرد و یانگ تسه، فلات کینگای تبت (Qinghai - Tibet) در غرب چین معروف به ”سرچشمه سه رودخانه“ (Sanjiangyuan) می‌باشد. این منطقه با وسعت ۳۶۳،۰۰۰ کیلومتر مربع، سراب رودخانه مکونگ را هم که در جنوب شرقی آسیا روان است، در بر می‌گیرد. تقریباً ۲۵ درصد جریان رودخانه یانگ تسه و نیمی از جریان رودخانه زرد از این ناحیه و بقیه از بارندگی و رودخانه‌های فرعی پائین دست آن تأمین می‌شود.
منطقه سراب سه رودخانه در سال‌های اخیر شاهد گرمای غیر عادی بوده، روندی که بنا به اعتقاد دانشمندان ممکن است در ارتباط با تغییرات جهانی اقلیم باشد.
بنابر گزارش گروه صلح سبز متوسط درجه دمای منطقه طی ۵۰ سال گذشته حدود ۸۸/۰% درجه سانتیگراد بالاتر رفته است. گرمتر شدن هوا موجب عقب‌نشینی یخچال‌ها و آب شدن لایه منجمد زمین از یک طرف، زهکشی و افت سطح آب تالاب‌ها و دریاچه‌هائی که رود خانه‌های منطقه را تغذیه کرده‌اند از طرف دیگر می‌شود. این پدیده بر ساختار بارندگی اثر گذاشته و با افزایش تبخیر سبب کاهش جریان رودخانه حتی متوقف شدن آن در بخش‌هائی از سرب شده است.
وضعیت با افزایش فعالیت‌های جمعیت تشدید یافته و به شکنندگی منطقه فشار بیشتری وارد می‌کند. جمعیت محلی از چهار برابر تجاوز کرده و از ۱۳۰،۰۰۰ نفر در سال ۱۹۴۹ به ۶۱۰،۰۰۰ نفر در سال ۲۰۰۳ افزایش یافته است. با توجه به این که دامپروری بهترین منبع درآمد منطقه است، تعداد دام‌ چرنده، ۵۶ درصد بیش از ظرفیت مراتع است. نیاز به تغذیه جمعیت فزاینده، سبب افت مراتع و از بین رفتن قابلیت جذب و نگهداری آب شده است. پوشش گیاهی به‌علت افراط در بهره‌برداری از مراتع و تشدید چرای بی‌رویه نیز مورد مخاطره قرار گرفته است.
کشور چین با ۸ درصد رشد و پیشتازی در توسعه اقتصاد جهان به‌جائی خواهد رسید که در سال ۲۰۳۱ درآمد سرانه هر چینی برابر درآمد سرانه هر آمریکائی شود. در زمینه میزان مصرف چه در بخش غذا مانند غلات و گوشت، و چه در بخش انرژی (زغال و نفت) و بخش صنعت (فولاد) به غیر از نفت، چین پیش قراول خواهد بود.
اگر فرض شود که مصرف سرانه مردم چین در سال ۲۰۳۱ برابر مصرف سرانه امروز آمریکائی‌ها شود، جمعیت ۴۵/۱ میلیاردی آینده چین معادل دو سوم غلات امروز جهان را به‌مصرف خواهد رسانید. میزان مصرف کاغذ آن از دو برابر سطح تولید امروز تجاوز خواهد کرد و میزان مصرف نفت آن به ۹۹ میلیون بشکه خیلی بیشتر از ۸۴ میلیون بشکه تولید امروز خواهد رسید.
مدل اقتصاد غرب، یعنی انرژی بر پایه سوخت فسیلی، تکیه بر اتومبیل محوری و اقتصاد یک‌بار مصرف با دور ریز زیاد نه برای چین، نه برای هند و نه برای ۳ میلیارد نفر مردم کشورهای در حال توسعه جهان که رویای زندگی آمریکائی را در سر دارند دیگر کاربرد نخواهد داشت. در نتیجه در سیاره زمین با وجود اقتصاد یکپارچه و پیچیده جهانی که تمام کشورها برای یک هدف مشترک یعنی دسترسی به غلات، نفت و مواد معدنی در رقابت فشرده‌ای بسر می‌برند، مدل اقتصاد مصرفی امروز حتی برای کشورهای صنعتی و توسعه یافته نیز دیگر مدل مناسبی نخواهد بود.
هم‌اکنون رقابت در بازار نفت، رابطه غذا و نفت را تغییر داده است. به‌طوری که کارشناسان مدت‌ها است که نگران اثرات افزایش قیمت مواد غذائی به‌علت ترقی قیمت نفت شده‌اند، و امروز به وضوح اثرات افزایش قیمت نفت را می‌توان در بازار مواد غذائی مشاهده کرد.
جهان چاره‌ای جزء تغییر شیوه زندگی ندارد. آمریکا با جمعیتی معادل ۵ درصد کل جمعیت جهان، بیش از ۳۰ درصد منابع تجدید شونده جهان را مصرف می‌کند و ادامه این روش از این به بعد غیر ممکن به‌نظر می‌رسد.
از این رهگذر معلوم می‌شود تنها اعمال مدیریت خردمندانه و یکپارچه آب برای رعایت عدالت در توزیع و مصرف، مادام که همین نوع سیاست مدیریتی در دیگر بخش‌های حیاتی مثل انرژی، غذا و بخش‌های مختلف مصرف مواد، با منشاء طبیعی، رعایت نشود کافی نخواهد بود.
قرن بیست و یکم، قرن سقوط و بحران است. انسان، منابع تجدید شونده را زودتر از آن که جایگزین شود مصرف می‌کند. در نتیجه جهان با کاهش سطح جنگل‌ها و مراتع، فرسایش خاک، افت سطح آب‌های زیرزمینی و افول صنعت ماهی‌گیری روبرو شده است.
هم‌اکنون بسیاری کشورهای جهان سوم هنوز نتوانسته‌اند برای دستیابی به نیازهای خود در زمینه مسائل آب، خویش را با هدف‌های توسعه هزاره سازگار کنند و این موضوع سبب می‌شود تا امنیت، توسعه و پایداری زیست محیطی آنها مورد مخاطره قرار گرفته و هر ساله میلیون‌ها نفر از بیماری‌های با منشاء آب آلوده جان بسپارند.
در وضعیتی که آلودگی آب‌ها و تخریب محیط زیست رو به افزایش است، شاهد نتایجی هستیم که سنگینی تغییر اقلیم، حوادث طبیعی، فقر، جنگ، جهانی شدن، رشد جمعیت، شهرنشینی و بیماری‌ها همگی بر خبش آب و در نتیجه بر بسیاری از مردم جهان وارد می‌شود.
روزگاری فرا رسیده که مدیریت پایدار و عادلانه آب باید از طریق مدیریت یکپارچه متکی به منابع آبی قابل دسترسی بر پایه امکانات ناحیه‌ای و محلی و با مشارکت همه سهم بران و حقابه داران با ظرافت و به‌طور مؤثر اعمال شود، به‌شرط آن‌که جامعه جهانی شیوه مصرف و اتلاف منابع در دیگر بخش‌ها که ناخواسته بر منابع آب و مدیریت توزیع آن فشار بی‌حد وارد می‌کند را از لجام گسیختگی فعلی نجات داده و تحت نظم و کنترل هوشمند و مدبرانه قرار دهد.
احمد آل یاسین
مأخذ: ژورنال دیده‌بان زمین ـ اکتبر ۲۰۰۵
منبع : آسمان ابری