جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نظامی بسیجی صیاد شیرازی


نظامی بسیجی صیاد شیرازی
حدود هشت سال پیش در صبح روز بیست و یكم فروردین ماه سال ،۱۳۷۸ دلاور مردی از سرزمین خون رنگ ایران، با آتش خشم گروه تروریستی منافقین به خون خود غلطید و به سالار خود، اما شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پیوست و به ندای هل من ناصر او لبیك گفت و به آرزوی دیرین خود كه شهادت در راه خدا بود نائل گشت.
آری، هشت سال پیش در چنین ایامی كه مصادف با ماه ذی الحجه ۱۴۱۹ هجری قمری بود، سردار رشید اسلام سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، در حالی كه به تنهایی از خانه به قصد محل كار خود در ستاد فرماندهی كل قوا خارج شده بود، از سوی عناصر آموزش دیده گروه خونخوار منافقین مورد حمله ناگهانی قرار گرفت.
ترور این فرمانده شجاع دوران پرحماسه دفاع مقدس، حلقه ای از زنجیره تلاش های بی ثمر منافقین زبون برای حفظ روحیه درهم شكسته عوامل خود، پس از پایان جنگ تحمیلی و شكست رژیم صدام حسین در آن و نیز كسب رضایت آمریكا و اسرائیل و پرداخت بخشی از هزینه های لازم برای ادامه حیات و حضور در كشورهای غرب و در عراق در سایه رژیم دژخیم بعثی بود.
شهید بزرگوار صیاد شیرازی از معدود نظامیانی است كه از بدو ورود خود به ارتش طاغوت در زمان رژیم شاهنشاهی، سعی می كرد براساس اعتقاد مذهبی خود، عمل كرده و در ماه های اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران، تلاش می كرد با پیروی از دیدگاه های حضرت امام خمینی(ره) در مسیر حركت انقلابی مردم ایران قرار گیرد. او در آن هنگام از افسرانی بود كه در مركز توپخانه اصفهان، مشغول به كار بود. در این مركز تلاش می كرد افكار انقلابی را در بین همكاران خود مطرح و آنها را به همسو شدن با مردم دعوت كند.
بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، صیاد تمام توان خویش را برای ایفای نقش مؤثر در ارتش جمهوری اسلامی ایران به كار بست.
در آن زمان كه ساختار كشور از رژیم شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی، تغییر یافت نیاز داشت با رویكرد جدیدی به مجموعه ارتش بنگرد و از این روی وجود نظامیانی همچون صیاد شیرازی در بدنه ارتش اهمیت زیادی می یافتند تا بتوانند به جهت گیری ارتش به سمت خواسته های مردم و مأموریت های متفاوت با دوران رژیم گذشته، كمك كنند.
انقلاب اسلامی ایران كه با وحدت كلمه مردم و رهبری الهی و بدون هیچ گونه وابستگی و ارتباط با قدرت های بزرگ حاكم بر جهان و با شعار فراگیر «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی»، پا به عرصه وجود نهاده بود موجب تغییر توازن قوا در منطقه حساس خاورمیانه شد. از این رو برخی كشورهای بزرگ و قدرتمند، مانند آمریكا و انگلیس كه منافع خود در ایران را از دست داده بودند نمی توانستند یك حكومت مستقل در ژئوپلیتیك حساس مانند ایران را تحمل كنند.
بنابراین تلاش كردند با برخورد با این نظام نوپا به اشتراك و وحدت منافع دست یابند و تمامی ترفندها و تجارب استعماری خود را در نطفه خفه ساختن انقلاب اسلامی به كارگیرند. در این زمان كه رژیم بعثی عراق هم نگران گسترش یافتن افكار انقلاب اسلامی در میان مردم آن كشور بود و از سوی دیگر كینه شدیدی از ایرانیان در سینه داشت، سعی كرد با استفاده از تشكیل گروه هایی همچون احزاب دموكرات و كومله، سرزمین كردستان را آماج حمله ها و تهاجم های مسلحانه و كشت و كشتار بی رحمانه خود قرار دهد. در چنین شرایطی شهید صیاد شیرازی از جمله فرماندهان ارتشی بود كه با اعتقاد كامل به مقابله با چنین برنامه ای، در كنار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دركردستان، حضور یافت. در آن هنگام، بسیاری از گروه های به ظاهر سیاسی مانند منافقین سعی داشتند تا ارتش را از مقابله با تحركات ضد انقلاب در استان های مرزی كشور بركنار نگه دارند.
شهید صیاد شیرازی با درك عمیق از ریشه های خارجی حوادث كردستان، در كنار شهیدان بزرگی همچون شهید بروجردی و شهید ناصر كاظمی و سایر فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در كردستان، حضوری فعال یافت و موفق شد با فرهنگ بسیجی و با كمك سپاه به مقابله با گروه های بی ریشه ضد انقلاب بپردازد.
شهید عزیز صیاد شیرازی، عمیقاً معتقد بود با فرهنگ و روحیه بسیجی كه هدیه بزرگ امام(ره) به ملت سلحشور ایران بود، می توان با دشمنان خارجی و ایادی زبون داخلی آنان جنگید و به همین دلیل بود كه او در رفتار و گفتار خود چنین روحیه ای را بروز می داد و از این رو نزد اطرافیان خود محبوبیت خوبی كسب كرده بود.
او كه ابتدا از سوی رئیس جمهور وقت، آقای بنی صدر مورد تشویق قرار گرفته بود وقتی كه دیدگاه های متفاوتی درباره چگونگی برچیدن فتنه گروه های مسلح در كردستان را از خود بروز داد از سوی بنی صدر، غیر قابل تحمل شد و همین مسأله باعث گردید تا صیاد از ارتش بركنار شود و برای مدت چهار ماه، بنا به دعوت سپاه، در ستاد مركزی سپاه مستقر شده و به همكاری آموزشی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بپردازد.
در تابستان سال ۱۳۶۰ پس از بركناری و عزل بنی صدر از فرماندهی كل قوا، بر تحرك نیروهای نظامی در جبهه های جنگ به طور چشمگیری افزوده شد و راه برای فعالیت و ایفای نقش افرادی همچون صیاد شیرازی گشوده شد.
در این زمان صیاد از سوی شهید محمد علی رجایی به ارتش فراخوانده شد و با اعطای دو درجه به وی، به فرماندهی همزمان دو لشگر ۶۴ ارومیه و ۲۸ سنندج منصوب شد و عملاً فرماندهی یگان های ارتش در شمال غرب كشور را برعهده گرفت.
در طول مدت حدود یك ماه و نیمی كه او در شهر ارومیه مستقر شد، سعی داشت با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتباط نزدیكی برقرار كرده و از این طریق ارتش را در كمك به سپاه برای برچیدن بساط گروه های مسلحی كه از طرف صدام حمایت می شدند، به كار گیرد.
در این زمان سردار شهید مهندس مهدی باكری فرماندهی عملیات سپاه استان آذربایجان غربی را برعهده داشت و سپاه ارومیه طرحی را برای بیرون راندن گروه های مسلح غیر قانونی تهیه كرده بود و برنامه ریزی های لازم را نیز برای انجام عملیات گسترده ای علیه احزاب مسلح مورد حمایت رژیم بعثی صدام انجام داده بود، بنابراین در تابستان سال ،۱۳۶۰ سپاه آذربایجان غربی موفق شد با همكاری نیروهای محلی كرد و همدلی و حضور برادران لشگر ۶۴ و ناحیه ژاندارمری آذربایجان غربی، شهر اشنویه را از دست حزب دموكرات خارج كرده و آن را آزاد سازد. در این هنگام شهید صیاد شیرازی كه علاقه زیادی به حضور در صحنه های عملیاتی داشت، به همراه شهید آبشناسان و شهید مهدی باكری در معیت فرمانده سپاه ارومیه از آن شهر آزاد شده بازدید به عمل آوردند و مطمئن شدند همدلی نیروهای مسلح می تواند موفقیت های عظیمی را به وجود آورد.در سی شهریور سال ۱۳۶۰ و درست یك سال پس از آغاز جنگ تحمیلی، صیاد شیرازی از سوی فرمانده معظم كل قوا حضرت امام خمینی(ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد. او بلافاصله از ارومیه راهی تهران و سپس جبهه های جنوب گردید.
در دوران ۵ سالی كه او این سمت را برعهده داشت تلاش كرد سازمان موجود ارتش را به یك سازمان فعال كه با فرهنگ اسلامی انقلاب، تطابق داشته باشد سوق دهد. به همین جهت از فكر ایجاد قرارگاه های مشترك عملیاتی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استقبال كرد. نام قرارگاه كربلا برای همكاری مشترك ارتش و سپاه، انتخاب شد و صیاد شیرازی همیشه از آن به عنوان یك «تركیب مقدس» یاد می كرد.
در این قرارگاه فكر و ابتكارات و روحیات برادران سپاهی با فكر و دانش نظامی برادران ارتشی با هم مطرح شده و در نهایت یك سلسله عملیات موفق با عنوان كربلای۱ تا كربلای ۱۲ طراحی شد كه با اجرای آنها دشمن از سرزمین های اشغالی، عقب رانده شد. شهید صیاد شیرازی برای تقویت ستاد طراحی قرارگاه كربلا، دانشكده فرماندهی و ستاد ارتش را تعطیل و استادان آن را برای طرح ریزی عملیات به جبهه جنوب فراخواند.
بنابراین برای برنامه ریزی برای هر عملیاتی ابتدا از سوی طراحان ارتش و سپاه، طرح های جداگانه ای تهیه می شد و آنگاه در قرارگاه مشترك كربلا، این طرح ها مورد بحث و بررسی قرار می گرفت و طرح نهایی كه طرح قرارگاه كربلا بود یعنی ارتش و سپاه بر محتوای آن توافق داشتند به مرحله اجرا در می آمد. برای نمونه، در طراحی عملیات بزرگ بیت المقدس، طرح برادران ارتش عبور از جاده اهواز- خرمشهر به عنوان تلاش اصلی و طرح برادران سپاه عبور از رودخانه كارون به عنوان محور اصلی عملیات بود كه پس از تضارب افكار و نظرات در قرارگاه مشترك كربلا، نهایتاً طرح عبور از رودخانه كارون، تصویب شد و به عنوان تلاش اصلی و محوری، به مرحله اجرا درآمد. با چنین تدبیری تمام توان طرح ریزی و توان آتش و پشتیبانی های دو سازمان ارتش و سپاه با كمك یكدیگر در یك عملیات، علیه دشمن به كارگرفته می شد.
● خصوصیات فردی صیاد
شهید صیاد شیرازی با الهام از احكام تعالی بخش اسلام و هدایت حضرت امام(ره)، آنچنان خود را ساخته بود كه ویژگی های یك مؤمن راستین در او آشكار بود. هرجا كه امام جماعتی نبود، او نماز جماعت را برپا می داشت و به امامت آن قیام می نمود. همه جلسه ها، سخنرانی ها و مصاحبه های خود را با آیاتی از كلام الله مجید آغاز می كرد.
تلاوت آیاتی نظیر «الا تقاتلون قوماً نكتوا ایمانهم (توبه ۱۳)» یا «رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعلنی من لدنك سلطاناً نصیراً». قرائت دعای فرج در تمام جلسه ها از نكات فراموش ناشدنی شهید صیاد شیرازی است. پس از پایان جنگ تحمیلی وقتی كه به معاونت بازرسی ستاد كل نیروهای مسلح منصوب شد همچنان ارتباط نزدیك خود را با علمای بزرگ حفظ می كرد و سعی داشت با انجام عباداتی فراتر از تكالیف شرعی به خودسازی خویش ادامه دهد.
سردار حاج عبدالله رودكی می گفت او شاهد نماز شب های صیاد در برنامه های بازرسی های ستادی از نیروی دریایی سپاه بوده است و همیشه از آن یاد می كرد. شهید صیاد شیرازی خود را ملتزم می دانست كه همانند آحاد مردم در نمازهای جمعه شركت كند. نمازگزاران جمعه، بسیاری از اوقات، شاهد حضور او در میان خود بودند.
او در گفتار و رفتار خود نشان داده بود كه شهادت در راه خدا را عین سعادت برای خود می داند و همواره سر و جان خویش را برای نثار در راه اسلام و كشور آماده ساخته و با وقف زندگی خود در مسیر آرمان های الهی در آرزوی نیل به فیض شهادت است. به راستی او یكی از مصادیق آیه «و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهداوالله علیه...» شناخته می شد. او روحیه ای بسیجی داشت و از مرگ نمی ترسید و در خطوط مقدم جبهه حضور می یافت و از حوادث مختلف انقلاب، سربلند بیرون آمد.
همیشه این سؤال مطرح بوده است كه چرا سازمان منافقین در دوره جدید ترورهای خود، شهید عزیز صیاد شیرازی را هدف تیراندازی خویش قرار دادند.در آن زمان، شهید بزرگوار صیاد شیرازی با خلق و خوی مردمی خود با وجود دارا بودن یكی از بالاترین مقام های نظامی در كشور یعنی جانشین رئیس ستاد كل نیروهای مسلح، به طور معمولی و در میان مردم زندگی كرده و برای خود حصارهای آهنین و غیرقابل نفوذ ایجاد نكرده بود.
از طرف دیگر شهید صیاد دارای پیشینه و كارنامه درخشانی در دفاع مقدس و زدن ضربات مهلك اثربخش و سرنوشت سازی بر ماشین جنگی بعثی ها بوده و كینه آنان علیه خود را برانگیخته بود و ترور او به عنوان یكی از فرماندهانی مؤثر در شكست صدام می توانست یكی از اهداف و آمال دیكتاتور بغداد قلمداد شود.
بدیهی است كه هم، رژیم بعثی عفلقی صدام كه اساساً بر مبنای ترور شكل گرفته قدرت یافته و رسمیت پیدا كرده بود و تروریسم به عنوان جزو اصلی و لاینفك مدیریت حزب بعث به شمار می رفت و هم، منافقین كه با عملیات ناجوانمردانه كشتار مردم كوچه و بازار، خود را به دنیا معرفی كرده اند، همواره درصدد یافتن فرصت های طلایی برای حذف فیزیكی رهبران و یاوران و دوستداران انقلاب اسلامی در سراسر جهان و فرماندهان نظامی ای كه آنها را در نیل به اهداف شوم خود ناكام ساخته اند بوده اند، اما آنها چه زمان و موقعیتی را برای اجرای طرح خباثت آمیز خود مناسب می دانستند؟
به تجربه ثابت شده است كه مناسب ترین زمان برای دشمن، زمانی است كه فضای كشور ملتهب بوده و تمام توجه مردم و مسئولان به فضا و جو متشنج مشغول است و در واقع دچار نوعی غافلگیری بوده و میدان را برای تحركات و فعالیت های اطلاعاتی ـ عملیاتی مذبوحانه دشمن خالی كرده باشند. در چنین شرایطی دشمن با وارد كردن ضربات كاری و جبران ناپذیری نظیر ترور شهید بزرگوار صیاد شیرازی و انفجار بمب و پرتاب خمپاره، سعی در ایجاد اختلاف بیشتر و ضعف اركان اساسی نظام می كند.
بهترین و مؤثرترین شیوه برای بستن راه نفوذ دشمن و پیشگیری از تحركات ضدانسانی آنان، تأمین امنیت است. امنیتی فراگیر برای آحاد مردم به گونه ای كه همه مردم، از طرفی احساس درهم آمیختگی و پیوستگی پایداری با تمام مسئولان كشور كرده و از سوی دیگر احساس گسیختگی و تقابل روحی با عناصر آشكار و پنهان دشمن كنند و راه هرگونه عملیات روانی و تبلیغی را بر آنان سد كنند. بنابراین باید ایجاد فضای امن برای عموم مردم و نه برای دشمنان و ایادی آنان در دستور كار قرار گیرد.
سرانجام شهید بزرگوار، رزمنده بسیجی و شجاع، سپهبد علی صیاد شیرازی در سن ۵۵ سالگی و پس از یك عمر مجاهدت در راه خدا و جنگ با دشمن و كسب توفیقات وافتخارات بزرگ و به یادماندنی و جاوید، به دیدار معبود و محبوب خود شتافت و پاداش فداكاری ها و خدمات صادقانه و شبانه روزی و خستگی ناپذیر خود را با مدال شهادت دریافت كرد و نام و خاطره خود را در تاریخ گلگون میهن اسلامی جاوید ساخت.
اگرچه شهادت، زیبنده دلیرمردی همچون او بود، اما رهبری، مردم و نیروی مسلح را در غم خود داغدار نمود. خون گرم او همچون راه درخشان وی، رسواگر منافقین مجرم و حامیان ضدبشری آنان خواهد بود.روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
دكتر حسین علایی
منبع : روزنامه ایران