دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تربیت، هنر راهبردی کودک


تربیت، هنر راهبردی کودک
اگر ساکت و آرام به کناری بنشیند، می شود با تربیت اما اگر پر سروصدا باشد بی شک بی تربیت است. اگر برای آن چه که برای او می خرید نظری نداشته باشد بازهم بسیار باتربیت است اما اگر بخواهد مخالفت کند، می شود بازهم بی تربیت. اگر سلام کند دوباره می شود باتربیت اما اگر در مواجهه با دیگران زبان در بیاورد یا لب هایش را کج و راست کند کاملا بی تربیت است و ...
بسیاری از والدین فکر می کنند خوب تربیت کردن بچه یعنی این که آداب معاشرت را به خوبی بداند، درحالی که تربیت کودک فراتر از این حرف ها قابل ملاحظه و اهمیت است. توجه به تربیت توجهی به جاست اما این کلمه و تکرارش آن قدر برای مان عادی شده است که گاه کمتر به مفهوم واقعی آن فکر می کنیم. از نظر روان شناسان تربیت، هنر راهبردی کودک در تمام دوره رشد اوست.
● تربیت چیست؟
دکتر عبدعلی، روان شناس در ابتدای گفت و گو با ما در تعریف تربیت می گوید: در لغت تربیت یعنی پرورش و پروراندن، مثلا یک گل رز را تربیت می کنیم تا شاخه هایی صاف و گل های زیبایی داشته باشد، یا حیوانات اهلی را با اهداف خاصی برای کارهای مختلف تربیت می کنیم ولی در حقیقت منظور سوال شما چیز دیگری است و آن ادب و اخلاق به کسی آموختن است، چون ادب خاص انسان است و رسالت بزرگ انبیا به خصوص پیامبر اعظم (ص) نیز هدفی جز انسان سازی و تربیت آدمی برای انسانیت نبوده است.در علم روان شناسی نیز تربیت هنر راهبردی کودک در تمام دوره رشد است.درحالی که بسیاری از والدین فکر می کنند خوب تربیت کردن طفل یعنی آموزش آداب معاشرت.
● تربیت در دوره های رشد
دکتر عبدعلی در ادامه می گوید: رشد یعنی جداشدن کودک از گهواره اش، کم شدن وابستگی به والدین به خصوص مادر و تبدیل او به یک فرد بزرگ سال مستقل و خود مختار درست مثل پدر و مادر.آموزش آداب معاشرت فردی، خانوادگی و اجتماعی جزو تربیت کودک به حساب می آید و این ها در ادب لازم و ضروری هستند، چرا که کودکی که آداب دان نباشد، بعدها از این مسئله رنج می برد، اما تمام تربیت محدود به این نمی شود.
● تربیت و معنای واقعی
تا این جا گفتیم که تربیت فقط آموختن آداب معاشرت نیست و این که تربیت واقعی معنای دیگری دارد. دکتر عبدعلی در توضیح این معنای واقعی می گوید: انسان در سالروز ١٨ سالگی اش بزرگ نمی شود. او باید مراحل مختلف نوزادی، طفولیت، کودکی و نوجوانی را پشت سر بگذارد تا به عنوان بزرگسالی دست یابد. فراگیری، سال ها طول می کشد و به قیمت جدایی های تدریجی به دست می آید. از شیر گرفتن نوزاد و به مدرسه فرستادن کودک، دو مرحله ای است که جداشدن از والدین را به او می آموزد. به این ترتیب او می فهمد سرنوشتش این است که والدین را ترک کند. او می خواهد که به تقلید از بابا، مامان و خواهر بزرگ ترش تمام کارهایش را خودش انجام دهد. او اگر می خواهد، لیوانش را خودش در دستش بگیرد از سرلجبازی و بهانه جویی نیست بلکه به دلیل رشد اوست. اگر ما این مسئله را بفهمیم و او را جدی بگیریم در واقع الفبای تربیت کودکمان را آموخته ایم. گردش کودک با کالسکه درحالی که او می تواند راه برود و یا نگه داشتن کودک ٣ساله در منزل درحالی که می تواند به کودکستان برود، در واقع مقابله با رشد اوست.
● تربیت و حق کودک
اگر خوب دقت کنیم می بینیم که در برابر تمایل کودک به بزرگ شدن ،والدین علاقه ناخودآگاهی به کوچک ماندن او دارند. در این حالت رویاها و رفتار کودک به نظر غیرعاقلانه می آید. اگر آزادی لازم و متناسب با سن کودک از او دریغ شود، او باز هم رشد می کند ولی دچار افسردگی می شود. اما تنها با این که بگذاریم کودک شکفته شود و جلوی رشد او را نگیریم و در عبور از موانع او را یاری کنیم، کار ما پایان نیافته است. تربیت جنبه دیگری هم دارد و آن تشخیص قریحه و استعداد کودک و یاری او در استفاده صحیح از آن هاست. بزرگ شدن فقط قدکشیدن نیست. انسان باید استعدادش را تشخیص دهد و بفهمد برای چه کاری ساخته شده است. اگر کودکی صحیح، بزرگ و تربیت شود، همان کاری را انتخاب می کند که استعداد دارد.
بنابراین راهنمایی کودک به این معنا نیست که از پیش به او تلقین کنید که باید مهندس یا دکتر شود. بلکه باید بگذاریم بزرگ شود و به تدریج خودش با کمک ما سرنوشتش را تعیین کند. بسیاری براین عقیده اند که بزرگ شدن، پیشرفت آهسته و مدامی است به طرف بزرگ سالی، درحالی که این تفکر اشتباه است. زیرا به خاطر بزرگ شدن کودک هر روز به الزام آرام تر، باهوش تر و مطیع تر نمی شود.
او دو قدم به جلو و یکی به عقب برمی دارد و به موانع بی شماری برمی خورد که جلوی پیشرفت او را می گیرد. شناسایی مشکلات کودک و یاری او وظیفه شمایی است که والدین او هستید.
● تربیت و وظیفه والدینی
دکتر عبدعلی در ادامه می افزاید: والدین در جریان تربیت کودک باید بفهمند آیا از نظر جسمی او آن قدر قوی شده است که به تنهایی راه برود! و تشخیص بدهد که آیا از نظر روحی قدرت تحمل ١٥ روز دوری را از شما دارد! مشکل اصلی تربیت، در توان پاسخ دادن به این پرسش هاست.در پایان شاید بد نباشد که والدین در جریان تربیت فرزندشان بدانند که به تصور این که بچه کوچک است و نمی فهمد، همه حرف ها را در برابر او برزبان نیاورند. اغلب والدین با بچه هایشان به اندازه کافی حرف نمی زنند ولی در حضور آن ها بیش از حد صحبت می کنند. بزرگ ترها معمولا می گویند: مهم نیست، او نمی فهمد درحالی که او خیلی بیشتر از آن چه که ما فکر می کنیم می فهمد. والدین باید بدانند که فهمیدن برابر با قدرت سخن گفتن نیست بلکه پیش از آن به وجود می آید. دیگر نکته ای که والدین لازم است به آن توجه داشته باشند این است که هر رفتار استقلال طلبانه کودک را به حساب بهانه جویی او نگذارند.
این که کودک می خواهد غذایش را خودش بخورد، یا از پله ها به تنهایی پایین برود یا مقابل مغازه اسباب بازی فروشی می ایستد و با اصرار اسباب بازی می خواهد همیشه مساوی با لجبازی و بهانه جویی نیست. پیش از سخت گیری از خودتان بپرسید آیا کار او واقعا بهانه جویی است! بهتر است که به جای تفکر بهانه جویی، خواسته های کودکتان را بفهمید و بگذارید که کودکتان با سرعتی که دوست دارد، بزرگ شود و پیش از موعد رشدش رفتارهای بزرگانه را به او آموزش ندهید چرا که هرچه بچه را به پیشرفت های سریع تر وادار کنیم، او را به شکست های بیشتری محکوم کرده ایم و او را عصبی تر می کنیم. بهتر است که پدر و مادرهای گرامی به کودک و خواسته هایش احترام بگذارند و گوشش را به شنیدن ناسزا و سروصدا عادت ندهند چون بزرگ تر که شد آن ها را به خود شما تحویل خواهد داد!
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید