پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

امان از بیکاری ناصرالدین شاه


امان از بیکاری ناصرالدین شاه
یحتمل همگان می دانند که در ازمنه حاضر، قاعده ای از جماعت در بیکاری سر برده لیکن احوالیه بیکاری فساد آور بوده، با عثون می گردد که آدمی در سر چهارراه ها ایستاده و فی المثل به جنیفرهایی چون پارمیدا خانوم متلک انداخته و البته چند فقره چکوش از پاشنه کفش ایشان دریافتون بدارد. در سنوات اخیره به جماعت بیکار سرچهارراه ها به شکل خفن، وام های زودبازده داده شده لیکن دکتر طهماسب خان مظاهرالدوله علنا خزانه را سه قولفه کرده و داغ بر دل دکتور الدوله گذاشتند اما بالا خره جادو جنبل های جماعت بیکار و آه آنها، دامن میرزا طهماسب را گرفته.
وی را به مانند خود از کار، بیکار کردند آن طور که ایشان هم اینک سرسختانه دنبال یک فقره وام خود اشتغال هستند که شاید کار و کاسبی عشرونی راه انداخته، امرارمعاش نمایند. ساختمان آبی رنگ راست بلوار میرداماد،دیگر از تصرفون موهندس مظاهرالدوله خارجون گشته، ایشان یحتمل در بازار اصلی طهران، مشغولون سماق مکیدن می شوند شاید که اصلا حات معایب به جای اصلا حات محاسن، ایشان را سرکار آورند.
شخص ناصرالدین شاه بسیار متاثر گشته که طهماسب خان مدت مدیدی را سرکار بوده و اینک نیز فی الکل بیکار شده لیکن به منجیلک و اصغر آقا شدیدا تذکرون می دهیم که در اوقات پرطمطراق بیکاری دائمی از زدن مزاحمت گونه زنگ همسایه ها و متعاقبا علنگ بستن اجتناب کرده، حال که جناب بهمنی حرف گوش کن، صدارت بانک مرکزیه را بدست گرفته اند و بساط اعطای وام های زودبازده پهن شده فی الفور زنبیل را برداشته در مقابلیه یکی از بانک ها، صف بگیرند. شاید که با دریافتون یک وام در ازای یک فقره دروغ تولید اقتصادیه، پول مربوطه را به بخش مسکن، سرمایه گذاری کرده و فی الکل به امورات مالیه واقتصادیه مملکت داخله گند بزنند. همچنان که رفقای بورکینافاسویی بیکار مادر وضعیه بیکاری با پوشیدن یک فقره شلوار خومره ای، زیرپوش بسکتبالی ودر دست گرفتن پنجه بوسک علی الاسف در شوارع و سوقیه به احوالا ت اراذل اوباشی اهتمام دارند، شباب بیکار داخله نیز جهت تسکین درد بیکاری در قهوه خانه ها به شکلی بدفرم، دست به غلیان برده و کلا فاز دود گرفته اند تا لا اقل کاری کرده باشند؟! تورم، ذغال خوب و بیکاری از عواملیه بوده که در پروداکت یک فقره قهرمان معتاد، دخیل بوده و چنان می کنند که میرزا آقا خان نوری در عالم نئشگی و بیکاری، ساعت ها خوابش می برد.
سخن زیاد گشته، لیکن فی الحال به خاطر بیکاری روی آورده عن قریب است که مملکت یاجوج ماجوج چین نیز، کلیه تولیدکنندگان فعلی را نیز از کار، بیکارکرده و به قاعده سر چهارراه هی ها بیفزاید. تصور کنید حاج محمود کارخانه دار هم، باب بیکاری در خیابان چرخ علا فی زده واز روی اعصابون داغون چون مستان، سرش را به رمال بکوبد.
ابیات تضمینی:
برو کار کن مگو چیست کار
لا زم شد چون خر خود بزن بار
بر سر چهارراه متلک نپران
من، تو، اصغر، نوعی دیگر از سرکار

نویسنده : مهدی دل روشن
منبع : روزنامه مردم سالاری