پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا


من, بابا و یک کماندو: رمان نوجوان


من, بابا و یک کماندو: رمان نوجوان
نویسنده : عابدی - داریوش
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۰/۰۳/۲۲
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۱۵۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۵۰۰۰
شابک : ۹۶۴-۷۲۴۳-۲۴-۳

قهرمان داستان نوجوانی است به نام 'کرم 'که پدرش در جنگ مفقود شده و هیچ خبری از او نداردند, و تصور می‌شود که, اسیر شده باشد .از همین رو, جست و جو برای کسب خبر از پدر مهم‌ترین دغدغه فکری پسر است .بمباران شهر و التهاب و ترس و مشکلات ناشی از نزدیکی به مناطق جنگی از مسائل روزانه مردم است . پسر با مادر و خواهرش در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کنند .خانواده مادر پسر ثروتمند هستند و مادربزرگ پسرک اصرار دارد دختر بیوه‌اش با مرد دیگری که او در نظر گرفته ازدواج کند .اما پسر, به شدت با این امر مخالفت می‌کند و دایم به دنبال یافتن خبری از پدر است .تا این که یک روز شایع می‌شود که کماندویی عراقی از بازداشتگاه فرار کرده است .پسر پس از حوادثی, اسیر عراقی را ملاقات می‌کند .کماندوی عراقی از پسر می‌خواهد به او کمک کند تا به عراق برگردد و در عوض, او از پدرش برای پسر خبری به دست بیاورد . اما پسرک بر سر دو راهی قرار می‌گیرد .سرانجام پس از چند روز, محل اختفای اسیر عراقی توسط دوست 'کرم 'به نیروی انتظامی خبر داده می‌شود و در پی آن, 'کرم ' خبری مطمئن و موثق کسب می‌کند که پدرش اسیر عراقی‌هاست .بدین ترتیب, او چشم انتظار بازگشت پدر می‌ماند .