شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


۱۳ کشوری که به دردسر می‌افتند


۱۳ کشوری که به دردسر می‌افتند
در یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ تروریست‌ها به وال‌استریت حمله کردند چون به‌عنوان نماد و منبع قدرت ملی ما به‌حساب می‌آمد. واکنش ما به این واقعه، توجه به تروریست‌ها و بی‌توجهی به سرچشمه قدرت‌مان بود. این بی‌توجهی یکی از عوامل بحران اقتصادی کنونی است. سقوط مالی نه فقط به بازارهای ما یا صندوق‌های بازنشستگی‌مان که به امنیت ملی ما هم ضربه وارد کرده است. ما در واقع ضعیف‌تر شده‌ایم و به سختی می‌توانیم بر نگرانی‌های مهم بین‌المللی‌مان تمرکز کنیم، آن هم در زمانی که آرام‌آرام مشکلا‌ت جدیدی به‌وجود می‌آیند.
بحران اقتصادی به گسترش دو گونه مشکل امنیتی دامن زده است؛ اول خلا‌ء نهادها و مکانیسم‌هایی است که ما برای تامین صلح و امنیت جهانی بر آنها متکی بودیم، و دوم تهدیدهای جدیدی هستند که پس از ضربه خوردن کشورها از رکود اقتصادی به‌وجود می‌آیند.
‌ ● سه مخاطره بزرگ
با گسترش بحران، ما با سه‌گونه ریسک مواجه خواهیم شد، اولی به تاثیرات داخلی بی‌ثبات‌کننده بحران ارتباط دارد: بحران اقتصادی منابع کشورها را تحلیل می‌برد و فشار اجتماعی و تنش سیاسی را شدت می‌بخشد. این مکانیسم باعث می‌شود که دولت‌های قابل اتکا ضعیف شوند و دولت‌های ضعیف سقوط کنند یا ورشکسته به‌حساب آیند. ‌
گونه دوم ریسک‌هایی هستند که به تبعات بی‌ثبات‌کننده منطقه‌ای یا دوجانبه بحران مربوطند: فشارهای اقتصادی باعث شدت یافتن مهاجرت‌های غیرقانونی، تلا‌ش برای دستیابی به منابع نزدیک مرزها، تشدید دشمنی‌های کهنه و بالا‌خره عوام‌فریبی و متهم کردن همسایه‌ها برای منحرف کردن اذهان عمومی از مشکلا‌ت داخلی می‌شود.
و گونه سوم، ریسک‌هایی هستند که به تاثیرات بی‌ثبات‌کننده جهانی بحران ربط دارند. بحران اقتصادی باعث می‌شود که ملت‌ها <درونی>‌تر شوند و دکترین حمایت از تولیدات داخلی قدرت گیرد. این روند حتی اتحادها و ائتلا‌ف‌های قدرتمند را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
نهادهای بین‌المللی دچار بحران اعتبار می‌شوند و هرچه اوضاع بدتر شود مردم اطمینان خود را به سازمان ملل، صندوق بین‌المللی پول یا بانک جهانی بیشتر و بیشتر از دست خواهند داد.
● این ۱۳ کشور
این ۱۳ کشور احتمالا‌ بیشتر از بقیه کشورها از بحران اقتصادی ضربه خواهند خورد: مکزیک، پاکستان، اوکراین، ترکیه، مصر، ایران، روسیه، ونزوئلا‌، آرژانتین، اندونزی، فیلیپین، چین و کره‌شمالی.
منطقه اطراف پاکستان که افغانستان و آسیای مرکزی را شامل می‌شود از بقیه آسیب‌پذیر‌تر است چرا که رکود اقتصادی و گسترش احساس ناامیدی باعث می‌شود مردان جوان آسان‌تر از گذشته جذب گروه‌های افراطی شوند.
در این میان ممکن است بعضی از رهبران پوپولیست منطقه برای جلوگیری از گسترش بحران مشروعیت جنگ‌های محدودی را آغاز کنند تا بتوانند هم از تنش داخلی بکاهند و مردم را راحت‌تر بسیج کنند و هم شاهد بالا‌ رفتن بهای نفت باشند.
نگرانی‌های مرزی فزاینده میان آمریکا و مکزیک با گسترش بی‌ثباتی در مکزیک ارتباطی تنگاتنگ دارد و بخشی از تنش‌های میان کشورهای مختلف از همین نوع خواهد بود. گسترش ناآرامی در پاکستان تاثیراتی جدی بر اوضاع هندوستان و افغانستان خواهد گذاشت. در عین حال روسیه با وجود بحران اقتصادی می‌تواند همچنان همسایگانش را تهدید کند، چه از طریق نیروی نظامی نظیر آنچه در ماجرای گرجستان اتفاق افتاد و چه به کمک اهرم اقتصادی مثل تنش گازی با اوکراین. آفریقا در حال حاضر هم مملو است از چنین تنش‌هایی و هرچه اوضاع اقتصادی بدتر شود تنش شدت خواهد گرفت، به‌خصوص اینکه جنگ برای دستیابی به منابع در این قاره خشن‌تر است.
بحران اقتصادی در مقیاسی جهانی به تضعیف نهادهای کلیدی بین‌المللی نظیر ناتو و اتحادیه اروپا منجر خواهد شد. سازمان‌هایی مثل صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- و بانک‌های منطقه‌ای توسعه- در صورتی که ساختارهای مالی خود را تغییر ندهند با بحرانی جدی روبه‌رو می‌شوند. (ما در این سازمان‌ها سرمایه‌گذاری کرده بودیم تا جلوی درگیری‌های آینده را بگیریم و حالا‌ مردم آنها را ناکارآمد می‌دانند.)
● آینده تولیدکنندگان نفت
بحران در کوتاه‌مدت- و نه بلندمدت- باعث می‌شود که توجه ما از موضوعات کلیدی نظیر تلا‌ش برای منع گسترش سلا‌ح‌های کشتارجمعی یا مقابله با گرم شدن زمین منحرف شود. در این دوره ما احتمالا‌ با تغییر در قدرت ژئوپلیتیکی مواجه خواهیم شد. در طول دهه‌های اخیر قدرت ایالا‌ت‌متحده به‌شدت به دستیابی آسان ما به سرمایه ربط داشته است و این باعث می‌شود توانایی ما در تبدیل ایده‌ها به عمل و عمل‌ها به رشد کاهش یابد. بازارهای روبه رشد احتمالا‌ سریع‌تر از ما از بحران خلا‌ص می‌شوند و تولیدکنندگان نفت احتمالا‌ از افزایش ناگهانی تقاضا پس از فروکش کردن بحران، نفع زیادی خواهند برد. این روند احتمالا‌ به ظهور دسته جدیدی از قدرت‌های بزرگ منجر خواهد شد.
آنچه در حال حاضر نیاز داریم اولویت‌بندی است چرا که منابع ما محدود هستند. ما باید بر محدودیت‌های سیاسی و اقتصادی ایالا‌ت‌متحده، اتحادیه اروپا و چین به‌عنوان سه بازیگر تثبیت‌کننده جهان تمرکز کنیم و اینکه آیا امکان دارد اعتبار را به نهادهای بین‌المللی بازگردانیم یا نه، چرا که در حال حاضر این سیستم بین‌المللی است که مورد تهدید قرار گرفته است. ما باید به‌شدت مراقب عواقب بحران بر کشورهای ضعیف باشیم چرا که - مانند گذشته - سرنوشت آنها بر وضعیت ما تاثیر خواهد گذاشت.
دیوید راثکوف
ترجمه: کاوه شجاعی
‌* دیوید راثکوف تحلیلگر و نویسنده آمریکایی در حال حاضر در بنیاد کارنگی مشغول به فعالیت است و برای مجله فارن پالسی یادداشت می‌نویسد.
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید