جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا


جامعه شناسی دین


جامعه شناسی دین
معمولا جامعه شناسان نگران درستی یا نادرستی عقاید دینی نیستند. آنچه برای ایشان مهم است این است كه میلیون ها نفر دارای عقاید دینی مختلف بوده و عقاید ایشان علت پیدایش جنبش ها و نهادهای قدرتمند شده است. در انگلستان امروزی، میلیون ها نفر از پیروان ادیان اصلیِ مسیحیت و اسلام و هندوئیسم وجود دارند و بدون شك، عقیده دینی ایشان پیامدهای خاصی داشته و دارد. جامعه شناسان عمدتاً به بررسی این نتایج و پیامدها و به نقش و اهمیت دین در جامعه علاقمندند.
●تعریف دین
تعریفی از «دین» كه بتوان روی آن توافق داشت وجود ندارد. ولی ادیان سازمان یافته متضمّن همه یا برخی از مشخصات ذیل می باشند:
اعتقاد به ماورای طبیعت (انواعی از اعتقاد به خدا یا خدایان) یا اعتقاد به نمادهایی كه نزد برخی مقدس شمرده می شوند; مثل صلیب یا شرك توتم;
از تعالیم و اعتقادات (الهیّات) كه معمولا بر مبنای برخی كتب مقدّس مثل تورات و انجیل و قرآن بنا شده اند.
سلسله ای از مناسك و آداب یا مراسم برای اظهار این عقاید به طور علنی یا پنهانی برای مثال بیش تر ادیان دارای مناسك خاصی مثل زانو زدن برای دعا در مسیحیت یا سرود خواندن، روزه گرفتن و یا شمع روشن كردن و... می باشد;
بعضی اشكال سازمان دهی پرستش كنندگان یا معتقدان مثل روحانیان، كلیساها، مساجد و كنیسه ها; مجموعه ای از ارزش های اخلاقی كه رفتار روزانه معتقدان را هدایت كرده یا تحت تأثیر قرار می دهند، مثل ده فرمان در دین مسیحیت.
●نقش دین در جامعه
نقش دین در جامعه را عمدتاً می توان تحت سه عنوان طبقه بندی كرد:
۱. حمایت از افراد;
۲. همبستگی اجتماعی;
۳. مهار اجتماعی.
▪حمایت از افراد: دین می تواند نقش مهمی برای افراد ایفا كند، مانند:
دین می تواند منبعی از راحتی و آسایش و تبیین معناداری برای افرادی كه با فشار روحی و بحران مواجهند فراهم كند; مثل جنگ، مرگ، تصادفات و فاجعه های طبیعی.
مراسم دینی می تواند به معتقدان احساس اتّحاد، همانندی هویّت، امنیت و احساس تعلّق به گروهی كه به آن ها علاقه مند است، بدهد و آن ها را حول اصول اخلاقی و رفتار مشترك به هم متصل كند.
دین می تواند سؤالاتی مثل مفهوم زندگی و مرگ را تبیین نماید و یا توجیهی برای موقعیت اجتماعی فرد ارائه كند. برای مثال، در هند نظام كاستی۲ دین هندو، تبیینی برای موقعیت فرد در سلسله مراتب اجتماعی ارائه می دهد.
هنوز گروه های دینی نقش مهمی در كمك به افراد بی بضاعت و فقیر به عهده دارند، هرچند اكنون تصدّی بسیاری از این وظایف به عهده تشكیلات بهزیستی دولت می باشد. برای مثال، «سپاه رستگاری» در انگلستان به عنوان بزرگ ترین تهیه كننده خوابگاه برای مردان مجرّد بی خانمان در این كشور، كارش برای تهی دستان و فقرا مشهور است.
▪همبستگی اجتماعی: دین بخشی از فرهنگ یا روش زندگی یك جامعه می باشد و كمك می كند تا سنّت های فرهنگی جامعه حفظ شوند.
تنها زمانی جامعه می تواند به حیات خود ادامه دهد كه مردم دارای برخی عقاید مشترك درباره رفتاردرست و نادرست باشند. دوركهایم (نویسنده قرن نوزدهم( دین را به عنوان نوعی چسب اجتماعی (پیونددهنده اجتماعی) می پنداشت كه با تشویق كردن افراد برای پذیرفتن ارزش های اساسی جامعه، افراد جامعه را به همدیگر پیوند داده، یك پارچه می كند.
برای مثال، او عبادت كردن دسته جمعی را به عنوان شیوه تقویت احساس همبستگی در گروه اجتماعی می دید; دین است كه یك فرد را به وسیله ارزش های یك جامعه، اجتماعی می كند. فرهنگ مسلّط مسیحی انگلستان سنّت هایی مثل «كریسمس»، «غسل تعمید» و «ازدواج تك همسری» را حفظ می كند و سعی می نماید تا افراد را به پی روی از هنجارهای جامعه تشویق كند. به عنوان مثال، قوانین دینی درباره حقوق افراد و خانواده و همچنین قوانین دینی درباره دزدی، قتل، زنای محصنه و مانند آن، كه به عنوان سنّت دینی محسوب می شوند، تا حدّ زیادی هنجارهای جامعه را تقویت می كنند. چه بسا این مجموعه از عقاید اخلاقی و ارزش ها با جامعه پذیری عمیقاً در جامعه ریشه دوانده، به طوری تا تأثیری یكسان بر رفتار روزمرّه معتقدان و غیرمعتقدان داشته باشد.
برای مثال، اگر قوانین مربوط به قتل، دزدی و زنا توسط كسی نقض شود، اغلب مجرمان دچار عذاب وجدان خواهند شد، و این عبارت است از جامعه پذیری قدرتمند و تأثیر نفوذ آن در مهار افراد.
در اجتماعات اقلّیت های قومی در انگلستان، اغلب عقاید دینی و سنّت ها ابزاری برای این گروه ها به منظور حفظ هویت، فرهنگ و سنّت های خودشان می باشند. اغلب معابد سیك ها و هندوها و مساجد مسلمانان نقش مهمی در جمع كردن چنین اجتماعاتی ایفا كرده، به عنوان نقطه مركزی زندگی اجتماعی عمل می كنند; همان گونه كه به عنوان هسته اصلی زندگی دینی ایفای نقش می كنند.
●دین، تضاد اجتماعی و تغییر اجتماعی
دین همان گونه كه به عنوان نیرویی برای انسجام و تثبیت جامعه عمل می كند، همچنین می تواند سرچشمه تنش و تضاد باشد و سبب اختلافات و نااستواری در جامعه شود.برای مثال، در ایرلند شمالی، رقابت میان عقاید دینی كاتولیك و پروتستان تا حدی سبب آشوب اجتماعی بزرگ در طی قرون بوده است. در زمان حاضر، حول همان اغتشاشات، از سال ۱۹۶۹ گرفتار درگیری مسلّحانه با ارتش انگلیس بوده اند. در شبه قاره هند، جنگ میان مسلمانان و هندوها منجر به تقسیم یك هند متحد، به دو كشور مجزّا (هند و پاكستان) شد. در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ این اختلافات به وسیله درگیری هایی میان هندوها و سیك ها افزایش پیدا كرد.
دین سبب تغییرات اجتماعی عمده بوده است. برای مثال، در امریكای جنوبی، كشیشان كاتولیك رومی پیروان آموزه ای كه كمونیسم و كاتولیسیسم را به هم آمیخته و «الهیات رهایی بخش»۳ نامیده می شود، نقش عظیمی در جنگ علیه دیكتاتوری سیاسی و فقر ایفا می كردند. در ایران، انقلاب اسلامی منجر به سرنگونی حكومت پادشاهی (شاه) و تأسیس یك جمهوری اسلامی در سال ۱۹۸۷ و ۷۹ شد. اسلام نیز تبدیل به یك نیروی عظیم بین المللی برای تغییر اجتماعی در اواخر قرن بیستم گردیده و بنیادگرایی اسلامی سعی دارد تا در بیش تر نقاط جهان، براساس تفسیر ظاهری از قرآن، تغییرات اجتماعی بیافریند. این امر مستلزم ازاله تأثیرات فرهنگی غربیِ رو به انحطاط و تغییراتی در موقعیت زنان است.
●عقیده دنیوی كردن امور۴
كلمه «سكولار» یعنی غیردینی، و عقیده «دنیوی كردن امور» عبارت است از این كه اهمیت دین و اهمیت عقاید دینی، هم در جامعه و هم نزد افراد رو به كاهش است.
ویلسون تعریف ذیل را از «دنیوی كردن امور» در كتاب دین در یك جامعه سكولار۵ ارائه می كند (۱۹۶۹ـ C.A.watts):
"دنیوی كردن امور" عبارت است از:
فرایندی كه به وسیله آن تفكر دینی و عمل دینی و مؤسّسات دینی اهمیت اجتماعی خود را از دست بدهند.»
طبق تعریف ویلسون، دنیوی كردن امور می تواند بر حسب سه جنبه آزموده شود. آن سه جنبه عبارتند از:
۱. تفكر دینی;
۲. تأثیر دین بر اعتقادات مردم و ارزش ها;
۳. عمل دینی; مانند مقدار عضویت و حضور در نهادهای دینی.
مشكلات اندازه گیری دنیوی كردن امور
در مباحث سابق، احتمالا برای شما روشن شده كه مشكل اصلی در مورد این كه آیا "دنیوی كردن امور" رخ داده یا نه، این است كه چگونه دین و اعتقادات دینی تعریف و سنجیده می شوند.
برای مثال، آیا حضور در نهادهای دینی روش خوبی برای سنجش مقدار اعتقادات دینی در جامعه می باشد یا نه؟ آیا رفتن به مساجد یعنی این كه شما واقعاً به خدا اعتقاد دارید؟ آیا می توانید بدون شركت در مراسم مذهبی، فردی متدیّن باشید; مثلا، در غرب ارقام شركت در كلیسا به عنوان مدركی برای "دنیوی كردن امور"۶ كاملا غیرقابل اعتماد می باشند; زیرا فرقه های مختلف شیوه های گوناگونی درباره تعریف عضویت دارند. برای مثال، «كلیسای كاتولیك» عضویت را براساس افرادی كه به عنوان كاتولیك غسل تعمید داده می شوند تعیین می كند. ولی این امر هیچ چیزی درباره عقایدشان در هنگام بلوغ به ما نمی گوید. «كلیسای اسلوب هند» عضویت را براساس آن ها كه از شاخص هایی مثل غسل های تعمید، تصدیق ها، یا آن هایی كه در آیین های كلیدی شركت می كنند (عید پاك) استفاده می كند.
جامعه شناسان می خواهند بپرسند كه شاخص هایی كه از آن ها استفاده می شود واقعاً چه معنایی می دهند؟ برای مثال، از كلمات «خد» و «گناه» و «روح» چه چیزی قصد می كنند؟ از چه جهاتی؟ اگر مردم بگویند كه آن ها خدا را باور دارند، آیا معنایش این است كه این باور رفتار روزمرّه آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد؟ در نتیجه این مشكلات، در تفسیر و تحقیق و سنجش دامنه عقاید دینی، هیچ توافق آشكاری در میان جامعه شناسان بر وسعت آنچه دنیوی كردن آمور در آن رخ داده است وجود ندارد. علی رغم مشكلاتی كه در سنجش دنیوی كردن امور و كاهش عمومی دخالت دین سازمان یافته در انگلستان امروزی به چشم می خورد، می گوید:
در حالی كه بسیاری از مردم ادعا می كنند كه به بعضی از عقاید دینی درست و ارزش های اخلاقی كه به طور دینی بنا شده، معتقدند، اغلب به نهادهای دینی چندان وابستگی و علاقه ای ندارند. فرضاً در یك كشور مسیحی، فقط ۱۴ درصد از جمعیت عضو كلیسای مسیحی می باشند و در سال ۱۹۸۹ فقط ۵۲% از كل ازدواج ها همراه با مراسم مذهبی در كلیسا برگزار شده است.
●دلایل رشد دنیوی شدن امور در كشورهای غربی
در كشورهای غربی، رشد آشكار سكولار در نتیجه تركیب چند عامل می باشد:
۱. اكنون پیشرفت های واقع شده در علم و فناوری برای سؤالاتی كه به طور سنّتی به وسیله دین به آن ها جواب داده می شد، تبیین های علمی ارائه می كنند; مثل منشأ جهان و علل و اسباب قحطی و مریضی; معجزات دیروزی تبدیل به اكتشافات علمی امروزی شده است.
۲. [امروزه] دولت بسیاری از وظایفی را كه عادتاً توسط نهادهای دینی انجام می شد، به عهده گرفته است: مثل تهیه و تدارك آموزش و پرورش و كمك مالی در مواقع اضطرار و پریشانی، كه این امر اهمیت دین را در زندگی مردم كاهش می دهد.
۳. پیشرفت رسانه های گروهی، به خصوص تلویزیون كه جانشین نهادهای دینی به عنوان منبع اصلی اقتدار و دانش برای بسیاری از مردم شده و به احتمال قوی، شكل گیری عقاید مردم براساس آنچه در روزنامه ها می خوانند یا بر تلویزیون می بینند بیش تر است از آنچه دین یا نهادهای دینی به آن ها می گویند.
●مداركی برای مبارزه با دنیوی كردن امور
در انگلیس، بسیاری از مباحثات دنیوی كردن امور بر دین مسیحیت متمركز شده و شواهد پیدایش سكولاریسم در بین اقلّیت های قومی ناچیز است. از این رو، بخش ذیل مقدّمتاً بر بعضی از استدلال های مبارزه با سكولاریسم و همچنین بر نفع یا علیه دیدگاه هایی كه براساس آن، دین مسیحیت در انگلستان در حال دنیوی شدن می باشد، متمركز می شود:
▪كاهش تفكر دینی
اعتقادات دینی در زندگی روزمرّه افراد، از لحاظ رعایت نكات اخلاقی كم اهمیت شده اند. در بررسی نگرش های اجتماعی انگلیسی، در سال ۱۹۸۹ نتایج ذیل به دست آمد: یك سوم انگلیسی ها ادعا كردند كه ابداً هیچ دینی ندارند. وجود كلیساهای گوناگون، مخالفت سنتی انواع كلیساها با مسأله طلاق، جلوگیری از حاملگی، سقط جنین، آمیزش جنسی در خارج از ازدواج، حرام زادگی و همجنس بازی نشان می دهد كه كلیساهای گوناگون تأثیر اندكی بر رفتار مردم دارند. در كشورهای غربی، تعداد رو به افزایش طلاق، خانواده های تك والدینی و بچه های نامشروع، زندگی دو زوج بدون ازدواج، داشتن رابطه جنسی با چند نفر و رشد پذیرش همجنس گرایی، رواج استفاده از [روش های] جلوگیری از حاملگی در میان كاتولیك ها بر خلاف تعلیمات صریح كاتولیكی و سطوح رو به رشد استفاده از مواد مخدّر، و درج موارد مستهجن و سكسی و جرم های خشن را می توان به عنوان مداركی برای كاهش اصول اخلاقی دینی و عقاید دینی در زندگی كشورهای غربی به شمار آورد.
▪كاهش اعمال دینی
كاهش تعداد شركت كنندگان در كلیسا در میان همه فرق مذهبی عمده مسیحی وجود دارد. كلیساهای سنّتی از سال ۱۹۷۶ هر ۶ ماه یك عضو خود را از دست داده اند. تحقیقات ماری وسوشال (Social and mari( و تحقیقات پیمایشی برنامه ریزی ملّی در سال ۱۹۸۹ به این نتایج رسیده كه تنها ۱۵ درصد جمعیت یك بار در هفته یا یك بار در دو سه هفته در كلیسا شركت كرده اند، در مقایسه با سال ۱۸۵۱ كه قریب ۴۰ درصد مردم شركت داشتند و تنها ۲۰ درصد مردم دست كم ماهی یك بار و قریب نیمی از جمعیت در سال ابداً به هیچ مركز دینی نمی روند. این امر نشان می دهد كه انگلستان یكی از بی دین ترین كشورها در جهان مسیحیت است. علاوه بر این، بسیاری از آن ها كه در مراسم مذهبی شركت می كنند، ممكن است به عللی غیر از عقاید دینی این كار را انجام دهند; مثلا، فشار خانواده یا به خاك سپاری خویشاوندان یا ازدواج آن ها. از این رو، حتی تصور این اعمال به عنوان عمل دینی ممكن است غلط و نادرست باشد. )یعنی شركت در مراسم نیز عمل دینی محسوب نمی شود.) این در حالی است كه هنوز از بسیاری از مراسم دینی برای «آیین های گذر» استفاده می كنند. «آیین های گذر» یعنی ورود به مراحلی مهم و پرمعنا در زندگی; چیزی مثل غسل تعمید یا ازدواج و آیین دفن.این مراسم ها ممكن است صرفاً برای نشان دادن یك احساس ضرورت یا مناسبت خاص به كار برده شوند و برای اغلب انسان ها مفهوم یا اهمیت دینی كم تری در برداشته باشند. اغلب مردم غرب قطع نظر از این مناسبات خاص، بسیار كم در كلیسا شركت می كنند و در هر مورد، تعداد این مناسك رو به كاهش است. برای مثال، قریب نیمی از ازدواج ها در كشور انگلستان در سال ۱۹۸۹ ازدواج های صرفاً قانونی و فاقد مراسم دینی بودند (و فقط در اداره ثبت انجام گرفته است.)
▪كاهش نهادهای دینی
قدرت و نفوذ كلیسا در جوامع مسیحی كاهش یافته است. منزلت و اعتبار كشیش های مسیحی به طور پیوسته، رو به كاهش می باشد و به ندرت، نیروی انسانی تازه، وارد این شغل می شود و به آن ها اغلب مزدی پایین تر از كارگران دستی غیر تخصصی می پردازند. امروزه ساختمان های كلیسا در حال ویران شدن و بسته شدن می باشند.
برای مثال، در انگلستان از سال ۱۹۷۰ بیش از ۱۲۵۰ كلیسا بسته شده و تنها ۳۹۰ كلیسا بازمانده اند. در گذشته، این اماكن ساخته شده با هزینه زیادی تزیین شده به خوبی نگه داری و تعمیر می شدند. كلیساها عادتاً تأثیر فراوانی بر دولت و جامعه داشتند. امروزه دولت بسیاری از این نقش ها را به اضافه آموزش دولتی آزاد یا رایگان، خدمات اجتماعی، بیمه ملّی درمانی، اعانات دولتی، سرای سالمندان و... برای مراقبت از مریضان، فقرا و بی كاران و دیگر افراد معیوب به عهده گرفته است.
دین مسیحیت دیگر هیچ هدایتی در اختیار مردم نمی گذارد، به نظر می رسد كه بیش تر ازگرایش ها پی روی می كند تا آن كه بخواهد آن ها را ایجاد كند. تنها روشی كه مسیحیت می تواند به وسیله آن به حیات خود ادامه دهد عبارت است از این كه با رقیق كردن خود و رها كردن عقاید و رسومات سنّتی، غیر دینی گردد. برای مثال، موسیقی در كلیساها، پذیرش قوانین آسان ترطلاق، اجازه ازدواج مجدّد به افراد مطلّقه در كلیسا، رشد پذیرش سقط جنین، برداشتن الفبای لاتین (خط و زبان) در خدمات كاتولیك، انتصاب كشیش های زن و افزایش پذیرش همجنس بازی، كه همه این ها به عنوان مدارك فروپاشی عقاید سنتی مسیحیت تلقّی می شوند.
●شواهدی علیه دنیاگرایی
▪تجدید اهمیت تفكر دینی
در كشورهای غربی عقیده دینی در قالب های متنوّع به صورت معمول و فراوان باقی می ماند. علی رغم این كه بررسی ها نشان می دهد كه ۷۰ درصد مردم فكر می كنند كه دین نفوذش را از دست می دهد، ولی ۷۶ درصد مردم ادعا می كنند كه به خدا ایمان دارند. ۶۹ درصد مردم معتقدند كه در معصیت زندگی می كنند و ۵۷ درصد معتقدند كه در بهشت جای خواهند داشت.
یك بررسی در سال ۱۹۹۱ توسط تایمز میرر (times mirror) در مركز واشنگتن ایالات متحده امریكا، نشان داد كه ۵۸ درصد مردم بریتانیا ادعا می كردند كه هیچ شكّی در مورد خدا نداشته اند. هنوز عقیده رایج در مورد ماوراء الطبیعه وجود دارد.
رشد نرخ های جرم، طلاق، حرام زادگی و مانند آن دارای علل گسترده ای می باشد و با كاهش عقاید دینی نمی تواند تبیین گردد.
عقاید دینی هنوز نقش مهمی در تحكیم بخشیدن به برخی ارزش های اجتماعی و سیاست های رفاه اجتماعی ایفا می كنند. در انگلستان، هنوز انسان های بسیاری از ارزش های اخلاقی، كه بر اساس دین بنا شده است، حمایت می كنند. مثل نگرش هایی در ارتباط با دزدی، آدم كشی و زنای محصنه. پذیرش عقاید رایج بنا شده بر اساس دین، مثل اهمیت مراقبت از فقیر، می تواند دولت را مجبور كند تا تصدّی مسؤولیت های رفاه اجتماعی را، كه در گذشته بر عهده كلیسا بود، به عهده بگیرد.
▪پایداری عمل دینی
ایمان داشتن به خدا ضرورتاً به معنای رفتن به كلیسا نیست و رفتن به كلیسا به معنای ایمان به خدا نمی باشد. در گذشته، انسان های بسیاری فقط به دلیل این كه رفتن به كلیسا برای دست یابی به اعتبار اجتماعی، ضروری به نظر می رسید، به طور منظّم در كلیسا شركت می كردند. از این رو، امروزه كاهش شركت مردم در كلیسا ضرورتاً به این معنا نیست كه افولی در عقاید مردم رخ داده است، بلكه فقط فشار اجتماعی برای شركت در كلیسا كم شده و هنوز علاقه به عقاید بسیار قوی است. مردم به سادگی توسط كلیساهای سنّتی تحت تأثیر قرار می گیرند و عقایدشان به شیوه های متفاوتی ظاهر می شود. برای مثال، كاهش یافتن شركت در كلیسا ممكن است به این معنا باشد كه مردم بیش تر ترجیح می دهند در خلوت خانه های خودشان در گروه های خانگی یا مجالس یا همراه با خدمات تلویزیون و رادیو به دینشان عمل كنند تا این كه بخواهند به كلیسا بروند.
▪نیم كت های خالی كلیسا
گفته های جدال برانگیز: یك كشیش درباره تغییرات پرهیجان در شیوه هایی كه كلیساها به كار می گیرند، صحبت می كند. او می ترسد اگر قدم های اساسی برداشته نشود، به زودی شاهد پایان یافتن خود مسیحیت باشیم. كشیش راندل (Dennis Randall) معتقد است: اگر مردان مقدس برای حركت همراه با زمانه حاضر نشوند، به زودی برای ردیف های خالی نیم كت كلیسا موعظه خواهند كرد.
به صورت سنّتی در سرتاسر كشور انگلستان، «كریسمس» به معنای بازار گرمی برای كلیسا می باشد، ولی همه چیز در حال تغییر است و هر سال كشیش ها خودشان را برای شركت كننده های كم تری آماده می كنند.
در چند سال گذشته، یك كاهش بهت آوری در تعداد شركت كننده های كلیسا به وجود آمد و رؤسای دینی می ترسند اگر جلوی این فروپاشی را نگیرند، به زودی هزاران كلیسا در سرتاسر بریتانیا تعطیل گردند.
▪مناره های سر مخروطی كلیسا
عالی جناب راندل به چند عامل، كه مسؤول كاهش حضّار كلیسا می باشند، معتقد است: برای جذب مردم در این جا سرمایه گذاری نمی شود، بلكه پول های بسیار برای مناره های سرمخروطی كلیساها صرف می شود، در حالی كه بودجه در خصوص خود كلیساها به قدر كفایت نمی باشد. ما در ساختمان های كهنه و از تاریخ مصرف گذشته هستیم. بسیاری از آن ها حتی امكانات اساسی یك سرویس بهداشتی را هم ندارد. همچنین سرودهای مذهبی كلیسا نیز قدیمی می باشند. بعضی از آن ها بی اغراق، صدها سال عمر دارند و من مطمئنم كه جوانان زیادی از پوشیدن لباس رسمی در كلیسا بی زارند. برای مثال، در انگلستان احتمالا كلیسا تنها مكانی است كه اجازه گذاشتن كلاه بر سرتان ندارید.
از جمله پیشنهادهایی كه او مطرح ساخته، ساختن كلیساهای فوق العاده جدید در بیرون از شهر می باشد. كلیساهای كوچك واقع در گوشه و كنار كاملا قدیمی شده اند. ما باید كلیساهای بزرگ و جدید در حومه شهر بسازیم كه تا دیر وقت باز بوده و در هر هفته، هفت شب دایر و دارای پاركینگ عمومی باشند.
قدم هایی نیز برای كشاندن مردم به كلیسا برداشته شده است. زمین هایی بایر گورستان ها زمین های خوبی هستند. ما می توانیم از این مكان برای نمایش های میدانی جذاب استفاده كنیم، شهربازی برای بچه ها و كارواش، كه هر كسی در روز یكشنبه ماشین خود را بتواند بشوید.
عالی جناب راندل معتقد است: كلید موفقیت آمیز آینده، جذب جوانان به كلیسا می باشد و می گوید: ما باید سعی كنیم تا خانواده ها به كلیسا برگردند. برگشتن خویشاوندان قدیمی خوب است، ولی كثیری از آن ها صرفاً به خاطر فنجان چای مجّانی به كلیسا می آیند. هنگامی كه بشقاب جمع آوری اعانات را می گردانند، افراد سخاوتمندی حاضر نمی باشند.۷
واقعاً افزایشی در اعضای دیگر فرقه های مسیحی مانند «مورمون ه» (Mormons) و یهوه ای های «ویت نیس» (Jehovah¨s Witnesses) و پی روان سایر ادیان رخ داده است. فرقه «مسیحیت انجیلی» (تولد دوباره)۸ در حال عضوگیری و پوشش دادن جمیعت زیادی می باشد و انتظار می رود كه كلیساهای منظّم انگلیسی دو برابر شوند و ۱۸% بالغان را تا سال ۲۰۱۵ پوشش دهند.
كاهش تعداد افرادی كه در كلیسا ازدواج می كنند و افزایش عروسی های در اداره ثبت می تواند به این علت باشد كه هر دو زوج یا یكی از آن ها برای دومین بار ازدواج می كند یا به خاطر هزینه بالای ازدواج در كلیسا می باشد، نه به خاطر بی اعتقادی دینی. هنوز از كل ازدواج های بار اول ۶۹% زوج هایی كه هر دو برای اولین بار ازدواج می كنند، در كلیسا و همراه با مراسم دینی حاضر می شوند.
سریع ترین رشد جنبش مسیحی در انگلستان در دهه ۱۹۹۰ و دهه ۱۹۸۰ در فرقه «مسیحیت انجیلی» می باشد. «انجیلی گری» یك مجموعه وسیعی از مسیحیان می باشند كه در یك اعتقاد اصولی در پذیرفتن كتاب مقدّس به این كه كتاب مقدّس كلمات تحت اللفظی خداست و می بایست به طور جدّی از آن اطاعت شود، مشترك هستند. بسیاری از انجیلی ها به بازگشت دوباره مسیح، شفا دادن مریض، گویا كردن لال‌ها (گنگ ها)، معجزات او، بیرون انداختن اجنّه و شیاطین و تسخیر جن ایمان دارند. آن ها با جادوگری، شیطان گرایی، جادوگرایی به وسیله جن و شیطان (جادوی سیاه)، هر نوع فعالیت مرموز، سیگار كشیدن، مشروب خواری، بی بند و باری جنسی و همجنس بازی مبارزه می كنند. بیش از نیمی از كل كشیشان جدید انگلیسی در سال ۱۹۹۰ مسیحیان انجیلی بودند و یك چهارم اسقف های انگلیسی، كه شامل اسقف اعظم كانتربوری (Canterbury)، دكتر جورج كری (Gorge Carey) هم بود، انجیلی هستند. در سال ۱۹۹۰ دیده شد كه دویست هزار نفر در راه پیمایی برای عیسی مسیح از سرتاسر انگلستان اجتماع كردند و یك دهه انجیلی گری از سال ۱۹۹۱ آغاز شد. این یك مبارزه ده ساله ای در انگلستان می باشد، با حامیانی از همه كلیساهای عمده برای وارد كردن افراد جدید به مسیحیت. این انجیلی گری جدید به نظر می رسد كه احساسات و تعهّد دینی را، كه در كلیساهای دیگر یافت نمی شود، زنده می كند و گویا در دهه ۹۰ هدف خود را متوقّف كردن و وارونه ساختن كاهش اعتقاد دینی و حضور در كلیسا، كه در سرتاسر قرن بیستم ادامه داشته، قرار داده است.
●رشد نفوذ نهادهای دینی
اگرچه قدرت و نفوذ نهادهای دینی، به ویژه كلیسای انگلستان، ممكن است در مقایسه با قرن گذشته كاهش یافته باشد، ولی در امور ذیل هنوز مهم می باشند:
اسقف های كلیسای انگلستان در مجلس اعیان جای می گیرند. (بزرگان مذهبی)
پادشاه باید یكی از اعضای كلیسای انگلستان باشد. تاج به وسیله اسقف اعظم بر سر پادشاه گذاشته می شود و پادشاه از زمان هنری هشتم در صدر كلیسای انگلستان حامی دین بوده است.
كلیسای انگلستان كلیسایی تثبیت شده یا رسمی در انگلستان باقی می ماند.
كلیسای انگلستان فوق العاده ثروتمند است، با سرمایه ای كه در سال ۱۹۹۱ سه میلیون پوند برآورد شده و یكی از بزرگ ترین زمین داران در كشور انگلستان می باشد.
از سال ۱۹۹۴ طبق لایحه آموزش و پرورش، همه مدارس قانوناً مكلّف شده اند تا روزانه آیین دینی برگزار نمایند و در سال ۱۹۸۸ اصلاحیه لایحه مجدداً الزام به برگزاری اجتماعات مسیحی و آموختن عقاید مسیحی در مدارس را با قاطعیت ابراز می دارد.
هنوز نهادهای دینی مدارس زیادی را اداره می كنند; مثلا، كاتولیك ها و كلیسای انگلستان مدارسی را اداره می كنند.
ویژگی دینی روز استراحت یا تعطیلی (day of rest) یك شنبه ها حفظ می شود. تاكنون گروه های دینی علی رغم مخالفت فراوان با آن ثابت كرده اند كه در رد تلاش هایی برای تغییر قوانین تجاری یك شنبه ها (به منظور اجازه دادن به فروشگاه ها برای باز بودن در این روز) بسیار موفق می باشند، هرچند به نظر می رسد كه از اواخر سال ۱۹۹۱ گویا چنین گروه هایی نهایتاً این مبارزه را می بازند; زیرا فروشگاه های بزرگ زنجیره ای مثل «تسكاس»(Tescos) و ساینس بوری (Sains burys) با باز كردن فروشگاه ها در یك شنبه ها از قوانین تجارت یك شنبه ها سرپیچی كرده اند، و دادستان كل اعلام كرد كه آن ها را به خاطر این عمل تحت پیگرد قانونی قرار نخواهد داد.
گروه های دینی هنوز می توانند به عنوان گروه های فشار قدرتمند عمل كرده، بر افرادی كه در موقعیت قدرت در جامعه هستند، تأثیر بگذارند. برای مثال، گروه LIFE و گروه SPUS (یعنی جامعه حمایت از كودكان متولد نشده) اساساً سازمان های كاتولیكی می باشند كه تلاش می كنند تا سقط جنین را كاملا غیرقانونی كنند و در بزرگ نمایی مسأله سقط جنین در مجلس عوام بسیار مؤثر بوده اند. در ایرلند شمالی، كلیسای مشایخی یا شبانی، كه شعبه ای از كلیسای پروتستان و مبتنی بر عقاید كالوین است(Presbyterian charch)، در اشكال متنوّعش و كلیسای كاتولیك نقش اصلی سیاسی را ایفا می كنند.
دین در اجتماعات اقلیّت های قومی بسیار مهم می باشد. مساجد، معابر و كنیسه ها اغلب كانونی از زندگی اجتماعی و فرهنگی می باشند، همان گونه كه كانون زندگی دینی هستند.
این انتظار كه دین همراه با زمان تغییر نكند و تنوّع وسیع كلیساها شیوه های گوناگون بیان عقاید را نشان می دهند، غیرواقع بینانه است. مسیحیت انجیلی سریع ترین شكل رشد مسیحیت در انگلستان است و بنیادگرایی دینی، كه در این دین می باشد، نمی تواند به عنوان آبكی كردن دین مطرح باشد.
در خاتمه، این فصل نشان داد كه در حالی كه دین می تواند نقش مهمی را در جامعه ایفا كند، ولی ظاهراً شواهدی در دست است دالّ بر این كه دین در انگلستان رو به كاهش و سقوط می باشد، در حالی كه هنوز افراد زیادی ادعا می كنند كه دارای عقاید دینی بوده، و طرف دار ارزش های اخلاقی پی ریزی شده بر اساس دین می باشند. گویا انجیل گرایی یك نیروی عمده برای زنده نگه داشتن مسیحیت در دهه ۹۰ می باشد و چه بسا كاهش كلیساهای مسیحی را، كه در تمام مدت قرن بیستم ادامه داشتند، متوقف كند و یا بر عكس افزایش دهد.
نویسنده:كن براون
پی نوشت‌ها
۱ - An Introduction to Sociology (Ken Browne, Polity Press, ۱۹۹۴)
۲ اصطلاح «كاست» برای طبقه بندی سنّتی و تا حدّی فرضی جامعه هندو، به چهار دسته می باشد: ۱. روحانیان (برهمن(; ۲. سلحشوران )كشتری(; ۳. كشاورزان )وایسی(; ۴. طبقات نجس )سودر(. این نظام براساس اعتقاد به تناسخ ارواح مبتنی بر دین هندو توجیه می شود. )ر.ك: فرهنگ علوم اجتماعی، مازیار، ۱۳۷۶، ص ۶۸۲)
۳ Liberation thedogy
۴ The Secalarization thesis
۵ Religion in a Secular Society
۶ Secularization
۷ این جمله می خواهد بگوید كه تنوع كلیساها تنها ناشی از تنوع عقاید نیست، بلكه ناشی از تغییرات جامعه و مدرنیزه شدن آن هاست.
۸ watered down
مترجم: رضا رمضان نرگسی
منبع: ماهنامه معرفت
منبع : خبرگزاری فارس