یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

صادق آهنگران؛ نوستالوژی مردم ایران در بازتولید اندیشه جهاد


صادق آهنگران؛ نوستالوژی مردم ایران در بازتولید اندیشه جهاد
۱) نوستالوژی (Nostalogy): را حس غربت دنیای امروز نامیده اند؛ غربتی توأم با حسرت و افسوس گذشته ای طلائی و تلاش برای بازگشت به آن.
۲) تمامی مکاتب، اعم از بشری و الهی؛ مادی و معنوی؛ جسمی و روحی؛ به مفهوم نوستالوژی بطور ویژه پرداخته اند و نوستالوژی و تلاش برای رسیدن به آینده گذشته وار (که همان رسیدن به عصر طلایی گذشته است) را شاخصه اصلی بشر دانسته اند.
۳) سهم نوستالوژی؛ در ادیان بیش از سایر مکاتب است. در انسان شناسی تمام ادیان؛ نوستالوژی یکی از مفاهیم کلیدی شناختی تلقی می گردد. چه در ادیان غیر یکتاپرست (همچون دوآلیته زرتشتی، مزدکی، مانوی، بودیسم و...) و چه در ادیان یکتا پرست (همچون اسلام، مسیحیت و یهود). در انسان شناسی و جهان بینی ادیان، جهان قبل از آفرینش در یک حالت آشفتگی و عدم وجود مادی به سر می برد و پس از آنکه آفرینش اتفاق افتاد و انسان نیز به وجود آمد؛ (بطور خاص در ادیان یکتاپرست)؛ انسان در فضایی رویایی یا همان بهشت برین مشغول به زندگی می شود اما به سبب ارتکاب نوعی گناه (خوردن میوه ممنوعه؛ که مسیحیان و یهودیان آن را میوه آگاهی می نامند و مسلمانان آن را خوردن میوه ای خاص از جنس میوه ها و یا حبوبات می دانند)، از آنجا به بیرون رانده شده و مجبور به زندگی در دنیایی که پر از مشقات و دردسر هاست می گردد و پس از تحمل سختی های فراوان به شرط نیکوکاری و رعایت مقوله ای به نام اخلاق و عمل به آموزه های دینی به شرایط اولیه باز می گردد و از آنجا که آرزوی بودن در مأوا و مسکن اولیه همیشه با انسان است؛ انسان همیشه از وضعیت موجود خسته بوده و در این دنیا احساس دلتنگی می کند و ساحت دوم زیست انسان (فضای معنوی و روحانی وی) همیشه برای پرواز به سوی همان مکان بی تابی می کند.
از این رو غم غربت و انس روحی با گذشته، شاخصه اصلی انسان، از دیدگاه ادیان است. شاید هیچ نوشته ای به اندازه این مطلب مولانا به شرح این مطلب نپردازد که:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
و یا حافظ که می گوید:
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
۳) دنیای مدرن؛ دنیای آشفتگی، سردرگمی و پریشانی است و این به مؤلفه های مدرنیته و تاریخ آن و بریدن از ساحت دوم زیست انسان (ساحت معنوی) باز می گردد.
دنیای مدرن، دنیای «پرتاب شدگی» بشر در اعماق یک دوره تاریک به نام زیست-جهان (Life-World) است و انسان در این قفس آهنین محکوم به زندگی چند صباحی و پس از آن مرگ لاجرم است و این پایان انسان مدرن است. از این رو انسان مدرن نیز در همین ساحت مادی خود بدنبال عصر طلائی و گمشده خویش می گردد و حال آنکه گمشده ای عمیق تر و ناپیداتر به نام معنویت دارد که البته در جستجوی آن نیز برآمده است. ظهور عرفان های بدون خدا و روی آوردن به شرق (در کلیت تاریخی آن) و بطور کلی ظهور پست مدرنیسم شاخصه این امر است.
۴) در جهان بینی و سیستم شناختی اسلام و بطور خاص تشیع، شاید بتوان گفت مفهوم نوستالوژی، از پایه ای ترین مفاهیم است، هم از آن رو که ناظر به اصول دین بطور خاص و مؤید کلیت دین بطور عام است. نوستالوژی شیعه ناظر بر دو دوره طلایی است:
ـ دوره اول؛ همان دوره کلی نوستالوژی بشر است که از آن سخن رفت.
ـ دوره دوم،عصر طلایی حاکمیت امام اول شیعیان و دوره گسترش عدل است و از این رو مفهوم عدل علوی مفهومی کلیدی است که برخاسته از فطرت و فرهنگ شیعه است.
شیعه با تحمل تمام مصائب و حفظ آمادگی برای قیام (و در عین حال فعالیت برای اصلاح)، در انتظار ظهور موعود به سر می برد تا به دوره طلایی حاکمیت عدل(حاکمیت امام علی (ع) ) برسد و در این رهگذر خود از وظایف دینی خویش غافل نمی شود و نه تنها آنها را از یاد نمی برد بلکه بر وی فرض است که با عمل به آموزه های خویش زمینه سازی صالح برای ظهور مصلح باشد.
۵) اندیشه «جهاد»، یکی از فروع دین اسلام است که در مکتب تشیع بیش از مکاتب اهل سنت جای دارد یا حداقل این مکتب بیشتر توانسته با آن خو بگیرد. تا جایی که معصوم می فرماید:«مسلمانی که جهاد نکرده باشد یا در دلش آرزوی جهاد ندارد، اگر بمیرد مسلمان نمرده است.» و این سرمشق نظری مفهوم جهاد است در مکتب تشیع.
وضعیت خاص اقلیت شیعه در همیشه تاریخ و ظلم و ستمی که از همین رهگذر بر وی رفته است، سبب شده تا شیعه جهاد را بطور ویژه در جهان بینی خود حفظ کند.
۶) در تاریخ ایران شیعی؛ آنچنان که در توضیح الگوی نظری جهاد در اسلام آمد، ایران سهم مهمی را در این مقوله به خود اختصاص داده است. ایرانیان، تا زمان صفویه (جز در ۲ زمان محدود دیگر) همیشه تحت سیطره حکام به ظاهر سنی مذهب بوده اند که حتی بعضاً از اصل مذهب نیز بویی نبرده بودند و این سبب بغض تاریخی ایرانیان گردید که ظهور صفویه اوج فروخوردگی این بغض چند ساله بود. اندیشه جهاد، پس از دوران صفویه نیز در برابر بعضی حکام خودکامه یا متجاوزین خارجی در چارچوب نظری تشیع جایگاه خود را حفظ کرد و بعضاً لباس عمل نیز پوشید. بروز نهضت تنباکو یا نهضت هایی همچون ملی شدن صنعت نفت یا نهضت خرداد ماه ۱۳۴۲ نمونه های عملی این بازتولید تفکری هستند.
۷) انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹م) اوج عملی اندیشه نظری جهاد در فرهنگ شیعی مردم ایران بود که توانست نظم مسلط جهان و حاکمیت بلامنازع ابر پارادایم های مسلط جهان آن روز (سوسیالیسم و لیبرالیسم) را در هم شکسته و طرحی نو در اندازد. از این رو از دیدگاه رقیبان، پارادایم جدید که همان پارادایم «حزب الله» بود بایستی به هر قیمتی در هم شکسته می شد. چراکه نفوذ معنوی این پارادایم می توانست خطری ویژه باشد که جهان را به طرف تک قطبی شدن پیش ببرد.
۸) ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰)، آغازگر نبردی دوباره بر ضد مذهب تشیع بود و هم نبردی سنگین علیه پارادایم حزب الله از سوی دو پارادایم سوسیالیسم و لیبرالیسم و چه بهتر بود اگر این نبرد در قالب نبردی مذهبی یا درون دینی تعریف می شد؛ یعنی «مذهب علیه مذهب».
اینجاست که نقش یک دیکتاتور در قالب مذهب تسنن برجسته می شود. حمله صدام به خاک ایران نه تنها بیانگر عقده حقارت تاریخی وی در مورد قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر بود و رویای حاکمیت «پان عربیسم» حزب بعث و تسلط بر منطقه و جهان اسلام و احیای امپراطوری عثمانی (که ایران جزئی از آن بود) را زنده می کرد، بلکه از این رهگذر، اهداف آشکار و پنهان دیگری نیز به دست می آمد: رقابت ایدئولوژیک و عقیدتی تشیع و تسنن (که در قالب ایدئولوژی بعثی وحدت جهان عرب، سوسیالیسم و ناسیونالیسم عربی ظهور کرده بود و حتی شیعیان عراق و ایران را در قالب نبردی بین تشیعی، با رنگ و لعاب ناسیونالیستی روبروی هم قرار می داد)، تصرف مناطق نفت خیز خوزستان و مالکیت توأمان بر نفت ایران و عراق و استفاده از ثروت سرشار آن.
هم از این رو، تمامی کشورهای طرفدار ۲ پارادایم مذکور، به سردمداری آمریکا و شوروی از این تهاجم حمایت کرده و به حمایت لجیستیکی تمام عیار از آن پرداختند و الحق که در این امر از هیچ کمکی فروگذار نکردند.
۹) مفهوم «امر تام اجتماعی» در علوم اجتماعی، ناظر بر نگرش همه جانبه و از جهات مختلف به یک پدیده است که نخستین بار توسط «مارسل موس» اندیشمند و مردم شناس فرانسوی مطرح گردید. و این بدان معناست که در تحلیل اجتماعی یک پدیده بایستی از ابعاد گوناگون به آن نگریست و تمامی انگیزه ها و عوامل بیرونی و درونی را در آن بازخوانی و تحلیل کرد.
۱۰) از نظر نویسنده؛ تمامی نگرش ها و تحلیل ها در مورد جنگ ایران و عراق از نوعی نقصان رنج می برند؛ چراکه با تبیین نظری نوشته حاضر در مورد امر تام اجتماعی همخوانی ندارند.
یکی از مؤلفه های اصلی جنگ ایران و عراق که بایستی جزء جدایی ناپذیر تحلیل ها باشد اما متأسفانه در هیچ کجا به آن اشاره نشده است، نقش حاج صادق آهنگران در آن است. اینکه نقش حاج صادق آهنگران در کجای جنگ است، خود حدیث مفصلی است که بایستی شرح آن در جای دیگر ذکر شود و هدف از این نوشتار، تنها «طرح مسأله» است. کدام ایرانی است که صدای گرم او را در جبهه ها به یاد نداشته باشد؟
یا حسین بر جبین ها بسته
متحد،عاشق و آماده
اسلحه بر کف و بی پروا
تازه شد نهضت عاشورا.....
یا اشعاری که همگی در دمیدن روح صلابت و ایثار در رزمندگان ایرانی، نمونه اعلای یک «انگیختگی» درونی و بیرونی تمام عیار هستند. چراکه با عمق عقاید مردم ایران سروکار دارند و تو گویی که تمامی ذرات وجود آنان را به وجد می آورد تا با او زمزمه کنند.
از این روست که صدای آهنگران، جزئی لاینفک از تاریخ این سرزمین شده است و نوستالوژی تمامی مردم ایران از هر قشر و طبقه ای است که با شنیدن آن به یاد روزهای طلائی می افتند که راه پهناور اتصال زمین به آسمان در سیطره عاشقان الهی بود. آری... صادق آهنگران نوستالوژی مردم ایران است.
احمد نادری
منبع : رجا نیوز