دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نقش ارتش در جنگ هشت ساله


نقش ارتش در جنگ هشت ساله
برای تشریح نقش نیروی زمینی در روزهای نخست دفاع مقدس ابتدا ضروری است نگاهی به وضعیت ارتش جمهوری اسلامی، پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در کشور تا شروع جنگ تحمیلی داشته باشیم.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوادث و رویدادهای متعددی سبب گردید که مشکلات فراوانی به وجود آید که در نتیجه آن به تدریج توان رزمی یگان ها کاهش یافت.
درچنین شرایطی توطئه های گسترده و فراگیر در خارج از مرزها و با دست های پنهان در داخل کشور علیه جمهوری اسلامی قوت گرفت و به تدریج جنبه عملی به خود گرفت که در رأس همه این توطئه گران امریکا قرار داشت زیرا منافع حیاتی خود را در ایران از دست داده و ضربه سختی در موضوع اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام متحمل شده بود. تا جایی که استراتژی امریکا که به تصویب کارتر رئیس جمهور هم رسیده بود این هدف را دنبال می کرد که به هر شیوه ممکن اعم از تحریکات عشایر و تقویت گروه های چپ و راست و تشدید اختلاف های کشورهایی که با ایران اختلاف مرزی دارند سعی شود ایران را به زانو درآورند.
از طرفی خائنین به وطن و دست های پنهان در داخل کشور بحرانی عظیم در گنبد و ترکمن صحرا و به طور گسترده در منطقه شمال غرب و غرب و حتی شرق کشور به وجود آوردند و مناطق فوق را ناامن کردندو به آشوب کشیدند.
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با ایمان و اعتقاد راسخ به سوگند وفاداری به مقام رفیع ولایت و نظام مقدس جمهوری اسلامی تحت رهبری حضرت امام خمینی(ره) و با داشتن انگیزه و حس بسیار قوی میهن دوستی با اتکای به الله و برخورداری از حمایت های خردمندانه و آشکار حضرت امام(ره) با وجود همه مشکلات و کاستی ها با تمام قدرت در مقابل دسیسه ها و توطئه ها و درگیری های داخل، مردانه ایستادگی کرد و برای برقراری امنیت داخلی و استقرار کامل حاکمیت جمهوری اسلامی در شمال غرب بخصوص پس از صدور فرمان حضرت امام(ره) در مورد غائله پاوه و مهاباد و سنندج یگان های زیادی از جمله لشکر ۶۴ و ۲۸ پیاده و تیپ ۳۰ و در حدود دو تیپ از لشکر ۱۶ زرهی و یک تیپ از لشکر ۸۱ زرهی و چندین گردان و آتشبارهای توپخانه از لشکر ۲۱ و ۷۷ با بکارگیری توان عمده هوانیروز در مناطق یادشده مشغول نبرد با گروهک های ضدانقلاب و وابسته به بیگانگان شد و لذا استعداد رزمی یگان های آن که تا حدود ۵۰ درصد کاهش یافته بود نیمی از توان موجود خود را نیز در شمال غرب و شرق کشور به کار گرفت و در این راه صدها شهید و جانباز در درگیری های داخلی تقدیم انقلاب و این امت به پا خاسته نمود تا درخت استقلال، آزادی و امنیت و وحدت ملی در کشور بارور و پایدار بماند.
از آنجا که دشمنان این مرز و بوم قادر نشدند در درگیری های داخلی نظام جمهوری اسلامی را به زانو درآورند با حمایت های همه جانبه و تحریک صدام با ادعاهای واهی و بی اساس به تدریج زمینه تهاجم گسترده ارتش عراق به مرزهای غرب و جنوب را فراهم نمودند تا جایی که طارق عزیز وزیر امورخارجه عراق طی سخنانی در تابستان سال ۵۹ اظهارنمود که ارتش ایران اینک از هم پاشیده شده است و زمان گرفتن حقوق خود از ایران فرا رسیده است.
ضمن درگیری های داخلی درگیری های مرزی و حملات محدود عراقی ها در مناطق مرزی در نیمه اول سال ۵۹ به اوج خود رسید و ارتش عراق به تدریج در مرزهای غرب و جنوب متمرکز گردید.
ادامه بحران در شمال غرب و غرب از یک سو و نبود باور عمومی مسئولان در حمله همه جانبه عراق از سوی دیگر موجب شد تا نیروی قابل توجهی در غرب و جنوب متمرکز نشود و نیروی زمینی با تصور این که حملات گسترده ای از سوی عراق صورت نخواهد گرفت مبادرت به تهیه طرح دفاعی ابوذر در غرب و جنوب با بهره گیری از لشکر ۸۱ زرهی در غرب و لشکر ۹۲ زرهی در جنوب و تعداد اندکی از گردان های لشکر ۲۱ و لشکر ۷۷ و تیپ ۵۵ هوابرد نمود که به هیچوجه این نیرو تکافوی دفاع از مناطق گسترده در غرب و جنوب (متجاوز از ۱۲۰۰ کیلومتر) را نمی نمود.
در چنین شرایط سردرگمی و نابرابر و نامتعادل سرانجام عراق حمله سنگین خود را از هوا و زمین در روز سی و یکم شهریور سال ۵۹ به مرزهای میهن اسلامی مان شروع نمود که سرآغاز نبردهای خونبار، ویرانگر، طولانی و تحمیل یک جنگ ناخواسته علیه ما گردید و روزهای اول جنگ را باید روزهای آتش و خون نامید. روزهای بسیار سخت و طاقت فرسا در نبردهای نابرابر و ماه اول جنگ را می توان ماه ایثار و مقاومت و پایداری با نیروی اندک در برابر موج عظیم نیروهای دشمن نامید و صدام و ارتش تا دندان مسلح عراق می آمدند تا خوزستان را سه روزه فتح و نظام جمهوری اسلامی را متلاشی کنند اما با ایثار و مقاومت همین نیروی اندک در مرزها عملاً رؤیای قادسیه صدام به کابوسی وحشتناک مبدل گشت و اولین پاسخ قاطعی که فراتر از مرزها عراق دریافت کرد حملات متقابل نیروی هوایی ارتش در روز یکم مهرماه سال ۵۹ با ۱۴۰ فروند هواپیما به عمق خاک عراق و تأسیسات حیاتی و حساس آن کشور بود و در جبهه زمینی نیز نیروی زمینی ارتش که تنها سازمان مقتدر و کارآمد در مرزها بود به نبرد با دشمن ادامه داد.
در این جا لازم است گوشه هایی از مقاومت و پایداری نیروها در مرزها را در ماه اول جنگ برای شما بیان نماییم.
مهرماه سال ۵۹ که باید ماه خون و آتش و غرش توپ ها نامید دارای حوادث بی شماری است و نشانه عزم پولادین رزمندگان نیروی زمینی در دفاع از مرزها می باشد که در این جا ضمن برشماری توان متقابل نیروها به چند مورد مهم آن اشاره می گردد.
همانگونه که آمد هدف اصلی عراق تصرف سریع خوزستان بود. دشمن در جبهه خوزستان در محور شلمچه به خرمشهر با لشکر ۳ زرهی و تیپ نیروی مخصوص و لشکر ۱۱ پیاده عراق و در جبهه جنوب کوشک طلاییه به سمت سوسنگرد و اهواز با لشکر ۵ مکانیزه و ۶ زرهی و در جبهه بستان با لشکر ۹ زرهی و در محور فکه با یک لشکر مکانیزه و در محور موسیان به دشت عباس و غرب کرخه با لشکر ۱۰ زرهی و چند تیپ مستقل و با توپخانه سنگین به خوزستان حمله نمود که تنها لشکر ۹۲ زرهی با استعداد ۵۰ درصد در مقابل این نیروی عظیم قرار داشت.
در جبهه غرب لشکر ۸ پیاده کوهستان و بخشی از لشکر۶ زرهی در منطقه قصرشیرین و لشکر ۱۲ زرهی در منطقه نفت شهر و گیلان غرب و لشکر ۲ پیاده کوهستانی تقویت شده در منطقه مهران قرار داشتند که در مقابل این لشکرها تنها لشکر ۸۱ زرهی با استعدادی در حدود ۵۰درصد قرار داشت.
در محور شلمچه به خرمشهر در روز اول جنگ ضمن بمباران و گلوله باران شدید خرمشهر و آبادان که موجب خسارت های زیاد و ۵۰ شهید و ۸۷ مجروح در این دو شهر شد، گردان۱۵۱ دژ و گردان ۲۳۲ تانک و ۱۶۵ مکانیزه و پاسگاه های مرزی بشدت با دشمن به نبرد پرداختند و با مقاومت دلیرانه، نیروهای موجود دشمن مجبور به تغییر در گسترش شد لکن در روز دوم نبرد تلفات سنگین به یگان های مستقر در محور وارد شدو ۱۲ دستگاه تانک گردان ۲۳۲ به آتش کشیده شد.
در مجموع در تمامی محورهای یاد شده در جنوب نبرد نابرابر با دشمن ادامه یافت اما در همه محورها حرکات دشمن کند و تلفات سنگینی به آنان وارد شد در محور فکه موسیان گردان ۱۳۸پیاده و گروه رزمی زرهی شیراز در نبردی سنگین ۲۶ دستگاه تانک دشمن را منهدم نمودند و در محور موسیان و دویرج با وجود انهدام تعدادی از تانک های تیپ۲ زرهی دزفول مستقر در پاسگاه های ژاندارمری و به شهادت رسیدن تعداد زیادی از پرسنل از جمله شهید ستوان وحدانی پیشروی دشمن در حوالی مرز و رودخانه دویرج متوقف گردید. دشمن تمرکز بمباران و گلوله باران خود را در خرمشهر و آبادان قرار داده بود و پالایشگاه آبادان در آتش می سوخت.
در منطقه غرب یگان های موجود لشکر ۸۱ زرهی که در طول ۶۰۰ کیلومتر مرز گسترش یافته بودند توانستند با ایثار و مقاومت جلوی پیشروی سریع دشمن را بگیرند و ضمن وارد کردن تلفات به دشمن حرکات آنان را محدود و کند و یا متوقف کنند. حملات دشمن در ۸ محور در غرب در روزهای نخست بیشتر به پاسگاه های مرزی و نفوذ به داخل با ستون های زرهی سنگین متمرکز گردیده بود اما رزم آوران شجاع نیروی زمینی تحت شرایط کاملاً نابرابر با ایثار و مقاومت دلیرانه از شرف و حیثیت ملی و میهنی و مکتب خود دفاع می نمودند لیکن در بعضی محورها نسبت دشمن به خودی ۱۰ بر یک بود. همزمان با نبرد زمینی، دشمن شهرهای مرزی را بشدت بمباران می نمود به نحوی که در روز دوم جنگ تنها در اسلام آباد تعداد ۲۰۰نفر از هم میهنانمان شهید و یا مجروح شدند.
روز سوم وچهارم مهرماه یکی از خونین ترین روزهای نبرد ۸سال دفاع مقدس بود. در این دو روز حملات دشمن بسیار سنگین بود و تلفات زیادی به نیروهای خودی از جمله تیپ ۲ زرهی دزفول و سایر نیروهای مستقر در مرز وارد گردید ولی در مجموع دشمن قادر به دسترسی سریع به اهداف خود نگردید. درخرمشهر ۲۰۰ نفر به شهادت رسیدند و تلفات سنگینی به گردان ۱۵۱ دژ و ۱۶۵ مکانیزه وارد شد و نبرد به پیرامون شهر کشیده شد- در غرب در روزهای چهارم و پنجم نبرد نیروها همچنان به مقاومت و پایداری مشغول بودند و در میمک و صالح آباد شدت بیشتری داشت و در منطقه ایلام نیروهای موجود با همکاری نیروهای شجاع مردمی و با پشتیبانی هوانیروز درسی فراموش نشدنی به دشمن دادند و خلبانان هوانیروز با شجاعت بی نظیر و به صورت مداوم در محورهای مختلف غرب به دشمن حمله می نمودند و آنان را مجبور به تغییر در گسترش و یا توقف می کردند.
در روز پنجم نبرد جوانان شجاع خرمشهر حماسه آفریدند و دوشادوش سربازان و دانشجویان دانشکده افسری و تکاوران دریایی و گردان ۱۵۱ دژ و نیروهای موجود سپاه پاسداران با دشمن به نبرد پرداختند. در شمال غرب در منطقه مهاباد و پاوه و سردشت و سنندج درگیری و نبرد ادامه داشت و بخش قابل توجهی از نیروهای زمینی جذب این مناطق شده بودند.
با وجودی که در روز ششم نبرد، نبرد در تمامی محورها بشدت ادامه داشت و در اثر نابرابر بودن نیروها تلفات سنگینی به نیروهای خودی وارد و در آبادان ۳۱ شهید و ۹۳ مجروح و در خرمشهر وضعیت بحرانی و شهرهای کرمانشاه و ایلام بشدت بمباران و در تمامی محورها برتری کامل با دشمن بود اما خبری از اعزام نیروهای کمکی و حرکت گروه های توپخانه و لشکرهای ۲۱ و ۷۷ و ۸۸ و ۱۶ زرهی به جبهه ها نبود و به نوعی سردرگمی در تصمیم گیرندگان وجود داشت.
صدام این خون آشام ترین فرد و جانی بالفطره که پس از ۶ روز نبرد سنگین به اهداف اصلی خود نرسیده بود در روز ششم مهر اعلام آتش بس نمود تا به خیال واهی خود مناطق تصرف شده را حفظ و امتیازات زیادی بگیرد.
در روز ششم نبرد دشمن در غرب کرخه و شوش متوقف و قادر به ادامه پیشروی به سمت دزفول نگردید. در سایر محورها وضع به همین منوال بود اما در خرمشهر نبرد بسیار سخت و دشوار بشدت ادامه داشت و به داخل شهر کشیده شده بود.
نیروی هوایی ارتش به پشتیبانی از نیروی زمینی در نبرد با تانک ها در خوزستان و با کمک خلبانان شجاع هوانیروز عرصه را بر دشمن تنگ نموده و یکی از عوامل بازدارنده علیه دشمن بودند و نگذاشتند رؤیای قادسیه صدام تحقق یابد.
در روز دهم مهرماه جبهه نبرد در حدود ۲۰ کیلومتری جنوب غرب اهواز و در خط شمالی غربی جنوب شرقی آبادان دب حردان تثبیت گردید و استفاده از آب و هدایت آن در اطراف سوسنگرد وضع را برای دشمن بسیار مشکل و مخاطره آمیز نمود و نیروهای دشمن با به جا گذاشتن وسایل و تجهیزات به سمت هویزه و بستان عقب نشینی و تعدادی نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند. در خرمشهر از روز دهم به مدت ۲۴ شبانه روز نبرد خانه به خانه ادامه داشت و با محاصره آبادان از شمال رودخانه بهمن شیر مشکلات دفاع از این شهر دوچندان شد.
در دوازدهمین روز جنگ تکاوران دریایی با کمک نیروهای مردمی توانستند دشمن را وادار به عقب نشینی به شش کیلومتری شمال غرب خرمشهر نموده و ۲۰ دستگاه تانک آنان را منهدم و چهار نفر را به اسارت بگیرند.
در روزهای دوازدهم و سیزدهم مهرماه باقیمانده تیپ دو زرهی دزفول با یک طرح ریزی دقیق موفق شدند منطقه ارتفاعی غرب پل نادری کرخه تا حوالی ارتفاع سپتون را در کنترل گرفته و سرپل خود را توسعه دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای امام جمعه وقت تهران و یکی از مشاوران نظامی حضرت امام که در روز سیزدهم عازم جبهه ها بودند فرمودند: «ما به مرز می رویم تا خط مرز کشور را با خون دشمنان انقلاب اسلامی رنگین کنیم و به بعثی ها بگوییم که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هر گردن کشی را که بخواهد به خاک ما تجاوز کند نابود خواهد کرد و این روحیه والا به رزمندگان ما روحیه و اقتدار می داد و پایداری و مقاومت را دوچندان می نمود.»
در روز پانزدهم مهرماه حرکت یگان های عمده نیروی زمینی به جبهه ها تشدید شد و به تدریج خطوط دفاعی ما در مناطق غرب و جنوب تقویت و قابل اطمینان گردید و بدین ترتیب عراق نتوانست به اهواز و سوسنگرد و آبادان و شوش و دزفول در جنوب و شهرهای مهم در غرب دست یابد و ارتش عراق در باتلاق جنگ گرفتار و روز به روز بر تلفات و ضایعاتش افزوده می شد، هر چند در روزهای اولیه جنگ به دلیل برتری مطلق، نیروهای عراقی بخشی از خاک ما در جنوب و غرب را به تصرف خود درآوردند اما قادر به ادامه عملیات و رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده نشدند و اولین ماه جنگ در حالی به پایان رسید که یگان های عمده نیروی زمینی با قدرت در مقابل دشمن ایستادگی نموده و خطوط دفاعی مستحکمی ایجاد کردند و با اجرای عملیات های پی در پی و حمله به دشمن به تدریج زمینه تضعیف روحیه و توان دشمن را فراهم نمودند.
در روز بیست و سوم مهر در شرایطی که هنوز توپخانه های لشکر ۲۱ به طور کامل به منطقه نرسیده بود و شناسایی ها و اطلاعات از دشمن در غرب کرخه کافی نبود، به دستور رده های بالا لشکر ۲۱ حمزه عملیاتی را در غرب کرخه اجرا نمود که موفقیتی نداشت و ۱۰۲ نفر شهید و ۱۶۱ نفر مجروح این عملیات بود. هر چند این عملیات موفقیت آمیز نبود اما دشمن را در غرب کرخه تثبیت نمود و سرانجام یک ماه جنگ و آتش و خون در جبهه ها ادامه یافت اما با پایمردی و مقاومت دلیرانه یگان های نیروی زمینی مستقر در مرزها در شرایطی کاملاً نابرابر دشمن قادر به رسیدن به اهداف خود نگردید.
سرتیپ دو بازنشسته سعید پورداراب
منبع : سایت تحلیلی خبری عصر ایران