تبلیغات شیک برای همه چیز حتی کتاب!

ما در محیطی آکنده از پیام به سر می بریم. آن لایزوجکستراوت از متخصصان تبلیغات تجاری جامعه امروزی ما را پیام زده خوانده اند و گفته می شود یک امریکایی معمولی در طول زندگی خویش بیش از ۷ میلیون آگهی می بیند و یا می شنوند و به عبارتی دیگر بیش از نیمی از اوقات بیداری ما با رسانه های جمعی می گذرد.
اصولاً وقتی بحث از تبلیغات و دامنه آن می شود مردم عمدتاً تبلیغات را تنها در ارتباط با کالاهای مصرفی متصور می شوند غافل از آنکه امروزه در بسیاری از کشورها حوزه فرهنگ بیشترین تعامل و تأثیرپذیری از تبلیغات را دارد ‎/ در اینکه یک کتاب خوب با تبلیغات خوب فروش خوبی هم خواهد کرد شکی نیست اما نکته مورد بحث ما در این مجال چگونگی تبلیغ برای آن کتاب در این کشورها و کمک گرفتن نویسندگان از رسانه های دیگر بخصوص رادیو و تلویزیون در ترویج فرهنگ کتابخوانی به طور کلی و بالا بردن فروش کتابهای خودشان به طور اختصاصی است. در این کشورها «کتاب، صرفاً نه یک کالای فرهنگی بلکه یک کالای مصرفی است بنابراین ارائه آن در یک بسته بندی شیک و جذاب برای مصرف کننده قطعاً فروش آن را بالا خواهد برد.
این باوری است که در بحث تبلیغ برای یک کتاب در ذهن متخصصان تبلیغاتی آنها جا افتاده است و نتیجه آن می شود که کتابی مثل هری پاتر با انواع و اقسام کپسول های تبلیغاتی به یکی از پدیده های نشر در تاریخ رمان نویسی تبدیل می شود و یا آنکه مارکز سالها پس از نوشتن رمان «صدسال تنهایی» فروشی از این کتاب رادر همین روزها تجربه می کند که شاید با همین چندسال پیش قابل مقایسه نبود. درکشورهای دیگر بحث تبلیغ درباره یک کتاب در حوزه تلویزیون این روزها به یکی از ارکان جدایی ناپذیر بسیاری از برنامه های تلویزیونی سرگرم کننده که از قضا مجریانشان محبوبیت بسیار بالایی نزد مردم دارند تبدیل شده است به طوری که کافی است تا این مجری فهرستی از بهترین کتابهای پرفروش برای تابستان امسال را معرفی کند تا از فردا شاهد فروش نجومی این کتابها در بازار جهانی باشیم. وقتی در یک برنامه پربیننده تلویزیونی مجری از تام کروز، زندگی خانوادگی او ، قهر و آشتی کردن های او با همسرش و اولین کلماتی که دختر دوساله اش به او گفت برای تماشاگران حرف می زند وحتی از او برای حضور در این برنامه دعوت می کند، مسلم است که لو رفتن محبوب ترین کتاب تام کروز می تواند فروش آن را از فردای پخش شدن این مصاحبه دوچندان کند.
در اینجا بحث تبلیغ یک کتاب آنچنان زیرکانه و در عین حال ماهرانه صورت می گیرد که گاه این حقیقت پوشیده می ماند که فلان کتاب صرفاً به خاطر خوانده شدن توسط یک چهره محبوب مردمی پرفروش شده وگرنه شاید ارزش خاصی نداشته باشد. با این حال نکته مهم را نباید فراموش کرد که همانا ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی در اینگونه کشورها با شگردهای تبلیغاتی بخصوص با کمک گرفتن از رسانه ای همچون تلویزیون است. در کشوری که بالفرض مردمش هر سال ۱۵۵۰ ساعت تلویزیون نگاه می کنند و ۱۱۰ ساعت صرف مطالعه کتاب و مجله می شود چه اشکالی دارد که تلویزیون تریبونی برای تبلیغ فرهنگ نشر و کتابخوانی باشد. بحث تبلیغات بخصوص در حوزه فرهنگ زمانی عام و فراگیر می شود که از هیچ رسانه ای به عنوان یک ابزار مفید تبلیغاتی غافل نباشیم و برای تبلیغ کتابی که شاید سالها در ویترین کتاب فروشی ها خاک می خورده و کمتر کسی به سراغ آن می رفته چه رسانه ای قدرتمندتر از تلویزیون اگر قرار باشد ما نیز در کشورمان مجری، مجریان و یا حتی برنامه های تلویزیونی محبوبی داشته باشیم که مردم استقبال خوبی از آنها می کنند چه بهتر است که آنها را وارد این بازی تبلیغاتی کنیم تا «هری پاتر»ها و «صدسال تنهایی »های خودمان را پرفروش کنیم.


[ پروانه محبی ]

منبع : روزنامه ایران