یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

راه اداره جهان امروز


راه اداره جهان امروز
همه کانون‌ها و انجمن‌های بین‌المللی در اغلب اوقات مملو از افرادی هستند که در مورد مسائلی که درباره‌ آنها چیزی نمی‌دانند به پرحرفی و اطاله کلام می‌پردازند.
سران کشورهای عضو گروهی که از قرار معلوم جهان را اداره و هدایت می‌کند یعنی گروه۷ کشور دموکراتیک جهان به علاوه‌ روسیه (جی۸) از هفتم ژوئیه در ژاپن گردهم آمدند تا در خصوص اوضاع اقتصادی جهان به بحث و تبادل نظر بپردازند اما مطلب اصلی مورد بحث این رهبران چیست؟
بهای نفت آن هم بدون حضور عربستان‌سعودی که بزرگترین تولید کننده طلای سیاه در جهان به شمار می‌آید و یا وراجی در مورد ارزش دلار بدون حضور چین که بسیاری از اسکناس‌های خزانه‌داری آمریکا را دراختیار دارد؟
آیا در حالی که هیچ نماینده‌ای از قاره‌آفریقا در این اجلاس حضور ندارد بحث و چانه‌زنی در خصوص اعمال تحریم‌های شدید علیه دولت رابرت موگابه، رئیس‌جمهور زیمبابوه معنا دارد. شاید هم این نشست به صحنه‌ گفتگو درباره‌ گرمایش تدریجی کره زمین، بیماری ایدز یا افزایش تورم تبدیل خواهد شد حال آن که هیچ نماینده‌ای از کشورهای در حال توسعه در این اجلاس شرکت ندارند؟ در این فضا بوی دود سیگار و غفلت به مشام می‌رسد!
گروه هشت تنها انجمن جهانی نیست که این روزها کهنه و ناتوان به نظر می‌رسد. پیام‌های شورای امنیت سازمان ملل دیگر تاثیر چندانی ندارد. رژیم منع اشاعه‌ تسلیحات هسته‌ای در حقیقت به مرحله‌ نابودی رسیده است.
از سوی دیگر صندوق بین‌المللی پول (IMF) که در زمان وقوع بحران‌ها‌ی مالی در گذشته نقش مهار کننده را ایفا می‌کرد در دوره‌ بحران وام بانکی صرفا یک ناظر و تماشاچی بوده و از طرف دیگر نیز شاهدیم که گفتگوهای دوحه از سلسله مذاکرات سازمان تجارت جهانی به بن‌بست رسیده است.
البته در این میان برخی نهادها و کانون‌ها از قبیل بانک بازپرداخت‌های بین‌المللی هنوز موفقیت‌آمیز عمل می‌کنند اما همچنان ‌که مشکلات و معضلات جهانی گسترش می‌یابد و اطلاعات با سرعت بیشتری اقصی نقاط جهان را در می‌نوردد، پاسخ و واکنش سازمان ها و نهادهای بین‌المللی ضعیف‌تر، ‌کندتر و کمرنگ‌تر به نظر می‌رسند.
نهادهای اداره کننده‌ جهان نیازمند اصلاحات و دگرگونی هستند. این در حالی است که همیشه بهانه‌ای برای به تاخیر افتادن اصلاحات وجود داشته است. جنگ سرد برای مدت طولانی به عنوان یک بهانه مطرح بوده و به تازگی نیز اندیشه تک قطبی‌گرایی، نومحافظه‌کاران را بر آن داشته که تصور کنند آمریکا به تنهایی قادر به اداره امور در جهان خواهد بود ولی درخواست‌ها برای تحقق اصلاحات مورد نیاز اکنون جدی‌تر و رساتر شده است.
گوردون براون، نخست‌وزیر بریتانیا و هانک پالسون، وزیر خزانه‌داری آمریکا ترسیم مجدد نظام و مقررات مالی جهانی را خواستار شده‌اند. دیگر سیاستمداران و رهبران جهان نیز به آغازی دوباره می‌اندیشند.
جان مک‌کین، کاندیدای جمهوریخواه انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۸ در حالی به تبلیغات درخصوص اتحادیه دموکراسی‌ها در جهان مشغول است که کشورهای آسیایی در حال تشکیل انجمن‌ها و کانون‌های مختص به خود می‌باشند حتی در برخی محافل حرف و حدیث‌هایی در خصوص ایجاد یک اتحادیه‌ آسیایی هم تراز و هم سنگ با اتحادیه‌اروپایی به گوش می‌رسد و بسیاری از منتقدان به خصوص در آمریکا خواستار دست چین شدن این نهادها وسازمان‌ها هستند.
آیا پیشرفت‌ها و دستاوردهای اقتصادی در کشورهای روبه رشد می‌تواند دلیلی برای خلاص شدن از بانک جهانی تلقی ‌شود؟ آیا یک شورای امنیت از هم گسیخته و دچار واگرایی حقیقتا فایده‌ای خواهد داشت؟
منتقدان اگر بر این باورند که سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی باید بیش از اکنون خود به مسائل و اوضاع جهانی تمرکز و اشراف داشته باشند حق با آنان است اما این تصور غلطی است که بتوان از آنها چشم پوشید.
به محض رهایی یافتن از یوغ شورای امنیت سازمان ملل و یا بانک جهانی شور و اشتیاق برای خلق نهادی مشابه آغاز خواهد شد اما با تعمق بیشتر به این نکته پی می‌برید که شما به نهادی احتیاج دارید که تعداد ۱۰۰ هزار نیروی حافظ صلح را اداره کرده و بر آن احاطه کامل داشته باشد و اساسا امکان پرداخت وام به کشورهایی که به سختی قادر به دسترسی به بازارهای سرمایه هستند، فراهم باشد.
انجمن‌های بین‌المللی گفتگو و نهادهای تعیین کننده استانداردهای جهانی همگی در جای خود باقی هستند و به جای این‌که در جهت از بین بردن آنها گام برداریم باید بر افزایش کارآمدی تاثیر آنها تمرکز کرد واین یعنی این‌که میزان تاثیر اقتصاد بر نظم جهان درک شود.
بیش از نیمی از رشد جهانی اکنون سهم کشورهای رو به رشد به لحاظ اقتصادی است. قوی‌ترین این کشورها لازم است که از حق و اختیار بیشتری در نهادها و سازمان‌های بین‌المللی برخوردار گردند البته مگر این‌که هند همچنان بخواهد از عضویت نداشتن در شورای امنیت راضی و خشنود باشد و چین هم از این‌که از حق رای کمتری نسبت به کشورهای بنلوکس در صندوق بین‌المللی پول برخوردار است، ناراضی نباشد.
هر راه حلی لاجرم باید سه محدودیت و تنگنای موجود را پذیرفته باشد؛ نخست این‌که باید به خاطر داشت که نهادها و سازمان های بهتر مشکلات و مسائل لاینحل و غیر قابل کنترل را حل نخواهند کرد. یک گروه۸ بزرگتر نمی‌تواند بحران تورم را به طور خودکار برطرف سازد.
بهتر شدن یک برنامه جهانی غذا نیز به حل معضل فقر نخواهد انجامید. ثانیا صرف نظر از این‌که قوانین و مقررات عضویت در این انجمن‌ها و سازمان ها تا چه حد اصلاح شود همیشه یک فردی در جایی از جهان احساس خواهد کرد که در این نهادها جایی ندارد و یا به اصطلاح کنار گذاشته شده است.
سوم این‌که نمی‌توان دوباره از اول شروع کرد. بنیانگذاران سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ چون همه چیز در گذشته از بین رفته بود می‌توانستند سابقه و پیشینه‌ خوبی را از خود بر جای بگذارند ولی در عصر مدرن این امکان وجود ندارد و باید به پیشرفت آنچه در حال حاضر وجود دارد اهتمام ورزید لذا فرصت از نو ساختن وجود ندارد.
منبع: اکونومیست
منبع : روزنامه جام‌جم